اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
کاروان در مدار می آید
بر سر آن قرار می آید
فخر این روزگار می آید
وه! چه با اقتدار می آید
شیر بهر شکار می آید
هان خبر دار! این سپاه علیست
مست از جذبه نگاه علیست
کودک و پیر در پناه علیست
تحت فرماندهی ماه علیست
او که با ذوالفقار میآید
تیغ در دست، یاعلی به زبان
پادشاه زمین، امیر زمان
تحت فرمان او هم این و هم آن
لشکرش مثل رود در جریان
وه! چه با افتخار می آید
دشت انگار غرق احساس است
عطر سیب و شمیمی از یاس است
این که تصویر اشجع الناس است
پسر فاطمه است، عباس است
حیدر آشکار می آید
محضر آفتاب عالمتاب
لشکری مثل کوه، پا به رکاب
جان نثاران حضرت ارباب
همه از شوق وصل در تب و تاب
لشکری جان نثار می آید
می رسد کاروان به شور و نوا
دل اهل حرم پر از غوغا
نام این دشت چیست اهل ولا؟
ماریه غاضریه کرب و بلا
غصه ای ناگوار میآید
دل هفت آسمان پر از خون شد
خاک عالم به چرخ گردون شد
نفس جبرئیل محزون شد
که چرا در حصیر مدفون شد؟
صحبت از اضطرار می آید
بعد از آن وای بر یتیم حسین
چشم نامحرم و حریم حسین
وای از ماتم عظیم حسین
لعن بر دشمن لئیم حسین
که پی گوشوار می آید
چارده قرن آسمان خون است
کفن نسل شیعه گلگون است
حال شیعه اگر دگرگون است
به همین چای روضه مدیون است
شیعه پای قرار می آید
شاعر:
#محمد_جواد_خراشادی_زاده
اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
این سرزمین فکر مرا مشغول کرده
ناگفتنی ها را ز چشمان تو خواندم
"هل من معین..." فکر مرا مشغول کرده
میترسم از خنّاس های شهر کوفه
درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده
دلواپسی من فقط محض رباب است
آری همین فکر مرا مشغول کرده
محکم گره زد معجرم را در مدینه
ام البنین فکر مرا مشغول کرده
ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد
زخم جبین فکر مرا مشغول کرده
رأس به روی نی به مویی بند باشد
باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده
انگار مادر نوحه میخواند برایت
صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده
انگشترت را در بیاور جان زینب
برق نگین فکر مرا مشغول کرده
گودی حنجر نه فقط کندی خنجر
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
شاعر:
#علیرضا_خاکساری
#ورود_به_کربلا
دیدهام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم
بارها از ناقه تا افتاد،دلواپس شدم
نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشناست
بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم
خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه میدهد
گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم
این دمِ پیری مرا آواره صحرا مکن
راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم
من کنارِ تو نباشم زود میمیرم حسین
تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم
این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود
باد در موی شما افتاد دلواپس شدم
حنجر تو معجر من هر دو پاره میشود؟
حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم
حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن
چشم من بر نیزهها افتاد، دلواپس شدم
حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب
صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم
دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست
دیدهام بر بچهها افتاد، دلواپس شدم
شاعر:
#قاسم_نعمتی
#ورود_به_کربلا
#ورودیه
عباس آمده است و علی اکبر آمده است
وقتی رباب هست علی اصغر آمده است
جمعند خانواده زهرا کنار هم
اینجا برادری است که با خواهر آمده است
یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار
یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است
صفین دیده اند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمده است
اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت
ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است
حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است!
با بچه های فاطمه آب آور آمده است
گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست
رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت
اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است
شاید به شام می رسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
#محسن_ناصحی
#ورود به کربلا
#محرم۱۴۰۱
می رسد از کربلا هم بوی عشق هم بوی خون
می رسد بر گوش دل اِنّا اِلیه راجعون
زینب اینجا با نظر بر روی محزون حسین
می شود بیتاب و دارد اضطراب و شور و شین
گشته او دلواپس و گوید حسین اینجا کجاست؟
بر مشام جان من اینجا چرا بوی بلاست؟
خاک این صحرا ، حسینم ، بوی ماتم می دهد.
