eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
415 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۸ یا ایها الهادی که هستی تو، ندانیم از لطف زهرا ما گدای آستانیم از شیعیانت نه که ما از دوستانیم چشم انتظار مهدی صاحب زمانیم ای‌کاش روزی روی زیبایش ببینیم باشیم و بی پرده تجلایش ببینیم **** روز ظهورش لطف یزدان بی‌شمار است حتی خزان با بودنش باغِ بهار است پشت سرش عیسی بن مریم دستیار است در دولتش خضر نبی هم پرده دار است مهدی بیاید شام همچون روز گردد شیعه به یمن مقدمش پیروز گردد **** ای کعبه ی اهل تولّا سامرایت چارم علی،جان همه عالم فدایت جن و بشر،حتی ملک باشد گدایت عالم بود پر از کرامات و عطایت با اینهمه قدر تو را نشناخت دشمن با دشمنی از پا تو را انداخت دشمن از سوز زهر کین ترک خورده لبانت بدجور تا کردند با تو دشمنانت این کارشان سوزانده مغز استخوانت قبر تو را کندند پیش دیدگانت دل سوخت و خونابه از چشم تر افتاد دلها به یاد نبش قبر اصغر افتاد بردند از خانه تو را ای روح قرآن عمامه ات افتادو مویت شد پریشان بودی به یاد گیسوی آقای عطشان ّآن شب ز ظلم و کینه آمد بر لبت جان ای گل تو را گلچین به طعنه پرپرت کرد آن بی ادب توهین به نام مادرت کرد جای شما در مجلس می خوارگان نیست هرچند دیگر در تنت جز نیمه جان نیست اما خیالت جمع اینجا خیزران نیست ناموس تو مابین این نامحرمان نیست سهم دلت جز حق ستیزی نیست آقا اینجا دگر حرف کنیزی نیست آقا بزم شراب و عمه بود و هلهله بود قلب رقیه خون و دل پر از گله بود هم راس اصغر روبروی حرمله بود رقاصه ای هم در پی مزد و صله بود ای کاش تنها چوب بر لبهاش می خورد جام شرابش را سوی آن سر نمی برد @mahmud_asadi_shaegh135
۸۹ دشمن اگر چه زهر به من داد از جفا راحت شدم ولی ز غم و محنت و بلا هرگز کسی نکرد مراعات حال من شد قامتم به فصل جوانی ز غم دو تا چون جد خویش خانه نشین بودم و دریغ بستند هر دو دست مرا مثل مرتضی آن شب که خصم در پی مرکب مرا کشاند بودم به یاد کودک افتاده از نوا آن دختری که از روی ناقه زمین فتاد افتاد روی خاک و صدا زد عمو بیا جای عمو به جای پدر زجر آمد و او را به قصد کشت کتک میزد،ای خدا بردند نیمه شب وسط مجلس شراب آخر نگه نداشت کسی حرمت مرا بر من لعین تعارف جام شراب کرد کآن بی حیا نکرد،دمی از خدا حیا آتش گرفت قلبم و پیوسته سوختم آن بی پدر به مادر ما داد ناسزا هر چند اینهمه به دلم غم گذاشتند هستم به یاد غصه و غم های کربلا با یاد لحظه ای که حرامی به قتلگاه بر سینه ی شکسته ی جدم گذاشت پا با آنکه بی عمامه شدم،بین ره کسی بر گیسویم دگر نزده چنگ بی هوا لطمه ندید جسم من اما تن حسین از نعل اسب زیر و زبر گشت و توتیا هم شد جدا جدا بدنش زیر سم اسب هم شد سرش به خنجر هندی جدا جدا با آن گلو چه کرد نگویم،فقط بدان رگهای گردنش همه گردید جابجا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۰ از سوز زهر نیست،اگر آب شد تنت‎ از خاطرات تلخ به تن،تاروپود نیست‎ شد حمله سمت خانه ات،اما یکی نگفت‎ اینگونه خانه آمدن طرز ورود نیست‎ بستند گرچه دست تورا نیمه های شب‎ اما دگر به فرق تو جای عمود نیست‎ اینجا کسی به جسم تو نیزه نمی زند‎ یا که لبت ز تیزی چوبی کبود نیست‎ بردند بین بزم شرابت،ولیک شکر‎ ناموس تو مقابل چشم یهود نیست‎ دادند تسلیت پسرت را ز بعد تو‎ دوروبرش دگر،خبر از چنگ و عود نیست‎ زینب به شام بر سر قبر رقیه گفت‎ در سینه ام ز ماتم تو غیر دود نیست‎ برخیز ای سه ساله ی قامت خمیده ام‎ آن کس که گوشواره ز گوشت ربود نیست @mahmud_asadi_shaegh135
