اینجا حتی بابت گدایی هم مزد می دهند..͜

شاید تمثال خوبی باشد، آنگاه که بگویم سنگی را به گلوی خویش دارم که نه توان سخن گفتن برایم گذاشته، نه توان سکوت را و نه خورد و خوراک را. همینقدر درحال غرق شدن در کلماتی که شده اند دلیل خفگیمان. #zm

دلم‌براکنجِ‌دنجِ‌حرم‌خانم‌تنگ‌شده(:

🕊•

این اینجا بمونه...]

عشق تو به غیر درد سر نیـست ولی قربان سری که درد کردن بلد است .. •جلیل صفربیگی| #چکامه

یک لحظه عاشق میشوی یک عمر اشوبی در عشق میسوزی ولی حس میکنی خوبی - #چکامه

اونجا که قیصر امین پور میگه: راستی در میان این همه اگر تو چقدر بایدی!..͜ #نمیدونم

اللهم عجل لولیک الفرج

لبخندی که ناخودآگاه روی لبای خشک شده از استرسم نقش بسته بود و نگاهاش روی چشمام... یعنی تا کی میتونستم نگاش کنم؟ شمع ِ قلبم با شعله های چشمش داشت قطره قطره از شوق آب میشد و میریخت تهِ دلم ؛جوری که حس میکردم قلبم داره میسوزه و لازمه همین الآن قلبمو از جاش در بیارم وگرنه جنگل ِ پروانه های توی قفسه سینم آتیش میگرفت ؛ چشماش شده بودن چاهی که با سر خوردن دلم، افتادم داخلش و هرچه تقلا میکردم نمیتونستم ازش بیرون بیام، بلکه عمیق تر میشد و من غرق تر از قبل توی چشماش...(: #zm | #نمیدونم