بوی هجران و اسارت ، بویی از غم می دهد
خیمه ها اینجا چرا بوی عجیبی می دهد؟
بوی جانسوز یتیمی و غریبی می دهد
زبانحال برادر :
خواهرم اینجا زمین لاله های پرپر است
زینب اینجا وعده گاه ناله های مادر است
اکبر من در همین جا اِرباً اِرباً می شود
پیکر قاسم همین جا فرش صحرا می شود
سرزمین کربلا گهواره ی اصغر شود
در همین جا مقتل عباس آب آور شود
دشمنم اینجا اسیرت می کند ای خواهرم
میشوی تو همسفر منزل به منزل با سرم
هم رقیه هم سکینه رویشان نیلی شود
مونس آنها در این آوارگی سیلی شود
این زمین وادیِ غم یعنی زمین کربلاست
چون سر ما در همینجا بر فراز نیزه هاست
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
# نوحه واحد یاسنگین ورود به کربلا
رسیده ، کربلا قافله از راه
از غربت ، می کشیم از دل و جان آه
با گوش جان شنو ، آوای کاروان
در کربلا رسد ، آقای عاشقان
آه ، چشم گریان ، رسد اینجا ، بوی هجران
وای ، { ای حسین جان 3 } ۲
زینبم ، حسین تو غریبه
می بینی ، بی یار و بی حبیبه
پایان این سفر ، درد و غم و بلاست
سرهای قدسیان ، بر روی نیزه هاست
آه ، خنجر و تیر ، وایِ من از ، تیر و شمشیر
وای ، { ای حسین جان 3 } ۲
رسیدم ، حالا به حرف مادر
برای ، غربتت بمیره خواهر
زینب نباشه که ، تنها شدی حسین
آخه که همدم ، غم ها شدی حسین
آه ، با تاب وتب ، شده مضطر ، قلب زینب
وای ، { ای حسین جان ۳} ۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه ورود به کربلا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
کاروان لاله ها وارد کرببلا شد
بهشت آلاله ها سرزمین نینوا شد
خیمه ها میشه بر پا غم میشینه رو دلها
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا (۴)
زمین کرببلا بوی خدایی می دهد
بوی عشق و بوی خون بوی جدایی میدهد
پیچیده در این صحرا بوی عطر شهدا
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
شاه عالم فرموده این سرزمین کربلاست
عصر عاشورا اینجا سرهای ما بر نیزه هاست
آقامون تنها می شه همدم غمها می شه
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
ابوالفضل و عبدلله ،قاسم و اکبر و اصغر
جلو چشمان ارباب می شَند یکی یکی پرپر
بَرا شاه کربلا همه میشَن جان فدا
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_چهارم_محرم
غم ندیدن تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است
بگیرد از منِ محنت کشیده جان مرا
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازهای بده نذری سفره ات باشند
کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا
مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا
اگر قبول کنی این دو نوجوان مرا
فدای شرم تو … اما بیا و کامل کن
ستاره های درخشان آسمان مرا
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جان ناتوان مرا
قیام کردم و در خیمه گرم تکبیرم
برو میانه ی میدان ببین اذان مرا
قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند
خمیدهتر نکند قامت کمان مرا
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصهی خزان مرا
بلا عظیمتر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
#هادی ملک_پور
هدایت شده از حسین ترکان
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی
چگونه آب نگردم که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی.
اگر تو کشتی نوحی, کسی غریق نماند
چنین که مثل منی را, تو در پناه گرفتی
نشاندهای به لبانت چنان تبسم گرمی
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید خون سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
شاعر:#قاسم_صرافان
.
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
ماه محرم است علیک الاسلام حسین
اول سلام و بعد دگر والسلام....حسین
خون تو را حلال شمردند مسلمین
آه ای ذبیح عشق به ماه حرام حسین
از این هزار و نهصد و پنجاه زخم تو
شاید به اشک ما یکی شد التیام حسین
هر شب کتابخانه من گریه می کند
در بین مقتل است دم و نوحه هام حسین
هرکس برای قبر خودش توشه ای گرفت
دارایی من است فقط یک امام حسین
اینجا به جمع سینه زنان سینه می زنیم
ما را نبر ز یاد در آن ازدحام حسین
دیگ سیاه نذری تو شستم و بشوی
قلب مرا ز زنگ که من رو سیام حسین
مجید احدزاده - محرم۱۴۰۲
#طلیعه_محرم
.
.
دیگر غزل جواب دلم را نمیدهد
باید که فی البداهه برای تو جان دهم
بهمن عظیمی
..............
.
#امام_حسین
بی کس و کارترین عبد خدا بودم که...
عشق تو خیمه در این سینه ی پُر آهم زد
تا نفس بود و نفس هست و نفس خواهد بود
از تو دم میزدم و میزنم و خواهم زد
#بهمن_عظیمی
.
حضرت اباالفضل(ع)
دشمن چی آورده سرت غرقه به خونه پیکرت
ای پاسبان خیمه ها.بدون تو.تنها میشه برادرت
بگو دوباره به من یه داداش پاشو علمدار
ازغصه ی تو پیش چش من دنیا شده تار
تنهام نزار ای پشت و پناهم ای ساقی عشق
حسین بدون پشت وپناهش میشه گرفتار میشه گرفتار
گل بوسه از روت میچینم سقا سقا
شرمندگیتو نبینم سقا سقا
بعد تو به غم می شینم سقا سقا
عباس من عباس من ای وای ای وای
وقتی صدام زدی داداش با ناله ی ادرک اخاک
رسوندم اینجا خودمو.اما دیدم.باصورت افتادی روخاک
پاشو اباالفضل یه باردیگه منو صدا کن
قدم خمیده دلم شکسته چشاتو واکن
به گریه ی من به ناله ی من دشمن میخنده
یه باردیگه ای کاشف الکرب منو نگا کن منو نگا کن
به دور تو کمین زدن ای وای ای وای
عمود آهنین زدن ای وای ای وای
آخر تورو زمین زدن ای وای ای وای
عباس من عباس من ای وای ای وای
مثه بابا علی شدی دوتاشده فرق سرت
دستات قلم شده داداش.باتیرکین.بسته شده چشم ترت
خودت میدونی بری دل من بی تو میگیره
اگه نباشی علی اصغر حتما می میره
چه جور بگم تا آزرده خاطر نشی برادر
ای غیرت الله بدون که بی تو زینب اسیره زینب اسیره
خیره شدی به مشک آب عباس عباس
توو فکرته طفل رباب عباس عباس
نده خودت روهی عذاب عباس عباس
عباس من عباس من ای وای ای وای