آقا مهدی
💢مرد شیک پوش و ادکلن زده ی بی محاسن من را چه به شهادت...
#بخش_اول
🔹برای انجام کاری بیرون از منزل بودم که تلفن همراهم به صدا درآمد. موسی بود. گفت «من ثبتنام کردم که به سوریه اعزام شوم!» خندیدم و گفتم «من هم باور کردم!» گفت «جدی میگویم!»
😒با عصبانیت تلفن را قطع کردم. چند ساعت گذشت تا دوباره در منزل بحثش را شروع کرد. با تعجب گفتم «شما کجا سوریه کجا؟» پاسخ داد «به طور اتفاقی در دفتر مرکزی شنیدم که نیرو اعزام میکنند. من هم درخواست خود را نوشتم. اگر شما رضایت داشته باشید انشاءالله اعزام میشوم!» گفتم «من راضی نیستم!» پرسید «چرا؟!» و من پاسخ ندادم. او هم ادامه نداد.
🌙هر شب پس از نماز مغرب و عشا، زیارت عاشورا میخواندم. آن شب بچهها داخل حیاط بازی میکردند. هرگاه میرسیدم به عبارت «بِأبی اَنتَ و اُمّی وَ نَفسی...» چندین بار تکرار میکردم. موسی که من را زیر نظر داشت، وقتی رسیدم به این عبارت، گفت «یک بار دیگر تکرار کن!»
‼️با تعجب نگاهش کردم. ادامه داد، «معنی حرفی که بیان کردی، چیست؟!» گفتم «معلوم است. پدر و مادرم به فدایت حسین (ع)!» گفت «والدینت را فدای اباعبدالله (ع) میکنی، اما به من اجازه فدا شدن نمیدهی؟! من را بیشتر از آنها دوست داری؟!»
✨گفتم «هم شما را دوست دارم، هم آنها را!» گفت «پس همینطوری میگویی، پدرومادرم به فدایتان. واقعیت ندارد؟!» اعتراض کردم. ادامه داد «پس چرا راضی نمیشوی که من بروم؟!» گفتم، «اگر من راضی شوم، زیارت عاشورایم حقیقی میشود؟!»
پاسخ داد «من تمام سالهایی که مداحی کردم، فقط حرف زدم. اکنون زمان اثبات حرفهایم رسیده که آیا واقعا اگر در زمان امام حسین (ع) هم بودم، آن حضرت را یاری میکردم یا از ترس جان و مال و کشته شدن، امام را تنها میگذاشتم؟!»
😓خجالت کشیدم؛ چراکه پاسخی نداشتم. ادامه داد «به حرفهایم فکر کن، آیا همینطوری زیارت عاشورا میخوانی؟! آیا واقعا دوست نداشتی کنار امام حسین (ع) بودی و امامت را یاری میکردی؟!» گفت و رفت...
#شهید_بی_سر|
#شهید_موسی_رجبی|
به روایت همسر مکرم شهید
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
#حاج_قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند اِنشاءالله
#بخش_اول
🧔داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، که میاندار این ضیافت باشکوه شده، از طرف خانواده شهید از رهبر انقلاب درخواستی میکند: حاج آقا یک خواسته هم از شما داریم. میخواستیم یک قولی از شما بگیریم که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
آیتالله خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
👈و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید میگویند: این خانم باید من و شما را شفاعت کند. این آقا و این خانم...
🍃داماد خانواده میپرد وسط حرف رهبر انقلاب و میگوید: نه حاجآقا! قول بدهید! امشب باید به ما قول بدهید!
قول چه؟ آدم قول چیزی را که ندارد، نمیدهد که!
داماد پافشاری میکند: آقا! ما قول میخواهیم!
🌸رهبر انقلاب با جدیت و قدری تحکم میگویند: این را شما گوش کن! این را از من بشنو! اولین کسانی که در این مجموعه ما، به حسب قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم، پدر و مادر شهدا هستند، این آقا و این خانم؛ و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد -که در ردیف شما نیستند- آنوقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم، ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال اینها باشیم.
🦋بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند اِنشاءالله...
پ.ن : اتفاقات ذکرشده در جریان دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهید محمدرضا عظیم پور به وقوع پیوسته است.
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌿هنوز مانده بود به شب اول محرم، پیام دادم می خواهم خانه را زودتر سیاه پوش کنم. خیالش را راحت کردم. گفتم "حامد و خاله هستند، کمکم می کنند."
🏴همه جا را سیاه پوش کردم و خانه شد حسینیه. صدای روضه هم، خانه را صفای عجیبی بخشیده بود. جای مهدی خیلی خالی بود. دلم خیلی بیشتر از روزهای قبل هوایش را می کرد و جای جای خانه، حسش می کردم. مثل همیشه حواسش به همه چیز بود. سفارشات لازم را به حامد کرده بود که هیچ کم و کسری در مراسم نگذاریم...
#شهید_مهدی_حسینی|
روایت همسربزرگوار شهید
برشی از کتاب عاشقانه #تمنای_بی_خزان📖
#بخش_اول▪️
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی