فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن امشب عید بزرگ غدیر
سادات اباد- چهارراه
با پروتکل های بهداشتی
😊😊🌹🌹
http://eitaa.com/mahdavieat
سلام علیکم
محضرمبارک حضرتعالی وخانواده محترم مبارک
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی💚
روز عید است همه دیدن سادات روند
ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🎉
#عید_غدیر✨🌺
#بر_شیعیان_جهان💕💖
#مبارڪ_باد🌺
#علے_ولے_الله❤️💚
#علی دلدارِ ربّ العالمین است
تمامِ عشقِ خَتم المُرسلین است
پیامِ صاحبِ قرآن همین است
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#لا_امیرالمومنین_الا_علی💚
اے مبارڪ آیہ اڪمال دین، عیدٺ مبارڪ
اے غدیر اے عید ڪل مسلمین، عیدٺ مبارڪ
شیعہ مولا امیرالمومنین، عیدٺ مبارڪ
یا علے اے مصطفے را جانشین، عیدٺ مبارڪ
✨🎉
http://eitaa.com/mahdavieat
خدایا:
مسئولیتهای شیعه بودن" را که
علیوار بودن و
علیوار زیستن و
علیوار مردن است، و
علیوار پرستیدن و
علیوار اندیشیدن و
علیوار جهاد کردن و
علیوار کار کردن و
علیوار سخن گفتن و
علیوار سکوت کردن است
تا آنجا که در توان این #بنده_ناتوان_علی است،
همواره فرا یادم آر...
به عنوان یک "من علیوار":
یک روح در چند بعد:
خداوند سخن بر منبر،
خداوند پرستش در محراب،
خداوند کار در زمین،
خداوند پیکار در صحنه،
خداوند وفا در کنار محمد (ص)،
خداوند مسئولیت در جامعه،
خداوند پارسایی در زندگی،
خداوند دانش در اسلام،
خداوند انقلاب در زمان،
خداوند عدل در حکومت،
خداوند قلم در نهجالبلاغه،
خداوند پدری و انسان پروری در خانواده،
و... بنده خدا در همه جا و همه وقت.
#زندگی_مکتبی
#حب_علی 💙
#حب_امیرالمومنین ❤️
#غدیر
#عیدالله_الاکبر
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 رئیس سازمان تعزیرات: ۲ شرکت ۷۰ هزار میلیارد تومان ارز گرفتند ولی کالایی وارد نکردند!
🔹بخش عمده پرونده های تخلفات ما تعهدات ارزی است و افرادی که ارز گرفتند کالا وارد کنند ولی یا کالا وارد نمی کنند یا کالای دیگری وارد می کنند.
#اقتصادی
#تعهدات_ارزی
http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷🌸
🍀
🌀 #عکس_نوشت
💢 موضوع: غدیر خم
🍃🌻🍃
🌺 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: یاد کردن از علی علیه السّلام عبادت است.
#غدیری_ام
#فقط_به_عشق_علی
#ثامن
http://eitaa.com/mahdavieat
🔰 رهبر انقلاب: حادثهی غدیر جزو حوادث تردیدناپذیر است، حالا در جزئیاتش بعضی سعی کردند تردیدهایی ایجاد کنند، لکن اصل این واقعه که رسول مکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرفی کرد، در این هیچ تردید نیست. ۱۴۰۰/۵/۶
🏷 #بزرگترین_عید
http://eitaa.com/mahdavieat
باسلام وتبریک عید بزرگ غدیر خم به همه شما همراهان خوب کانال مهدویت🌹🌹😍
عزیزانی که به کتاب های شهدا علاقه دارند و درکانال دنبال میکردند کتاب شهید ابراهیم هادی به اتمام رسید امروز اولین قسمت از کتاب شهید سردار حسین خرازی برای شما در کانال قرا می دهیم باما همرا باشید😊😊🌹🌹
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊
فصل اول..(قسمت اول )🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