۹۱ اگر ز زهر جفا سوخت نازنین بدنت‎ ولیک نیزه نخورده به استخوان تنت‎ ندید پیکر تو زخم و ،سر بریده نشد‎ ز سم اسب نگشته است پاره پیرهنت‎ ز سوز زهر و عطش بال و پر زدی اما‎ ندید خواهر تو لحظه ای نفس زدنت‎ هزار شکر برایت کفن مهیا بود‎ حصیر مردم صحرا نشین نشد کفنت‎ عدو به مجلس می خواره ها تو را آورد‎ ولی به خنده نزد چوب بر لب و دهنت‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۲ به دیدن پدر تا که رسد پسر با قلب شعله ور چشمم بود به در مدینه سوزد از شرار آهم یارب شده سامره قتلگاهم **** میان کوچه ها افتاده ام ز پا آمد به یاد من از شام پر بلا یادم نمی ره عمه رو آزردند در بزم می با دست بسته بردند **** با درد و غصه ها عمری عجین شدم چون جد خود علی خانه نشین شدم همچون علی اگر به غم مانوسم کسی نکرده حمله بر ناموسم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۳ دهم امامم که قدم کمان کردند‎ چها به قلب من این دشمنان کردند‎ مرا حرامیها از خانه می بردند‎ بدون عمامه شبانه می بردند‎ دست مرا یارب از کینه می بندن‎ به پیش چشمانم قبر مرا کندن‎ با دیدن این صحنه با سر افتادم‎ به یاد نبش قبر اصغر افتادم‎ برده مرا دشمن در بزم می خاره‎ به یاد زینب هر دو دیده خونباره‎ دور و بر زینب دف می زدن ای وای‎ با خنده نامردا کف می زدن ای وای‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۴ هادی دین از زهر کین شده بیتاب از غصه ات چشم زهرا شده پر آب غریب و تنها   افتادی از پا زهر جفا زد آتش بر پیکر تو در شهر غربت از غصه جان سپردی خانه نشینی را ارث از علی بردی طعنه شنیدی    جز غم ندیدی اما نزد کس سیلی بر دختر تو اگر چه از سوز زهر گشتی تو عطشان نشد به پنجه گیسوی تو پریشان به یاد گودال     شد قامتت دال به یاد آن سر آمد چه بر سر تو @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵ بانگ واغربتا می رسد از سما‎ هادی اهل بیت کشته شد از جفا‎ آه و واویلتا ‎ سامره گشته است کربلای دگر‎ حسن عسکری از غمش نوحه گر‎ آه و واویلتا ‎ هر چه با او شد از ظلم آن بی حیا‎ ولی از کین نشد سرش از تن جدا‎ آه و واویلتا ‎ شکر حق خواهرش به اسارت نرفت‎ چادر دختر او به غارت نرفت‎ آه و واویلتا ‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶ دهمین امامم و خون جگرم کس نداند که چه آمد به سرم بخدا از طعنه ها راحت شدم گرچه سوخت از زهر کینه پیکرم چی بگم چه درد و رنجی کشیدم چی بگم چه صحنه هایی رو دیدم بدتر از همه اینا بگم چی بود حرفای ناروایی رو شنیدم یکسره دشمن منو داده عذاب دیده ام پر خون و سینه ام کباب نیمه شب با دستای بسته خدا منو بردن توی مجلس شراب بجز از این مجلس می خوارگی قامت من از غمی تا نشده شکر حق اینجا دیگه با کعب نی پای زن تو مجلسش وا نشده یاد عمه زینبم افتادم و یاد اون ساعت که سخت از پا نشست بخدا قسم ازش نمی گذرم اونی که غرور عمّه مو شکست با کف دست بی بی های کوچولو صورتاشونو پوشونده بودنو به نقاب و پوشیه نیاز نبود آخه صورتا همه کبودنو بمیرم برای دردای حسین وسط طشته مگه جای حسین پیش چشم دخترش،یزید پست خیزرون زد روی لبهای حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷ هم بهشت آرزو در سینه ها گل کرده امشب هم گل خنده به لبهای رضا گل کرده امشب جواد اهل بیت به دنیا آمده به ماه روی او رضا بوسه زده مبارک یا رضا مبارک یا رضا **** آسمان با مقدم او جای گل ریزد ستاره در زمین روی محمد جلوه گر گشته دوباره گلی از گلشن نبی پیدا شده الا ای عاشقان رضا بابا شده مبارک یا رضا مبارک یا رضا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۸ اهل عالم عید میلاد علی اصغر مبارک تا سحر با هم بخوانید سوره ی فجر و تبارک به یمن مقدمش چراغان آسمان به دست و پای او ملک بوسه زنان مبارک یا حسين مبارک یا حسين آمده سوم علی در خانه ی ارباب حسینم شادی قلب رباب امشب به حال شور و شینم خدایا بر دل سرور فاطمه بده بر غیبت امامم خاتمه مبارک یا حسين مبارک یا حسين @mahmud_asadi_shaegh135
