eitaa logo
مجله خردسالان
35.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
32 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گربه اشرافی - @mer30tv.mp3
3.64M
گربه اشرافی 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👫@majaleh_khordsalan
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به بچه های سحر خیزم😍 😍 خوبین قشنگا؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه مهربونا🌼🌸🌺🌹❤️😍 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا صلوات بفرستین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan
شعر پرتقال 🍊🍊 🌸سلام خدای مهربون 🌱من یه دونه پرتقالم 🌸فکر می‌کنم که گم شدم 🌱دو ماهه که تو یخچالم 🌸از بس کسی منو نخورد 🌱هسته‌هامم کپک زدن 🌸تنم له و کبود شده 🌱انگار منو کتک زدن 🌸خداجونم به آدما 🌱بگو شاید گوش بکنن 🌸خیلی بده که این‌جوری 🌱منو فراموش بکنن 👫@majaleh_khordsalan
⭕️آش دندونی 🌼مواد لازم برای۶ نفر ✅گندم پوست کنده ۱ پیمانه ✅نخود ۱/۲ پیمانه ✅لوبیا قرمز ۱/۴ پیمانه ✅لوبیا چیتی ۱/۴ پیمانه ✅پیاز درشت ۲ عدد ✅آب قلم ۱ لیتر ✅نمک و فلفل به مقدار لازم 🌼طرز تهیه گندم، نخود و لوبیاها را بشویید و از شب قبل خیس کنید. چند بار آب آن را عوض کنید تا باد حبوبات گرفته شود. یک تا دو لیتر آب را به جوش آورید و گندم و حبوبات را به آن بیفزایید. حدود 2 ساعت روی حرارت بجوشانید تا نرم شوند. آب قلم را اضافه و پیازها را خرد کنید و با کمی روغن سرخ و به آن بیفزایید. نمک و فلفل را به مقدار دلخواه اضافه کنید و آش را با حرارت متوسط بجوشانید تا کاملا غلیظ شود و جا بیفتد. در صورت دلخواه با پیاز داغ و نعنا داغ و فلفل تزیین کنید نووش جان😍😋 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از علی یاوران
📣 ▫️نذر_قربانی به نیت سلامتی حضرت بقیه الله الاعظم و نائب الامام حضرت آیت الله خامنه‌ای، رزمندگان اسلام و عموم مؤمنین ✨بسم الله 🤝 مشارکت در نذر قربانی از طریق👇 💳|
6273 8170 1011 6493
(بنام گروه جهادی علی یاوران) 👈 روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🟨 گوشت قربانی جهت پذیرایی و اطعام زائران عزیز در ایام شهادت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مصرف خواهد شد. 💠 گروه جهادی فرهنگی علی یاوران https://eitaa.com/ali_yavaran
💕💕 داستان خرگوش بازیگوش🐰 ✅هدف از قصه امشب گوش کردن به حرف بزرگتر ها هست... شروع داستان خرگوش بازیگوش: خانم خرگوشی🐰 بود که شش خرگوش کوچولو🐇 داشت و همه سفید و تپلی بودن. یه روز گرم و آفتابی 🌞که مامان خرگوشه داشت پنج تا خرگوش کوچولوش رو میشست ولی خرگوش کوچولوی ص🐇ششمی یه گوشه نشسته بود و نمیخواست خودشو بشوره. خانم خرگوشه گفت: بیا دم پفکی ، بیا لااقل گوشات رو بشور. دم پفکی به حرف مادرش توجبی نکرد ، خانم خرگوشه🐰 هميشه میگفت: تمیز بودن گوشای خرگوش خیلی مهمه ولی دم پفکی تو جواب میگفت: من گوشام رو همین طوری که هست دوست دارم ، خاکستری و کثیف. خانم خرگوشه🐰 پنج تا خرگوش کوچولو رو شست و تمیز کرد ، مخصوصاً گوشاشون رو. بعد از اون به طرف دم پفکی رفت تا اونو هم بشوره ولی اون با سرعت دوید و گفت: نه نه ، نمیزارم منو بشوری. خانم خرگوشه گفت: حداقل بزار گوشات رو بشورم ولی دم پفکی قبول نکرد و همونطور با سرعت میدوید ، خانم خرگوشه🐰 خسته شد و دیگه دنبالش نرفت. دم پفکی به طرف مزرعه🌾🌾🌾 شبدر دوید که کنار تپه بود و مثل هميشه بالای تپه رفت تا از اون بالا همه چیز رو ببینه. دم پفکی با دقت به این طرف و اون