❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ...
🌱سلام بر قیام کننده ای که جهان چشم به راه اوست...
و عدالتی که زبانزد همگان است.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
❌️سرویسجاسوسی با آقازاده ها چه میکنند؟
⭕️فرض کنید، مسئول ارشد سرویس #جاسوسی انگلیس هستید و در به در به دنبال یافتن راه #نفوذی به حکومت ایران.
از قضا به شما گفته اند همین حالا 4000 نفر از فرزندان مسئولین کشور هدفی مثل #ایران در کشور شما تحصیل میکنند.
چه چیزی از این بهتر؟
4000 سوژه ناب از فرزندان جمهوری اسلامی که قرار است چندین سال در انگلیس زندگی کنند و مثل موم در دستان #تیم_های_مراقبت شما!
یکی از یکی چرب تر و خوش خوراک تر.
آیا روی این ها، کار نمیکنید؟
آیا تیم های #حرفه ای تعقیب و مراقبت را روی آن ها سوار نمی کنید؟
آیا جاسوس هایی از جنس مخالف، چیزی شبیه پروژه پرستوی #موساد، سراغ آن ها نمی فرستید؟
آیا در موبایل، اتاق، #رخت_خواب ، آن ها دوربین و دستگاه شنود کار نمی گذارید؟
آیا برای مسولين آینده کشوری که نظم نوین جهانی تان را بر هم زده پرونده سازی نمیکنید؟
هرچه باشه شما MI6 هستید!
کهنسال ترین سرویس امنیتی جهان با چهارصد سال سابقه خرابکاری!
طولی نخواهد کشید که کلکسیونی از #فیلم ها و مدارکی، جمع آوری کرده اید که هر حق و السکوتی بابت آن ها میتوان مطالبه کرد!
سال ها میگذرد و همان آقازاده ها میشوند مسئول در مثلاً #وزارت_نفت یا #صنعت و خارجه، سفیر، #وزیر ، وکیل.
عدم کفایت به کنار.
#موقع امتیاز گرفتن و #نفوذ سازمان یافته و بستن قرارداد های #استعماری فرا خواهد رسید!
هرجا مقاومتی شد و کار گره خورد، یک کپی از شاهکار های آقازاده محترم در زمان دانشجویی در #لندن روی میز او یا پدر گرامی قرار میگیرد.
با این یادداشت ضمیمه که اگر میخواهید این فیلم فردا در #BBC_فارسی یا رسانه های موازی جریان ضدانقلاب و غربگرا منتشر نشود، فلان قرارداد را از فلان شرکت داخلی مثلاً قرارگاه خاتم گرفته و با فلان شرکت انگلیسی مثلاً #شل یا #توتال امضاء کنید!
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
https://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الله اکبر / سیل در نجف و کوفه
⚠️ وضعيت شهر #نجف پس از بارندگی های چند روز گذشته و طغیان رود #فرات
❌ #کوفه هم زیر آب رفت...
✍ در روایات #ظهور، از به زیر آب رفتن #کوفه به عنوان یکی از نزدیکترین #علائم_ظهور امام مهدی علیهالسلام یاد شده...
📚 مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبه خود در صفحه ۴۵۱ در حدیثی از #امام_صادق علیهالسلام آورده: در سال فتح و پیروزی (ظهور #امام_زمان علیهالسلام)، فرات پاره میشود و آب وارد کوچههای کوفه میگردد.
📚 در کتاب اثباتالهداه صفحه ۵۷۸ نیز روایتی از #امام_علی علیهالسلام آمده که ایشان فرمود: هرگاه زیادی آب، شکافی در فرات ایجاد کرد، پس آب به کوچههای کوفه برسد، شیعیان ما آمادهی ملاقات قائم علیهالسلام شوند.
