⚠️در مصائب غرب شناسان
سالها پیش که با هدف غربشناسی با رنه گنون و پستمن و شایگان و فردید و نصر و داوری و هایدگر وغیره بیشتر مانوس بودم، بعد از مدتی یک سوال جدی ذهنم را مشغول کرد: "چه باید کرد"
بسیاری از کسانی که در حوزه غربشناسی کار مطالعاتی و پژوهشی می کنند اغلب "در چه باید کرد" متوقفند. از این جهت در بسیاری از موارد "غربشناسی" به شکل عمیقتری منجر به "غربزدگی" می شود.
غربزدگی مگر چیست؟ غربزدگی "شیفتگی جاهلانه" نسبت به غرب است و "غربشناسی بی ثمر" نیز "انفعال عالمانه" نسبت به غرب. غربشناسی اگر منجر به حرکت نشود، بهترین وسیله برای نشستن و زانو زدن است. چه آنکه فرد هرمیزان دقیقتر ماهیت تکنیک را فهم کند، بیشتر مقهور قدرت و سیطره تمدنی غرب می شود. در چنین شرایطی عمیق ترین غربشناس، غربزده ترین است. مهمتری اثر غربزدگی انفعال است و تفاوتی نمی کند که این تفاوت ناشی از علم باشد یا جهل؛ مهم زانو زدن مقابل تکنیک است.
از طرفی دیگر برخی با غربشناسی به انکار واقعیت و خیال پردازی سنت گرایانه می رسند تا آنجا که اصلاح و تغییر وضع موجود را تنها در حذف ظواهر تمدن غرب می دانند. ایندست افراد به جهت غر زدن بی ثمر هرگونه اصلاحی را تنها در نفی زمین و زمان می بینند. در نهایت این گروه نیز به جهت اینکه نمی توانند واقع بینی را با آرمانگرایی جمع کنند، مایوس شده و ناخواسته همان می شوند که غرب می خواهد.
شاید بهترین مرجع برای کسانی که هم اهل غربشناسی اند و هم دغدغه نصرت انقلاب دارند، شهید آوینی است. به اعتقاد آوینی اگرچه ابزار جدید خنثی نیست و دارای جهتگیری است، اما بستگی دارد چه کسی سراغ این ابزار برود. انسان آغشته به فرهنگ مدرن مقهور این تکنیک می شود و اما انسان موحد در مواجهه با تکنیک آنرا در خود هضم می کند. تعبیر شهید آوینی در این باره تحول باطنی است. یعنی انسان موحد با علم به ذات ابزار جدید، آنرا به خدمت می گیرد.
و اما اگر حرف آوینی را می خواهیم درک و نقص های او را برطرف کنیم، باید ببینیم انگشت اشاره "منظومه تحول باطنی" آوینی، سوی کیست. توحیدی دیدن عالم باعث می شود، همه اشیاء در خدمت حق قرار بگیرد و هیچ جا را خالی از الله نبینیم؛ ذات اشیا در فقر مطلق نسبت به ظهور "او" هستند. خمینی کبیر با همین مقدمه، انقلاب اسلامی را در دل سیطره تمدنی غرب شکل داد. چه انکه اگر بسیاری از غرب شناسان بودند، می گفتند تا امام زمان عالم را کن فیکون نکرده است نباید سراغ تحقق دین حداکثری رفت.
@mahdian_mohsen
✅از شمخانی و سالارخان...تا مازیار ابراهیمی
یکم. مازیار ابراهیمی به اتهام همکاری در ترورهسته ای دستگیر و در نهایت اعترافات وی از رسانه ملی منتشر می شود. با این حال مدتی بعد آزاد و از کشور خارج می شود. همین فرآیند با مجموعه ای از اطلاعات درست و غلط در شبکه های ضدانقلاب تبدیل به یک مستند می شود و موجی از هجمه ها علیه نهادامنیتی و اطلاعاتی کشور به راه می اندازد.
سوال مخاطب اینست که ماجرا چیست؟ چه کسی دروغ می گوید؟ کجا خطا صورت گرفته است؟ کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟
خطا و اشتباه یک روی ماجرا است و اما صداقت با مخاطب وجه دیگری است. کمترین انتظاری که از وزارت اطلاعات می رود اینست که ماجرا را شفاف و صریح توضیح دهد. مردم ما به مسئولین خود اعتماد دارند و توضیح صادقانه را نسبت به قصور و تقصیرها می پذیرند. چه آنکه ایندست رفتارها و پذیرفتن خطا و برخورد با متخلفین، اعتبار این نهاد متعهد و پرتلاش را نزد مردم چندین برابر می کند.
دوم. آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی مدت هاست نزد برخی رسانه ها مورد سوال واقع است. هرچند روش مواجهه برخی رسانه ها با آقای شمخانی قابل نقد است و متهم کردن به بهانه تخلف احتمالی نزدیکان وی بداخلاقی محسوب می شود، اما انتظار می رود آقای شمخانی صادقانه و شفاف نسبت به مسائل مطرح شده توضیح دهند. مخاطب باهوش و منصف است و توضیح شفاف و از سر صدق آقای شمخانی را می پذیرد.
سوم. سالار آقاخان به عنوان متهم ردیف اول اخلال در بازار معرفی شده است. اما غیبت وی در دادگاه اولین و مهمترین خبری بود که توجه رسانه ها را به خود جلب کرد.
سالار آقاخان بنا بر اخبار منتشر شده چند ماه در حبس بوده است و در نهایت با وثیقه از زندان آزاد و به صورت قانونی از کشور خارج می شود و برای زیارت به نجف می رود و دیگر به کشور باز نمی گردد.
