📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه ۱۳۷
📣درباره طلحه و زبير
1⃣شناسايی طلحه و زبير
♦️به خدا سوگند! آنان «طلحه و زبير و پيروانشان» نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بايستند، و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند. آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کرده اند، و انتقام خونی را می خواهند که خود ريخته اند. اگر من در ريختن اين خون شريکشان بودم، آنها نيز از آن سهمی دارند، و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند، بايد از خود انتقام بگيرند. اوّلين مرحله عدالت، آن که خود را محکوم کنند. همانا آگاهی و حقيقت بينی، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود. همانا ناکثين (اصحاب جَمَل) گروهی سرکش و ستمگرند، خشم و کينه، و زهر عقرب، و شبهاتی چون شب ظلمانی، در دل هايشان وجود دارد. درحالی که حقيقت پديدار و باطل ريشه کن شده، و زبانش از حرکت بر ضدّ حق، فرومانده است. به خدا سوگند! حوضی برايشان پُر از آب نمايم، که تنها خود بتوانم آبش را بيرون کشم، به گونه ای که از آب آن سيراب برنگردند، و پس از آن از هيچ گودالی آب ننوشند!. (يعنی نقشه ای برای آنان طرح کنم که راه فرار نداشته باشند.)
2⃣ وصف بيعت بی همانند
♦️ «و قسمتی از اين خطبه است؛» شما مردم! برای بيعت کردن، به سوی من روی آورديد، همانند مادران تازه زاييده که به طرف بچّه های خود می شتابند. و پياپی فرياد کشيديد، بيعت! بيعت! من دستان خويش را بستم، امّا شما به اصرار آن را گشوديد، من از دست دراز کردن، سرباز زدم، و شما دستم را کشيديد.
3⃣ شكوه از طلحه و زبير
♦️ خدايا! طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، بر من ستم کرده و بيعت مرا شکستند، و مردم را برای جنگ با من شوراندند. خدايا! آنچه را بستند تو بگشا، و آنچه را محکم رشته اند پايدار مفرما، و آرزوهايی که برای آن تلاش می کنند بر باد ده! من پيش از جنگ از آنها خواستم تا بازگردند، و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را می کشيدم، لکن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه137
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه137
#بند_اول:
«به خدا سوگند آنان(طلحه و زبیر) نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بایستند و نه میان من و خودشان راه انصاف را پیمودند»
#سؤال1⃣: راه انصافی که حضرت از آن صحبت میکنند چیست؟
#جواب:
✍ شک نیست که «طلحه» و «زبیر» از کسانى بودند که مردم را بر ضدّ «عثمان» تحریک مى کردند و به گفته دوست و دشمن در قتل «عثمان» شریک بودند.
⬅️ همان گونه که «عایشه» نیز مخالفت خود را با کارهاى او با صراحت بیان مى کرد.
👌ولى عجب این که هنگامى که امام على (علیه السلام) با بیعت عامّه مردم زمام حکومت را بدست گرفت هم «طلحه» و «زبیر» بر ضدّ او برخاستند و هم «عایشه».
👈و جالب این که بهانه آنها در این کار خونخواهى عثمان بود و این نهایت بی انصافی آنها در حق مولا بود.
#بند_اول:
ناکثین(اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند و خشم و کینه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد. درحالی که حقیقت پدیدار وباطل ریشه کن شده و زبانش از حرکت برضد خق فرومانده است»
#سؤال2⃣: کینه و شبهاتی که در دل ناکثین بود چه بودند؟
#سؤال3⃣: منظور از حقیقت، حکومت حضرت امیرالمومنین است؟
#سؤال4⃣: منظور از ریشه کن شدن باطل چیست؟
#جواب:
✍ مراد از کینه و شبهات ، جنجالى است که آتش افروزان جنگ جمل به عنوان خونخواهى عثمان بر پا کردند و در حالى که دستهاى آنها به خون عثمان آلوده بود، خود را به عنوان حامیان عثمان معرفى کردند.
👈منظور از حقیقت این است که حقیقت امر بر افراد عاقل و فهمیده پوشیده نیست.
‼️چرا که آنها از فتنه انگیزى لشکر جمل و تبلیغات دروغین آنها به خوبى آگاه بودند و می دانستند که طلحه و زبیر و عایشه خودشان از عوامل قتل عثمانند.
💯کلام مبارک امام (علیه السلام) اشاره به حدیث معروفى است که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)صادر شده است.
