⚠️ تا زمانی که به جای جهاد با مال، جان و آبرو، به اشک و آه و نهایتا انتشار چند پست و تغییر تصاویر پروفایل بسنده کنیم، اوضاع تا به مسلخ رفتن تمام یاران راستین رهبر انقلاب ادامه دارد.
🔻إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ
#یحیی_سنوار 💔
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
دشمن اصلی ایران...⚠️😡
دشمن اصلی جمهوری اسلامی کیست؟
🔻اصل قضیه دشمنی با اسلام و نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، صهیونیسم و استکبار است.
البته پلیدتر از آمریکا، دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمریکا، یک دولت و متّکی به یک ملت است، در صورتی که اساسا دولت غاصب صهیونیستی، متّکی بر یک ملّت نیست. ملت ساکن آن، ملتی است که امروز آواره است. اسرائیل از اول با ظلم و آدمکشی و دروغ و فریب به وجود آمده است. یک عده افراد زورگو و متجاوز، با پشتیبانی دولت انگلیس به منطقهٔ فلسطین آمدند؛ اهالی آن منطقه را بیرون کردند و فرزندان و بازماندگان آنها، بیش از یک میلیون نفر، هنوز هم زیر چادرها و شرایط اردوگاهی زندگی میکنند.
👈 امروز در رأس دشمنان خارجی این ملّت، رژیم فاسد غاصب خبیث صهیونیست حاکم بر فلسطین اشغالی و پشت سر او، رژیم ایالات متحدهٔ آمریکا است.
ایالات متحده، بازیچهٔ دست صهیونیستها شده است. غولی است که افسارش دست یک سگ است و هرجا میخواهد او را میبرد.
📚 #کتاب «رو به پایان»
#رهبرانه
#دشمن_ایران
#اسرائیل
#فلسطین
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
MohammadReza Shajarian & Soroush KamalianMohammadReza Shajarian & Soroush Kamalian - Nasime Sahar (Remix).mp3
زمان:
حجم:
37.97M
آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود
سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود🍃
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
🥀 بیچاره ندانست که یارش سفری بود
تنها نه ز رازِ دلِ من پرده برافتاد
تا بود فلک، شیوهٔ او پرده دری بود
از چنگِ مَنَش اختر بَدمِهر به در برد
آری چه کنم؟ دولتِ دورِ قمری بود
اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
خوش بود لبِ آب و گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود
خود را بکش ای بلبل از این رشک که گُل را
با بادِ صبا وقتِ سحر جلوه گری بود...🌃💫
[حافظ]
#شعر
#آهنگ
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
یادداشتهای یک جوان
آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود🍃 دل گفت فروکش کنم این شهر ب
هر گنجِ سعادت که خدا داد به [حافظ]
از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود...🌃
#شعر
#شب
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
هدایت شده از یادداشتهای یک جوان
❓آیا انسان، «رنج» میکشد تا «بازگردد»؟!
این چه رنجی است که او را به سوی خدا برمیگرداند؟!🥀
#قرآن
#رنج
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
📚 شطرنج با ماشین قیامت 📚
🖋از بهترین و معدود رمانهای دفاع مقدس
(رمان با خاطرهنگاریهای مرسوم تفاوت دارد!)
📌 بسیجی، گروه کوچک مردم را نجات میدهد و آنها را در زیر یک سقف ویران برای یک شام ساده گرد هم جمع میکند.
شام آخر...❗️
مسیح بسیجی، دوبار خیانت میبیند؛ اول بار به وسیلهٔ بیناییاش و بار دوم به وسیلهٔ کشیش ارمنی که جای چشمان خیانتکارش را بگیرد.
کتاب با گزیدهای از انجیل متی آغاز میشود که به خیانت خیانتها استناد میکند. بعد به یهودا در نقاشی شام آخر...
#کتاب
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
یادداشتهای یک جوان
♨️ بیعت سران و تکاوران حزب الله با سید هاشم صفیالدین... جهان صهیونیستی غرب از دست پسران شجاع علی ر
▪️راه شما را تا نابودی دشمن ادامه میدهیم...
#سید_هاشم_صفیالدین 🖤
#فلسطین
❗دشمن خطرناکتر از صهیونیسم:
اشتباه این است که ما خیال کنیم دشمن فقط صهیونیستها یا آمریکاییها هستند.
⚠️ نه! ما یک دشمن خطرناکتر از صهیونیسم و استکبار جهانی و سرمایهداران مافیاهای گوناگون اقتصادی و مالی داریم و آن، «هواهای نفسانی» است که در درون ما پنهان شده است؛
همان چیزی که ما را به مصلحت جوییهای نادرست، اقدامهای نادرست، تنبلیهای ضایعکننده، حرکات ناپسند و غفلت از ماموریت بزرگ، وادار میکند. دشمن اصلی اینجاست.
📚 #کتاب «رو به پایان»
#رهبرانه
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر...
این بار دیگر اسماعیلت را نخواهی دید
این بار دیگر اسماعیلت ذبح شده پیش رویت افتاده است.
مادر، چرا باور نمیکنی او رفته است؟
چرا باور نمیکنی دیگر اسماعیل نداری؟!
چرا باور نمیکنی او ذبیح الله است؟!
مادر، این رنج ذبح اسماعیل است...💔
و کجاست ابراهیم بتشکن؟!...🇵🇸
#فلسطین
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
👈 رهبر انقلاب در دیدار با چند تن از نویسندگان انقلاب اسلامی، از روزهای زندان میگویند؛ از جمله به قرآنی اشاره میکنند که همراه ایشان بوده که در پشت جلد آن نوشتهاند:
🔹«در روز پنجشنبه، دوم مهر ۱۳۴۹، و رجب سال ۱۳۹۰ قمری، در ساعت یک و بیست دقیقه بعد از ظهر، دو نفر از ماموران ساواک به منزل آقا (پدر) آمدند... از آنجا دستگیر و به سازمان و پس از آن به زندان منتقل شدم. و اکنون چهارمین روز زندان را «راضیا»، «شاکرا» «محتسبا» «صابرا» «ثابتا» میگذرانم. و از خداوند، نظر لطف و قبول و رضایش را ملتمسانه مسئلت میکنم. یا من یعطی الکثیر بالقلیل؛ اعط لعملی القاصر الناقص القلیل، الکثیر من لطفک و رضوانک بحق محمد و آله المیامین...»
📚 نقل از #کتاب «من و کتاب» انتشارات سوره مهر
#رهبرانه
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
▪️نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
🔻روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست...🍂
[مولانا]
#شعر
#رنج
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید در آسمان نگنجد...
[عطار]
#شعر
«یادداشتهای یک جوان»...👇
https://eitaa.com/mahdisokhan