۹۹ فاطمه بنت اسد امشب پسر زاده مبارک بلکه در کعبه یکی قرص قمر زاده مبارک زمین و آسمان ز نورش منجلی ز نور روی ماه مولایم علی علی جانم علی فاطمه بنت اسد امشب اسد آورده دنیا بخدا که وجه الله الصمد آورده دنیا ز کل انبیا همین کودک سر است امیر عالم و امیر خیبر است علی جانم علی آمده امشب به دنیا جان شیرین پیمبر ای حجر امشب بزن بوسه به دست وپای حیدر حرم ارد طواف به دور مرتضی تماشا می‌کند جمال کبریا علی جانم علی @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰ به دریای ولا گوهر مبارک به اهل آسمان، اختر مبارک به زهرا،احمد وحیدر مبارک که میلاد علی اصغر مبارک حسین بن علی می‌خندد امشب که راه غم به دل می‌بندد امشب سپهر معرفت قرص قمر زاد جمال بی مثال دادگر زاد عروس فاطمه یک گل پسر زاد برای کربلا شیری دگر زاد علی اصغر، به معنا اکبر است این تمام آرزوی مادر است این سلام الله بر قدر و جلالش تعالی الله بر حسن و خصالش کتاب الله روی بی مثالش عزیز فاطمه محو جمالش دمادم دل ز خیرالناس برده نگاه او دل از عباس برده حسین بن علی خیره به رویش کند مانند باغ یاس بویش زند شب تا سحر شانه به مویش بوَد مست سفیدی گلویش عزیز حیدر و زهرا خوش آمد مدال سینه‌ی بابا خوش آمد گل سرخ پیمبر آمد از راه چراغ و چشم حیدر آمد از راه صدف را دُرّ انور آمد از راه شفیع روز محشر آمد از راه بوَد قنداقه اش فردای محشر به روی دست زهرای مطهر چه طفلی! روی دامان رباب است چه طفلی! نور چشمان رباب است تمام هستی و جان رباب است یقینا ماه کنعان رباب است از او بزم ولا را شور وحالی ست که جای حضرت صدیقه خالی ست الهی بخت مادر بر نگردد گل نشکفته اش پرپر نگردد کبوتر بچه اش بی سر نگردد ز داغش چشم بابا تر نگردد ولی آنجا تب و تابش ندادند پدر رو زد ولی آبش ندادند @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱ به نخل آرزو برگ و بر آمد جمالِ بی مثال داور آمد علی موسی الرضا چشم تو روشن که از ره جلوه‌ی پیغمبر آمد گرفتاران عالم را مراد است جواد است این جواد است این جواد است گل گلزار عصمت وا شد امشب زمین چون جنّت الاعلی شد امشب زند لبخند ریحانه ز شادی علی موسی الرضا بابا شد امشب ز دیدارش رضا گردیده خوشنود که بابـْرکت تر از او نیست مولود بوَد والشّمس، رخسارِ چو ماهش بوَد والّیل، گیسوی سیاهش تماشایی بوَد این طفل از بس بوَد هفت آسمان، محو نگاهش نگاهِ او ز بابا می‌بَرد دل ز آل الله یکجا می‌برَد دل نگاه انبیا بر ماه رویش دو چشم اولیا هردم به سویش ز فیض یک دمش عیسی، مسیحاست شده سیراب، خضر از آبِ جویش ز یوسف هم تماشایی تر است این ز سر تا پا رضای دیگر است این تمام عالم افتاده به پایش همه جان جهان بادا فدایش گدایم، او جواد اهل بیت است که ممنونم من از جودو عطایش منم محتاج و هستم زیر دِینش به سر دارم هوای کاظمینش ز بعد مجتبی او مادری تر بوَد دائم به یادِ شعله‌ی در که آنجا یاس حیدر گشت پرپر خمیده شد قد سرو صنوبر به یاد کوچه چشمانش گهربار که مادر خورد با صورت به دیوار @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲ عید شه لافتی مبارک آیینه‌ی حق نما مبارک بشکافت حرم به مقدم او یعنی به حرم بیا مبارک مرآت خدای احد آمد تبریک خدا، خدا مبارک آمد به جهان، علیّ عمران این عید به مصطفی مبارک او روح دعاست به حقیقت بر ذکر و به هر دعا مبارک بر حِجر و حَجر، رکن و مقام‌و بر مشعر و بر منا مبارک میلادِ علی به سعی و میقات بر زمزم و بر صفا مبارک قدسی نفسان، محضرِ مولا گفتند چو انبیا مبارک خواندن صدو ده بار، زبعدِ یا حضرتِ مرتضی مبارک یک بیت که گر به کعبه باشد کعبه بزند صدا مبارک (در مذهب عارفانِ آگاه الله علی، علی ست الله)* **** ماه فلک آفرین دمیده مانند علی کسی ندیده ای