مهمترین سوالی که اینجا وجود دارد اینست که سالار آقاخان اگر متهم اول این پرونده است و دادگاه اسناد لازم برای تخلفات وی را داراست، چرا مجوز خروج می گیرد؟ چرا منع نشده است؟ اولین سوالی که بعد دادگاه برای مخاطب ایجاد می شود اینست که چرا مسئولین محترم قضائی نسبت به این موضوع تدبیر لازم را اندیشه نکردند؟
در نهایت اینکه؛
اشکال در جامعه ما ایندست قصورها و یا خطاها و حتی تخلفات نیست. مساله اصلی که مخاطب را آزار می دهد بی اعتنایی به افکار عمومی است. ارتباط راستین و شفاف و صمیمانه باعث همراهی و همدلی مردم می شود چه آنکه اعتبار نهاد مسوول را بالا برده و اعتماد مردم را به عنوان مهمترین سرمایه یک سازمان و بلکه انقلاب بیشتر می کند.
هنوز هم دیر نیست....
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅عید غدیر بشاگرد باشید
💐یک زوج نیازمند را با 3 میلیون تومان به خانه بخت بفرستید.
هزینه هر جهیزیه 7 میلیون تومان است که 4 میلیون آن بانی دارد. ارزش واقعی هر جهیزیه نیز حداقل 10 میلیون تومان است.
از گاز و یخچال و لباسشویی و تلویزیون و فرش تا دیگر اقلام.. .
💐 برگزاری عروسی و هزینه های جشن نیز با ماست.
💐طی یک سال100 جهیزیه و عید قربان نیز 20 جهیزیه ارسال شد. بنا داریم برای عید غدیر نیز 30 زوج بشاگردی را به خانه بخت بفرستیم.
6037-9979-5009-1752
بنام جهادی محبین الائمه
یا
6362-1410-5039-2167
بنام مهدیان
✅گروه جهادی محبین الائمه
@mahdian_mohsen
⭕️دو آیت الله...
دو آیت الله، دو مجتهد، دو انقلابی باسابقه، دو سیاستمدار و دو کارگزار ارشد و دو فقیه و ناظر بر صلاحیت مردم، چشم به چشم هم دوختند و هرآنچه باید و نباید گفتند و چشم ونظاره گری مردم را به هیچ گرفتند.حیرت اجتماعی از سبک گفت وگوی دو آیت الله تاریخی خواهد شد. محتوای مباحثه یک طرف و ادبیات بحث سوی دیگر. اتهاماتی که هر دو بزرگوار به یکدیگر زدند، یعنی سالها خسران برای مردم.
چطور باید برای مردم این آداب کارگزاری را توضیح داد؟ جامعه ای که بزرگان آن چنین رفتار کنند، چه انتظاری است که کف خیابان سر کمترین ها عربده کشی و قداره کشی نکنند؟ قبول کنیم مردم ما در ادب گفت وگو و مباحثه سالها جلوترند.
هردو بزرگوار علم شان را به رخ هم کشیدند و یکدیگر را به بی سوادی متهم کردند. روح امام شاد که گفت آن میزان که اسلام از برخی علما صدمه دیده است از مردم عادی ندیده است.
هردو بزرگوار فقیه اند و آیت الله عالی قدر، اما روح آن بزرگ غرق رحمت که گفت: "فقیه حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، بگوید فقه شناسم....ادعای اسلام شناسی برای کسی است که همه جهات اسلام را بداند"
اگر مردم بپرسند با این سطح اخلاقی بر صلاحیت دیگران نظارت می کردید چه بگوئیم؟ بپرسند با این کف نفس بر مسند فقهات و اجتهاد بودید چه پاسخ دهیم؟
دو برداشت سخت ازین گفت وگو وجود دارد.
جهت اول محتوائی است. محتوای مباحثه تا مدتها دامنگیر خواهد بود. ادعاهائی که محدود به دو بزرگوار نیز نخواهد ماند.
جهت دوم نیز از حیث مسئولیت است. عدالت هر دو بزرگ حداقل از نگاه مردم محل تردید جدی است. آیا ممکن است یک فقیه باتجربه با خبر یک رسانه ضدانقلاب، علیه دیگری افشاگری کند؟ آیا ممکن است با این سطح از سعه صدر فهمی از مصلحت کشور داشت و بر صدر آن نشست؟
در نهایت اینکه این مباحثه یک پیام کوتاه دارد و آن اینکه "مردم را نمی بینیم."... "امام امت را نیز..."
@mahdian_mohsen
اعلام برائت نمی کنید، سکوت کنید.
ماجرا یک بی اخلاقی راهبردی است.
رهبری فرمود:حفظ وحدت را اصل قرار بدهيم و اگر تكليف شرعىيى هم احساس كرديم، ولى ديديم عمل به اين تكليف ممكن است مقدارى تشنج به وجود آورد و وحدت را از بين ببرد، قطعاً انجام آنچه كه تصور مىكرديم تكليف شرعى است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود.
@mahdian_mohsen
✅تحلیل انتخاباتی از نتایج عصرجدید
نتایج آرای مردم در فینال عصرجدید را تامل بیشتری فرمائید. ترکیب و جهت آرا به جهات شناخت مردم بسیار حائز اهمیت است و می تواند درسی بزرگی برای اهل سیاست باشد. این نتایج برای کسانی که تصور می کنند سبک انتخاب مردم ما از سر هوی و هوس و یا خدای نکرده جاهلانه است بسیار کلیدی است.
نتایج عصرجدید به این فهم، گوشه ای از یک مردم سالاری معنادار بود؛ توضیح خواهم داد.
هر 5 نامزد تلاش جدی داشتند و دارای ویژگی های ممتاز بودند، اما سبک انتخاب مردم از حیث گرایش و اراده شان عالمانه ترین و هوشمندانه ترین ترکیب را از منتخبین رقم زد و شاید هر ترکیب دیگری این زیبایی از درایت اجتماعی را نداشت.
