آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #یازهرا #فصل_بیست_و_سوم #قسمت_سوم نكته ديگري كه آنجا شاهد بو
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#یازهرا
#فصل_بیست_و_سوم
#قسمت_چهارم
نه فقط ايشان (حضرت زهرا (س)) که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم! براي يک شيعه خيلي سخت است که در زمان بررسي اعمال، امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند. از اينكه برخي اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم از خجالت آب شوم...
خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود. چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند. براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني گريان، خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم ميداد كه من بمانم.
نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما، دو كودك يتيم، خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم.
اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينه هاي اين دو كودك يتيم را ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم.
به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري كني كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا (س) بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را اصلاح كنم.
جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا (س) بخواه كه مرا شفاعت كنند.
لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: به خاطر اشكهاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا (س) شما را شفاعت نمود تا برگرديد.
به محض اينكه به من گفته شد: "برگرد" يكباره ديدم كه زير پاي من خالي شد! تلويزيون هاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش ميشد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم...
ادامه دارد...
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #یازهرا #فصل_بیست_و_سوم #قسمت_چهارم نه فقط ايشان (حضرت زهرا
گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت
مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت...
#مجید_تال
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
💭 پاسخ توییتری کمپین ملی "ایران من" به اقدام توهین آمیز وزارت امور خارجه آمریکا
اکانت رسمی وزارت امور خارجه آمریکا در پستی توهینآمیز، با تمجید از چند جوان فریبخورده که در ایران جشن هالووین برگزار کرده بودند، این اقدام را «نمادی از شجاعت» خواند و تلاش کرد از «جشن هالووین» برای تخریب فرهنگ ایرانی استفاده کند و ارزشهای غربی را برتر نشان دهد.
در واکنش، حساب ایران من با انتشار تصویری از حادثه طبس نوشت:
هالووین واقعی فقط این 🇮🇷
این در حالی است که قدمت بسیاری از جشنهای ایرانی، از خود تاریخِ ۳۰۰ ساله آمریکا نیز کهنتر است؛ از مهرگان و یلدا گرفته تا نوروز، که ریشه در هزاران سال فرهنگ و هویت ایرانی دارند.
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
میگفت «حتی اگر تنهاترین سردار باشم، مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچهها در سوریه برگزار میکنم. اِنشاءالله حضرت زهرا (س) قبول میکنند.»
هر چند که این فرصت مهیا نشد.
تصاویر شهادتش نشان میدهد که همچون حضرت زهرا (س) از پهلو مجروح میشود و ظهر اولین روز ماه محرم با #لب_تشنه به آرزوی خود میرسد.
#فاطمیه
#شهید_مهدی_حسینی
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
#امام_حسین(علیه السلام):
«بُكَاءُ الْعُيُونِ وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ رَحْمَةٌ مِنَ اللّهِ».
«گريستن چشمها و ترسيدن قلبها، رحمتى از جانب خداست.»
📗مستدرك الوسائل، ج 11 ص 245 ح35
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
زندگی مردم بی گناه رو تبدیل به جهنم میکنند..
تا برای خود در دل بیابان بهشتی مدرن بسازند..
#امارات
#سودان
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
▪️ کاش هرچه زودتر بفهمیم آنچه که شیعیان مدینه نفهمیدند:
اینکه #حضرت_زهرا در روزهای پایانی عمر شریفش، برای دوری از پدری چون رسول الله، برای درد پهلوی شکسته؛ و حتی برای محسن از دست رفته اش گریه نمیکرد.
▪️زهرای مرضیه بر این گریه میکرد که با اینکه برای اتمام حجت بر شیعه با تمام وجود به دفاع از امامش برخواست، اما مردم بی بصیرت مدینه در دفاع از ولایت با او همراهی نکردند.
▪️حضرت زهرا گریه میکرد چرا که می دانست تا شیعه نخواهد، امامش در غربت و مظلومیت خواهد بود.
▪️مادرمان زهرا نه از آتش در، که از دیدن دست های بسته امام زمان خود سوخت.
▪️مادر جان ما را ببخش که سال های سال است به تماشای دست های بسته امام زمانمان، در زندان غیبت نشسته ایم.
ما را ببخش و با همان دست شکسته برایمان دعا کن که برای یار او شدن، سخت محتاج دعای مادرانه شماییم.
#فاطمیه🏴
#ایام_فاطمیه
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
25.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور| حسرت بسیاره
حــــــاجابـــوذربیــوکـافی
#فاطمیه🏴
#هیئت_عاشورائیان
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
حاج ابوذر بیوکافی5457729778.mp3
زمان:
حجم:
45.53M
روضه🏴
ای وای مادرم...
حاج ابوذر بیوکافی🎤
#حضرت_زهرا(س)🏴
@mahdihoseini_ir
࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #یازهرا #فصل_بیست_و_سوم #قسمت_چهارم نه فقط ايشان (حضرت زهرا
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#بازگشت
#فصل_بیست_و_چهارم
#قسمت_اول
کمتر از لحظه اي ديدم روي تخت بيمارستان خوابيده ام و تيم پزشكي مشغول زدن شوك برقي به من هستند. دستگاه شوك را چند بار به بدن من وصل كردند و به قول خودشان؛ بيمار احيا شد.
روح به جسم برگشته بود، حالت خاصي داشتم. هم خوشحال بودم كه دوباره مهلت يافته ام و هم ناراحت بودم كه از آن وادي نور، دوباره به اين دنياي فاني برگشته ام.
پزشكان بعد از مدتي كار خودشان را تمام كردند. در واقع غده خارج شده بود و در مراحل پاياني عمل بود كه من سه دقيقه دچار ايست قلبي شدم. بعد هم با ايجاد شوك، مرا احيا كردند.
من در تمام آن لحظات، شاهد كارهايشان بودم. پس از اتمام كار، مرا به اتاق مجاور جهت ريكاوري انتقال داده و پس از ساعتي، كم كم اثر بيهوشي رفت و درد و رنجها دوباره به بدنم برگشت.
حالم بهتر شد و توانستم چشم راستم را باز كنم، اما نميخواستم حتي براي لحظه اي از آن لحظات زيبا دور شوم. من در اين ساعات، تمام خاطراتي كه از آن سفر معنوي داشتم را با خودم مرور ميكردم. چقدر سخت بود. چه شرايط سختي را طي كردم. من بهشت برزخي را با تمام نعمتهايش ديدم. من افراد گرفتار را ديدم. من تا چند قدمي بهشت رفتم.
ادامه دارد...
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