#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
#بخش_اول
سوره #زمر
جهت تبیین مفهوم آیه ۳۶
✨الیس الله بکاف عبده
بچه ها اگه فقط یه قدم برای خدا برداریم، باید مطمئن باشیم که خدا چند قدم برامون برمیداره❤️فقط کافیه که بندگیشو بکنید و یه قدم رو فقط برای اون بردارید تا خدا آسایش و راحتی رو براتون بیاره😍
اون یه قدم برای. جوری باشه که بدون ترس باشه تا مطمئن پیش برید😊
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کاروان دار گفت:
بیبی! دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت:نه!
میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت:
نه مادر.الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
اگر پیاده شوید، شما را میگذارم و میروم.
مادرم گفت:بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد
وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم؛دیگر کاروانی نیست؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی....
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
#بخش_دوم
سوره #زمر
جهت تبیین آیه ۳۶
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت،وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد؛رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت:بیبی کجا میروی؟
مادرم گفت:گناباد.
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.
به سورچی گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.
سورچی گفت:
خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم!
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت: مادر بیا بالا؛اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبر
سوره #زمر
جهت تبیین آیه ۹
سلام به عزیزان دلم، حال دلتون چطوره؟
عزیزان من یه داستان پند آمیز براتون آوردم.
از قدیم هم میگن کار رو، بلد باش بگذارش لبه تاقچه.
هر موقع که کارش داشتی صداش بزن، پس اگر کنار کارمون هنری رو، بلد باشیم و علمی یاد بگیریم یه روزی و یه جایی به دردمون میخوره،
مثل توصیه خداوند که در قرآن فرمودند آیا دانایان با نادانان یکسان هستند؟!
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
حكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد: عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه آن را ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبری
#داستان_تدبری
سوره#زمر
جهت تبیین آیه ۵۳
سلام به مهربانانم حال دلتون چطوره؟
امروز داستان ما بسیار آموزنده است.
دلبندان من با دعا سرنوشت تغییر میکنه
از رحمت الهی نامید نشوید، اینقدر به درگاه الهی بزنید تا در باز شود.
👈قابل توجه پدر مادرا و مربیان عزیز این داستان و از قبیل این داستان ها را به سبک خودتون برای بچه ها تعریف کنید.
ولی به این مفهوم باشه
ممنونم از توجه شما بزرگواران
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد : بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
✨وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
اي کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبری
#داستان_تدبری
سوره #زمر
جهت تبیین ۵۳
ناامید شدن از رحمت خداوند بدترین گناهه..امید عامل گشایشه.. برای بچه ها از امید حرف بزنید.. امید به اینکه اگر خدا چیزی رو بخواد همون اتفاق میافته
❌از محتوای این داستان استفاده کنید و به شما دیگری این داستان رو برای بچهها تعریف کنید❌
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
نجاری بود که پادشاه قصد ازدواج با همسرش را کرده بود، برای این کار ابتدا باید نجار را از سر راهش برمیداشت؛ بالاخره پادشاه بهانهای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت: نجار را فردا اعدام کنید. نجار آن شب نتوانست بخوابد ...همسر نجار گفت: مانند هر شب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار. کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ...
صبح صدای پای سربازان را شنيد ...چهرهاش دگرگون شد و با نااميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ...با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند ...دو سرباز با تعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ...چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ...
همسرش لبخندی زد و گفت: مانند هر شب آرام بخواب، زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند. فکر زياد انسان را خسته میکند ... در حالیکه خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبيرکننده کارهاست.در هر شرایطی، امیدت را به خدا از دست نده و منتظر رحمت بیکرانش باش ...
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #زمر
جهت تبیین آیه ۵۳
حسن ظن به خدا یا سوظن؟! باید از رحمت خدا ناامید بود؟!
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
در زمان حضرت موسی(ع) دو نفر به زندان افتادند. پس از مدتی آنها را رها ساختند، یکی چاق و سرحال بود و دیگری لاغر و ضعیف گشته بود.
