eitaa logo
مجله خردسالان
35.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
32 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
جشن تولد جوجه ها وقتی امتحانات مینا تمام شد، از پدر و مادرش خواست تا او را چند روزی به روستا پیش پدربزرگ و مادربزرگ بفرستند. پدر و مادر هم قبول کردند و یک روز همه با هم به روستای باصفای پدرو مادربزرگ رفتند. مادربزرگ با خوشحالی برای آن ها غذا درست کرد. او مرغ و خروس های زیادی داشت و هرروز تخم مرغ ها را جمع می کرد. مقداری از آنها را می فروخت و مقداری را هم برای خودشان نگه می داشت. غذایی که مادربزرگ درست کرد یک نوع کوکو با تخم مرغ بود. مینا و پدر و مادرش این غذا را خیلی دوست داشتند. فردای آن روز پدر و مادر به شهر برگشتند اما مینا پیش پدرو مادربزرگ ماند. مادربزرگ هفت تا تخم زیر پای مرغی گذاشت و به مینا گفت:« دخترم این مرغ کرچ است. او 21 روز روی این تخم ها می خوابد تا تخم ها تبدیل به جوجه شوند. اگر 21 روز پیش من بمانی می توانی تولد جوجه ها را ببینی.» مینا با خوش حالی گفت:« حتماً می مانم. من روستا و مزرعه ها و گاو و گوسفندها و مرغ و خروس ها را دوست دارم. از شیر و پنیری که شما درست می کنید و کوکوهایی که با تخم مرغ های خودتان می پزید هم خیلی خوشم می آید. خودتان را هم خیلی خیلی دوست دارم. می خواهم تمام فصل تابستان پیش شما بمانم.» مادربزرگ خندید و مینا را بوسید و گفت:« من هم نوه ی گلم را خیلی دوست دارم. خوشحال می شوم که پیش ما بمانی.» مینا هرروز با پدر بزرگ به مزرعه می رفت و در کارها به او کمک می کرد. وقتی در خانه بود با مادربزرگ به مرغ و خروس ها سر می زد و برای آن ها دانه می پاشید و به مرغی که روی تخم ها خوابیده بود آب و دانه می داد. گاهی وقت ها برای مرغ که تنها و دور از مرغ های دیگر توی لانه خوابیده بود شعر می خواند تا حوصله اش سرنرود.21 روز گذشت. پدربزرگ و مادربزرگ و مینا به سراغ مرغ رفتند تخم های زیر پای مرغ یکی یکی می شکستند و از آن ها جوجه های کوچولوی قشنگی جیک جیک کنان بیرون می آمد. مرغ قدقدکنان جوجه ها را زیر بال و پرش می گرفت و مواظب آنها بود. جوجه ها آن قدر قشنگ و بامزه بودند که مینا بیش تر وقتش را در کنار آنها می گذراند و تماشایشان می کرد. مینا با خودش فکرمی کرد که این جوجه ها چه طور توی تخمی که هیچ سوراخی نداشت زنده مانده اند؟ آن ها توی تخم چطور نفس می کشیدند؟ او خیلی فکر کرد ولی نتوانست جواب سؤالش را پیدا کند. شب که همه دورهم نشسته بودند، مینا از پدربزرگ پرسید:« پدرجان،من می خواهم بدانم جوجه ها وقتی توی تخم بودند چه طوری نفس می کشیدند؟» پدربزرگ نگاهی به مادربزرگ که مشغول ریختن چای بود کرد و گفت:« من جواب سؤالت را نمی دانم ، شاید مادربزرگ بتواند به سؤالت پاسخ بدهد.» مادربزرگ سینی چای را جلوی پدربزرگ گذاشت و گفت: « توی تخم مرغ اول زرده و بعد سفیده تشکیل می شود. در اطراف زرده و سفیده ، یک پوسته ی نازک وجود دارد و روی این پوسته، پوسته سفت و سفید تخم مرغ درست می شود. روی این پوسته سفت، سوراخ های ریزی وجود دارد که هوا از آن وارد تخم مرغ می شود و جوجه می تواند نفس بکشد.» مینا جواب سؤالش را گرفت. فردای آن روز او با دقت بیشتری به جوجه ها که کمی بزرگ تر شده بودند و جیک جیک کنان در کنار مادرشان دانه برمی چیدند نگاه می کرد و از تماشای آن ها لذت می برد. 👫@majaleh_khordsalan
زنگ موبایل آقا موشه - @mer30tv.mp3
3.94M
زنگ موبایل آقا موشه 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبحتون بخیر👋🏻 یه نفری دارم سرانه مطالعه کشور رو میبرم بالا😎🤓 👫@majaleh_khordsalan
