eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🚫 احمد داوداغلو: ترکیه در ایران شبکه جاسوسی دارد 🔸وزیر خارجه و نخست وزیر سابق ترکیه هم اکنون در گفتگو با شبکه «هابر ترک» گفت، ترکیه در ایران شبکه جاسوسی دارد و از این شبکه برای هشدار دادن به ایران استفاده کند». 🔸وی که در برنامه معروف «تک تک» با فاتح آلتایلی صحبت میکرد در خصوص موج مهاجرت افغان ها به ترکیه گفت: 🔸«ترکیه در ایران شبکه جاسوسی دارد و باید به ایران هشدار دهند که از موج مهاجرت افغان ها به ترکیه پیشگیری کند». 🔸به نظر می‌رسد افشاگری وزیر خارجه و نخست وزیر سابق ترکیه که اکنون با حزب حاکم به شدت در تضاد است، پیرامون شبکه جاسوسی ترکیه در ایران بسیار معنادار است. http://eitaa.com/mahdavieat
۳.docx
10.2K
🏴🌟 ⭐️ ✅ 💢 موضوع: هدف قیام و شهادت عزتمندانه حسینی در زیارت اربعین ✍️ دکتر ابوذر یاسری 🍃🌻🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
29.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه بخوانیم؛این روزها بیشتراز همیشه کشورمان به این زیارت احتیاج دارد... ◼️: پویش سراسری قرائت زیارت عاشورا 🗣️: آیت الله جاودان در روز ۵ شنبه ۲۸ مرداد سال ۱۴۰۰ مصادف با روز عاشورا به نیت دفع بلای ویروس منحوس بعد از نماز ظهر و عصر http://eitaa.com/mahdavieat
🔴رهبر انقلاب: مخالفت با قمه زنی مخالفت با عزاداری نیست؛ مخالفت با ضایع کردن عزاداری است. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹ 💢من حقیقتا هر چه فکر کردم، دیدم نمی توانم این مطلب قمه زدن را که قطعاً یک خلاف و بدعت است به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم . اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند. من قلبا از او ناراضی ام. 💓 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴علمدار لشکر امام حسین (علیه السلام) ▪️شهید حاج حسین خرازی http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت چهارم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین حسين همانطور كه كناره گروه ميدويد، داد زد: پا مرغي، كه ديگر يادتان بماند جبهه جاي دروغ گفتن نيست. همه، سينه از خاك برداشتند، دستها حلقه شده دور مچ پا، راست، چپ، راسـت، چپ. عضلات كمر و ران كش ميآمد و تير مـيكشـيد و لبـه ي سـفت پـوتين روي پوست نازك ساق پا كشيده ميشد و خط سرخ دردناكي به جاي ميگذاشت. كاسهي زانوها درد ميكرد و، راه، پاياني نداشت. لبهاي خشك، مثل دهان مـاهي بر خاك افتاده باز بود. نفس كشيدن سخت شده بود و فشار هوا ميخواست ريههـاي خستهي دردناك را پاره كند. صداي سوت مانند نفسهاي سوخته از همهي لبها شنيده ميشد. وقتي نصرت، مسنترين فرد گروه كه چاق و سنگين هم بود، بيطاقت شـد و در راه ماند، حسين فرمان دويدن داد و خودش دست زير بازوي او برد و از زمين بلندش كـرد. نصرت به خودش فشار آورد تا همپاي حسين باشد كه سعي ميكرد آهستهتر بدود. حالا ميشد استخر رو به رو را ديد كه آفتاب بر سطح بيموجش ميتابيد و بـرقِ كوركنندهاي داشت. بچه ها از آخرين ذرهي توانشان استفاده ميكردند امـا بـه جـاي دويدن تلوتلو ميخوردند. خستگي، هر كدام از پاهايشان را به راهي ميبـرد، قـدمها ديگر به اختيار نبود. به همه تنه ميزدند، به زمين ميافتادند و برميخاسـتند. اسـتخر، چهار پنج پلّه بالاتر از زمين، روي سكوي سيماني وسيعي قرار داشـت؛ بـا باغچـهاي باريك و دور تا دور بوتههاي اطلسي و چهار درخت سرو در هر گوشه. وقتي بچهها به ديوارهي سيماني رسيدند، حسين دستور توقف داد. پاها كه ديگـر تحمل هيچ وزني را نداشتند خم ميشدند، اما نصرت، رضا و باقر ـ قديمترهاي گروه ـ كنار هم در يك صف ايستادند و بقيه خود را به پشت سـر آنهـا كشـاندند و همـه منظم در مقابل حسين قرار گرفتند. او، چند نفس عميق كشيد تـا صـدايش را آرام و يكنواخت كند. آنگاه به همه اجازهي نشستن داد و، بعد بيمقدمـه گفـت: «نگذاريـد دروغ ميانتان باب شود و ريشه بگيرد. وقتي ميرويد تداركات بگيريد، دروغ نگوييد، آمار اشتباه ندهيد، اگر چيزي را به دروغ گرفتيد روي جنگيدنتان اثر ميگذارد. حتّـي اگر گلوله ي آرپيجي هم بيش از سهم خودتان بگيريد، وقت عمليات به جاي تانـك، كلاغها را ميزنيد. اگر غذا يا مهمات را به دروغ گرفتيد، نميتوانيد به خاطر حقيقـت بجنگيد. كلام آخر، اگر براي خدا ميجنگيم، بايد همه چيزمان درست باشد. حرفهـاي من تمام شد، اگر به دل نگرفتهايد، صلوات بفرستيد. صداي صلوات محكم بود. نشاني از آن همه خستگي نداشت. محمـود وزن نگـاه حاج حسين را روي صورتش حس كرد. سرش را بلند كرد و از آنجا كه نشسته بـود، گوشهي رديف آخر، او را ديد. لباس سپاه پوشده بود؛ با شلوار مرتب گتر كرده روي پوتين و كلاش قنداق تاشويي در يك دست و آستين خالي. نرمـه بـادي مـيوزيـد، آستين خالي، آرام و سبك تكان ميخورد. بيست و پنج ساله به نظر ميرسيد، همسن محمود و شايد هم كمي بزرگتر. نـه آنقـدرها بلند و نه چندان قوي، با پيشاني باز و چشمهايي كه در زير ابروها به گودي نشسـته بـود و سرزندگي عجيبي داشت و حالا بي هيچ سايهاي به محمود مينگريست. او، رنـگ خنـدهاي پنهان را كنار لبهاي بستهاش ديد. حسين گفت: آزاد!. همه، خود را از ديوار سيماني بالا كشيدند و از گرما به آب پناه بردند. آب آنقدرها خنك نبود، اما زلال بود و ميتوانست سيراب كند، بشـويد و خميـر چسبناك خاك و عرق را از صورت و گردن پاك كند. حسـين بـا لحنـي كـه سـعي داشت خشكي و جديت فضا را بشكند، گفت: خيلـي سـبك شـديد، هـا! آن همـه گوشت و دنبه ي حرام عرق شد و ريخت، مانده يك مشت آب، والسلام. دستش را كاسه كرد و به محمود آب پاشيد كه بالا نيامده بود و حتي آب نخورده بود. پشنگههاي آب به صورت محمود خورد و به خود آمد. لبخند شرمگيني زد و بـه كنارة آب نزديك شد... چند دقيقه بعد، استخر موج برداشته بود، همه به هم آب ميپاشيدند و قيل و قـال خنده و شوخي همه جا را پر كرده بود. لباسهاي خاكي جا به جاخيس بـود. حسـين، اسلحه را گذاشته بود كنار باغچه و در سه گوش استخر نشسته بود و به بچـه هـا آب ميپاشيد. نصرت و باقر از ديوارة دور استخر پايين پريدند و كنار درخت سرو، پشت سر حسين بالا آمدند و در يك لحظه او را هل دادند وسط آب. حسين در آب غوتـه خورد و بالا آمد. موهاي خيس سياهش به پيشاني چسبيده بود و قطرههـاي آب روي صورتش و گلبرگ اطلسي هاي پشت سرش برق ميزد. لبها، چشم ها و گونه هايش بـا همهي سلولهايش ميخنديدند. خود را به لبهي استخر رساند و با يك دست ميلهي كناره را گرفت و خود را بالا كشيد. تركه چوب نازكي را كه روي زمين افتاده بود. http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایـا به حرمت شام غریبـان حسین (ع) دواے درد همـــه دردمنـدان باش پنـاه همـه بےکسان باش گـره از مشکلات همـه باز کن ای مهـربان دستی که به سوی تو بلنــد شد خالے برنگردان آمیــن شبتـون حسینی در پنـاه خداوند باشید http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️اسطوره‌ای به نام اصغر وصالی فرمانده گروه دستمال‌سرخ‌ها! همو که گفت ننگ بر جنازه پاسداری که تو خشاب اسلحه‌اش فشنگ مونده باشه! دلاوری که ۲۸مرداد۵۸ با نیروهاش پاوه رو آزاد کرد و روز عاشورای۵۹ در تنگه حاجیان گیلانغرب پر کشید. مریم کاظم‌زاده همسر و همسنگرش بود تا لحظه شهادت... 💬 جواد تاجیک http://eitaa.com/mahdavieat
