#امام_جواد__ع__میلاد
بر سر آنم زبان بگشایم و آوا كنم
خویش را در محضر مولای خود پیدا كنم
تا بگوید سر گذشت غربتش را بهر من
سر گذارم بر قدومش با دلش نجوا كنم
او امام هشتم و آئینه ذات خداست
عالمی را من فقط با نام او شیدا كنم
تا كه مولانا رضا از دست من گردد رضا
از زبان حال او گویم روایت ای خدا
سال ها من منتظر بودم كه آید گوهرم
این مبارك كودك و نور دو چشم مادرم
او مبارك تر بود از هر چه مولود است و بس
او محمد یا جواد است و بود تاج سرم
او امامت را برایم تا ابد تثبیت كرد
كرد رسوا فتنه ی خصم لعین و ابتر م
او مسیح عترت صدیقه ی اطهر بود
در مقام عصمتش همپایه ی كوثر بود
كودك است اما چو لب وا كرد غوغایی نمود
خطبه ای كوتاه خواند و كار زیبایی نمود
آن چنان شیوا سخن گفت و عدو را پست كرد
آن كه اهلش بود گفتا كار زهرایی نمود
رفع تهمت كرد، از آن كه ز مریم برتر است
بهر مادر كودك نازم مسیحایی نمود
گفت من از نسل زهرایم عزیز حیدرم
من جواد ابن الرضا آئینه پیغمبرم
گر نمی آمد بنای دین حق كامل نبود
دشمن من شاد می شد گر مرا حاصل نبود
گر نمی آمد اگر چه بعد عمری انتظار
تهمت دیرینه ی ابتر مرا باطل نبود
بهر دیدار جمال نازنین كودكم
كس شبیه من چنین آشفته و بیدل نبود
پیش زهرا سر فرازم این جواد من بود
نی كه بهر شیعه این باب المراد من بود
دست از او بر مدارید این گل زهرا بود
دست او باز است و كارش حل مشكل ها بود
نی فقط آبادی دنیا بخواهید از جواد
در قیامت كار او زیباتر از دنیا بود
كم از او هرگز مخواهید این جفا بر او شود
عاشق دیدار سائل چشم این آقا بود
هستی ام دار وندار من همین دردانه است
هر كه صاحب عقل باشد بهر او دیوانه است
با چه جرات شرح اوصاف كمالش می كنید؟
با قیاس یوسفی وصف جمالش می كنید؟
یوسف از دریای زیبایی او یك قطره است
از خدا گوئید گر نشر خصالش می كنید
این جواد من شبیه من غریب و بی كس است
منعم از گریه چرا وقت وصالش می كنید
گوئیا می بینم اینك در جوانی دلبرم
می شود مظلوم كشته مثل زهرا مادرم
ماهیان بحر و مرغان هوا گریان او
جمله ذرات دو عالم می شود نالان او
از شرار زهر و از سوز عطش پرپر زند
كف زند شادی نماید زوج بی ایمان او
در شب میلاد او من روضه خوانی می كنم
جان من كه باب او هستم فدای جان او
اولین مرثیه خوان و روضه خوان او منم
هر كه گوید از غم او میزبان او منم
شاعر:جواد حیدری
امام جواد (ع)
میلاد
#امام_جواد__ع__میلاد
ای دل، امشب مدینه بس زیباست
غرق شور و شعف همه دنیاست
هر کجا را که بنگری بینی
محفل شادی و طرب برپاست
رجبیون همه به پا خیزید
شب راز و نیاز و ذکر و دعاست
دهد این مژده جبرئیل امین
وقت بخشیدن گناه و خطاست
آب و جارو کنید عالم را
شب میلاد دلبر دل هاست
سخن ساکنان باغ بهشت
ز شکوفایی گل طاهاست
خانه ی غرق نور شمس شموس
کعبه ی عاشقان آل عباست
چشم دل باز کن ببین ای دوست
گل لبخند بر لب مولاست
امشب از ره جواد می آید
آن که امید قلب خسته ی ماست
عرشیان جملگی به هم گویند
چه قدر این پسر شبیه رضاست
یم جود و سخاست این مولود
آری ابن الرضاست این مولود
*
دارم امشب به لب ثنای جواد
سر گذارم به خاک پای جواد
چشم امید دارم امشب بر
کرم بی حد و عطای جواد
همۀ هستی ام سر و جانم
پدر و مادرم فدای جواد
بین مردم گر آبرومندم
هست از برکت دعای جواد
می گشاید گره ز هر کارم
دست های گره گشای جواد
من در این آستان غریبه نیم
بودم از اول آشنای جواد
دوست دارم که وقت جان دادن
بنگرم روی دلربای جواد
چه شود گر شبی شوم ای دل!
