⚪️💫سلام به دستان بخشنده
❤️💫سلام به لب های پر خنده
⚪️💫سلام به دل های بی کینه
❤️💫سلام به اندیشه های مثبت
⚪️💫سلام به دیدگان زیبا بین
❤️💫سلام برتو و همه آنها که اینگونه اند
⚪️💫سلام به عشق و دوستی
❤️💫امروزتون بخیر
⚪️💫روزتون سرشار
❤️💫از عشق و محبت
@majidalehosein
🗓 ۱۴۰۲/١٢/٣
🌺روزت را با قلبی روشن آغاز کن،
🌼بگذار تمام نگرانیهایت گوشه ای از
🌺شب بمانند، برای لحظه ای بخند
🌼و خدا را شکر کن ، برای تمام لحظاتی
🌺که در تمام مسیرها مراقبت بوده...
🌼سلام صبح پنج شنبهتون گلباران🌹
@majidalehosein
امروز نگرانی هایم را رها خواهم کرد
باسختی ها و ترس هایم رو به رو خواهم شد
و ایمان دارم همه چیز بهتر خواهد شد🌹
خدایا سپاسگزارم
#نگرانی
#خدایاشکرت
#خدایاشکرت
#خدایاشکرت
#خدایاشکرت
☘️☘️🌼🌼
@majidalehosein
اگر می خواهی قوی باشی به جایی که باکسی درگیرباشی وخودت را به بقیه اثبات کنی روی جهات ضعفت کارکن
#خودت_باش
#خودتُ_بشناس
#مجید_آل_حسین
#متن_مجید_آل_حسین
#انگیزشی_موفقیت
#انگیزشی
#خدایاشکرت
#خدایاشکرت
#خدایاشکرت
🍂🍂🌼🌹
@majidalehosein
کینه ها را فراموش كنيد
نگه داشتن کینه از دیگران سطح هورمون کورتیزول را در بدن افزایش میدهد و منجر به افزایش وزن مي شود
كينه توزی فشار خون و قند خون را نیز بالا ميبرد!
#کینه_ممنوع
#روانشناسی
#سلامتی
#شکرگزاری
#خدایاشکرت
@majidalehosein
♦️داستاني بسيار زيبا
سه زن مي خواستند از سر چاه آب بياورند.
در فاصله اي نه چندان دور از آن ها پير مرد دنيا ديده اي نشسته بود و مي شنيد که هريک از زن ها چه طور از پسرانشان تعريف مي کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتي ماهر است که هيچ کس به پاي او نمي رسد.
دومي گفت : پسر من مثل بلبل اواز مي خواند. هيچ کس پيدا نمي شود که صدايي به اين قشنگي داشته باشد .
هنگامي که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسيدند :
پس تو چرا از پسرت چيزي نمي گويي؟
زن جواب داد : در پسرم چيز خاصي براي تعريف کردن نيست. او فقط يک پسر معمولي است .ذاتا هيچ صفت بارزي ندارد.
سه زن سطل هايشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پيرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگين و دست هاي کار کرده زن ها ضعيف بود .
به همين خاطر وسط راه ايستادند تا کمي استراحت کنند؛
چون کمرهايشان به سختي درد گرفته بود. در همين موقع پسرهاي هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روي دست هايش ايستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فرياد کشيدند: عجب پسر ماهر و زرنگي است!
پسر دوم هم مانند يک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالي که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صداي او گوش دادند.
پسر سوم به سوي مادرش دويد. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همين موقع زن ها از پيرمرد پرسيدند: نظرت در مورد اين پسرها چيست؟
پيرمرد با تعجب پرسيد:منظورتان کدام پسرهاست؟
من که اينجا فقط يک پسر ميبينم...
#پسر
#پسر_واقعی
#داستان
#روانشناسی
#خدایاشکرت
☘️☘️☘️🌼
@majidalehosein