بنت اسد خوشا به حالت از ره اسداللهت رسیده خلّاق برای روی حیدر در پرده جمال خود کشیده از عرش ملائک پی تبریک با شاخه ی گل سویش دویده برخاک نجف به مقدم او چون قطره‌ی اشک،دُر چکیده هرگز نشود دچار غصه هر دل که به عشق او تپیده نازل نشده هنوز قرآن بر ختم رسل،شهِ گزیده آیاتی از آن نبیّ اکرم از لعل لب علی شنیده دیدند همه که بعد قرآن لبهای ورا نبی مکیده در وصف علی ملائک از عرش خواندند همه به اشک دیده (در مذهب عارفانِ آگاه الله علی، علی ست الله)* **** تکفیر مکن مرا مکرر با کفر مرا مکن برابر ربّ همه‌ی عوالم است او هو حیدر و حق حیدرِ صفدر تا آنکه بگویمت علی کیست امشب زده ام به سیم آخر الله اگر علی نباشد آن لحظه بگو به من تو کافر حقا که از آنِ اوست هر حکم او احکم حاکمین به محشر هم خالقِ کُلّ آفرینش هم رازقِ اولین و آخر در شانیت همچو حیّ سبحان هم سطح و طراز اوست حیدر فرمود خدا به شان مولا برگو علیُ علی، پیمبر بر عالمیان علی امیر است او فاتح جنگ بدر و خیبر در مدح علی جلّ جلاله یک بیت بگویمت برادر (در مذهب عارفانِ آگاه الله علی، علی ست الله)* **** *بیت از مرحوم صغیر اصفهانی @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۳ تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین (صلوات الله علیه) شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین (صلوات الله علیه) پیرهن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد پیش چشمم،شده غمهای تو تکرار حسین (صلوات الله علیه) کی رود از نظرم،منظره ی کرب وبلا بی حیاتر شد عدو بعد علمدار،حسین (صلوات الله علیه) به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین (صلوات الله علیه) نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین (صلوات الله علیه) سر من زخمیِ سنگ از در و دیوار شده مثل مادر،که سرش خورد به دیوار حسین (صلوات الله علیه) یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند مانده بودم چکنم در بر انظار حسین (صلوات الله علیه) شائق عمری است که سنگ تو به سینه زده است به امیدی که شود لایق دیدار حسین (صلوات الله علیه) @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۴ هردم به آخرین سخنت گریه میکنم یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین(صلوات الله علیه) دائم به غصه ومحنت گریه میکنم پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین بر خون روی پیرهنت گریه میکنم یادم نمی رود که چه دیدم به قتلگاه با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم در زیر آفتابم و یاد تن توأم از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم شد بوریا کفن به تن نعل خورده ات هر لحظه من،بر آن کفنت گریه میکنم کی میرود،زخاطر من مجلس شراب بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۵ از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم می کشیدند علی را وسط کوچه به زور ریسمان سیهی بر سر بابا دیدم مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد به روی خاک تن محسن زهرا دیدم سخت تر بوداز این کوچه،خدایا گودال بدنی را به سر نیزه ی اعدا دیدم وای از نحر گلویش چقدر طول کشید نرود از نظرم آنچه در آنجا دیدم من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود من خودم گم شدن لالهٔ طاها دیدم در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت زیر مرکب بخدا له شدنش را دیدم نفس آخر زینب شده ای هم نفسم خوب شد آمدی و روی تو حالا دیدم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۶ در آسمان دیده شبم پر ستاره است چشمم به راه مانده و محو نظاره است یکدم بیاببین که شدم دیدنی حسین(صلوات الله علیه) مانند دخترت سخنم با اشاره است