📣آن جا که فرمود : شبها و روزها نمى گذرد تا زمانى که سگهاى آبادى معروفى در «عراق» که به آن «حوأب» گفته مى شود در برابر زنى از زنان من که در میان گروه ستمگرى قرار گرفته، پارس مى کنند».
🖇این همان حادثه معروفى است که «اصحاب جمل» به هنگامى که از «مدینه» به سوى «بصره» مى آمدند وقتى به سرزمین «حوأب» رسیدند سگهاى زیادى در اطراف «عایشه» پارس کردند.
↩️او به یاد این حدیث افتاد و بسیار وحشت کرد و فریاد کشید و گفت : مرا به «مدینه» بازگردانید ولى سیاست بازان حرفه اى گروهى از مردم محل را بسیج کردند که گواهى دهند این جا سرزمین «حوأب» نیست.
📚«ابن عساکر» در تاریخ «دمشق» و «متقى هندى» در «کنز العمال» این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به على (علیه السلام) فرمود : «یَا عَلَیُّ (علیه السلام) سَتُقَاتِلُ الْفِئَةُ البَاغِیَةُ وَاَنْتَ عَلَى الْحَقِّ فَمَنْ لَمْ یَنْصُرْکَ یَومُئِذ فَلَیْسَ مِنّی
🔊اى على گروه ستمگر به جنگ با تو برمى خیزد در حالى که تو بر حق هستى، هر کس تو را یارى ندهد از من نیست».
📣امام (علیه السلام) مى فرماید : نه من در این خبر اشتباه کرده ام و نه کسى که آن به من فرموده، یعنى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
#بند_اول:
«به خدا سوگند حوضی برایشان پر از آب نمایم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون بکشم به گونه ای که از آب آن سیراب برنگردند و پس از آن از هیچ گودالی آب ننوشند»
#سؤال5⃣: منظور حضرت چیست ؟
#جواب :
✍ منظور امام (علیه السلام) از این تعبیر آن است که من میدان جنگ جمل را براى آنها به گردابى خطرناک مملوّ از آب، تبدیل مى کنم که راه فرار از آن نداشته باشند و ابتکار عمل را در دست مى گیرم و آتش فتنه را در همان جا خاموش مى کنم.آن گونه که در آینده فکر بازگشت به چنان صحنه اى براى آنها پیدا نشود.
🔖و آن گونه که تاریخ مى گوید : امام (علیه السلام) به گفتار خود جامه عمل پوشانید، سردمداران اصلى جنگ جمل کشته شدند و «عایشه» باشرمندگى تمام به «مدینه» بازگشت و فتنه انگیزان رسوا و پراکنده شدند.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه137
بند_دوم :
«خدایا طلحه و زبیر پیوند مرا گسستند ، برمن ستم کرده و بیعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند»
در جامعه ای که انقلابیون پشیمان (مانند طلحه و زبیرها) از مواضع انقلابی خود منصرف میشوند و در مقابل ولی حق جبهه میگیرند و مردم را علنی یا آشکار بر ضد ولی حق ، صف بندی می کنند:👇👇
#سؤال6⃣: ولی حق چگونه باید با آنها برخورد کند؟
#سؤال7⃣: مردم ، چگونه؟ (درحالی که آنان وجهه و آبرو دارند و هنوز عداوت خود را کاملاً آشکار نکرده اند.
#سؤال8⃣: آیا نفی آنان توسط مردم مساوی با مخدوش کردن وحدت جامعه است؟
#سؤال9⃣: ظاهراً ناکثین با خوارج شباهت زیادی دارند. لطفاً ناکثین را با خوارج مقایسه کنید.
#سؤال0⃣1⃣: چگونه شر چنین خواصی را که با اتحاد تعداد کمی از آنان، آشوبهای بزرگ و هزینه های سنگین بر جامعه اسلامی تحمیل میشود را خنثی کنیم؟
#سؤال1⃣1⃣: تحلیلی از وضعیت جبهه حق و ضعف و قوت آن در ایجاد ماجرای ناکثین، برخورد با آنان و رفع آن بفرمایید.
#سؤال2⃣1⃣: آیا ماجرای ناکثین، مصداق فتنه بود؟
#جواب:
✍ اولاً یقیناً هر دو ماجرای ناکثین (طلحه و زبیر) و مارقین (خوارج) از مصادیق بزرگ فتنه بود همچنان که حضرت در نهج البلاغه هر دو را #فتنه نامیده است.
