حجتالاسلاموالمسلمین سید حسین مؤمنی:
شهید آیت الله رئیسی اهتمام و توجه ویژه ای به حرم اهل بیت علیهم السلام و اماکن مذهبی داشتند؛ ارتباط او با حضرت رضا و کریمه اهل بیت علیهما السلام به حدی بود که خود را در پناه ایشان قرار داده، مورد عنایت معصومین علیهم السلام قرار گرفت. خدا به شهید آیت الله رئیسی که ذره ای نفسانیات و تعلقات را در خود جای نداده بود، هم دنیا و هم آخرت داد.
#شهید_جمهور
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
🔸 در قیامت سؤال میکنند از ما...🔸
هر کسی بتواند رأی بدهد و ندهد، به خودش ضرر زده است. این حقی است که نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده است و باید این حق را استیفا کرد. عاقل آن است که نگذارد این حق از او فوت شود.
کسی که در #انتخابات شرکت نکند، معنایش این است که بار امانتی بر دوشش بود، اما این بار را ضایع کرد. این امانت را به منزل نرساند. وقتی نرساند، باید فردا جواب بدهد که این همه خون شهداء برای این بود که شما اختیاردار خودتان باشید، خودتان تصمیم بگیرید. [چرا قدر این نعمت را ندانستید؟]. در قیامت سؤال میکنند از ما که رأی دادی یا ندادی؟
🎙آیت الله حائری شیرازی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_اول نشستن مهدی ترک موتور محمد، دوستش، کاری همه زمانه شده بود. محمد می آمد دنبا
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_دوم
محمد بین راه داشت از اتفاقات شب قبل حرف میزد که رسیدند به مسجد الجليل. مهدی از موتور پیاده شد و رفت سمت در ورودی مسجد. سلمان یکی از نوجوان های مسجدی از در خارج می شد که با دیدن مهدی ایستاد سلام کرد.
مهدی که از شنیدن حرف های محمد، حالش گرفته بود، به سردی پاسخ سلام سلمان را داد و وارد مسجد شد. سلمان با اشاره از محمد پرسید
- چشه آقامهدی؟
محمد بدون اینکه حرفی بزند، با اشاره به سلمان نشان داد که حالش خوش نیست. کاری نداشته باش.
سلمان، نوجوان لاغراندامی که چند ماهی بیش از عضویتش در مسجد الجلیل نمیگذشت، در این مدت، با مهدی و محمد خوب آشنا شده بود. می دانست این دو را باید کنار هم ببیند. طوری شده بود که اگر محمد را جایی می دید، نگاهش در پی مهدی بود تا او را هم ببیند.
با اینکه مادر پیری داشت که باید از او مراقبت می کرد، از وقت شروع اغتشاشات و آشوب های خیابانی، از هر فرصتی برای آمدن به مسجد استفاده می کرد. آن روز هم دل مادر پیرش را به دست آورده بود، تا ساعتی از شب بتواند پیش بچه ها بماند و اگر مهدی خواست جایی برود، همراهش باشد.
مهدی چرخی در مسجد زد، با چندتا از بچه ها صحبت کرد و دوباره نشست ترک موتور محمد. دستش را که گذاشت روی شانه ی محمد، سلمان آمد جلو
- برمی گردید سرگشت؟
مهدی تکانی به شانه ی محمد داد تا حرکت کند و پاهایش را که روی جاپایی میگذاشت، گفت «آره، ولی تو برگرد خونه. مادرت چشم به راهه.»
سلمان ملتمسانه گفت «با مادرم صحبت کردم با شما بیام.»
محمد استارت زد و گفت «بچه ها هستن. تو نگران نباش. برو خونه.» این را گفت و حرکت کرد.
سلمان ایستاده بود و به دور شدن آنها نگاه میکرد. در همان لحظه یکی از بچه ها را دید که از مسجد بیرون می آید. زود سوار بر موتور شد و گفت «میری ولی عصر، من هم ببر...»
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر شهید #شهید_مهدی_حسینی
📌نشر به مناسبت حمایت سران پلید فتنه ۸۸ از آقای پزشکیان
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
#امام_صادق(عليهالسلام):
مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِ بَيتِهِ زِيدَ في عُمرِهِ
هركه با خانوادهاش نيكوكار باشد، عمرش زياد شود.
📚 الأمالي للطوسي : ۲۴۵/۴۲۵
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
شانههای شما
حتی یک لحظه هم
از احساس تکلیف ، سبک نبود
#نگاه_شهدا_به_انتخاب_ماست
#انتخابات
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ حاج قاسم سلیمانی: حقیقت آرام آرام، با صبر خودش را دارد نشان میدهد...
📥 نسخه کامل نماهنگ "پرچمدار نجات منطقه" را ببینید.