انتخاب مردم از بین چند هنرمند با ویژگی های متنوع صورت گرفت. از انتها شروع کنیم. مردم به کدام هنرمند کمتر رای دادند؟ اگر هنرنمایی دختران نینجا با آقای زارع را نزدیک هم بدانیم، رای مردم به هنری تعلق گرفت که دارای خلاقیت بیشتر و محتوای غنی تری (باتاکید بر اجرای نهایی) بود. مضاف بر اینکه خود هنرمند را نیز احتمالا صادق تر و با ویژگی های شخصیتی برتری فهم کردند.
آقای فتحی نیز نزدیک به آخر قرار گرفت و دلیل ادبار مردم نیز مرموزی و ناشناخته بودن این هنر بود. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که مردم نسبت به فرد یا جریانی که جهل دارند اقبال نشان نمی دهند.
پارسا خائف نازنین و خانم فاطمه عبادی را هم شاید بتوان در یک گروه قرار داد؛ با یک تفاوت کلیدی؛ پارسا خائف بروز یک هنر اصیل بود. اما هنر فاطمه عبادی در نسبت با هنر پارساخائف یک امتیاز جدی داشت و آن اینکه هنر خانم عبادی دارای یک محتوای دردمندانه و دغدغه مند بود. مردم ذهن و قلب مسئولانه خانم عبادی را از آثارش فهم کردند. با این توضیح رای مردم فراتر از هنر بلکه به جهتگیری این هنر تعلق داشت. هنر برای هنر نبود؛ هنری که در خدمت آلودگی خوزستان و آسیب کودکان کار و حرمت و شان مادرانه قرار گرفت. شعری که خانم عبادی ذیل امضای شان گذاشتند نشان از همین جهت گیری فاخر داشت. مازنده برآنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
فینال عصرجدید را دوست داشتم چون فراتر از هنر قهرمانان برنامه، نمایشی از گرایش و بلوغ مردم داشت. مردم سالاری برآمده از ایمان مردم، جهتش همواره عمیق و انسانی است. اگر انتخابات توسط اهل سیاست به دوقطبی های کاذب و رهزن و تدلیس گونه منحرف نشود، انتخاب مردم از سر شناخت و دارای عقلانیت و جهات آرمانی است.
@mahdian_mohsen
⛔️درباره افشاگری و ورود بهنگام عدلیه
سخنگوی قوه قضائیه تصریح کرد: از افشاگری حمایت می کنیم، اما افشاگری در رسانه ها خلاف قانون و شرع و اخلاق است. افشاگری باید به اطلاع محاکم قضائی برسد.
📍اما چرا افشاگری خلاف قانون وشرع و اخلاق است.
ابتدا موضوع را از منظر اخلاق و شرع بررسی کنیم.
افشاگری در رسانه ها یعنی اتهام زدن علنی. این اقدام 2 اثر دارد. اثر اول تهمت است. این اتهام می تواند درست یا غلط باشد. طبیعی است که در بسیاری از موارد چون افشاکننده به همه اسناد اشراف ندارد و دفاع متهم را نیز نشنیده است، ادعای او ممکن است خلاف باشد و مصداق تهمت و افترا محسوب شود. هیچ وقت یک افشاگر نمی تواند نقش دادگاه و قاضی را پیدا کند.
اما اثر دوم بردن آبرو است. اثر دوم در هر دو حالت وجود دارد. بدین ترتیب با فرض اینکه اتهام و افشاگری درست باشد و بعدا در دادگاه تائید شود، باز هم افشاگر آبروی یک انسان را ریخته است. چه آنکه ریختن آبرو ولو برای آدم خطاکار نیازمند حجت شرعی است. به همین دلیل است که رهبری صریح می گوید: "یک نفر جرمی میکند، باید هم مجازات شود؛ اما اگر ما اسم او را اعلام کردیم، با این اعلان، چند نفر مجازات میشوند؟ پسر و دختر او هم که در مدرسه یا دانشگاه درس میخوانند و در محلّهی خود رفت و آمد دارند، مجازات میشوند. این کار چه لزومی دارد؟"
📍دقیق تر شوید
ریختن آبرو خودش یک مجازات است. به تعبیر دقیق تر کسی که افشاگری می کند نه تنها خودش دادگاه برپا و محاکمه می کند و حکم می دهد، بلکه مجازات هم می کند. بسیاری از متهمین حاضرند شلاق بخورند و پول دهند و حبس بکشند اما آبروی شان ریخته نشود. پس سوال اینست که با کدام حجت شرعی و اخلاقی ما فردی را محاکمه و بدتر اینکه مجازات می کنیم؟
📍خلاق قانون چطور؟
برخی برای دفاع از افشاگری به ماده 697 قانون مجازات اشاره می کنند. در حالی که توجه نمی کنند ماده 697 می گوید اگر تهمت زدید باید بتوانید در دادگاه دفاع کنید. ولی این ماده تائید افشاگری نیست. چه آنکه اگر حتا موفق به دفاع مستند شوید، همچنان حرمت آبرو سرجای خودش باقی است و از آن نمی توانید دفاع کنید.
📍پس باب انتقاد بسته می شود؟
خیر. دقت فرمائید افشاگری ربطی به گناه علنی ندارد. تخلفاتی که در علن صورت می گیرد نیازمند امر به معروف و نهی از منکر علنی است و مصداق افشاگری نیست.
📍پس چرا دادگاه در مواردی اسم می برد؟
حاکم شرع حق دارد در مواردی که مصلحت بالاتری نسبت به آبروی مومن وجود دارد، مجرم را معرفی و اسم ببرد. توجه شود که اسم بردن خودش یک مجازات است که حکم حاکم شرع می خواهد نه تشخیص فردی. لذا رهبر انقلاب تشخیص این موضوع را بر عهده دستگاه قضا قرار داده است.
⛔️در انتها بدانیم که رهبری انقلاب با اسم بردن در افشاگری مخالف است و چندین بار نسبت به این موضوع تذکر داده است:" بنده نمیخواهم ملاحظهی کسی را بکنم؛ منتها فکر نمیکنم تا چیزی قطعی و اثبات نشده، بزرگ بودن و اهمیتش ثابت نشده، محاکمه نشده و روی آن قضاوتی نیست، باید سرِ زبانها بیفتد و مطرح شود. هر کس این کار را بکند، بنده موافق نیستم؛ چه مطبوعاتیها، چه رادیو و تلویزیون و چه دیگران"
@mahdian_mohsen
⚫️هیاتی سکولار
⚫️متن تلخ است....