‼️دلیل این مطلب در مورد هر دو گروه _ که به نوعی شباهت آنها هم هست_ این بود که:
✅ اولاً: هر دو ماجرا به دلیل حضور افراد سرشناس، مقدس و سابقه دار در اسلام ظرفیت متحیر شدن جامعه را فراهم می کرد.
⏪یعنی بسیاری از عوام و توده مردم مردد می شدند که آیا حق با علی علیه السلام است یا با جریان مقابل وی؟
👌حداقل در نوع مواجهه حضرت در ایستگاه آخر با هر دو گروه، در دلها شک و تردید بوجود می آمد که آیا کشتن انها درست و مشروع است یا نه؟
📖که باز هم این نکته در نهج البلاغه اشاره شده است ماجرای ربیع بن خثیم و قصه حارث بن حوط در #حکمت262
✅ثانیاً: در هر دو ، دو بهانه به ظاهر شرعی در دست مخالفین بود:
⛔️در جمل، بهانه دروغین نقش علی در قتل عثمان !
⛔️و در جمل، بهانه جاهلانه خروج علی از دین به دلیل پذیرش حکمیت غیر خدا در صفین!
↩️اما بین این دو ماجرا فرقهایی هم بود نظیر اینکه خوارج جاهل بودند ولی اصحاب جمل عالمانه و عامدانه ضربه می زدند.
⁉️اما عکس العمل ولی حق:
🔻۱. روشنگری گسترده و مستمر و مرحله ای
🔻۲. دعوت از سران فتنه قبل و در حین فتنه برای ارشاد آنها و لااقل اتمام حجت با آنها
🔻۳. صبر و مدارا به نیت پیشگیری از درگیری
🔻۴. برحذر داشتن آنها از عواقب فتنه ای که به راه انداخته اند
🔻۵. تبیین دقیق و شفاف مرز بین جبهه حق و جبهه باطل برای بصیرت یابی توده مردم
🔻۶. کمک گرفتن از خواص جبهه حق برای روشنگری
🔻۷. در نهایت برخورد با فتنه و حفظ امنیت جامعه و اقتدار حکومت اسلامی به عنوان دو امانت الهی
#بند_دوم:
«خدایا آنچه را بستند تو بگشا»
#سؤال3⃣1⃣:منظور چیست؟
#جواب:
✍ یعنی بیعتى را که از مردم گرفته اند نافرجام کن
#بند_دوم:
«خدایا...آنچه را محکم رشته اند پایدار مفرما»
#سؤال4⃣1⃣:چه چیز را محکم رشته بودند؟
#جواب:
✍ یعنی کارهایى را که تصمیم قطعى بر آن گرفته اند استحکام نبخش، مرادشان براندازی حکومت امیرالمؤمنین بود .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۱۳۶
📣 (آنگاه کههمه با امام بیعت کردند و عبدالله بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمدبن مسلمه، حسان بن ثابت، و اسامه بن زید سرباز زدند امام علیه السلام این سخنرانی را در مدینه در سال ۳۵ هجری ایراد فرمود.)
🔹بيعت بی همانند
♦️بيعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود، و کار من و شما يکسان نيست. من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهيد. ای مردم! برای اصلاح خودتان مرا ياری کنيد. به خدا سوگند! که داد ستمديده را از ظالم ستمگر بستانم و مهار ستمگر را بگيرم و به آبشخور حق وارد سازم، گر چه تمايل نداشته باشد!.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه136
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
#خطبه136
در این خطبه حضرت فرموده اند: « من شما را برای خدا میخواهم و شما مرا برای خود میخواهید» .
#سؤال1⃣: آیا خواستن برای خود معنایش همان است که در جمله بعد فرموده اند یعنی اصلاح خود ؟ یا منظور برای منافع خود هست ؟
#سؤال2⃣: و آیا میتوان گفت اینکه مردم زمانه ما هم امام زمان را برای منافع خود میخواهند نه برای اصلاح خودشان ، این امر باعث عدم ظهور حضرت است ؟
#جواب:
✍ بله مراد حضرت دقیقاً این است که من شما را برای یاری دین خدا و پیشبرد اهداف دین خدا می خواهم اما شما مرا برای تأمین منافع پست خود می خواهید.
«بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود»
#سؤال3⃣: آیا «بی مطالعه» درست ترجمه شده؟
#جواب:
✍ «فلته» به معنى کارى است که بى مطالعه و ناگهانى و بدون استحکام صورت گیرد.
