eitaa logo
مَحـــروق
60 دنبال‌کننده
1هزار عکس
239 ویدیو
23 فایل
و کسی که در آتش عشق بسوزد را محروق گویند....🌿 محروق دگر جز محبوب نمی بیند و جز معشوق نمی خواهد و ما آفریده شده ایم تا در آتش عشق خدا مَحروق شویم⚘ میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/16445110906354
مشاهده در ایتا
دانلود
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 رفیقی که جاموند ولی بعد بردنش 💔 ♥️ ╭┅ ♥︎🌸♥️ ┅╮ @sayedebrahim ╰┅ ♥️🌸♥️ ┅╯
🎤🌸 به‌نفس‌های‌تو‌بنداست‌مراهرنفسے سایه‌ات‌از‌سرماکم‌نشودحضرتـ ِ‌‌‌‌یـــآر...♡ ♥️ ❤️ ✿❯──────❮✿ @sayedebrahim ✿❯──────❮✿
💔 ابوعلی تعریف میکرد میگفت بعد از پیروزی توی هرعملیات، با بچه های گردان جمع میشدیم و یه عکس دسته جمعی(مثل این عکس) ، توی منطقه میگیرفتیم.... یادم نمیره وقتی این عکس رو برام فرستاد، هنوزم بغض داشت.... گفت این عکس رو بعد از پیروزی توی عملیاتی که شهید شد گرفتیم و اگر دقت کنید اینجا توی عکس، من جای خالیش رو با لباس خونیش پر کردم و دست دور گردنش انداختم😭 راوی : 💔 ♥️ ✿❯─────「🖤」 @sayedebrahim ✿❯─────「🖤」
❤️🌸 اوایل سال ۱۳۹۴ با تعدادی از رفقا از جمله شهید سیدابراهیم (مصطفی صدرزاده) رفته بودیم برا شناسایی قبل از عملیات (تو منطقه ی درعا) حین برگشت، با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده ی تو منطقه، حاشیه ی راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون، خارهای توپی شکل( اندازه ی یه گردوی بزرگ) رشد کرده بود و من رو وسوسه میکرد که با پوتین بزنم زیرشون 😝 بالاخره شروع کردم و اولیش رو با پوتینم هدف گرفتم و با دورخیزی، محکم زدم زیرش . که بعد از کنده شدن به هوا پرتاب شد. با خودم گفتم عجب کیفی داد...😋 بعدش شروع کردم، دومی و سومی.... تا اینکه سیدابراهیم صدام کرد...ابووووعلی...😐 گفتم جانم...😕 با همون لحن شیرین و قشنگش گفت: قربونت بشم😉....آخه اینا هم موجود زنده ان و همین کارت باعث میشه شهادتت عقب بیافته.... بعد از این حرفش کلی تو فکر رفتم و با خودم گفتم: بابا این سید تا کجاهاشو میبینه !!! و نفهمیدم کی رسیدیم به مقر...😢 ✍ ♥️ ╔════🕊⚘ ═╗ @sayedebrahim ╚═ ⚘🕊════╝
📱🎤 ارتباط با شهدا پارسال تو عملیات تل قرین که حدود 20کیلومتری مرز اسراییل انجام شد فرمانده و جانشین فاطمیون (سردارشهید ابوحامد فرمانده ی تیپ و سردار شهید فاتح جانشین تیپ) و شهید مهدی صابری فرمانده گروهان و شهید نجفی و...شهید شدند... سید (مصطفی صدرزاده) چون علاقه ی خاصی به شهید صابری داشت مرخصی گرفت و رفت تهران... از تهران که به سمت قم حرکت میکنن تا در مراسم شهید مهدی صابری شرکت کنن،تو راه بنزین ماشین تموم میشه و سید خیلی جوش میزنه که به مراسم نمیرسن و خیلی دیر شده و قرار بوده تو اون مجلس سخرانی کنه...لذا فورا به شهید صابری متوسل میشه و استارت میزنه و ماشین روشن میشه و به مراسم میرسن... ✍️راوی : دوست و همرزم شهید صدرزاده : ابوعلی ( ) ❤️ 💔 ༺🔷 ‌‌‌═══‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌ @sayedebrahim ‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══ 🔷‌‌‌‌‌‌‌༺