زائر صحن با صفای جواد
دم باب المراد بنشینم
بینم آن گنبد طلای جواد
امشب عیدیّ خویش می خواهم
فرج مهدی از خدای جواد
ای سرا پا وجود تو برکات
لحظه لحظه به مقدمت صلوات
شاعر: جواد غفوریان
امام جواد (ع)
میلاد
#امام_جواد__ع__مدح
هرکه درعشق و وفا پابند نیست
با امید وعشق خویشاوند نیست
نیست او را با خدا پیوستگی
هرکه را با مهر تو پیوند نیست
تو جوادی و ندیدم سائلی
کزعطا وجود تو خرسند نیست
چیست جزافسوس وحسرت قسمتش
برشما هرکس ارادتمند نیست
در رهت هرکس نهد پا با یقین
درغم مال و زن و فرزند نیست
ازکریمان ،سائلان ، پرسیده ام
هیچ کس چون تو سخاوتمند نیست
بهترین راه نجات ما توئی
هیچ حرفی بهتر از این پند نیست
خوب میداندوفائی جز شما
تا خدا دیگر پُل پیوند نیست
شاعر : استاد وفایی
امام جواد (ع)
مدح
#لیله_الرغائب
امشب شب آمــالهـــا وآرزوهـــاست
درگاه حق امشب پر از بــا آبروهــاست
امشب رغائب آمده ای چشـم گـریـان
لطف الهــی بـرهمـه گشتــه نمـــایــــان
ای عـاشقـان امشب همه باهم نشینید
تـا چهــره آن یــوسف زهــــــرا ببینیـد
ای غـائب از دیــده بیـا درجمـع یاران
بنگــر بسوز وحال این شب زنده داران
امشب خدا بر بنــده گـان دارد عنایت
بنده نمــوده آرزو خـــواهــــد اجابت
امشب شب جمعه شب طاعــات باشد
مانند قـــدر است وشب حــاجــات باشــد
ای بنـده گان درهای رحمت راگشودند
دلهــــای مــردان الهــی را ربــــودنـــد
یارب بحق فـاطمه (س) زهرای اطهر
بگــــذر زجـــرم شیعیـانت روز محشـــر
امشب تمـــــــام آرزوی دردمنــــدان
بنما قبــول ای تکیـه گــاه مستمنـــــدان
یارب تو(مقـداد) ازکرم حاجت رواکن
از جمـع خوبانت مــــرا امشب ســـوا کن
#لیله_الرغائب
امشب، میانِ دردهایت جستجو کن
زخمِ عمیقِ زجرهایت را رُفو کن
در چشمههایِ بی شمارِ نور و رحمت
قلبِ غبار آلودهات را شستشو کن
امشب، ملائک، جرعه جرعه می بریزند
جامِ دلت، گر بشکند، فکرِ سبو کن
امشب، پس از فرسنگها، هجران از آن یار
یک دم نِشین، مستانه با او گفتگو کن
من، جز غزل گفتن ندانم سِحر ِ دیگر
امشب، به اعجازِ قلم، خواهش از او کن
دستت اگر بالا برفت و جام، پُر شد
امشب، برایم بهترین را آرزو کن
#سحر_زمردی
✍ #شب_جمعه
#لیله_الرغائب
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
شب شب ليلةالرغائب بود
حس راز و نياز غالب بود
هر کسی غرق حاجتش اما
صبح جمعه، امام غائب بود
روی ماهش به شب نمیآيد
دل ما به رجب نمیآيد
ما که مشغول زندگی خوديم
پس نگوييم عجب نمیآيد
گرم دنيای غصه و درديم
با امام زمان خود سرديم
روی لبهاست، يا "من ارجوه" و
در پی "کل خير" میگرديم
غرق در روزگار جنجالی
هفتههامان ز جمعهها خالی
شب، شب آرزو و اما ما
غرق در آرزوی پوشالی
ندبههامان فقط تظاهر بود
نامه از رو سياهیام پر بود
منتظر با دو چشم خوابآلود...