#انتخابات
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_دوم محمد بین راه داشت از اتفاقات شب قبل حرف میزد که رسیدند به مسجد الجليل. مهد
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_سوم
مهدی بین راه، سعی میکرد با وجود سر و صداهای زیاد ماشین ها، صدایش را به گوش محمد برساند. گفت «خودم نخواستم بیاد. معلوم نیست کی برگردیم. شاید چند روز نتونیم به خونه سر بزنیم، نباید مادرش رو تنها بذاره..»
محمد سرش را به علامت تأیید حرف های مهدی پایین آورد. رسیده بودند نزدیک میدان ولی عصر. صدای بوق ممتد ماشین ها گوش هر شنونده ای را کر میکرد. تجمع جمعیت در عرض خیابان، خیلی زیاد بود. این بار، همه جور آدمی بینشان دیده می شد. چند نفر خانم چادری هم میان
آنها شعار می دادند. دودی که از آتش زدن سطل های زباله بلند می شد، مثل هاله ای خاکستری، جمعیت را احاطه کرده بود. مهدی از ترک موتور محمد پیاده شد و جلورفت. در همان شلوغی، شیء تیزی به سمت محمد پرتاب شد که نزدیک بود دستش آسیب جدی ببیند.
مهدی داشت به سمت جمعیت می رفت که نگاهش افتاد به یک نفری که در آن شلوغی فریاد می زند.
- بریزید سرش، بزنیدش....
در فاصله ی چند ثانیه حدود صد نفرشان به سمت شمال خیابان ولی عصر هجوم بردند. مهدی فهمیده بود که یکی از بچه ها را در آن قسمت، نزدیک بانک، گیرانداخته اند. محمد را صدا می زد تا با هم برای نجات کسی که حالا در چند قدمی اش بودند، خودشان را برسانند. ولی در آن شلوغی محمد صدایش را نمی شنید و چند نفری هم او را دوره کرده بودند.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
📌نشر به مناسبت حمایت سران پلید فتنه ۸۸ از آقای پزشکیان
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
#امام_علی(علیهالسلام):
قَد جَهِلَ مَن استَنصَحَ أعداءَهُ
كسى كه از دشمنانش انتظار خيرخواهى داشته باشد، #نادان است.
📚 غررالحكم، ۶۶۶۳
#انتخابات
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
حیف از جوانان ستادِ او!
✍ حجت الاسلام راجی
#پزشکیان
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای عزیزِ آسمان نشین،
تولدت مبارک ❤️✨
طلبه #شهید_آرمان_علی_وردی
#شهید_علی_طباطبایی:
ای مردم در صحنه باشید و کسانی را انتخاب کنید که ثمرهٔ خون شهیدان را پایمال نکنند ...
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_سوم مهدی بین راه، سعی میکرد با وجود سر و صداهای زیاد ماشین ها، صدایش را به گوش
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_چهارم
مهدی مانده بود به کدام سمت برود. وقتی خیل جمعیت را دید که حالا رسیده بودند نزدیک بانک، سعی کرد خودش را زودتر برای نجات کسی که در آن شلوغی نمی دیدش، برساند. چند قدمی مانده بود که دید، هرکس با هرچه دستش است، دارد می زند.
در میان جمعیت، بدن برهنه شده ای را دید که لباس هایش را پاره و از تنش خارج کرده اند. با دیدن آن صحنه، حس میکرد قلبش دارد از جا کنده می شود و نفس هایش به شماره افتاده است.
😔از شدت فشار عصبی می خورد زمین و به سختی بلند می شد. نگاهش هنوز به دست ها و لگدهایی بود که به تن بی جان جوان می خورد. با تمام توان و صدایش می گفت «نامردها چند نفر به یه نفر، نامردها نزنیدش....»
در چند قدمی جمعیت، جوی خون می دید که به راه افتاده است و صدای فریاد زنی که میگفت:
بسه دیگه کشتینش کشتینش...
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
📌نشر به مناسبت حمایت سران پلید فتنه ۸۸ از آقای پزشکیان
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 #سلمان_کجاست #قسمت_چهارم مهدی مانده بود به کدام سمت برود. وقتی خیل جمعیت را دید که حالا رسیده بود
🌱
#سلمان_کجاست
#قسمت_پنجم
جمعیت با شنیدن صدای فریادهای زنی در آن میان، بدن بی جان را رها کرده و به سمت مهدی هجوم آوردند. ریخته بودند سر مهدی. درست در همان لحظه، بچه های دیگر برای کمک به مهدی از راه رسیدند. اما مهدی زیردست و پا نگاهش به جوانی بود که دیگر هیچ حرکتی نداشت.
