eitaa logo
مجله خردسالان
35.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
31 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صبح بخیر به همه خوشگلا از طرف خوشگل خانم😘😍😂 لباس قشنگشو😁😂😂 👫@majaleh_khordsalan
از کودک بخواهید ابتدا ردیف الگو را رنگ آمیزی کند. سپس شکل ها را داخل نقاشی پیدا و طبق همان رنگ الگو، رنگ آمیزی کند. ✔️ مناسب ۳ تا ۶ سالگی 〰〰〰〰〰〰〰 👫@majaleh_khordsalan
چی به چی مربوطه؟ ✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال 〰〰〰〰〰〰〰 👫@majaleh_khordsalan
🔸️شعر کودکانه: رد شدن از خیابان کودک من عزیز جون وقتی می‌ری خیابون جلوی پات رو ببین یه وقت نخوری زمین از لا به لای ماشین نمی‌شه که رد بشین گذشتن از خیابون داره بچه‌ها قانون تو جای خیلی شلوغ خیابون پر از دود دستت رو محکم بده به هرکس که همراته عبور کن از خط کشی تا قرمزه رد نشی سبز میده علامت بیا برو سلامت 👫@majaleh_khordsalan
🔆🌿 مامان‌فیلی و دفتر خاطرات کودکی🌿🔆 در یک بعدازظهر تابستانی، نی‌نی‌فیل‌ها، در اتاق کوچک‌شان نشسته بودند و حوصله‌شان سر رفته بود. هر کدام پیشنهادی می‌دادند تا سرگرم شوند، اما فایده‌ای نداشت. مامان‌فیلی، از سکوت نی‌نی‌ها تعجب کرد و از آن‌ها پرسید: «چه‌قدر ساکتید؟ نی‌نی‌های بازیگوش من، همیشه، در حال بازی و خنده هستند. چرا این‌قدر بی‌حوصله شده‌اید؟» یکی از نی‌نی‌ها گفت: «ما هر بازی که بلد بودیم، انجام دادیم و دیگه حوصله اون بازی‌های تکراری رو نداریم. شما نمی‌دونید ما چی کار کنیم؟» مامان‌فیلی لبخندی زد و گفت: «خب، راستش، من نمی‌دونم شما چه بازی‌هایی رو انجام دادین، اما خودم که کوچولو بودم، یه بار، همین‌طوری، حوصله‌ام سر رفت و با برادرم، یه فکر جالب کردیم. ما شروع کردیم به نوشتن خاطرات جالب و خنده‌دارمون و در پایان روز، اون‌ها رو خوندیم و کلی خندیدیم. هنوز اون دفتر رو دارم. شما هم دوست دارید این کار رو بکنید؟» چشمای نی‌نی‌ها برق زد. از پیشنهاد مامان‌فیلی، خیلی خوش‌شان آمد و هر کدوم رفتند تا یه خاطره جالب و بامزه بنویسند. نزدیک غروب، نی‌نی‌ها، خاطرات‌شون رو آماده کردند و رفتند سراغ مامان‌فیلی، اما اول، از مامان‌فیلی خواستند تا یکی از خاطرات کودکی‌اش را برای آن‌ها بخواند. همان موقع، بابافیلی هم به جمع آن‌ها اضافه شد و آن‌ها شروع کردند به خواندن خاطرات بامزه و کلی با هم خندیدند. 👫@majaleh_khordsalan
خرگوش باهوش - @mer30tv.mp3
3.67M
خرگوش باهوش 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبح به خیر😘😍❤️ ایشون شنیده نور آفتاب ویتامین داره اومده کلی ویتامین دریافت کنه😂😂😂 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنگ نقاشی🖍 چگونه یک خفاش بکشیم؟ 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ترتیل سوره ی مبارکه ی قریش👆 💠باهم بخونیم و تکرار کنیم ☺☺ 👫@majaleh_khordsalan
هویج را در 5 ثانیه پیدا کنید! 🧠 جواب تست هوش ساعت 18:00 ارسال میشه😉 👫@majaleh_khordsalan
قورباغه با یه زنبور ازدواج میکنه! قورباغه میگه قورقورقورقورقورقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته! 👫@majaleh_khordsalan
🌼قاصدک مهربان یک روز در یک دشت بی آب و علف پینه دوزی زندگی می کرد، او بسیار لاغر شده بود چون غذایی برای خوردن نمی توانست پیدا کند، او توان پرواز کردن هم نداشت که محل زندگی خود را تغییر بدهد، چون در یک اتفاقی یکی از بال های خود را از دست داده بود. روزی که سخت مشغول پیدا کردن غذا بود به گل قاصدک رسید، به او سلامی کرد و گفت: چه گل های قشنگی، در این دشت بی آب و علف چگونه زندگی می کنی؟ قاصدک گفت پینه دوز عزیزم، من دارم برای سفری بزرگ خودم را آماده می کنم و منتظر بادی هستم تا به سرزمین های جدیدی بروم و همه جا را ببینم. پینه دوز فکری به سرش زد و به گل قاصدک گفت: می توانم سوار یکی از گل های تو شوم و با تو پرواز کنم؟ قاصدک گفت: بله که می توانی پس خودت را آماده کن که باد شدیدی در راه است. او سوار گل شد و باد شروع به وزیدن کرد، قاصدک گفت محکم مرا بگیر تا سقوط نکنی، پینه دوز از اینکه دوباره توانسته بود روزها بر فراز آسمان ها پرواز کند و از بالا همه چیز را ببیند بسیار خوشحال بود. آن ها از دریاها و دشت ها گذر کردند تا اینکه باد قدرتش کم تر شده و قاصدک روی جنگلی بزرگ فرود آمد، پینه دوز بسیار شاد بود از اینکه توانسته بود خودش را از آن بیابان بی آب و علف بیرون بکشد و به منطقه ی جدیدی بیاید و زندگی تازه ای را آغاز کند. او از قاصدک بسیار تشکر کرد، قاصدک با مهربانی پینه دوز را در آغوش گرفت و خود را برای سفر بعدی آماده کرد و از او خداحافظی کرد. پینه دوز هم برای یافتن غذا و ساختن خانه ی جدیدش وارد جنگل زیبا شد. 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
412282_231.mp3
15.9M
اسم قصه: قصه صوتی هلی هیولا🍬 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سلام صبح چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ بخیر 🌸کافی‌ست صبح که 🌼چشمانت را باز می‌کنی 🌸لبخندی بزنی جانم 🌼صبح که جای خودش را دارد 🌸ظهر و عصر و شب هم بخیر می‌شود 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش ساخت قایق موتوری با بطری 🚤 بله به همین راااااااااااااااااحتی 😉 👫@majaleh_khordsalan
این روزا خونه‌ی ما بوی عجیبی داره مامان داره رو دیوار پارچه سیاه می‌زاره میگم مامان این چیه؟ واسه چی این رنگیه؟ مامان با مهربونی میگه عزیز مادر پیامبر خوب ما داشته یه دونه دختر از اسمای قشنگش فاطمه، زهرا، کوثر این بانوی مهربون بعد باباش غریب شد به دست آدم بدا زخمی شد و شهید شد این پارچه‌های سیاه چادر خاکیشونه که یادگار مونده از بانوی بی نشونه 〰〰〰〰〰〰〰 👫@majaleh_khordsalan