هیاتی سکولار، سکولار هیاتی نیست. برخی فکر می کنند هیاتی سکولار جوان با کروات و هفت تیغ و یا زن بی حجاب یا غیره است. سکولار (به معنای عرفی) وقتی پایش به هیات رسید، حرمت و قیمت یافته است.
برخی دیگر فکر می کنند هیات سکولار طرفداران فلان روحانی اند که مورد حمایت انگلیسی ها هستند. برخی دیگر هیات سکولار را با انجمن خاک خورده حجتیه می شناسند؛ یا هیاتی که حرف سیاسی نمی زند. از این موارد بگذریم، نگران کننده نیستند.
"هیات سکولار" بجای خود؛ تا به حال درباره "هیاتی سکولار" شنیدید؟
هیاتی سکولار نگران کننده تر و عمومییت بیشتر دارند. هیاتی سکولار شاید در هیات غیرسکولار باشد. راه دور نرویم. از خودمان حرف می زنیم...
هیاتی سکولار کسی است که محبت اش به اهل بیت از درب هیات فراتر نمی رود. تنها اثر اشک و ندبه اش حال خوب است و آرامش وجدان تخدیری.
هیاتی سکولار ممکن است عکس امام و آقا هم در هیاتش باشد و در انتهای مجلس هم انقلاب را دعا کند.
به خودمان رجوع کنیم ببینیم ثمره اشک را چه دانستیم. حضرت امام فرمود امام حسین به اشک ما نیاز ندارد. رهبر انقلاب فرمود اگر به اشک و ندبه است معاویه هم اهل مدح و مرثیه بر امیرالمومنین بود.
سید بن طاووس در لهوف نقل می کند که وقتی اهل بیت به کوفه رسیدند، اهل شهر به پهنای صورت اشک می ریختند.
پس اشک به تنهایی نشانه ولایت نیست.
هیاتی سکولار کسی است که محبتش به امام به منصه عمل نمی رسد. عمل؟ کدام عمل؟ هر عملی؟ خیر. عملی که نصرت امام و منطبق بر نقشه ولایت باشد نه تشخیص و اجتهاد شخصی.
برخی هیاتی و دیندارند و حتا اهل عمل. اما عمل شان نسبتی به خواسته و نصرت امام شان ندارد. نمونه تاریخی اش عبیدالله بن حر جعفی. گفت من نیستم اما اسب و شمشیرم برای شما.
برخی تلاش می کنند، خرجی می دهند، کار و فعالیت دیندارانه هم دارند، اما کار امام شان را پیش نمی برند. امام در کربلا باشد و ما در مدینه اهل مجلس علم و خدمت رسانی به نیازمندان و مبارزه باظلم و سفره انعام و غیره باشیم شوخی است.
امام هست و تنها غیبتش فیزیکی است. نقشه امام زمان منطبق بر همین انقلاب است. نقشه امام مان را را جلو نبریم گریه مان فراتر از گریه اهل کوفه نیست و عمل مان فراتر از عبیدالله بن حر جعفی نخواهد رفت.
هیاتی سکولار، "انقلابی بدون عمل" یا "عمل ناانقلابی" است.
روح شریعتی شاد با این جمله اش در حسین وارث آدم:" وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا می خواهی باش! چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته”
@mahdian_mohsen
❌مراقب باشید/ پرواز لاشخورها بر آسمان
لاشخورها بازگشتند. دختر آبی خودکشی کرد؛ اما مظلوم است. چون بر جنازه اش لاشخورها نشسته اند و حرمت خود و خانواده اش را ریختند. جریانی که مترصد است، ایستاده ای بیافتد تا از جنازه اش سفره بسازد.
مسیح علی نژاد به بهانه دخترآبی نوشته است "جمهوری اسلامی فقط زبان زور می فهمد. فیفا باید تحریم کند." تحریم؟ چون یک دختر به جهات روانی خودکشی کرده است؟ بله درست است. کارمند آمریکا حقوق می گیرد تا با لاشخوری از جنازه دختر ایرانی، مردم ایران را تحریم کند. بی بی سی و من وتو و دیگر رسانه های مزدور نیز هیزم معرکه می شوند...
تاجزاده هشدار داده است که آستانه تحمل مردم پائین آمده است و طالبانیسم را تحمل نمی کنند. او از چه حرف می زند؟ منع ورود زنان به ورزشگاه. یعنی آنچه دولت روحانی در ایجاد زیرساخت ها فراهم نکرده است را پای خون دختر آبی فاکتور می کند.
البته برخی نیز جاهلانه، هم سفره این لاشخورها شدند. پروانه سلحشوری نوشته است در جامعه ای که مردان حق زنان را سلب می کنند همه ما در قتل سحر مسئولیم. او خواسته یا ناخواسته به این بهانه از آشوب حرف می زند. این خانم همان کسی است که میترا استاد را قربانی پرستو سازی در جمهوری اسلامی دانست.
❌میترا استاد
این جریان سابقه دارست. لاشخورهای آسمان ایران سالهاست بر این ملت تهدید اند. هنوز چند روز از قتل میترا استاد توسط تنها سیاست مدار آموزش و پرورشی اصلاحات نگذشته بود که به مقتول اتهام پرستو زدند. نه حرمت مقتول را نگه داشتند نه جمهوری اسلامی را.
❌کودکان شوشتری
مسیح علی نژاد همان کسی است که چند ماه پیش فیلم تجاوز به کودک شوشتری را پخش کرد و حتا از سوی طرفدارانش نیز به بیماری روانی و جنسی متهم شد و دست آخر مجبور شد عکس و فیلم ها را پاک کند. عکس و فیلم ها را پخش کرد تا نشان دهد حجاب اجباری در نهایت به تجاوز به کودکان منجر می شود. همین اندازه بلاهت.