طرف نگاه کرد و به باغ کاهوی🥬🥬 اون طرف تپه نگاه کرد که کاهوهاش یه کمی بزرگ شده بودن. اون وقت از تپه پایین اومد و یه کمی چرخید و بازی کرد و دوباره رفت بالای تپه. این دفعه برادرا و خواهراش رو دید که بالای تپه هستن و حسابی هم مشغول غذا خوردن. دم پفکی سرشو تکون داد و گفت: همه اونجان پس منم برم ولی یه دفعه صدای فریاد مادرش رو شنید که میگفت: دم پفکی زود با گوشات علامت بده و به اونا بگو که خطر نزدیکه. دم پفکی میدونست که چطور باید علامت بده موقعی که خیلی کوچیک بود مادرش بهش یاد داده بود که چیکار کنه ، اون تند و تند گوش هاش رو تکون داد. گوشاش رو خم و راست میکرد و بالا و پایین میبرد ولی گوشای اون سفید نبود تا معلوم باشه. خاکستری و کثیف بود و برادرا و خواهراش اونو نمیدیدن ، تو این موقع مادر نفس زنان از راه رسید و به سمت بالای تپه دوید و با گوشاش علامت داد. خرگوش کوچولوها🐇 گوشای مادرشونو بین سبزه ها 🌱🌱دیدن و به طرف نزدیکترین سوراخ دویدن. وقتی شکارچی🥷 به اونجا رسید همشون قایم شده بودن. شکارچی به اونجا سرکشی کرد و رفت. خرگوش کوچولوها به خونه برگشتن و مادر نفس راحتی کشید و گفت: وای خیلی ترسیده بودم ، چقدر خوب شد که به موقع گوشام رو دیدین. دم پفکی خیلی خجالت کشید اگه مادرش سریع نمیدوید جان برادرها و خواهراش به خطر می افتاد و حالا اون دیگه فهمیده بود که تمیز بودن چقدر مهمه. با خودش گفت: اگه برادرها و خواهرام رو شکارچی با خودش میبرد ، حالا چیکار میکردم؟ اون هم به خاطر اینکه گوشام کثیف بود و من نتونستم کارمو خوب انجام بدم. اون شب دم پفکی اول خودش و گوشاش رو شست و بعد راحت خوابید و یادش موند که برای همیشه به حرف پدر و مادرش گوش کنه. 👫@majaleh_khordsalan
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به روی ماهتون😍 😍 بچه های گلم خوبین؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه عشقای من🌼🌸🌺🌹❤️😍 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پنج تا صلوات بفرستین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan
✍ شعر پلیس 🚔 پلیس چه مهربونه 🚔 شبا بیدار می مونه 🚔 دزدای ناقلا رو 🚔 می گیره دونه دونه 🚔 تو دست او ، یک تفنگ 🚔 با یک بیسیم قشنگ 🚔 باهوش و خیلی زرنگ 🚔 لباس او یشمی رنگ 🚔 می گرده تو کوچه ها 🚔 دور و بر خونه ها 🚔 تا با خیال راحت 🚔 خوب بخوابن بچه ها 👫@majaleh_khordsalan
21.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️خواص پاستا با مرغ برای کودک 🌸سینه ی مرغ دارای مقدار قابل توجهی ویتامین B۶و ویتامین A و پروتئين است. 🌸پیاز دارای ترکیبات گوگردی‌، قند‌، کلسیم‌، املاح سدیم و پتاسیم‌، ید، آهن‌، فسفر و ویتامین‌های A.B.C می‌باشد‌. 🌸پاستا: ارزش انرژی زایی بالا که به طور عمده از طریق قندها تأمین می شود، ارزش پروتئینی متوسط ، میزان چربی کم، قابلیت هضم آسان. ماکارونی سرشار ازکربوهیدرات است و به افزایش وزن کمک می کند . هر صد گرم حدود ۵۰ گرم کربوهیدرات دارد وبهترین منبع برای افزایش وزن سالم است. 🌸هویج: سرشار از ویتامین A 🌸نخود فرنگی: سرشار از فیبر 🌸ذرت: سرشار از ویتامین های گروه A,B,C 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچولوی خوشمزه😍 براتون شادی وخنده از ته دل آرزو میکنم 👫@majaleh_khordsalan