‼️امام علی (علیه السلام) مى خواهد:
✅اوّلاً: روشن سازد که بیعت با او کاملاً حساب شده و بعد از مشورت مردم و سران قوم با یکدیگر صورت گرفت.
✅وثانیاً: تعریضى است به بیعت «ابو بکر» که در یک محیط کاملاً بسته با موافقت عده اى معدود صورت گرفت.
⬅️تا آن جا که «عمر» در سخن معروفش گفت : «إِنَّ بَیْعَةَ أَبِی بَکْر کَانَتْ فَلْتَةً، وَقَى اللهُ شَرَّها»
📩«بیعت با ابوبکر بى مطالعه بود، خداوند مسلمانان را از پیامدهاى بد آن حفظ کرد»
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه ۱۳۵
📣(مشاجره ای بین امام علیه السلام و عثمان درگرفت. مغیره پسر اخنس، یکی از منافقان بود، به عثمان گفت: من او را کفایت میکنم،امام علی علیه السلام به مغیره فرمود:)
🔹شناخت دشمنان امام (علیه السلام)
♦️ای فرزند لعنت شده دُم بريده، و درخت بی شاخ و برگ و ريشه!، تو مرا کفايت می کنی؟ به خدا سوگند!، کسی را که تو ياور باشی، خدايش نيرومند نگرداند، و آن کس را که تو دست گيری، برجای نمی ماند! از نزد ما بيرون رو! خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهی تلاش کن، خداوند تو را باقی نگذارد، اگر آنچه می توانی، انجام ندهی!.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه135
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه ۱۳۴
📣(عمر برای شرکت در جنگ با رومیان در سال ۱۵ هجری با امام علیه السلام مشورت کرد،آن حضرت فرمود:)
🔹مشاوره نظامی
♦️خداوند به پيروان اين دين وعده داده که اسلام را سربلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران کند. خدايی که مسلمانان را به هنگام کمی نفرات ياری کرد، و آنگاه که نمی توانستند از خود دفاع کنند، از آنها دفاع کرد، اکنون زنده است و هرگز نمی ميرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبه رو گردی و آسيب بينی، مسلمانان تا دورترين شهرهای خود، ديگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نيست تا بدان رو آورند. مرد دليری را به سوی آنان روانه کن، و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او کوچ ده. اگر خدا پيروزی داد چنان است که تو دوست داری، و اگر کار ديگری مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهی بود.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه134
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه134
«خدا به پیروان این دین وعده داد که اسلام را سربلند و نقاط ضعف پیروان این دین را جبران کند»
#سؤال: آیا این مسئله حتی برای اسلامی که زمامدارش ابوبکر، عمر و عثمان ها، یزید و معاویه ها هستند و از مسیرش منحرف شده است نیز جاری است؟
#جواب:
✍ بله شاهد محکم آن همین است که حضرت این سخن را در زمان حکومت عمر بن الخطاب و به خود او می گویند.
⏪پیروزی بر ایران و روم در زمان این خلیفه خودش شاهد دیگری بر صدق این وعده الهی است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۱۳۳
📣ذكر عظمت پروردگار
(قسمت-اول)
1⃣ عظمت پروردگار
♦️دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست اوست. آسمان ها و زمين ها کليدهای خويش را به او سپردند، و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده می کنند، و از شاخه های درختان، نور سرخ رنگی شعله ور شده، به فرمان او ميوه های رسيده را به انسان ها تقديم می دارند.
2⃣ ويژگی های قرآن
♦️کتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويی است که هيچ گاه زبانش از حق گويی کُند و خسته نشد و همواره گوياست؛ خانه ای است که ستون های آن هرگز فرو نمی ريزد و صاحب عزّتی است که يارانش هرگز شکست ندارند.
3⃣ويژگی های پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️ خدا پيامبر(صلی الله علیه و آله) را پس از يک دوران طولانی که ديگر پيامبران نبودند، فرستاد. زمانی که ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف می پيمودند. پس او را در پی پيامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) ختم فرمود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) با تمام مخالفانی که به حق پُشت کردند، و از آن منحرف گشتند، به مبارزه پرداخت.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه133
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۱۳۳
📣ذكر عظمت پروردگار
(قسمت-دوم)
4⃣روش برخورد با دنيا
♦️ و همانا دنيا نهايت ديدگاه كوردلان است، كه آن سوی دنيا را نمی نگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سرای جاويدان آخرت را می بيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمی بندد و انسان كوردل تمام توجه اش به دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا برای دنيا توشه فراهم می كند.