بچه ها میان جمعیت درگیر بودند و مهدی کشان کشان خودش را به او رساند. با دیدنش رنگ از رخسار او پرید و صدای ناله اش، بچه ها را به خود آورد. صدایش بریده بریده و گرفته شده بود.
- بچه ها! سلمان...
بدن بی حرکت سلمان بود که روی زمین، غرق خون افتاده بود و لباس هایش را از تنش درآورده بودند. دهان و سرش پر از لخته های خون بود. صدای خس خس نفسهایش هنوز شنیده می شد. مهدی به سختی از جا بلند شد. حالا دیگر صدای ناله اش، ضجه شده بود. به هر سختی، بدن سلمان را روی دوش گرفت تا از معرکه بیرون ببرد. صدای هلهله و کف و سوت تظاهرات کنندگان، فضا را پر کرده بود. از به زمین خوردن و برخاستن مهدی لذت می بردند.
مهدی یک لحظه خودش را در صحرایی احساس کرد که دو لشکر جلوی هم هستند. انگار صدای لشکری
را می شنید که هلهله میکنند تا صدای حسین (ع) را نشنوند. گوشهایشان آن قدر به شنیدن باطل عادت کرده و خو گرفته بود که دیگر صدای حق برایشان
زجرآور بود.
چند قدم به سختی برداشت و گوشش را روی قلب سلمان گذاشت. صدای ضعیف ضربانش را که شنید، امیدش برای گام های بعدی بیشتر شد، تا اینکه خورد زمین و دیگر چیزی نفهمید....
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
فتنه ۸۸/برش هایی از کتاب #تمنای_بی_خزان، به قلم بانو #شیرین_زارع_پور و روایتگری بانو سلیمانی زاده همسر #شهید_مهدی_حسینی
📌نشر به مناسبت حمایت سران پلید فتنه ۸۸ از آقای پزشکیان
🔺کپی از مجموعه ممنوع است، در همینجا بخوانید🔻
@mahdihoseini_ir
شهید مرتضی ابراهیمی:
در خط ولایت و پشتیبان ولایت باشید که چراغ راه است؛ نگذارید که دشمن چه از راه جنگ سخت و چه از راه جنگ نرم، دین و کشورتان را از شما بگیرد. توکلتان بر خدا و ائمه (ع) باشد.
#وصیت_نامه🍃
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
🖇 #تلنگر
محرمنزدیکه...
مواظبچشامونباشیم:)
اینکهیهوبهخودمونبیایموببینم
دیگهنمیتونیم
واسهامامحسینعلیهالسلام
اشکبریزیم...؛خیلیسخته!
امیـدوارمهیچوقتاونروزنیـاد.. 🥀💔
#مواظبخودمونباشیم❗️
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
#امام_علی(علیهالسلام):
أعقَلُ المُلوکِ مَن ساسَ نَفسَهُ لِلرَّعِیَّةِ بما یُسقِطُ عَنهُ حُجَّتَها، و ساسَ الرَّعِیَّةَ بما تُثبِتُ بهِ حُجَّتَهُ علَیها
خردمندترین فرمانروا کسی است که خود را چنان سیاست (تربیت) کند که جایی برای بهانه و اعتراض ملّت بر او باقی نماند و با مردم چنان سیاستی در پیش گیرد که حجّت خود را بر آنان تمام کند.
📚 غررالحكم: ۳۳۵۰
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام حاج مهدی رسولی به آذری زبانان عزیز به زبان ترکی
چه نکات مهمی
برای تک تک رأی ها باید قیامت جواب بدیم. استاندار انتخاب نمیکنیم که
تا میتونید منتشر کنید، تو گروهها، تو کانالها و فضای خارجی....
#انتخابات
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کار قشنگ ببینیم...
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
حواسمان باشد
این شهدا برگردنمان حق دارند،
و فقط این نیست که کوچه ای به نامشان کردن کافی باشد...
آنها از جانشان گذشتند،
اما ما از هیچ چیز نمیگذریم...
#راه_حسینی ادامه دارد...
#شهید_مهدی_حسینی
#آقا_مهدی
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir
باسلام
شبتون بخیر مهمانان عزیز آقامهدی
باتوجه به فرارسیدن سالروز شهادت قمری، شهید مهدی حسینی عزیز که در اولین روز #محرم به شهادت رسیدند، اِن شاءالله طبق سالهای گذشته در کانال برنامه مخصوص خواهیم داشت.
امیدوارم شهید عزیز و آقاامام حسین(ع) از ما قبول کنند.
ممنونیم از همراهی صمیمانه شما
#شهید_مهدی_حسینی
#آقا_مهدی
#راه_حسینی ادامه دارد....
•┈┈••✾••┈┈•
@mahdihoseini_ir