ای یادگار فاطمه(صلوات الله علیها)یکدم بیا ببین گوشم چو گوش فاطمه،بی گوشواره است ای قبله ام بیا و ببین رو به قبله ام ازداغهای تو نفسم در شماره است یادم نمی رود که تورا بی هوا زدند زین صحنه آتشی به دل سنگ خاره است دیدم سرت بریده شد و دست وپا زدی همچون گلوی تو جگرم پاره پاره است دیدم به قتلگه به زمین پای میکشی از این غمت به سینه ی زینب(صلوات الله علیها)شراره است @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۷ از غمت قلب پر از شعله ورم می سوزد باغبانا بنگر برگ و برم می سوزد آخرین لحظه عمر من غمخوار رسید نظری کن که جهان در نظرم می سوزد ای برادر به تو اینقدر بگویم که بدان از غم دوری تو بال و پرم می سوزد از همان روز دهم گریه امانم ندهد سبب این است اگر،چشم ترم می سوزد نرود از نظرم آب طلب کردن تو هر شب و روز به یادت جگرم می سوزد خاطرم هست هنوز آتش سوزان و غروب دیدم از ظلم حرامی که حرم می سوزد یاد آن روز که با چکمه به من می زد شمر مثل مادر شده ام من،کمرم می سوزد بس که در شام ز هر سو به سرم سنگ زدند با تو سر بسته بگویم که سرم می سوزد @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۸ از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما) آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۹ پس از یارم به من دردو غم‌و اندوه رو کردند پس از یارم مصیبت ها کنارم های و هو کردند گرفتم پیرُهن پاره ز یوسف را در آغوشم بوَد پیدا ز پیراهن، چها با جسم او کردند اگر یکسال و نیم از رفتنش بگذشته یادم هست که در گودال نامردان، سنان را در گلو کردند ز یاد من نرفته نیزه دارانی که در گودال به جایِ زخم نیزه باز هم نیزه فرو کردند تنی که زیرو رو شد با نوک نیزه خبر دارم که بین گودی گودال با پا زیرو رو کردند خودم دیدم شهیدی از حسینم(علیه‌السلام) نیست زخمی تر ولی با نعل تازه، زخمِ پیکر را رفو کردند خبر دارم که خیلی حرمله خنده به اشکت کرد خبر داری سنان و شمر با من گفتگو کردند @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۰ چشمم بود به در که بیایی ز در حسین (صلوات الله علیه) یکدم بیا ببین که شدم محتضر حسین (صلوات الله علیه) در دشت آنچه دیده ام از خاطرم نرفت هر صحنه ای زده به وجودم شرر حسین (صلوات الله علیه) از علقمه خمیده خمیده چو آمدی دیدم که بود دست تو روی کمر حسین (صلوات الله علیه) حالا منم خمیده شدم مثل تو،ببین داغ تو کرده است مرا خونجگر حسین (صلوات الله علیه) کابوس هر شبم شده گودال قتلگاه چشمم ز خون دل،شده هر لحظه تر حسین (صلوات الله علیه) آنان که بر تو نیزه و شمشیر می زدند بی تو همه شوند به من حمله ور حسین (صلوات الله علیه) وقتی سنان رسید و سنان زد به سینه ات بودم به یاد فاطمه(علیهاسلام) و پشت در حسین (صلوات الله علیه) یادم نرفته شمر بر آن سینه پا گذاشت آهت نداشت بر دل سنگش اثر حسین (صلوات الله علیه) یک سر به چند ضربه مگر می شود جدا ده ضربه بیشتر زده از پشت سر حسین (صلوات الله علیه) @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۱ عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت دگر به حالت سوسو ست،شمع انجمنت بیا ببین که نفسهای آخرم شده است به بر گرفته ام،ای یار کهنه پیرهنت دلم شبیه تنت گشته پاره پاره حسین(صلوات الله علیه) مدام پیش رویم تازه هست هر محنت نرفته است ز یادم که روی تل دیدم به دست شمر لعین گیسوی شکن شکنت چو نیزه خورد به حلقوم تو زمین خوردم هنوز مانده به یادم نفس نفس زدنت هنوز مانده برای من این سوال حسین(صلوات الله علیه) چگونه تیر فرو رفته بود در دهنت نرفته است ز یادم چگونه مرکبها به پیش چشم تر من به خاک دوختنت مرا کنار تنت می زدند و می بردند نشد که جمع کنم از میان جمع تنت @mahmud_asadi_shaegh135