❌آتنا و ستایش
برای آتنا وستایش به سوگواری نشستند و لقمه 2030 را در خون این بچه های معصوم زدند و به دندان کشیدند و هر روز بیشتر قلب خانواده های آنها را جریحه دار کردند.
این جریان سابقه دارست.
❌ترانه موسوی ها
این جریان را می شناسیم. سابقه دارست. حیاتش به لاشخوری است. اگر سفره ای هم نیابد می سازد. از آنروز که خون نداآقاسلطان ها را باواسطه و بی واسطه بر زمین ریختند تا انجا که ناچار شدند بر قبرهای خالی ترانه موسوی ها بنشینند و مویه کنند...
@mahdian_mohsen
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انگیزه ضدانقلاب در ماجرای دختر آبی چه بود؟
🔹چرا رسانه متصل به وزارت خارجه آمریکا دنبال جنجالسازی با هر حربهای است؟
🔸«محسن مهدیان» روزنامهنگار و فعال رسانهای تشریح کرد.
@Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقش دولت و مجلس در ماجرای ورود بانوان به ورزشگاه
@Farsna
⭕️دقیق تر شلاق بزنیم...
یکی از سفره خالی وشرمندگی مقابل خانواده، ناگزیر به جرائم امنیتی کشیده می شود و محکوم به شلاق و حبس و غیره و دیگری از سوداگری و شهوت سرمایه داری، در بهترین حالت می شود بخش خصوصی بدون اهلیت و در نهایت برکنار می شود؛ همین.
از یک سو کارگر برای حقوق معوقه و سفره خالی خانواده اش ناگزیر به خیابان می آید و از سوی دیگر پیوند شوم "بخش خصوصی بیمار و سوداگر" و "مسئولین رانتی و نالایق"، صدها کارگر را به خاک می کشاند و همچنان مصونیت دارند.
این سوال جدی است.
چطور ممکن است منشا جرم امنیتی کارگری را نبینیم؟ چرا نباید کسی سراغ مسئولینی رود که با بی توجهی به حداقل 45 قید در اجرای اصل 44 و با نگاه صرفا دفع شر به شرکت های دولتی، اقتصاد ملی و معیشت کارگری را نابود می کنند؟
وضعیت امروز هپکو و هفت تپه و آذرآب نتیجه نگاه انحرافی دولت به خصوصی سازی است. دولتی که رانتی رفتار کند، مشتری اش نیز بخش خصوصی دلال و سوداگر و بی کفایت است.
شلاق را محکمتر بزنیم اما دقیق.
ماجرا وقتی ملانصرالدینی می شود که دولت صرفا با هدف درآمدزایی، شرکت های دولتی را بصورت سراسیمه و سوال برانگیز و شبهه ناک واگذار می کند و بعد مجبور می شود برای امنیت سیاسی، از جیب بیت المال شرکت را سرپا نگه دارد و حقوق کارگرها را بپردازد.
توجه داریم که اینجا صدای کارگری بلند است که گوش ها تیز می شود؛ واگرنه سالهاست خصوصی سازی بانکی، سیاست های مالی و پولی کشور را به گروگان گرفته است و کسی یارای مقابله با این فساد نیست. این سیاهه ادامه دارست؛ از خصوصی سازی آموزش تا درمان تا ...
هنوز به این بلوغ نرسیدیم که مردمی سازی اقتصادی الزاما خصوصی سازی نیست. مردمی سازی اقتصاد یعنی شرایط اقتصادی-سیاسی را چنان فراهم کنیم تا مردم انگیزه تولید پیدا کنند و بخش خصوصی مولد فعال شود؛ حال آنکه خصوصی سازی مرسوم، تنها و تنها تغییر مالکیت است و انتقال رانت.
بااین حال چشم امید همه به عدلیه است تا با شعار صیانت از حقوق عامه به بیداد خصوصی سازی و داد کارگران مظلوم برسد...
@mahdian_mohsen
✅مخالفان شگفت انگیز طرح شفافیت
1⃣یکم. خبرگزاری فارس با کلیه نمایندگان مجلس مصاحبه کرده و نظر صریح آنها درباره طرح شفافیت را جویا شده است. نتایج جالب است.
227 نفر موافق. 16 نفر مخالف که بعد از انتشار گزارش نظرشان برگشت و شدند 14 نفر. باقی هم یا ممتنع یا تلفن جواب ندادند.
2⃣دوم. سال 97 یک فوریت طرح شفافیت با حداقل 160 امضا در صحن علنی مطرح و البته با رای قاطع کنار گذاشته می شود.
مخالفان یک فوریت 108 رای. موافقان 59 رای و 5 رای هم ممتنع. یعنی همان ها که علنی امضا کرده بودند در خفا رای ندادند.
3⃣سوم. سال 98 دو فوریت طرح دیگری با 190 امضا به رای گذاشته شد که در نهایت با 103 رای مخالف و 69 رای موافق و 8 رای ممتنع رد شد. یعنی حدود نیمی از کسانی که طرح را امضا کردند، وقتی رای گیری غیرعلنی شد، حرف شان را پس گرفتند.
جالب اینکه مجلس با رای گیری "علنی" همین فوریت نیز با 110 مخالف و 57 موافق، مخالفت می کند.
واقعا چرا؟
✅چند نکته در این رابطه حائز اهمیت است.
در نگاه اول و خوشبینانه ممکن است گفته شود مخالفت با فوریت به معنی مخالفت با طرح نیست. حرف خوبی است. اما در این رابطه چند ملاحظه وجود دارد.