جمعه، آقا، فقط تلنگر بود
#مجتبی_کرمی
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت حضرت علی اصغر(ع)
دل من امشب در پیچ و تاب است
شب میلاد طفل رباب است
یا علی اصغر. یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
روی این کودک روی حسین است
موی این کودک موی حسین است
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بر همه دلبر آمد خوش آمد
علی دیگر آمد خوش آمد
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
دل ز ما برده روی مه پاره
هر ملک باشد دور گهواره
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
من به قربان روی چون ماهت
من به قربان عمر کوتاهت
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
آمده دل بر بابا ببندد
بروی دست بابا بخندد
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
موی کمندش کرده اسیرم
از حسین امشب عیدی بگیرم
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
حاج سید محسن حسینی
نهم رجب ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت حضرت علی اصغر(ع)
دل من امشب در پیچ و تاب است
شب میلاد طفل رباب است
یا علی اصغر. یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
روی این کودک روی حسین است
موی این کودک موی حسین است
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بر همه دلبر آمد خوش آمد
علی دیگر آمد خوش آمد
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
دل ز ما برده روی مه پاره
هر ملک باشد دور گهواره
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
من به قربان روی چون ماهت
من به قربان عمر کوتاهت
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
آمده دل بر بابا ببندد
بروی دست بابا بخندد
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
موی کمندش کرده اسیرم
از حسین امشب عیدی بگیرم
یا علی اصغر یا علی اصغر
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
حاج سید محسن حسینی
نهم رجب ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ه. ش
#امام_جواد_علیه_السلام
#ولادت
#قصیده
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
چند روزه نوبت هر کس به پایان میرسد
ای خوش آن رهرو که ره در خلوت اسرار داشت
در پناه همّت و در پرتو آزادگی
راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت
من غلام همت آنم که از روزِ نخست
افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت
جان گرفت از عشق سلطان سریر ارتضا
ور گرامی داشت جان را از پی ایثار داشت
پیرو هشت و چهار آمد، نشد از واقفین
چون به قول خاتم پیغمبران اقرار داشت
مدفنِ پاکِ رضا را کعبۀ امید یافت
بر رضا و نسل پاکش التجا بسیار داشت
جز رضا عهد مودّت با کسِ دیگر نبست
جز جواد از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت
تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود
ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت
کیست این مهر جهانآرا که چون آباء خویش
جلوهها نور جمالش از در و دیوار داشت
کیست این سرو سَهی بالا کز استغنای طبع
لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت
یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد
یک طرف خُلق عظیم احمد مختار داشت
مظهر تقوا و قُدس و مطلع اَللهُ نور
نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت...
مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این
لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت
نازپروردی که شبها تا سحر شمس الشموس
در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت...
جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود
بُرد از آیینۀ دلها اگر زنگار داشت
خود خداوند فضیلت بود و بهر کسب فضل
در حریم قدس او «فضل بن شاذان» بار داشت
خوشهچین خرمن فیضش «ابو تمّام» هم
این حقیقت را به اِمداد سخن اِشعار داشت...
آن دلآگاهی که با ظلم و ستم پیکار کرد
دشمن از بیدانشی با او سر پیکار داشت
آزمون حضرتش را کرد دستاویز خویش
آزمونگر «پور اکثم»، تا چه در پندار داشت
شوربختی بین که کرد از تیرهرایان محفلی
قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت
بود آن دانای راز آگاه که قاضِی القُضاة
با نهاد و نیّتی ناپاک استفسار داشت
«چیست حکم آنکه مُحرم بود و قتل صید کرد»
لعل لب بگشود و در پاسخ چنین اظهار داشت:
«کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟
بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟
بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟
جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟
خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا،
سالخوردی بود و زین پروندهها بسیار داشت؟
از همه بگذشته، کوچک یا بزرگ از وحش و طیر
با کدامین صید آن صیّادِ مُحرم کار داشت؟»
چون رسید اینجا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین
با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت
«خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»...
بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»،
از پی عرض ارادت عرضه با زوار داشت...
باید اینجا با کمال معرفت شد عذرخواه
هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت
باید اینجا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت
سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت
باید اینجا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر
گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت
باید اینجا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب»
منتظر بود به مضطرّ حقیقی کار داشت
گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق»
ای خوشا آنکس که فردا وعدۀ دیدار داشت
#محمد_جواد_غفورزاده
#امام_جواد_علیه_السلام
#ولادت
#چارپاره
آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است
چادر شبرنگِ ماه از روشنی آکنده است
از زمین دارد دوباره نور، میبارد به عرش
نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است
غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده
بین آغوشش دلیلِ «اِنیَکادش» آمده
باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش
در مدینه؛ صاحبِ «بابالجوادش» آمده
آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را
میپراند بالهایش هر زمین افتاده را
هدیهای را میبَرد تا خانهی سلطان طوس
میبَرد از جانب حق؛ نامِ سلطانزاده را
تا بساط سور و سات شادمانی جور شد
خانهی خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد
این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش
آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد
عالِم آل محمد عالِمی آورده است
عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است
پیش او «یحیبناکثم»ها تلمّذ میکنند
عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است
من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم ؟!
مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم
آمدم اینجا بیاندازم دلم را در ضریح
آمدم تا صاحبِ دربار را زائر شوم
از درِ بابالمرادش هر که داخل میشود
با خروشِ چشمهی جودش مقابل میشود
با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل میکند
بیسوادِ این حرم؛ یکباره دعبل میشود
دستِ رقص پرچمش دل میسپارد آسمان
پای کوه گنبدش سر میگذارد آسمان
کاظمین از روزِ روشن نیز نورانیتر است
اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان
بُرده ما را از کنارِ خویش، سلطان؛ کاظمین
جسممان اینجاست، زیر پای او؛ جان کاظمین
ما کبوترهای جلد گنبدیم و طی شده
عمرمان در راهِ پروازِ خراسان - کاظمین
#رضا_قاسمی
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت امام جواد (ع)
تو دل آرایی تو دلربایی
تو همه هست امام رضایی
ابن الرضایی ابن الرضایی (۲)
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
شادی راه غم میبندد امشب
امام هشتم میخندد امشب
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
همیشه باشد سوی تو دستم
تو جوادی و من گدا هستم
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
موی تو باشد شام قدر من
روی تو باشد ماه بدر من
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
نشسته امشب بهر گدایی
بر سر راهت حاتم طایی
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
بردی دلم را یار مه رویم
در شب عيدت یا علی گویم
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
آبرو دادی بروی زشتم
کاظمین تو باشد بهشتم
ابن الرضایی ابن الرضایی
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
حاج سید محسن حسینی
دهم رجب۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ه. ش
#ولادت_امام_جواد علیه السلام
حق سيرتی به صورت انسان رسيده است
آئينه دار جلوه ی يزدان رسيده است
از ماورای عرصه ی جولان جبرئيل
ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است
وقتي كه پای صحبت عرش است و كبريا
آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است
سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان
عشقی لطيف تر ز بهاران رسيده است
از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست
الطافِ حق چو بارش باران رسيده است
در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش
سر رویِ دست ، يوسف كنعان رسيده است
از بسكه دلرباست مناجاتهاي او
از رويِ شوقْ موسیِ عمران رسيده است
ذكر شهادتين به لبهای كوچكش
كودك ولی كمالِ مسلمان رسيده است
بابُ المراد، گل پسر ثامن الحجج
دُردانة امير خراسان رسيده است
در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد
نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است
ريحانة بهشتی شمس الشموس شد
خورشيد زاده ای زِ امامان رسيده است
بابا كُش است ناز علي اكبريِ او
تاج سر تمام جوانان رسيده است
مولَي الكريم بنده نوازی ، گره گشا
دلسوز سائلان و فقيران رسيده است
عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او
تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است
مسكينی و اسير و زمين خورده اي بيا
شأنِ نزول سورة انسان رسيده است
مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش
ليلي به گيسوی پريشان رسيده است
زانو زده به پيشِ علومش تمام علم
علامه ی هميشه ی دوران رسيده است
تضمين شيعه بودن ما با ولايتش
احيا گر مبانی ايمان رسيده است
دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست
صاحب لوای بخشش و احسان رسيده است
با نام او براتِ شهادت دهد رضا
باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است
مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش
در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است
چون مادرش مشخصه ی حق و باطل است
ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است
اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا
بدرالمنير ليله ی هجران رسيده است
حاجت بياوريد كه بابا شده رضا
كوري چشم جمله حسودان رسيده است
شادم ولی غمی دلِ من رنج مي دهد
شرح غمم به ناله ی سوزان رسيده است
رویِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!!
زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است
حيفْ اين پسر به چنگ حسودی اسير شد
مانند مادری كه جوان بود و پير شد
برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ
تو زخم ديده ای پَرِ خود بر زمين مَكِش
اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن
پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ
بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست
اين گيسوی مطهر خود بر زمين مَكِشْ
اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا
صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ
اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند
طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ
بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست
پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ
شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا
گويد دوديدة ترِ خود بر زمين مَكِشْ
در كربلا پدر به سر التماس كرد
برخيز ای جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ
بس كن حسين آبرویِ خويش را مَبَر
زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ
كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا
با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ
#قاسم_نعمتی