❤️ اَلسَّلامُ عليْک يا بقيةالله في اَرْضه 🇮🇷
#امام_مهدی #ظهور #عراق #شرق_فرات
خبر20:20🔻
http://eitaa.com/mahdavieat
♦️توافق رژیم صهیونیستی و جمهوری باکو برای مقابله با ایران
🔹وزیر خارجه اسرائیل: با وزیر خارجه جمهوری باکو برای تشکیل جبهه مشترک علیه ایران توافق کردم
https://eitaa.com/mahdavieat
🍃🌹🍃
🍀ياد آن شاعر دلداده به خیر
که دمادم میگفت:
🌱خبر آمد "خبری در راه است"
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
🍃ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا مى خواهد
پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق وامید
پرده از راز نهان بردارد
🌿کاش روزی خبرآید
که تسلای دلخلق خدا
از فراسوی افق می آید
☘مهدی، آن یوسف گم گشتهی زهرا و على
از شب هجر به کنعان دلم میآید
#امامزمان عج
🍃🌹
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت ٣٧
نگران بودم نمیدونم چرا...
اول من و بعد محمدجواد از اتاق اومدیم بیرون...
همه لبخند میزدن حتی مامانش ولی یه دلخوری عمیق توی چشماش بود...
فاطی: دهنمونو شیرین کنیم عایا
به محمدجواد نگاه کردم که با یه لبخند قشنگ سرش پایین بود.
_بفرمایید
همه دست زدن و روبوسی کردیم.
این لحظه رو نمیتونم باور کنم... یعنی خدایا همه چیز درست شد... خدایا شکرت...
قرار شد محمدجواد اینا یک هفته کرمان بمونن و توی این یک هفته بیشتر باهم صحبت کنیم و همو بشناسیم برای همین اون شب باباش بین ما صیغه محرمیت خوند...
رو ابرا سیر میکردم اون شب...
باورم نمیشد... خدایا مرررسی
روی تخت دراز کشیدم و دارم به فردا فکر میکنم... قراره محمدجواد بیاد دنبالم بریم بیرون... اولین روز محرمیتمون...
صبح با صدای آلارم گوشیم بلند شدم.
مختصر صبحانه ای خوردم و رفتم آماده شدم.
روی مبل نشسته بودم که اس داد اومد روی گوشیم (سلام خانومم.دم درم بیا بیرون. راستی دوست دارم)
خیر کیف شدم شدیدددد
عین فنر از جام پریدم و سریع کفشامو پوشیدم و چادرمو سر کردم و رفتم.
در خونه رو که باز کردم محمدجواد با یه لبخند خوشگل پشت در وایساده بود و یه شاخه گل دستش بود
_سلام.صبح بخیر
محمدجواد: سلام خانومم. صبح شمام بخیر
( نکه کلا تاحالا از این بشر مهر و محبت ندیده بودم باز خرکیف شدم شدیددد نقطه ضعف منم که کلمه ♡خانومم♡ کلا ضعف کردم)
_کجا بریم حالا؟
محمدجواد: هرجا امری کنی
_خب برید...
وسط حرفم پرید تا دیشب که سنگین و جدی حرف میزدم تو نامحرم بودی توی مرام منم نیست با نامحرم با عشق و دلبری حرف بزنم من آقامحمدجواد بودم و تو هم فائزه خانوم ولی وقتی محرم شدیم یعنی خانوممی باید همه محبتمو خرجت کنم از این به بعد من محمدجوادم و تو هم فائزه. اوکی
یکم سکوت کردم و سبک سنگین کردم.
منتظر بود اسمشو صدا بزنم.
گفتم.
_محمدجواد...
محمدجواد: جانم
_بریم هفت باغ...
محمدجواد: چشم
ولی من به خیابونای اینجا وارد نیستم ها
_تو حرکت کن من آدرس میدم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗
پارت٣٨
طبق یه تغییر نظر کلی از جانب بنده مقصد از هفت باغ به جنگل قائم تغییر یافت
ماشین و پارک کرد و دوتایی پیاده شدیم.
عینک آفتابی آبی خلبانیشم گذاشت منم عینک آفتابی مو گذاشتم و کنار هم قدم میزدیم. چه آرامشی داشتم از هم قدم شدن باهاش.
