eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿فرازی از زیارت ناحیه مقدسه السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ . سلام بر ابوالفضل عبّاس ، فرزند امیر مؤمنان ؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، وکسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی و حَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!
دل و دست تو چشمه کرم است حُرمتت مثل کعبه محترم است
شاهدی جز تو کیست در عالم که به باب الحوائجی عَلَم است
رویت ای ماه هاشمی رخسار نور "مستوحشینَ فی الظلم" است
شب تاسوعا هم رسید...😭
تا صدای تو در دلم جاری است نغمه های تو "دافعُ النقم" است
برق شمشیر شب‌شکاف تو نیز سایه لطف "سابغُ النعم"است
جَهد تو در جهاد عاشورا جنگ با کفر و قهر با ستم است
تا تویی پاسدار خیمه ی وحی اهل بیت رسول را چه غم است؟ 😭😭 یا
عرض ادب کنیم به حضرت زهرا✋😭 سلام یا حضرت مادر
چه بگویم که گفت خیر الناس رحم الله عمی العباس...😭😭😭
🌱 در شب عاشورا اول کسی که نسبت به اباعبدالله اعلام یاری کرد، همین برادر رشیدش ابوالفضل بود. آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسیار رشید، بسیار شجاع، بسیار دلیر، بلند قد و خوشرو و زیبا بود (وَ کانُ یدْعی‏ قَمَرَ بنی هاشم) که او را «ماه بنی هاشم» لقب داده بودند. اینها حقیقت است. شجاعتش را البته از علی علیه السلام به ارث برده است. داستان مادرش حقیقت است که علی به برادرش عقیل فرمود: عقیل! زنی برای من انتخاب کن که‏ «وَلَدَتْهَا الْفُحولَةُ» از شجاعان به دنیا آمده باشد. «لِتَلِدَ لی فارِساً شُجاعاً» دلم می‌خواهد از آن زن فرزند شجاع و دلیری به دنیا بیاید. عقیل، امّ البنین را انتخاب می‌کند و می‌گوید این همان زنی است که تو می‌خواهی. تا این مقدار حقیقت است. آرزوی علی در ابوالفضل تحقق یافت. 🌱 @mahdihoseini_ir |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب تاسوعا یادی کنیم از شهید ابوالفضلی حاج اصغر پاشاپور🥀 وقتی به دشمنان ملعون خبر رسید چه یلی به شهادت رسیده، سریع خودشونو رسوندن محل شهادت آقای اصغر حاج قاسم، پیکر مطهر رو بردن، سر و دست اصغر رو به مانند حضرت ابوالفضل، از تنش جدا کردند😭😭😭 اصغر خیلی ابوالفضلی بود😭 🌱 @mahdihoseini_ir |
🌱 روز عاشورا می‌شود، بنابر یکی از دو روایت، ابوالفضل می‌آید جلو، عرض می‌کند برادر جان، به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی‌آورم، می‌خواهم هرچه زودتر جان خودم را قربان شما کنم. من نمی‌دانم روی چه مصلحتی- خود ابا عبدالله بهتر می‌دانست- فرمود: برادرم! حالا که می‌خواهی بروی، پس برو بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. (این را هم عرض کنم: لقب «سقّا» (آب‌‏آور) قبلاً به حضرت ابوالفضل داده شده بود، چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شبهای پیش ابوالفضل توانسته بود برود، صف دشمن را بشکافد و برای اطفال ابا عبدالله آب بیاورد. این‏جور نیست که سه شبانه روز آب نخورده باشند؛ خیر، سه شبانه روز بود که [از آب‏] ممنوع بودند، ولی در این خلال توانستند یکی دو بار آب تهیه کنند. از جمله در شب عاشورا تهیه کردند، حتی غسل کردند، بدنهای خودشان را شستشو دادند) فرمود: چَشم. حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت است، چقدر دلاوری است، چقدر انسانیت است، چقدر شرف است، چقدر معرفت است، چقدر فداکاری است! یکتنه خودش را به این جمعیت می‌زند. مجموع کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهارهزار نفر نوشته‌اند. خودش را وارد شریعه فرات می‌کند. اسب خودش را داخل آب می‌برد. این را همه نوشته‌اند: اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب می‌کند و به دوش می‌گیرد. تشنه‌ است، هوا گرم است، جنگیده است، همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست می‌‏بَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می‌آورد. آنهایی که از دور ناظر بوده‌اند گفته‌اند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آبها را روی آب ریخت. آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید، اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب خودش بود نه دیگران. از این رجز فهمیدند چرا آب نیاشامید. دیدند در رجزش دارد خودش را خطاب می‌کند، می‌گوید: ای نفس ابوالفضل! می‌خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ می‌‏نوشد، حسین با لب تشنه‌ در کنار خیمه‌ها ایستاده است و تو می‌خواهی آب بیاشامی؟! پس مردانگی کجا رفت؟ شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟ همدلی کجا رفت؟ مگر حسین امام تو نیست؟ مگر تو مأموم او نیستی؟ مگر تو تابع او نیستی؟ هرگز دین من به من اجازه نمی‌دهد، هرگز وفای من به من اجازه نمی‌دهد. 😔💔 🌱 @mahdihoseini_ir |
ای بهترین ذخیرۀ اربابِ بی کفن ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت
دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت 😭
یاد حسین، آب روی آب ریختی وقتی فرات تشنه لبان را رها گذاشت
🍃 [حضرت] ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد، خواست از داخل نخلستان برگردد (قبلاً از راه مستقیم آمده بود) چون می‌دانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همّتش این است که این آب را به سلامت برساند، برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آبها بریزد و نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یکمرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد. معلوم شد حادثه تازه‌‏ای پیش آمده است. فریاد کرد: وَاللهِ انْ قَطَعْتُموا یمینی‏ انّی احامی ابَداً عَنْ دینی‏ وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْیقینِ‏ نَجْلُ النَّبِی الطّاهِرِ الْامینِ‏ 😭😭😭😭 به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید، من دست از دامن حسین برنمی دارم. طولی نکشید که رجز عوض شد: یا نَفسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکفّارِ وَابْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِی السَّیدِ الُمخْتارِ قَدْ قَطَعوا بِبَغْیهِمْ یساری‏ در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. این گونه نوشته‌اند : با آن هنر فروسیتی که [در او] وجود داشته است، به هر زحمت بود این مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت. دیگر من نمی‌گویم چه حادثه‌ای پیش آمد، چون خیلی جانسوز است....😭 🌱 @mahdihoseini_ir |
صدقه برای قلب نازنین آقاجانم مهدی فاطمه (س) فراموش نشه...
39_sibsorkhi_L_195170.mp3
5.21M
بعد تو خنده بر لب اهل حرم حرام شد کار تو تا تمام شد کار حرم تمام شد دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد.... 🎙با نوای حسین سیب سرخی شب نهم و شب (ع) 🌱 @mahdihoseini_ir |
خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست اصلی ترین ستون خیام حرم شکست
فریادهای «انکسری» بی دلیل نیست در اوج درد تکیه گه آخرم شکست
از ناله های «یا ولدی» در کنار تو معلوم شد که باز دل مادرم شکست 😭😭