🔸 🌺 امام معلم 🌸امام خـوب ما علــی 🌱وقتی نمازش رو می خواند 🌸از توی مسجد نمی رفت 🌱مدتـــــی در آنجا می ماند 🌸از توی صف یکی یکی 🌱بــــه ســـوی او می آمدند 🌸با شور و شادی همگی 🌱حلقـــه به دورش می زدند 🌸مسجد و محـراب امام 🌱کـــلاس می شد به سادگی 🌸کلاس درس ساده اش 🌱نه میزی داشت نه نیمکتی 🌸کتاب خود را وا می کرد 🌱معلــــــم کـــــلاســـشان 🌸جمله ی اولــش چی بود؟ 🌱نام خـــــدای مهــــــربان 🌸معلم خــــــوب و عزیز 🌱شاگردهای خـــرم و شــاد 🌸او هدیــه های آسمان 🌱درس می داد برایشان 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمب فسفر و امگا ۳ موادلازم: برنج نیم دانه ایرانی، خرما، مغزگردو ❤فواید خرما برای نوزادان: ✔ به محافظت از نوزاد در برابر یبوست کمک می کند. ✔به افزایش وزن کمک می کند. ✔تقویت و تقویت سیستم ایمنی بدن. ✔ رویش دندان را تسهیل می کند. بنابراین زمانی که دندان‌های شیرخوار شروع به رویش می‌کنند به او داده می‌شود و همچنین به تسکین لثه‌ها، استریل کردن آن‌ها، نرم شدن آن‌ها و کاهش درد ناشی از آن کمک می‌کند. ❤ فواید گردو: مغز کودک را فعال می کند: گردو به خاطر ذخیره غنی اسیدهای امگا 3 که در حفظ سلامت و گردش خون فعال کودک بسیار ضروری است، شناخته شده است. همچنین حاوی مقادیر مناسبی فسفر است که نقش مهمی در رشد موثر دندان‌ها و استخوان‌ها در کودکان خردسال دارد. 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
دوست داری امسال،بهترین سال زندگیت باشه؟😍 دلت میخواد از زندگیت واقعااا راضی باشی⁉️❤️ برای انجام کارهات مدام امروز و فردا میکنی؟😔 انگیزه و پشتکار نداری برای شروع کارها؟☹️ ۴تا مینی دوره رایگاناین کانال فقط به درد خودت میخوره پس بزن رو لینک پایین👇🏽👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/1018167562Cedf05ce8cc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنکیک جذاب کافیه موادی که تو فیلم هست میکس کنی و داخل تابه داغ سرخش کنی 🍽️ موادلازم تخم مرغ ۱عدد جودوسرپرک۱فنجان شیردوسوم فنجان سیب۱عددمتوسط بیکینگ پودر ۱ق چ از خواص جودوسر پرک هم غافل نشو که سرشار از فیبره و برای یبوست عالیه😍 👫@majaleh_khordsalan
❇️ کاربرگ هوش جالب 😊 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این برنامه شاد و آموزنده رو ببینید و کلی بازی های مهیج و جدید خانوادگی یاد بگیرید 💕💕 (هر رنگ یه سبد) 👫@majaleh_khordsalan
مسابقه خرگوش و لاک پشت - @mer30tv.mp3
4.17M
مسابقه خرگوش و لاک پشت 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👫@majaleh_khordsalan
شبتون بخیر❤️ بریم بخوابیم امروز رفتیم دَدَر خسته شدیم😴 👫@majaleh_khordsalan
سلام صبحتون بخیر👋🏻 چه خوبه با انرژی روزمون رو شروع کنیم💪🏻😍 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼کلیپ شاد موزیکال آموزشی کودکانه 🎧 🔶🔺▪️آموزش رنگ ها و شکلها🔴🔹🔻 (زبان فارسی) 👫@majaleh_khordsalan
از کودک بخواهید با مداد روی نقطه چین ها بکشد و پررنگ کند. ✔️ مناسب ۵ تا ۷ سال 〰〰〰〰〰〰〰 👫@majaleh_khordsalan
وقتی تپلی گم شد ثمین حسابی حوصله ش سر رفته بود. برای همین تصمیم گرفت سراغ عروسکش تپلی برود اما تپلی را پیدا نکرد. با ناراحتی سرش را پایین انداخت،اخم هایش را تو هم کشید و به حیاط رفت ،هیچ کدام از دوستانش را ندید و تنها گوشه ای از حیاط نشست. یکهو چشمش به یک عروسک افتاد چشمانش از خوشحالی برقی زد و عروسک را برداشت. گفت: سلام کوچولو تو چقدر نازی! چرا تنها موندی؟ کسی دوستت نداره؟ من که دوستت دارم! بعدم دستی به موهای عروسک کشید و گفت: اسمتو چی بذارم؟ بهارک! اسمتو می ذارم بهارک ! بعد هم مشغول بازی با بهارک شد. مامان از پنجره ثمین را صدا کرد : ثمین بیا عصرونه تو بخور دخترم. ثمین چشمی گفت و با بهارک به خانه رفت. زهرا کوچولو به حیاط آمد .این طرف و ان طرف را نگاه کرد و زد زیر گریه! ثمین که صدای زهرا را شنید از پنجره سرک کشید گفت:چی شده زهرا؟ چرا گریه می کنی؟ زهرا با گریه گفت: عروسک جدیدمو تو حیاط جا گذاشته بودم الان پیداش نمی کنم . ثمین که تازه فهمید بهارک مال زهراست غصه دار شد . باید بهارک را پس می داد اما او بهارک را خیلی دوست داشت. یادش افتاد وقتی دنبال تپلی گشته بود و پیدایش نکرده بود چقدر ناراحت شده بود. حالا زهرا همان حال را داشت. سریع عروسک زهرا را برداشت و به حیاط رفت . زهرا که عروسکش را دید از خوشحالی جیغی کشید و عروسک را گرفت بعد هم از ثمین تشکر کرد. همان موقع مامان ثمین از پنجره او را صدا کرد و گفت: ثمین جان بیا تپلی رو هم ببر اونو روی مبل جاگذاشته بودی ! ثمین از دیدن تپلی خیلی خوشحال شد 👫@majaleh_khordsalan
مورچه تنها - @mer30tv.mp3
4.8M
مورچه شب 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
سلام به صورتهای ماه تون😍☺ صبح تون بخیر فرشته های من😘🌻🌞 👫@majaleh_khordsalan