محمدجواد: تازه میفهمم وقتی خدا توی کتابش گفته ازجنس شما همسرانی برای شما قرار دادیم و آرامش رو کنار اونا حس میکنید یعنی چی چقدر کنار خانومم آرومم
_منم همون اندازه کنار تو آرامش دارم...
حتی بیشتر
کنارهم با فاصله راه میرفتیم و حرف میزدیم.
از خودمون گفتیم. از علایقمون. از سلایقمون. و کلی باهم آشنا شدیم. وچقدر بیشتر شناختمش.
تقریبا یک ساعتی راه رفتیم و حرف زدیم.
محمدجواد: فائزه
_جانم
محمدجواد: بیا اونجا عکس بگیریم
_چشم
منظورش کنار یه آبشار مصنوعی بود که خیلی قشنگ بود.
من یه طرف آبشار روی پله ها وایسادم و محمدجوادم یه طرف پله ها وایساد و گوشی رو داد یه پسر بچه تا ازمون از دور عکس بگیره تا کل محوطه بیوفته.
عکس رو گرفت و گوشی محمدجوادو داد .
محمدجواد مشغول نگاه کردن عکس شد منم دستمو بردم توی آب و رایحه خنکی که آب به دستم میزد حس قشنگی رو بهم القا میکرد
یهو دستم میون اون خنکی آب گرم شد
محمدجواد دستمو بین آب گرفته بود... برای اولین بار دستش به دستم خورده بود... احساس میکردم کل بدنم آتیش گرفته... از گرمای دست اون بود یا خجالت رو نمیدونم...
باصدای لرزون و ناخداگاه گفتم:محمد
دستمو از آب کشی بیرون و گفت : همه بهم میگن جواد... دوس دارم تو محمد صدام کنی... برای همیشه... باشه خانومم
_چشم محمدم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت٣٩
من و محمد دست تو دست هم از جنگل قائم خارج شدیم و سوار ماشین شدیم.
با بغض صداش کردم...
_محمد...
محمد: جانم خانمم
_یه چیزی میخوام بهت بگم...
محمد: چرا ناراحتی؟
چرا صدات بغض داره؟ فائزم چیشده؟
_محمد... من...
یهو زدم زیر گریه..
محمد با ترس به طرف من برگشت وقتی صورت خیس اشکمو دید تقریبا فریاد کشید
محمد: فائزه بگو چیشده زود باش بگو کسی چیزی گفته کسی نگاه چپت کرده لعنتی دارم سکته میکنم حرف بزن دیگه
خندم گرفته بود و دیگه نمیتونستم ادامه بدم یهو زدم زیر خنده
محمد با بهت داشت نگاهم میکرد
با لکنت زبون به حرف اومد
محمد: فائزه... چیشده... میگم نکنه جنی شدی
وااای خدا اینو که گفته به معنای واقعی کلمه پکیدم از خنده
بعد چند دقیقه سکوت محمد و خنده من خودمو جم و جور کردم و نگاهش کردم
اوه اوه الان شده عین این شخصیت های کارتونی که موقع عصبانیت دود از کلشون بیرون میزنه
بالاخره به طرف اومد... غرید
محمد: بار آخرت باشه گریه میکنی فهمیدی
اون قدر محکم و با
عصبانیت گفت که لال شدم از ترس
این دفه فریاد کشید و با تحکم گفت: فهمیدی؟؟؟
_ب..بب....بله
روشو از طرف من بر گردوند و ماشین و روشن کرد... سرمو به شیشه ماشین تکیه دادم تا نگاهش نکنم... از دستش دلگیر بودم.... ظبط رو روشن کرد آهنگ دلتنگ حامد زمانی پلی شد.
مثل یه تلگر بود برای جاری شدن اشکام...
دلتنگ تموم شد و اهنگ بعدی که فرمانده بود پلی شد... سرمو از روی شیشه برداشتم و نزدیک محمد شدم.