اول اینکه حذف فوریت یعنی بررسی طرح به مجلس بعدی حواله می شود. آیا موضوع شفافیت در مجلس انقدر بی اهمیت است؟ آیا غیر این است که ریشه بسیاری از آسیب های تصمیم گیری و فساد ها در عدم شفافیت است؟ اساسا چرا حواله به مجلس بعد؟
دوم اینکه وقتی یک فوریت در سال 97 رد شد برخی گفتند این طرح باید کارشناسی شود. مرکز پژوهش ها و دیگر نهادهای مدنی مثل "اندیشکده شفافیت برای ایران" روی موضوع کار کردند. پس چرا مجدد رای ندادند؟
سوم و مهمتر اینکه کافی است نظر مخالفان طرح در مجلس را یک بار مرور کنید. هیچ استدلال قابل اعتنایی در رد فوریت نیست. اتفاقا اغلب مخالفان وارد محتوا شدند که شاهد ماجرا نیز تذکر پیاپی رئیس مجلس است. مخالفان اغلب معتقدند شفاف سازی موجب پوپولیسم می شود و دیگر اینکه مردم ما بلوغ لازم برای آرای شفاف را ندارند.
این تناقض در امضای علنی و رای غیرعلنی، از مخالفت با اصل طرح به مراتب بدتر است. این نوع مخفی کاری و بی صداقتی و رفتار متظاهرانه با هیچ منطقی توجیه ندارد. به تعبیر دقیق تر نماینده ای که صریح اعلام می کند مخالف است حتما نسبت به این چند ده نماینده پنهان کار، ارجح است.
✅حال سوال اینست که این نماینده ها از چه چیز هراس دارند که حاضرند برای عدم شفافیت رفتار و تصمیم شان، این چنین بی صداقت رفتار کنند؟
@mahdian_mohsen
☑️من و شما در جنگ روایت ها
"مارگزیده" از "ریسمون سیاه و سفید" می ترسد.
این گزاره دو بخش دارد. "مارگزیده" و "ریسون سیاه و سفید. مارگزیده #ابرروایت است. ریسمون سیاه و سفید #روایت ما از ریسمون است که آنرا مار می پنداریم.
هر روایتی متشکل از همین دو بخش است. در اصل این ابر روایت ها هستند که روایت ها را می سازند. پس اگر ابر روایت درست ساخته نشود، فاصله گرفتن از حقیقت و ریسمون را مار پنداشتن، طبیعی است.
ما در مواجه رسانه ای با ضدانقلاب در دو ساحت می جنگیم.
یکی ابر روایت ها و دوم خرده روایت ها. ابرروایت، مفهوم کلان است و خرده روایت، مصادیق.
حکومت ها و گروه های مرجع و رسانه های رسمی نقش بالایی در ساخت ابرروایت دارند. اگر گروه های مرجع، ابر روایت را نسازند و کم کاری کنند، دیگران از جمله دشمن جای خالی آنرا پر می کند. آنکه ابرروایت می سازد، قدرت پیدا می کند ذهن ها را به گروگان بگیرد و خرده روایت ها را مطابق میلش تفسیر کند.
بعد از ابرروایت، نوبت خرده روایت می رسد. خرده روایت وقتی موثر است که تبدیل به روایت غالب شود . روایتی قدرت سلطه می یابد که "قدرت برانگیختگی" و "توزیع شوندگی" بالاتری داشته باشد؛ به تعبیر ساده تر "قدرت دست به دست شدن" بیشتری پیدا کند. روایتی بیشتر دست به دست می شود که به غیر از ذهن مخاطب، قلب و احساسات و هیجان او را نیز درگیر کند.
دوران ما، دوران #پساحقیقت است. دوران دور شدن از حقیقت. چون بجای صدق و کذب اخبار، این "قدرت روایت" است که جای حقیقت می نشیند.
اما این دوران نیز روزهای گذار است؛ برخلاف تصور رایج، ما درنهایت ما به سمت حقیقت حرکت می کنیم. اگر هنوز در عصر شبکه های اجتماعی گرفتار پسا حقیقت هستیم، چون با اختلال جریان قدرت مواجهیم. قدرت های سیاسی و قدرت ها تخدیری مثل سلبریتی ها و غیره. چه انکه خبر هر میزان مردمی تر شود و از چنبره قدرت فاصله بگیرد به حقیقت نزدیک تر می شود.
بنابراین نقش جریان انقلابی اتفاقا در همین دوران گذار است که برجسته و تعریف می شود.
جریان انقلابی باید 2 کار همزمان انجام دهد. اولا با تکیه بر عقلانیت و شناخت دقیق از زمان و نیاز مخاطب، ابرروایت حقیقی را در ذهن جامعه بسازد و دوم خرده روایت های منطبق بر حقیقت را به روایت غالب تبدیل کند .
برای تبدیل خرده روایت به روایت غالب یک اصل کلیدی و بسیار حائز اهمیت وجود دارد و آن اینکه هرکس، خودش را سرباز عرصه روایت گری فرض کنند تا حقیقت روایت شود.همه و همه؛ زن خانه دار یا محصل و دانشجو و کارگر و طلبه و غیره. حتا یک لایک و ریشیر ساده و کامنت نیز در مسلط ساختن روایت سهم دارد.
سربازان عصر امروز رسانه، تنها خبرنگاران نیستند، بلکه راویانی هستند که مسئولیت تاریخی شان درعصر روایت گری را فهم کردند.
@mahdian_mohsen
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک تجربه| بیائید ضدانقلاب را عصبی کنیم
fna.ir/dbfqyk
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرآنچه لازمست درباره طرح شفافیت بدانید
چطور به شعور مردم توهین شد؟
@mahdian_mohsen
🎬کمال ها و صادق ها
موقع رفتن به سالن، راهنما با تعجب گفت: آقا شما متوجه هستید؟ این فیلم مثبت 12 است! گفتم انشالله مشکلی نیست.
یعنی چاره ای نداشتم غیر این بگویم. بلیط گرفته و از قبل به بچه ها وعده داده بودم.
از "نیمروز" که فارغ شدیم از بچه ها که هرسه زیر 12 سال اند درباره فیلم سوال کردم. بجز آخری که 2 ساله است و خدا را شکر اول فیلم خوابید، نظر بقیه جالب بود.
... خلاصه هرچقدر وقت صرف می کردم تا از زیر و زبر جنایات نفاق بگویم به این اندازه موثر نبود. هم تشکیلات نفاق و هم امتداد نفاق تا امروز و مرز نفوذ.
این اندازه تاثیر انتظار نداشتم...
.
اما برای خودم شخصیت "کمال" و "صادق" قابل اعتنا بود.
کمال و صادق هر دو مابه ازای امروزی دارند. کمال آدمی است اهل تکلیف. آدمی که به ظاهر تکلیفش جلوتر از حقش است. اما عمق این تکلیف گرایی قابل اعتنا بود. کمال شخصیتی متعصب و انقلابی دارد، اما فیلم ساز با زیرکی و رندی نشان می دهد، این تکلیف گرایی صرفا ایدئولوژیک نیست و ایدئولوژی او پشت سر شخصیت فردی و علقه های شخصی اش قرار دارد.
چه آنکه وقتی فهمید صادق، اهل رفاقت نیست، حاضر نشد ماجرای منافق شدن خواهرش را بگوید و چه آنجا که وقتی بحث خواهرش ناموسی شد، بر ارزش اطلاعاتی عباس زری باف چشم پوشید و از سرعصبانیت او را می کشد و چه آنجا که در نهایت تاب نمی آورد ماشه بر خواهرش بفشارد.
اما صادق نیز شخصیتی امروزی دارد. شخصیتی حداقلی و متوقف به ساختار؛ صادق نماد یک تکنوکرات اطلاعاتی و امنیتی است که اگر اشتباه کند و چند نفر را به کشتن دهد، هزینه اش را گردن ساختار می اندازد و وقتی با اشتباه دیگران مواجه می شود حاضر نیست فراتر از ساختار آدم ها را تحلیل کند.
من از کمال آدم هایی را می فهمم که ظاهرا ایدئولوژیک اند اما تعصب شان بیشتر ناشی از شخصیت خلقی و علقه های فردی و سلیقه ای شان است و از صادق نه یک فرد که یک ساختار را می فهمم.
فیلم دیدنی است. از آندست فیلم ها که تا ساعت ها بلکه روزها مخاطب را درگیر می کند.
@mahdian_mohsen
راه پیمائی جاماندگان دیگه چه صیغه ایست؟
در خبرها آمد که جمعیت راه پیمایی جاماندگان اربعین در تهران 3 برابر شده است.
یکی پرسید: "راه پیمائی جاماندگان دیگر چه صیغه ایست؟"
ذهنم درگیر شد.
مگر کسی برای غصه خوردن و متاثر شدن از جاماندگی هم راه پیمائی می کند؟ اصلا چرا این اسم؟ قرار است چه چیز را نشان دهند؟
دقیق تر شویم.
ماجرا صرفا عزاداری نیست؛ چه آنکه مگر سالهای قبل از این مناسک داشتیم؟
بیائید حداقلی نباشیم.
یک کشش وجود دارد. یک قدرت معنوی که نمایش جاماندگی را هم انگیزه می بخشد. راه پیمائی جاماندگی، پیامد اجتماعی یک رشک و غبطه قوی فردی است.
این کشش عمیق چیست؟
کسانی که راه پیمائی اربعین را ذیل سرفصل های "عبادات فردی" تحلیل کنند اهل خسران اند. ماجرای راه پیمائی اربعین را نمی شود صرفا با روایتی شبیه روایت جابر و غیره تحلیل کرد. چه آنکه زیارت امام حسین همیشه هست. قدم برداشتن برای زیارت و ثواب فردی نیز متوقف به اربعین نیست و برای همه روزهای سال است. صرفا برای زیارت هم نیست؛ چه آنکه برای نماز جماعت و دیگر عبادات هم از ثواب قدم ها نوشته اند. "زیارت مخصوص" نیز تنها منحصر به اربعین نیست.
پس چه بگویئم؟
برای دقیق تر شدن باید بدانیم که راه پیمائی اربعین، یک "رستاخیز عظیم شیعی" است که ذیل سرفصل های "دین اجتماعی" تعریف می شود نه دین فردی: "حرکت اجتماعی"، "خدمت رسانه خالصانه"، "محبت ورزی عاشقانه"، " مبارزه با ظلم"، "مانور قدرت شیعی"، "شجاعت و حماسه"، "قیام" و ...
حالا با عنایت به این سرفصل ها و ذیل دین اجتماعی یک بار دیگر آمار را مرور کنید. رشد 50 درصدی راه پیمائی اربعین در کنار رشد 300 درصدی راه پیمائی جاماندگی. ایندو یکی است و تنها آمار کسانی است که احساس درونی شان را به نمایش کشیدند...آنها که دل شان با این تظاهرات شیعی است بماند.
این کشش خروشان از عزاداری سیاسی-اجتماعی است که جاماندگی را هم به نمایش می کشد.
قدر بدانیم. این تنها رشد معنویت نیست؛ بلکه رشد معنویت انقلابی است.
فرش تا عرش فاصله است بین معنویت فردی تا معنویت جمعیِ همراه با تولی و تبری.
@mahdian_mohsen
خب چرا آدرس غلط می دهید؟
ما که موافق رفراندوم هستیم. ولی رفراندومی بالاتر از انتخابات؟ فعلا نتایج همین رفراندوم را تحویل بگیرید تا بعد.
اگر قرار هم به رفراندوم باشه ملت تقاضای برگزاری این رفراندوم را دارند که این دولت همین امروز برود یا بماند؟
مردش هستید؟
بسم الله
@mahdian_mohsen
وقتی فکر می کنیم متفاوت حرف زدن به خودی خود یک ارزش است،
وقتی ژست مخالف و معترض را یک ارزش می دانیم،
وقتی فکر می کنیم آخوند وقتی مردمی است که ضد حاکمیت باشد،
آنوقت از مجمع الفسادی چون زم و رسانه سراسر دروغی چون آمدنیوز حمایت می کنیم و چنان می گوئیم که گویی تعطیلی این رسانه ضایعه ای برای اصلاح حکومت است.