5⃣اندرزهای جاودانه
♦️ آگاه باشيد، در دنيا چيزی نيست، مگر آن که صاحبش به زودی از آن سير و از داشتن آن دلگير می شود جز ادامه زندگی، زيرا در مرگ آسايشی نمی نگرند. حيات و زندگی چونان حکمت و دانش است، که حيات دلِ مرده و بينايیِ چشم های نابيناست و مايه شنوايی برای گوش های کر و آبی گوارا برای تشنگان می باشد، که همه در آن سالم و بی نيازند.
6⃣ شناخت قرآن
♦️اين قرآن است که با آن می توانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن بگوييد و به وسيله آن بشنويد. بعضی از قرآن از بعضی ديگر سخن می گويد، و برخی بر برخی ديگر گواهی می دهد. آياتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته، و کسی را که همراهش شد از خدا جدا نمی سازد.
7⃣ علل سقوط مردم مردم!
♦️مردم! گويا به خيانت و کينه ورزی اتّفاق داريد، و در رفتار رياکارانه، گياهان روييده از سرگين را می مانيد. در دوستی با آرزوها به وحدت رسيديد، و در جمع آوری ثروت به دشمنی پرداختيد، شيطان شما را در سرگردانی افکنده و غرور شما را به هلاکت می کشاند. برای خود و شما از خدا ياری می طلبم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه133
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه133
#بند_اول:
«آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند»
#سؤال1⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟
#سؤال2⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟
#جواب:
✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است.
👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور میخواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است.
👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن .
#بند_اول:
«و از شاخه های درختان،نور سرخ رنگی شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند»
#سؤال3⃣: منظور از نور سرخ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟
#جواب:
✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود.
💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود.
📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ)
📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید»
#بند_سوم:
«خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد»
#سؤال4⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟
#سؤال5⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه میدانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل میکردند.
#جواب:
✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی!
💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند.
✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند :
🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند
🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند.
↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد.
🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد.
📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ).
#بند_پنجم:
«حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند»
#سؤال6⃣: لطفاً توضیح دهید.
#جواب :
✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است.
💯همان علم و دانشى که :
🔹انسان را به خدا نزدیک کند
🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد
🔹و از بیهوده کارى باز دارد
🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید.
📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)
📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید.
✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است .
🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند.
✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد.
🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.
✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.
📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد:
🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند.
🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📣در پارسايی در دنيا
1⃣ ستايش پروردگار
♦️خدا را ستايش می کنيم بر آنچه گرفته، و آنچه بخشيده، و بر نعمت هايی که عطا کرده و آزمايش هايی که انجام داد. خداوندی که بر هر چيزِ پنهانی آگاه و در باطن هر چيزی حضور دارد. به آنچه در سينه هاست آگاه و بر آنچه ديده ها دزدانه می نگرد داناست، و گواهی می دهم که خدا يکی است و جز او خدايی نيست و گواهی می دهم که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) برگزيده و فرستاده اوست، آن گواهی که با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.
2⃣ ضرورت یاد مرگ
♦️به خدا سوگند! اين که می گويم بازی نيست، جدّی و حقيقت است، دروغ نيست، و آن، چيزی جز مرگ نيست، که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را ميرانَد! پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند. همانا گذشتگان را ديدی که ثروت ها اندوختند و از فقر و بيچارگی وحشت داشتند و با آرزوهای طولانی فکر می کردند در أمانند، و مرگ را دور می پنداشتند، ديدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه أمن کوچشان داد؟، که بر چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست می کردند و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه می داشتند؟ آيا نديديد آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند، و کاخ های استوار می ساختند، و مال های فراوان می اندوختند، چگونه خانه هايشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده شان تباه و پراکنده و از آنِ وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج کردند؟ نه می توانند چيزی به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه کنند!.
3⃣تقوی و روش برخورد با دنيا
♦️کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نيکوی او آشکار شود، و در کارش پيروز گردد. پس در به دست آوردن بهره های تقوا فرصت غنيمت شماريد، و برای رسيدن به بهشت جاويدان رفتاری متناسب با آن انجام دهيد، زيرا دنيا برای زندگیِ هميشگی شما آفريده نشده، گذرگاهی است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد. پس با شتاب، آماده کوچ کردن باشيد و مرکب های راهوار برای حرکت مهيّا داريد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه132
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