پشت چراغ قرمز بودیم و دست محمد روی دندنه بود...
نمیدونستم کاری که میخوام بکنم درسته یا نه....
یاعلی گفتم و دستمو گذاشتم روی دستش یه لرزش خفیف روی حس کردم روی دستش...
_ببخشید محمدم....
محمد دستشو از زیر دستم کشید بیرون و دست من افتاد روی دنده دستشو این بار گذاشت روی دستم و دنده رو با دست من عوض کرد و آروم گفت : اشکات دنیامو خاکستری میکنه... دیگه گریه نکن... قول بده....
_قول میدم محمد....
محمد: ممنون فائزم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗
پارت۴٠
️بعد اینکه بستنی خوردیم با محمد و علی و فاطمه تصمیم گرفتیم بریم بیرون گردش به پیشنهاد فاطمه قرار شد بریم باغشون که فاصلع اش تا کرمان یه رب بود.
وقتی رسیدیم باغ شون نگهبان درو باز کرد و مارفتیم داخل همیشه عاشق ایجا بود از وسطش یه جوب آب رد میشه و توش پر از درختای مختلف و رنگارنگه تنها بدیش این که شهریوره و فصل بسته و من حساسیت دارم
بیخیال مهم نیست... نمیخوام یادآوریشون کنم که گردش به کامشون تلخ شه... ان شالله که اتفاقی نمیوفته... یه فرش کوچیک کنار جوب پهن کردیم و علی بساط بلال درست کردن راه انداخت بلال که خوردیم من به محمد پیشنهاد دادم بریم تا کل باغو نشونش بدم باهم شروع به راه رفتن کردیم محمد دستمو گرفت توی دستش... چقدر این گرمایی که دستش بهم القا میکرد دوس داشتنی بود... چقدر زیاد....
_محمد اونجا رو نگاه کن پارسال سیزده بدر اومده بودیم اینجا ماهم داشتیم والیبال بازی میکردیم بعد علی مسخره بازیش گل کرد محکم توپ رو زد خورد تو صورت من خون دماغ شدم صورتم کلا تخت شده بود تا یه هفته
محمد با ناراحتی گفت : آخ الهی بمیراین علی رو میکشم صبرکن گل منو میزنه
_خودتو ناراحت نکن محمدم
وای چرا من محمدو آوردم این طرف تو باغ پسته
اولین عطسه...
دومین عطسه...
پشت سر هم عطسه میزدم
محمد با نگرانی به طرف من برگشت و تقریبا فریاد کشید: فائزه... فائ...زه... چیشده... چیشدی فائزه... چرا صورتت قرمز شده...
نفس کشیدن برام سخت شده بود احساس میکردم الان که خفه بشم... فقط یادمه پیراهن محمد رو چنگ زدم که نیوفتم...
صدای محمد توی سرم پیچیشد:
علی بیا کمککککککک...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
https://harfeto.timefriend.net/16700763657756
نظرات انتقادات وپیشنهادات خودتون را با ما در میان بگذارید خوشحال میشیم😊🙏🌹🌹
🔴پاسدار شهید میلاد حیدری
⭕️ #فوری
🩸شهادت 🩸یکی از #مستشاران نظامی سپاه در حمله رژیم صهیونیستی به سوریه
🔹 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای از شهادت پاسدار رشید اسلام «میلاد حیدری» از مستشاران نظامی و افسران پاکباخته سپاه در حمله جنایتکارانه سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی به حومه دمشق خبر داد.
تازنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊ تنگ کردن عرصه بر بیحجاب ها و روزهخواران به سبک شیرازیهای غیور
📣 بعد از چندین روز حضور بی حجابها و روزه خوارها جهت عادی سازی در پارک قدوسی شیراز، اهالی این منطقه طی اقدامی خودجوش و کاملاً مردمی، تصمیم گرفتند قرائت قرآن، نماز و افطار خود را در این پارک برگزار کنند.