از خمِ جاده كه گذشتند، يكباره فراموش كرد كجاست. مه، مثلِ چيزي زنده و جاندار از عمق دره بالا مي آمد، بوته هاي بادام كوهي سراشيبي كوه تا كنارِ جـاده را ميپوشاند و درختها از پشت مه سايه هاي سبز رنگي به نظر مـي آمدنـد. غـرق تماشا شد. سردي فلز تيربار را زيرِ دستهايش از ياد برد. صداي سه تيرِ پياپي كه ناگهان در گوش كوه پيچيـد، دلـش را فـرو ريخـت. دست روي ماشة تيربار كه روي ماشيني نصب شده بود گذاشت و آمـادة شـليك خم شد به جلو. با چشم اطراف را پاييد. حالا بوته ها، درختها و سـنگها كمينگـاه بودند. چند لحظه بعد، صداي تير ديگري خيالش را راحت كرد.آنهايي را كه براي شناسايي راه فرستاده بودند، علامت ميدادند كه جاده امن است. برگشت به دنياي خودش و به هر سو چشم چرخاند. چند بار در اين كوهها درگير جنـگ و گريـز شده بودند. حالا آخرين بار بود كه از اين جاده ميگذشت. از كنار اين درختهـا، بوته ها، سنگها كه در سنگيني عـذاب آور آن همـه خـاطرات تلـخ بـا او شـريك بودند.خاطرة اولين باري كه ستوني كمين خورده را ديد؛ برفهاي كنارِ جاده كه از گرماي خون تازه آب ميشدند؛ ماشينهاي شعله وري كه كسـاني درونشـان فريـاد ميكشيدند و بدنهايي كه رگهاي بريدة گردنشان هنوز مي تپيدند. از كردستان ميرفت. درحالي كه تازه كوههايش را شناخته بود؛ با همة سنگها، غارها، راهها و بيراههايش. شهرها را شناخته بود، با آرزو و غصه هاي مردمـانش و حالا حس ميكرد يكي از آنها شده است. و اصفهان چه قدر دور بود. خانـة پـدري در آن محلـة قـديمي. همسـايگان، همكلاسيها، روزهاي مسجد، ظهرهاي بعد از مدرسه كه ميرفـت تـا در خلـوت شبستان بنشيند و به خادم پير نگاه كند كه محراب و منبر را گلاب مي پاشـيد. و او كه با صداي كودكانه اش مكبر ميشد و از ديدن آن همه مردم كه با صداي او بـه سجده ميرفتند، قلبش تند و تندتر مي تپيد... روزهاي دبيرستان؛ هيجان خبرهايي كه گهگاه و در گوشي رد و بدل مـيشـد. خبر اعتراضهاي پراكنده؛ دستگيري و اعدامها و اعلاميه ها و سخنرانيهاي آشـكار و پنهان... و او كه تازه دفترچة اعزام به خدمت گرفته بود. پادگان دنياي ديگري بود. بزرگتر و متفاوت از مدرسه، با آدمهـا و رفتارهـاي گوناگون و گاه عجيب. و او كه نميتوانست زورگويي را ـ فقط به خـاطر اينكـه دستورات است ـ تحمل كند؛ با آنكه بهترين تكت يرانداز شـناخته شـده بـود؛ بـه عنوان تنبيه او را به عمان فرستادند تا عضو گروه كماندوهايي باشد كه قـرار بـود شورشيان ظفار را سركوب كنند. تا نام شاه، به عنوان قدرت نظـامي منطقـه آوازة بلندتري بگيرد. شورِ انقلاب بالا گرفت. حالا از او ميخواستند تفنگش را با همان نشانه گيـري دقيق رو به سينة مردم بگيرد، اما نميخواست. امام دستور داد سربازان، پادگانها را ترك كنند. مردم فتواي امام را با صداي بلند مقابل سربازان ميخواندند. قسم وفاداري به شاه باطل است. فرماندهان تهديد ميكردند: فراريان اعدام خواهند شد. اما او گريخت؛ با سري تراشيده و لباس شخصي. حالا جواني ساده بود در ميان هزاران جوان ديگـر كـه همه سرهايشان را تراشيده بودند تا هيچ كس نتواند سربازان فراري را در جمعشان تشخيص دهد. در آن روزها، دست او با هزاران دست ديگر طناب را بـه گـردن مجسـمه هـا انداختند و از ستونهاي بلند پايين كشيدند.شبِ رفتن شاه، پاهاي او همراه هـزاران يارِ ديگر در خيابانها و كوچه ها رقصيدند. وقت آمدن امام، دستهاي او با دست مردان و زنان ديگر، شهر را شُست و گـل كاشت و وقتي گويندة راديو با صدايي كه از بغض و هيجان ميلرزيد، گفت: اين صداي انقلاب مردم است» او هم همراه هزاران چشم ديگـر گريسـت، خنديـد و دست در گردن مردماني كه ميشناخت، تبريك گفت و نُقل به هوا ريخت و دلش پر شد از همة آرزوها و رؤياهاي خوب عـالم بـراي ايـران. بـراي كشـوري كـه صميمانه آمادة پذيرفتن نظمي تازه، پاك و درست بـود، آرزوي سـاختن بهشـتي كوچك در گوشهاي از زمين كه ايران اش ميخواندند.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
🔺هیأتیها مشکل آب ۵۰ خانواده خرمشهری را برطرف میکنند
🔹ابوذر بیوکافی، مداح اهل بیت(ع): جمعی از مداحان شاخص کشور و خوزستان بازدید میدانی از روستای زهیری خرمشهر داشتند و وعده دادیم تا دهه اول محرم ۲۵۰ میلیون تومان مورد نیاز برای آبرسانی به این روستا با ۵۰ خانوار سکنه را تأمین کنیم.