@ShahidMostafaSadrzadehصوت درگیری شهری .mp3
زمان: حجم: 4.45M
🎤💔 صوت درگیری شهری ♥️ ❤️ ༺🔷 ‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌ @sayedebrahim ‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══ 🔷‌‌‌‌‌‌‌༺
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸❤️ روحیه عالی مدافعان حرم ☺️ کلنا داغونتیم یا زینب 🌸✋🏻 ♥️ و... ╔══ 🌸 ⚘ ═╗ @sayedebrahim ╚═ ⚘ 🌸 ══╝
صوت‌طنزسحرتاسوعا۹۴.mp3
زمان: حجم: 3.79M
🎶 صوت طنز سحر تاسوعا 😁 ❤️ ❤️ و علی اصغرو 😅 ╔═ 🌼♥️ ══╗ @sayedebrahim ╚══ ♥️🌼 ═╝
یه روز حاج قاسم برا جلسه ی عملیاتی اومدن حلب... بعد جلسه،رفقا شروع کردن با حاجی عکس گرفتن... کم کم اطراف حاجی خلوت شد... سید گفت حالا بریم خدمت حاجی... ۴ نفری ایستادیم و سید با حاجی گرم صحبت شد... بعد صحبت ،میخواستیم عکس بگیریم که متوجه شدیم حاجی خیلی فکرش درگیره و سرش پایین و به یه نقطه خیره شده... یه دفعه سید رو به حاجی گفت: حاجی سرتو بگیر بالا، اینجوری فک میکنن که آویزونت شدیم...😂 ✍🏻راوی : ❤️ 💔 ‌ ❤️ ·٠•●✿♡♥●•٠· @sayedebrahim ·٠•●♡✿🌿♥●•٠·
@ShahidMostafaSadrzadehمکالمہ‌بی‌سیمی‌سیدابراهیم.mp3
زمان: حجم: 25.46M
💔 مکالمه بی سیمی شهید صدرزاده ❤️ ❤️ 「💛」─────❮🌸 @sayedebrahim 🌸❯─────「💛」
😂😍 بردن گوشی و دوربین تو حرم حضرت زینب سلام الله علیها مطلقا ممنوعه! ولی حرم حضرت رقیه سلام الله علیها مانعی نداره... گاها رو شیطنت و همچنین گرفتن عکس از رفقا، گوشی رو میبردم داخل😍...بعد که بچه ها گوشی رو میدیدن تعجب میکردن چطوری از بازرسی ها رد شده.☺️.. عکسهایی که کنار ضریح بی بی زینب از سید هست، اکثرش رو پنهونی ازش میگرفتم الا چند تا که بهش میگفتم و به سمت گوشی نگاه میکرد😁... موقع خروج از حرم، بهش گفتم سید ویوش عالیه بیا یکی باهم بگیریم... خلاصه یه زائر عرب زبون رو پیدا کردم و بهش گفتم در حال خروج از حرم ازمون عکس بگیره😉... اونم حواسش نبود که ممنوعه و خادمین حرم گوشی رو میگیرند... اونم ناشی و برا گرفتن یه عکس کلی لفت و لعاب داد، کلی ژست گرفت انگار میخواد با یه دوربین حرفه ای از یه صحنه ی شکار عکس بگیره😅... تا اینکه خادم متوجه شد و به سرعت به سمتمون اومد😱... ما هم به حالت خواهش و اجازه دستمون رو بلند کردیم و گفتیم فقط یه دونه عکس😜☝️... بنده خدا تازه اون موقع یادش اومده بود باید عکس بگیره😅 و همون لحظه عکس گرفت... ✍ دوست و همرزم شهید ♥️ ❤️ برشی از کتاب مرتضی و مصطفی 🖤|@sayedebrahim