🌷حضرت موسی از آن مرد چاق پرسید: چه سبب شد که تو را فربه ساخت؟
گفت: گمانم به خدا نیک بود و حسن ظن به خدا داشتم.
از دیگری پرسید: چه چیز سبب شد که تو را بدحال و لاغر ساخت؟ گفت: ترس از خدا، مرا به این حالت افکنده است.
حضرت موسی(ع) دست به سوی خدا برداشت و عرض کرد: بارالها! گفتار این دو نفر شنیدم، مرا آگاه ساز که کدام یک برترند؟ و خداوند فرمود:
آن که گمان نیک و حسن ظن به من دارد، برتراست.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
سوره #زمر
جهت تبیین آیه ۹
اهمیت علم و دانش تا کجاست؟!
انسان باید تا کجا از علم بهره بگیره؟!
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
مرد عربى نزد امام حسين عليه السلام آمد و عرض كرد:
- اى فرزند پيغمبر! من خونبهايى را ضامن شده ام و از پرداخت آن ناتوانم . با خود گفتم خوب است آن را از شريفترين مردم درخواست كنم و شريفتر از خاندان پيغمبر صلى الله عليه و آله به نظرم نرسيد.
حضرت فرمود: اى برادر عرب من سه مساءله از تو مى پرسم ، اگر يكى را پاسخ دادى يك سوم بدهى تو را مى دهم و اگر دو سؤ ال را پاسخ دادى دو سوم آن را مى دهم و چنانچه همه را پاسخ دادى ، همه بدهى تو را پرداخت مى كنم .
مرد عرب گفت: آيا شخصى مانند شما كه اهل علم و شرفى از همچو منى كه عرب بيابانى هستم ، مساءله مى پرسد؟
امام عليه السلام فرمود: بلى ! چون از جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود:
خوبى و احسان را به اندازه شناخت و آگاهى بايد انجام داد.
مرد عرب گفت : اگر چنين است ، هر چه مى خواهى سؤ ال كن . اگر دانستم جواب مى دهم و گرنه از شما ياد مى گيرم "و لاقوة الا بالله"
حضرت فرمود: كدام عمل از تمامى اعمال برتر و بالاتر است ؟
عرب عرض كرد: ايمان به خدا.
فرمود: چه چيز انسان را از هلاكت نجات مى دهد؟
عرض كرد: توكل و اعتماد به خدا.
فرمود: آنچه آدمى را زينت دهد چيست ؟
عرب عرض كرد: علم و دانش كه با آن عمل باشد.
امام عليه السلام فرمود: اين را ندانسته باشد؟
عرب گفت : ثروتى كه جوانمردى و مروت همراه آن باشد.
امام عليه السلام فرمود: اگر آن نبود؟
عرض كرد: فقرى كه با آن صبر و شكيبايى باشد.
فرمود: اگر آن را نداشته باشد؟
عرض كرد: در اين صورت آتش از آسمان فرود آيد و چنين آدمى بسوزاند كه او شايسته اين گونه عذاب است .
آن گاه امام عليه السلام خنديد و كيسه اى را كه هزار دينار طلا در آن بود به او مرحمت كرد و انگشتر خود را نيز كه نگينش دويست ارزش داشت به او داد و فرمود: اين دينارهاى طلا را به طلبكارانت بده و اين انگشتر را نيز به مصرف خرج زندگى خود برسان .
مرد عرب آنها را گرفت و اين آيه شريفه را خواند:
- "الله يعلم حيث يجعل رسالته" يعنى خداوند مى داند رسالتش را در كجا قرار دهد.
منبع📚: بحار الانوار
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #زمر
جهت تبیین آیه ۵۳
ابوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشکى را گرفت و تکان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین کردم ؟
گفتم : چرا این کار را کردى ؟
در پاسخ گفت :یک وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم ، حضرت شاخه خشک درخت را گرفت و تکان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:سلمان ! سۆ ال نکردى چرا این کار را انجام دادم ؟
گفتم : منظورتان از این کار چه بود؟
فرمود: وقتى که مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان که برگهاى این درخت فرو ریخت
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3