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 طرح صیانت از فضای مجازی چیست و چرا نيامده با اينهمه واکنش روبه رو شده است؟
✅بصیرت
http://eitaa.com/mahdavieat
۲۲۲۲۲۲۲.docx
9.9K
🇮🇷🌸
🍀
✅ #یادداشت
💢 موضوع: شکست مفتحضانهی آمریکا در باتلاق افغانستان
✍️ ️محمد میری
🍃🌻🍃
#روشنگری
#ثامن
🍀
🇮🇷🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
سوالات پرتكرار و پاسخها.pdf
73.1K
⁉️آیا طرح صیانت باعث فیلتر شبکههای اجتماعی می شود؟!
🔻در روزهای اخیر طرح صیانت از فضای مجازی به عنوان یک سوال پر تکرار مورد بحث سیاست،اجتماع و حتی رسانههای بیگانه شده است برای پاسخ واضح و شفاف به این سوالات، به جدول کانال زمانه توجه بفرمایید.👆👆
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴بی اعتمادی به آمریکا: چرا؟؟
👤کارشناس مسائل سیاسی:
🔻 مهدی فضایلی: وقتی صحبت از بی اعتمادی به غرب می شود، مفهوم مخالفش اعتماد به شرق نیست؟
🔻 بلکه آن چیزی که باید بهش توجه شود، اعتماد به توانمندی های داخل و ظرفیت های داخل کشور، در مقابل اعتماد به غرب هست.
🔻 یک اشکال ما این بود که همه جهان را غرب معنا کردیم.
#بیاعتمادی_به_آمریکا
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊
فصل اول..(قسمت دوم )🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
فرداي روز پيروزي به «كميتة دفاع شهري اصفهان» رفت. بايـد از آرزوهـايش محافظت ميكرد. شهر در دست مردم بود؛ از حفظ امنيت شهر تا جمع آوري زباله و تقسيم غذا و سوخت،همه را مردم بر عهده داشتند. حسين به سبب آشـنايي اش با تجهيزات نظامي، مسئول اسلحه خانة كميته شد. خيلي ها هنوز هم جوان بيسـت ساله اي را به ياد دارند كه سر بزير و كم حرف، با چشمهايي كه هميشه خنـده اي آرام كناره هايش را چين انداخته بود، با لباس ساده و كفشـهاي كتـاني و موهـا و ريش هاي كوتاه، به كميته ميآمد و آمادة انجام هر كاري مي شد كه زمين مانده بود. شهر، كمكم آرام شده بود. مردم پر از هيجان بودند؛ پر از اميد و نشاط و نيرو. همه احساس ميكردند ميتوانند هر چيزي را در عالم زير و رو كنند و به بهتـرين شكل دوباره بسازند. اما كمي بعد، از شمال كشور خبرهاي نگران كننده اي رسـيد. گنبد و تركمن صحرا ناآرام بود. فداييان خلق زمزمة خودمختاري منطقـه را آغـاز كرده بودند؛ مردم بسيج شدند و از اصفهان صدنفر از اعضاي كميتة دفاع شـهري كه حالا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خوانده ميشد، بـه تـركمن صـحرا اعـزام شدند و حسين مسئول گروه بود. درگيري با ضدانقلاب فقط چند هفته طول كشـيد؛ وقتـي دانشسـراي گنبـد ـ اولين قرارگاه حسين و گروهش ـ پايگاه محكم حفظ امنيت شهر شـد و تـركمن صحرا آرام گرفت، از غرب، زمزمة خودمختاري كردستان و آشوب و كشتار، ايران را مضطرب كرد. ماههاي آخر سال پنجاه و هشت بود كه حسين به