🏴🌟 ⭐️ ✅ (۳۰) 💢 موضوع: دور جدید روابط کشور ایران با چین و روسیه 🍃🌻🍃 🔊 خبر: گفتگوهای مفصل و جداگانه دکتر رئیسی با روسای جمهور چین و روسیه می تواند سرآغاز ارتباط سه کشور در سطوح بالاتر شود. 🔻 همواره جهان غرب به سه کشور ایران، چین و روسیه به چشم تهدید و موانع اصلی یکپارچگی دنیا نگاه می کند و به دنبال کنترل رفتارهای آنها بوده و اگر این سه قدرت به تنهایی به مقابله با غرب بپردازند، بدون شک هزینه زا بوده و با چالش های اساسی رو به رو خواهند شد. 🔸 لازمه ابرقدرت شدن و داشتن قدرت هژمونی در سطح جهان سه مولفه مهم دارد: قدرت گفتمانی و بسیج کردن دیگر کشورها و گروها، قدرت نظامی و قدرت اقتصادی. 🔹با اتحاد سه کشور ایران، چین و روسیه و در سایه قدرت گفتمانی و بسیج کردن کشورها و گروه های همفکر بخصوص در سطح منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا و قدرت نظامی روسیه و قدرت اقتصادی چین که بالاترین رشد تولید ناخالص را در دنیا دارد و هم پوشانی نقاط ضعف همدیگر در مقابل سایر قدرت ها و تعاملات گسترده بخصوص حذف دلار در معاملات فی ما بین که پاشنه آشیل اقتصاد ایران است و تامین و پوشش نقاط ضعف نظامی و استفاده ایران از حق وتوی چین و روسیه و خیلی از موضوعات دیگر، می توانند به یک قطب قابل اتکا با توجه به بی اعتمادی دنیا به غرب بخصوص پس از حوادث افعانستان تبدیل شوند، بطوری که شکست آنها برای غرب به یک رویا تبدیل شود. 🔸 هر کدام از این سه کشور نیز در سایه این همکاری که حاصل آن مصونیت از تحریم ها و برخوردهای غرب برای کنترل آنهاست میتوانند به پیشرفت در سایر مولفه ها برسند. 🔺 به نظر میرسد گسترش و افزایش سطح مناسبات و تعاملات بین این سه کشور امری عاقلانه و لازم است و بدون شک با افول غرب بازیگران اصلی دنیا این سه کشور خواهند بود. ✍ حامد شیرخدا http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تصاویری از برگزاری مراسم شام غریبان اباعبدالله الحسین(ع) در بین الحرمین http://eitaa.com/mahdavieat
🔴بیعت نکردن امام حسین(علیه السلام) با یزید مخصوص به عصر ایشان نیست 👤 آیت الله رئیسی در مراسم عزاداری عشیره عاشورایی پادگان ۰۶ ارتش : ♦️امام حسین (علیه السلام) خود را اسوه زندگی مردم معرفی نمود و این الگو گرفتن از اباعبدالله(علیه السلام) درسی است که بنده به عنوان خدمت گزار و همه ملت، باید به آن توجه کنیم. ♦️عاشورا تضمینی برای حق طلبی و حق خواهی، عدالت خواهی و فسادستیزی و اجرای دین و اصلاح طلبی در همه اعصار تاریخ بشریت است و این جریان تا قیامت ادامه خواهد داشت. ♦️سخن امام حسین (مثلی لا یبایع مثله) یعنی بیعت نکردن اباعبدالله(علیه السلام) با یزید مخصوص عصر ایشان نیست و پیروان ایشان نیز با امثال یزید بیعت نمی‌کنند. ♦️زمان شناسی بسیار مهم است، چرا برای توابین گریه نمی کنند و برای اباعبدالله گریه می کنند؟ تنها ۴۸ ساعت بعد از واقعه عاشورا توابین شکل گرفتند. http://eitaa.com/mahdavieat