به همین اندازه مشمئز کننده
@mahdian_mohsen
✅یک روز با 2 دروغ شاخ دار حاکمیتی
به دو دروغ حاکمیتی در یک روز توجه کنید.
خبر یکم. آقای جهانگیری روز گذشته اعلام کرد که فاتف و سی اف تی به تائید رهبری انقلاب رسیده است. حتا رئیس دفتر رییس جمهور هم حاضر نشد مسوولیت این ادعا را بپذیرد. و در نهایت خبر بصورت رسمی تکذیب شد.
خبر دوم. آقای جهانگیری گفت تصمیم داشتیم بنزین را سهمیه بندی کنیم اما یک رسانه خبر را منتشر کرد و نگذاشت. آقای جهانگیری فراموش کردند که وقتی آنروز این خبر منتشر شد وزیر نفت اصل آنرا با قاطعیت تکذیب کرده بود.
از طرفی از ابتدای امسال رئیس جمهور و معاون اول و سخنگو و وزیر نفت بارها و بارها اعلام کردند تصمیمی برای افزایش قیمت بنزین نداریم.
خبر جهانگیری نشان داد همه آن اظهار نظرها دروغ بوده است.
این بی صداقتی ها آثار پرهزینه ای بر جامعه دارد و عجیب است که آقایان نسبت به این موضوع بی اعتنا هستند. مردم گرانی و سیاست های غلط را به شرطی تحمل می کنند که احساس کنند دولتمردان آنها صادقند. جامعه ای که به دولتش بی اعتماد شود در هیچ تصمیمی، ولو تصمیمات دقیق همراهی نمی کند. این دروغ ها بسیار اعتمادسوز است؛ کاش متوجه باشیم.
رهبری انقلاب در خاطره ای آموزنده می گویند: یکوقت رئیس جمهور کشورى مىخواست مشکلات سیاسى خودش را براى من تشریح کند. مىگفت که یکى از رؤساى جمهور گذشتهى ما شکر را یک قران گران کرد، علیه او کودتا شد! من گفتم مشکل او این بوده که مردم را با خودش نداشته است. در مملکت ما، جنسهاى تثبیتشده گاهى قیمتشان ده برابر بالا مىرود، اما آب هم از آب تکان نمىخورد. گفتم مردم وقتى که پشت سر دستگاهند، ما هم مىآییم به آنها مىگوییم که مثلاً این جنس را قبلاً به این قیمت مىدادیم، اما حالا مىخواهیم گرانش کنیم؛ مردم قبول مىکنند. ..مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند.
@mahdian_mohsen
⭕️دلسوزانه با آقای زائری/شاخص ترین اشتباه
قصد کردم متن انتقادی برای آقای زائری ننویسم که خدای نکرده تلقی نقار نشود تا به توئیت امروزشان رسیدم. به نظرم این توئیت نخ تسبیح اشکالات وی و افراد شبیه به این بزرگوار است.
آقای زائری را دوست دارم و دلسوزانه اگر قرار باشد کمکی کنم اصلاح همین یک توئیت را مهمترین می دانم.
مضمون توئیت ایشان این است که جمهوری اسلامی نباید به "اقلیتی که راه پیمائی اربعین و 9دی می روند دلخوش کند و نباید از بدنه خاکستری غفلت کند." بعد هم تعریضی زدند که شاه نیز همین اشتباه را کرد.
به این فهم کلیدی ترین اشتباه آقای زائری در همین نقطه است. برای همین تلاش می کنند نماینده اکثریتی موهوم باشند.
بزرگترین اشتباه اینست که ما اعتراض مردم به ناکارآمدی در برخی سطوح نظام را به پای جدا شدن آنها از هویت دینی و انقلابی شان بدانیم.
بزرگترین اشتباه این است که مردم مومن را در اقلیت بدانیم و تصور کنیم اکثریت این جامعه غیر ایمانی اند.
برعکس. اکثریت این جامعه مومن اند. ایمانی که اتفاقا اهل بروز و ظهور اجتماعی است و اهل دین می دانند این چنین ایمانی چه قدر و منزلتی دارد. این همه موج خدمت رسانی و فعالیت خیریه ای آثار عبور از "خود" و نشانه های ایمان است. مردم ما همه اهل راه پیمائی اربعین اند. فوج فوج حرکت می کنند و به عراق نرسند در شهرشان راه پیمائی جاماندگان راه می اندازند و اینجا هم نرسند در دل و جان حسرت و غبطه می خورند.
9 دی قیام مردم بر علیه توهین به سیدالشهدا بود. همه سلایق با هر رایی به خیابان آمدند. این مردم امام حسینی اند، ولو شبهه تقلب داشته باشند.
آقای زائری با همین تخمین غلط از مردم است که درباره حجاب به مواضع شاذ می افتند و به جای اینکه از ایمان مردم ولو بدحجاب و خطاکار دفاع کند از بی حجابی دفاع می کند.
بدحجابی نیز نشانه رنگ خاکستری نیست واگر چنین بود به غیر از معصوم همه خاکستری بودند چون همه ما یا گرفتار گناه فردی می شویم و یا گناه اجتماعی مثل بدحجابی و تنها ظاهرگراها هستند که مردم را با یک خطا بی ایمان تلقی می کنند.
آقای زائری به تصورشان تلاش می کنند از خاکستری ها بگویند اما نمی دانند که خاکستری رنگ سلایق سیاسی این مردم است نه رنگ ایمانی شان.
کاش به این بزرگوار بگویند از مردم بگوئید؛ اما از حقیقت این مردم که مومنند و انقلابی. اجازه ندهید لایک های سیاه شما را دچار خطای تشخیص کند.
@mahdian_mohsen