كردستان آمد. درگيري از فرودگاه سنندج آغاز شد. وقتي هواپيما بر باند فـرود آمـد، چنـد نفـر همان جا، كنار هواپيما شهيد شدند. شهر، تقريباً به تمـامي در دسـت ضـدانقلاب بود. گروه شصت نفرة حسين، به كمك نيروهاي ديگر، با درگيري و دشواري بسيار شهر را تحت كنترل گرفتند. به تدريج نام گروه ضـربت مشـهور شـد. آنهـا بـا ضربات پراكنده و شديد بر دشمن، افراد كومله و دمكرات را از اطراف شـهر دور كردند و با يافتن كمينهاي دشمن و مقابله با آنها، امنيت ستونهاي نظامي و مردم را در جادهها تأمين كردند. در همين احوال بود كه همة چشمها به سوي جنوب متوجه شـد؛ جـايي كـه راديو لحظه به لحظه خبر سقوط يا محاصرة يكي از شهرهايش را ميداد.بچه هـاي گروه ضربت نگران خرمشهر بودند كه در حال سقوط بود، و آبادان كه به محاصره افتاده بود و اهواز كه در معرضِ خطر قرار داشت. ميگفتند تانكهـا بـا چراغهـاي روشن در دشت عباس جلو ميآيند و هيچ كس نيست كه مقابلشان بايسـتد؛ جـز مردم كه سنگينترين اسلحة ضدتانكشان شيشه هاي صابون و بنزين است. حسين به بچه هاي گروهش قول داد كه به جنوب خواهند رفـت امـا خـودش هنوز نگران كردستان بود كه هنوز آن قدرها امن و آرام نشده بود و دشمن هنـوز شهرها و روستاهايش را تهديد ميكرد. اين آخرين باري بـود كـه گـروه ضـربت تأمين امنيت جاده اي را در كردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب ميرفتند كه هنوز نميدانستند دشمن با آنجا چه كرده است. چهل روز بعد از آغاز جنگ بود كه گـروه ضـربت بـا تمـام تجهيـزاتش بـه خوزستان رسيد. آنها را به محض ورود فرستادند به دارخوين؛ جـايي كـه مـردم روستاهايش دست خالي از مقابل لشكر تانكها ميگريختند و در كنار پـل مـارد كه دشمن آوازخوان و پايكوبان از رويش ميگذشت، جسد خونين هجده مرد بـر جا مانده بود كه تا آخرين لحظه جنگيده بودند. هيچ خط دفاعي اي وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهـانش كـه بـراي ديدن و آشنايي به منطقه رفته بودند، با تانكها درگير شدند و آنها را تا لب كارون عقب راندند. حسين و نيروهايش همانجا ماندگار شدند؛ در يك زمين كشـاورزي كه اگر دشمن نميآمد، در آن گندم ميروييد و هيچ سنگري نبود. آنها دست خالي سه ماه زمين را كندند تا از يك شيار هفتاد و پنج سانتيمتري كشاورزي، خاكريزي به طول۱۷۵۰ متر به وجود آوردند كه اولين خط دفاعي منطقه بـود. از همـانجـا دليرانه در مقابل دشمن مقاومت كردند كه به خط شير معروف شد.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
🌹مژده ای دل
🎊که شب میلاد کاظم آمده
🌹فاطمه بر دیدن
🎊موسی بن جعفرآمده
🌹کاظمین امشب
🎊چراغان از وجود کاظم است
🌹خانه ی صادق
🎊چراغان از حضور#کاظم است
♥️ولادت با سعادت
🎊#امام_موسی_کاظم (ع) مبارک باد
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده جذاب🧐🧐
http://eitaa.com/mahdavieat