👌 اما به محض ورود مومنین همهی هنجار شکن ها پراکنده شدند و مصداق آیه جاء الحق زهق الباطل اتفاق افتاد.
📍پ.ن : کار فرهنگی آتش به اختیار [=تمیز و خودجوش] یعنی همین!
#حجاب
#ماه_رمضان
@mahdavieat
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک...
🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب تیرهی غیبت، همه از تو نور می جویند؛
و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را میپویند.
سلام بر تو و بر روز ظهورت🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
🏴#آجرکاللهیاصاحبالزمان
▪️از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد...
▪️خاک مزار مادرش را میگرفت و
با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد...
✨باسلام و عرض تسلیت به مناسبت
وفات جانسوز ام المومنین #حضرت_خدیجه علیها السلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
🔸به مناسبت #وفات_حضرت_خدیجه ختم صلواتی هدیه به این بانوی بزرگوار و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان ارواحنا فداه برگزار خواهیم کرد،از شما بزرگواران خواهشمندیم که مثل همیشه با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید.
اجرتون با پیامبر مهربانی ها.
لطفا تعداد صلواتهای خودتان را در ربات زیر وارد کنید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/amz7vg
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🙏
اللهمعجللولیکالفرج
☀️ #تسبیحروزشنبه☀️
❣️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ❣️
🌴 سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْحَقِّ
🌴 سُبْحَانَ الْقَابِضِ الْبَاسِط
🌴سُبْحَانَ الضَّارِّ النَّافِعِ
🌴سُبْحَانَ الْقَاضِي بِالْحَقِّ
🌴 سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ
🌴سُبْحَانَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى
🌴سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ
🌴سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى
🌴سُبْحَانَ الْحَسَنِ الْجَمِيل
🌴ِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيم
🌴ِ سُبْحَانَ الْغَنِيِّ الْحَمِيدِ
🌴سُبْحَانَ الْخَالِقِ الْبَارِئِ
🌴 سُبْحَانَ الرَّفِيعِ الْأَعْلَى
🌴 سُبْحَانَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ
🌴سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لَا يَكُونُ هَكَذَا غَيْرُهُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ لِرَبِّيَ الْحَقِّ الْحَلِيمِ
🌴سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه
🌴ِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لَا يَسْهُو
🌴سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا يَلْهُو
🌴 سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِيٌّ لَا يَفْتَقِرُ
🌴سُبْحَانَ مَنْ تَوَاضَعَ كُلُّ شَيْءٍ لِعَظَمَتِهِ
🌴سُبْحَانَ مَنْ ذَلَّ كُلُّ شَيْءٍ لِعِزَّتِهِ
🌴سُبْحَانَ مَنِ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْءٍ لِقُدْرَتِهِ
🌴سُبْحَانَ مَنْ خَضَعَ كُلُّ شَيْءٍ
لِمُلْكِهِ
🌴سُبْحَانَ مَنِ انْقَادَتْ لَهُ الْأُمُورُ بِأَزِمَّتِها
☆🌺〰️🍃〰️🌺〰️🍃☆
🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
ورود بی حجاب ممنوع
✅ ممانعت از ورود افراد بی حجاب
به محوطهی تاریخی طاق بستان کرمانشاه.
ان شاءالله با اقداماتی از این دست
و عدم ارائه خدمات به افراد قانون شکن
در اماکن تفریحی، دولتی، درمانی و ...مروج قانونمداری در جامعه باشیم.
#حجاب
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat
اسلام نابِ محمدی(ص) در سه لحظه مهم تاریخی حیات خود را مدیون #سه_زن است:
۱. ابتدا در شکل گیری #مدیون#خدیجه(س)
۲. در غبار فتنه و حق خوری بعد از پیامبر(ص) #مدیون دخترِخدیجه(س)،
#حضرت_فاطمه(س)
۳. در بقای اسلام پس از عاشورا #مدیون نوهِ خدیجه(س)، #حضرت_زینب(س).
#زن_عفت_افتخار
#دختران_انقلاب