*اهداف نصرالله از اعلام اعزام کشتی حامل سوخت ایرانی به لبنان* سید حسن نصرالله در جمع عزادارن حسینی اعلام کرد تا ساعاتی دیگر کشتی حامل سوخت از ایران به سمت لبنان حرکت می کند؛ و همچنین به رژیم صهیونیستی هشدار داد تعرض به این کشتی را تحمل نخواهد کرد . این اقدام با چند هدف صورت گرفته است : 1⃣ این هشدار سطح امنیت کشتی را بالا خواهد برد؛ و از آنجایی که صهیونیست ها می دانند که هر زمان سید حسن نصرالله وعده داده است به آن عمل نموده ، و از سوی دیگر حزب الله توازن تهدید را هم ایجاد نموده است. و درنتیجه هزینه های حمله به کشتی برای صهیونیست ها بالا می رود. 2⃣ طی هفته های اخیر و بعد از هدف قرار گرفتن کشتی رژیم صهیونیستی، این رژیم عملیات روانی شدیدی را با حمایت آمریکا و غرب، برای تحت فشار قرار دادن محور مقاومت و بخصوص جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است و به زعم خویش به دنبال ایجاد ائتلاف بین المللی علیه ایران بودند، با این شعار که ایران به کشتی ها حمله تروریستی می کند. اما حالا سید عملیات روانی را به رژیم صهیونیستی برگرداند؛ یعنی رژیم اشغالگر بر سر یک دو راهی هر دو طرف باخت قرار گرفته؛ اگر به کشتی حمله نماید در واقع دروغ گویی خود را در عملیات روانی اثبات می کند و فرصت خوبی را به محور مقاومت هم در میدان و هم در عملیات روانی می دهد ؛ و اگر حمله نکند ورود کشتی برگ پیروزی دیگری برای محور مقاومت است. 3⃣ آمریکایی به شدت به دنبال این خط تبلیغی در لبنان است که ایران به دنبال بهره کشی از لبنان و حزب الله در مواجهه های منطقه ای خود است و منافع ملت لبنان برایش مهم نیست! اما اعلام حرکت کشتی حامل سوخت ، آن هم در شرایط بحرانی سوخت در لبنان ، این خط ضد تبلیغی را علیه ایران ، در مسیر تغییر قرار می دهد؛ حالا حمله احتمالی به آن این واقعیت را بیش از پیش نمایان می کند که دشمن اصلی ملت لبنان غرب و بخصوص آمریکاست که با حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی در اقدامات تروریستی آن علیه ملت های منطقه شریک هستند . ✍ (کارشناس زمانه) http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت پنجم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین براي شادي روح آقا داماد صلوات! صداي خنده و صلوات قاطي شد و مهمانها، هر چه سـكه و نقـل و شـيريني داشتند بر سر مصطفي ريختند كه از خجالت سرخ شده بود. سر به زير و خنـدان درميان همراهانش وارد شد. شلواري نظامي پوشيده بود كه نو بود و اتوي مفصلي داشت و پيراهن سادة شيري رنگش را روي آن انداخته بود. درخواست صلوات را چند نفر ديگر پي گرفتند: «براي سلامتي شهداي آينـده صلوات... انشااالله صحيح و سالم بروي روي مين، صلوات بلند ختم كن... بيشتر مهمانها از دوستان داماد بودند، بچههاي جبهه يا هم درسان دورة طلبگـي كه حالا مجلس را دست گرفته بودند و به اختيار خود ميچرخاندند. بقيه هم سعي ميكردند تعجبشان را از شوخيهاي خاص آنها كه به نظر خشن ميرسـيد، پنهـان كنند. عقدكنان مصطفي بود. اتاق تودرتوي پذيرايي را زنانه كرده بودند و حيـاط را براي مردها فرش انداخته بودند. دورتادور حوض، گلدان چيده بودنـد و قابهـاي ميوه و شيريني را يك در ميان مقابل پشتيها گذاشته بودند و روي هر كدام هم يك شاخه ياسِ سفيد كه حالا عطرش در كوچه پيچيده بود. سر درِ حياط يـك ريسـه لامپ بود و بالايش كلمة «االله» كه درخششِ سبز طلايي داشت. زنها از صداي صلوات و هياهوي حياط خبردار شده بودند كه داماد آمده است و حالا صداي دست زدنشان ميآمد كه همراهش ميخواندند: «صل علي محمـد، صلوات بر محمد، ختم رسل شد احمد، صلوات بر محمد...» شعر كه تمـام شـد،چند نفر كل كشيدند. حسين، رو به ناصر كه قاب شيريني را جلو كشـيده بـود و ملاحظه را كنار گذاشته بود، گفت: «تو سير نشدي، خسته هم نشدي. ناصر با دهان پر گفت: امر بفرما حسين آقا. حسين گفت: «پاشو مجلس را گرم كن، مثلاً عقدكنان رفيقمان است. ناصر گفت: چشم و بلند شد و از لبة پنجره پارچ آب را برداشت و سر كشيد و وسط مجلس ايستاد. بيمقدمه، با صدايي كه فقط خودش معتقد بـود زيباسـت، خواند: شمع و چراغها را روشن كنيد، بسيجيها را خبـر كنيـد، امشـب شـبيخون داريم... ببخشيد، امشب عروسي داريم... و دست زد. بقيه با او دم گرفتند و دست زدند: خمپاره بريزيد سرشون، امشب عروسي داريم... احمد گفت: ببينم، كاري ميكني عروس خانم همين امشـب تقاضـاي طـلاق كند يا نه چند نفر از فاميلهاي داماد سر و صدايشان بلند شد كه: نواري، رِنگـي، چيـزي بگذاريد. ناصر كه از رو نرفته بود، همچنان ميخواند. احمد چند لحظه به در حياط خيره شد و جوري كه ناصر متوجه شود، گفـت: «كيك را آوردند.» ناصر بلافاصله آوازش را قطع كرد و با سه قدم بلند خودش را به در رساند و بيرون را نگاه كرد. احمد از فرصت استفاده كرد و نزديك ستون ايوان رفـت كـه پريز برق داشت و ضبط دستي سرخ رنگي آنجا بود. به يكي از پسرهاي فاميل كه نميشناخت، گفت: پس، نوار كو؟ جلد باش، تا ناصر نيامده. پسر از لبة پنجـره چند نوار برداشت و يكي را در ضبط گذاشت و روشن كرد. صداي نوحه حيـاط را پر كرد: شهيدم من، شهيدم من... احمد دستپاچه شد. چند دكمه را با هم زد تا ضبط سرانجام خاموش شد. پسر نوار ديگري گذاشت: در هوايت بيقرارم... ناصر برگشت و با ديدن ضبط، با عصبانيتي ساختگي در صـورت، بـه سـوي احمد هجوم برد. سرانجام كيك رسيد؛ با شكوفههاي صورتي رنگ خامه و كارد تزئين شـده در كنارش كه رشتههاي بلند روبان از دستهاش آويزان بود. ناصر خيـز برداشـت تـا كيك را بگيرد. حسين پشت پيراهنش را گرفت و داد كشيد: آرام بگير،آبرويمـان را بردي. حالا فكر ميكنند توي سنگر كيك خامهاي گير نميآيد. كيك را به اتاقي كه سفرة عقد را انداخته بودند، بردند. كمي بعد عاقد هم از راه رسيد و مصطفي از جا بلند شد. بچه ها صدايش زدند و هر كدام چيزي به شوخي يا جدي گفتند. «دعاي سر عقـد قبـول اسـت، مـا را فراموش نكن. آقا مصطفي، هنوز وقت داري، اگر رفتي ديگر رفتيها... ناصر با لحني جدي و صورتي پر از التماس گفت: برادر! مصطفي مصطفي از آستانة در برگشت: «ما را از كيك فراموش مفرما! مصطفي، خندان با همراهانش به اتاقي رفت و كمي بعـد، وقتـي همهمـه آرام شد، صداي خواندن خطبه آمد كه آقا عربـياش را شـمرده و بلنـد و بـا تشـديد ميخواند. صداي كل زدن و صلوات و مبارك باد كه تمام شد، بشـقابهاي كيـك رسيد؛ ناصر با دو بشقاب پر آمد و به حسين گفت: «حاجي جون، بخور كه جـون بگيري، خيلي عقيدتي شدي. http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سفر کردم به دنبال سر تو ▪️سپر بودم برای دختر تو ▪️چهل منزل کتک خوردم برادر ▪️به جرم این که بودم خواهر تو ▪️کعبه بی نام و نشـان ▪️می ماند اگر زینب نبود ▪️گـرچـه دادند انبیــاء ▪️هر یک نشان از کربلا ▪️کربلا هم بی نشــان ▪️میماند اگر زینب نبود ▪️مکتب ســرخ تشیع ▪️که از غـــدیر آغاز شد ▪️تا ابـد بی پاسبــان ▪️می ماند اگر زینب نبود http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌐 تکذیب خبر درگذشت حسن رحیم پور ازغدی از شب گذشته اخباری مبنی بر درگذشت حسن رحیم پور ازغدی در فضای مجازی منتشر شده است. 🔻اما، یکی از بستگان نزدیک دکتر حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه این خبر را تکذیب کرد و گفت: حسن رحیم پور ازغدی کمی مشکل تنفسی بر اثر عوارض شیمیایی دارد، ولی حالش رو به بهبود است. 🔻گفتنی است؛ حسن رحیم پور ازغدی چند روزی است که به دلیل ابتلا به بیماری کرونا در خانه تحت درمان است.  http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | سیلیِ اعتماد به آمریکا 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.» ۱۳۹۲/۸/۱۲ 💓 http://eitaa.com/mahdavieat