🌸 کاربرگ تست هوش و تمرکز 🔻 پیدا کردن گمشده ✅ 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پازل اعضای خانواده* تصویر افراد مختلف خانواده رو پرینت بگیرید و روی مقوا بچسبونید. روی مقوای دیگه ای جای هر عکس رو برش بزنید و اون رو روی مقوای اول بچسبونید. بچه ها قسمت های برش خورده رو بلند میکنن و از دیدن تصاویر زیر اون حسابی ذوق زده میشن. 📌می تونید قطعات برش خورده رو به شکل های هندسی مختلف برش بزنید یا دورش رو رنگ کنید تا برای بچه ها مثل یک پازل باشه. 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆از این مدل بازی ها الگو بگیرید 🔵این بازی ها هم به تمرکز بچه ها کمک می‌کنه هم به رشد جسمی اونها 🟣بازی و وقت گذاشتن برای بچه ها باعث میشه که پایه های رفاقت شما با فرزندتان محکم شود. 🟢یه ثمره مهم دیگه این هست که محبوب فرزندتان میشوید 👫@majaleh_khordsalan
شتر گاو پلنگ یک روزِ صبحِ بهاری، خانم معلم سر کلاس نقاشی به بچه‌ها گفت:.«دفتر نقاشی‌هایتان را روی میز بگذارید، امروز می‌خواهیم یک نقاشی بکشیم؛ نقاشی از یک حیوان خیلی خیلی قشنگ! بچه‌ها حیوان قشنگِ ما شتر، گاو، پلنگ است، من می‌خواهم ببینم کدام یک از شما می‌دانید اسم واقعی این حیوان چیست؟» بچه‌ها شروع کردند به پچ پچ کردن آنها نمی‌دانستند این حیوان چه حیوانی است و اسم واقعی‌اش چیست! اصلا تا حالا چنین اسمی نشنیده بودند و چنین حیوانی را ندیده بودند . مائده مداد را به گوشه‌ی پیشانی‌اش می‌زد و فکر می‌کرد یکدفعه گفت:«خانوم دارید شوخی می‌کنید؟» بهاره خندید و گفت:«خانوم می‌شه هم شتر وهم گاو و هم پلنگ بکشیم؟» هلیا که مدادش را در هوا تکان می‌داد گفت:« نه به نظرم یک حیوان بکشیم که هم شبیه شتر، هم شبیه گاو و هم شبیه پلنگ باشد» خانم معلم خوشحال شد و رو به هلیا گفت:« آفرین دخترم دقیقا همینطور است. به نظر شما کدام حیوان هم شبیه گاو هم شبیه پلنگ و هم شبیه شتر است؟» کلاس ساکت شد همه داشتند فکر می‌کردند که چنین حیوانی وجود دارد یا نه؟ شاید قرار بود آنها کشفش کنند! یا خودشان با خلاقیت چنین حیوانی را تصور کنند و بکشند. فاطمه که تا این لحظه به حرف‌های دوستانش گوش می‌کرد بلند شد و گفت:«خانوم اجازه ! می‌شود بگویید این حیوان چرا شبیه خودش نیست؟ چرا شبیه گاو و شتر و پلنگ است؟!» خانم معلم لبخندی زد. به بچه ها نگاه کرد. همه با دهان باز و چشمان گرد به او نگاه می‌کردند و منتظر جواب بودند ایستاد و روی تخته یک سر کشید! سری شبیه شتر! با دو تا شاخک عجیب بعد گردن درازی مثل گردن شتر اما کمی بلندتر به آن وصل کرد بچه‌ها هنوز منتظر بودند، بهاره گفت:«شتر که شاخ ندارد!» خانم معلم یک بدن بامزه هم گوشه‌ی دیگر تخته کشید و روی آن خال‌هایی مثل خال پلنگ گذاشت! گوشه‌ی دیگر تخته چهار تا پا کشید با سم‌هایی شبیه سم گاو! ماژیک را کنار گذاشت و گفت:«خب بچه‌ها بگویید ببینم اگر این‌ها را به هم وصل کنیم چه حیوانی داریم؟» بچه ها یک صدا فریاد زدند:«شتر، گاو ، پلنگ» خانم معلم خندید و گفت :«اسم اصلی‌اش چیست؟» همه یک صدا گفتند:«زرافه» خانم معلم برای بچه‌ها دست زد و گفت:« آفرین! برای خودتان دست بزنید» بچه‌ها هیجان‌زده دست زدند و هورا کشیدند. خانم معلم رو به بچه‌ها کرد و گفت:«دخترهای گلم خدای مهربان این حیوان را آفرید تا به ما بگوید آفریدن و ساختن هر چیزی برای او ممکن است حتی حیوانی که مثل سه حیوان باشد، حالا همگی یک زرافه زیبا در یک جنگل سرسبزبکشید که از شاخه های یک درخت بلند غذا و میوه می‌خورد.» 👫@majaleh_khordsalan
076-MosabeqeBozorgeMahiha-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.25M
💠 مسابقه بزرگ ماهی ها 🔻موضوع: موفقیت با تلاش و کوشش به‌دست میاد 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱 👫@majaleh_khordsalan