#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
قلندرها و درویشان و حقگویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قلهوالله است
ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون میشود، جاه است...
سکوتی سایه افکندهست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید
چه تسبیحیست این؟! آه است، این آه است، این آه است
نمیخوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است
به سویش بسکه مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هرتقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است
#فاضل_نظری
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#شهادت
دگر ز مسجد کوفه نوا نمی آید
نوای ناله ی شیرخدا نمی آید
برای عزت و ترویج راه بسم الله
صدای نقطه ی پایین با نمی آید
چه کرده زهر که رنگ علی چنین شده است؟!
چه کرده که نفسِ رفته، جا نمی آید؟!
هر آن چه شیر، به او می دهد طبیب اصلا
به هوش، حیدر آل عبا نمی آید؟!
چه کرده است مگر تیغ، خون فرق علی...
چگونه بند به طب و دوا نمی آید؟!
هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید
دگر ز جانب بابا صدا نمی آید
آهای طفل یتیم نجف، گرسنه بخواب
ازین به بعد دگر مرتضی نمی آید
ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا
غریب و خسته بگوید بیا، نمی آید
دگر میان هوای گرفته ی این شهر
شمیم هم نفس مصطفی نمی آید
چه خوب پیر لعینی به سوی جسم امام
برای ضربه زدن با عصا نمی آید
هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز
تن امام روی بوریا نمی آید
پس از پدر به تسلی و تعزیت، احدی...
به تازیانه سوی بچه ها نمی آید
اسیر چیست؟! عزادار بعد دفن پدر
به احترام دوباره به خانه می آید
#محمدجواد_شیرازی
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#شب_نونزدهم_رمضان
ازین اتاق نرو، یار زینب من باش
قمر، میان شب تار زینب من باش
بیا جلو پسر نازنینم ای عباس
بیا قرار دل زار زینب من باش
میان این همه محرم، دلش به تو قرص است
فقط کفیل و علمدار زینب من باش
بیا و قول بده هر چه هم که پیش آمد
تمام عمر، هوادار زینب من باش
بمان کنار حسینم، فدای راهش شو
امیر لشگرِ سردار زینب من باش
رشید اُم بنین، در شریعه چون رفتی
به یاد تشنگی یار زینب من باش
قسم به این تب زهری که آتشم زده است
به دور قافله، تبدار زینب من باش
پس از تو وای به حالش میان کوفه و شام
در آن مسیر، عزادار زینب من باش
اگر به نیزه سرت شد بلند، در آن حال
بیا و سایه به بازار زینب من باش
#محمد_جواد_شیرازی
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#شب_هفدهم_ماه_رمضان
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا...
اهل توحید چنین نقل کرامت کردند
ساقی بدری و توصیف مقامت کردند
در شب هفدهم ماه خداوند، علی
سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند
قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک
دل خود را همه دربست به نامت کردند
برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی
ساقیان دو جهان سجده به جامت کردند
صبح فردا شد و آن ها که مقابل بودند
با رجزخوانی ات، احساس ندامت کردند
تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت
شرحِ برپایی تصویر قیامت کردند
آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند
خودشان را همه ی عمر ملامت کردند
ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف
چه ستم ها که به اولاد کرامت کردند
به حسینت به خدا هیچ کسی آب نداد
پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند
یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد
تیرها خون به رخ ماه تمامت کردند
تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش...
نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند
وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین
لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند
#محمد_جواد_شیرازی
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم
نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت
هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم
به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است
بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم
نوای من علی علی،صدای من علی علی
بدون این علی علی،خدا خدا نداشتم
سنگ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم
چه میشدم اگر علی مرتضی نداشتم
اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه
این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم
من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی
کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم
نبودی یا علی اگر، حسن نبود و هم حسین
بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم
#علیاکبر_لطیفیان
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
شود با بوسه ات کشته به یک ضرب الاجل احیا
مسیحا نیز میخواند لبت را یا أب الإحیا!
میان جنگ می خندد چرا تیغت؟ نمیداند
که جای زخم می گردد همیشه با عسل احیا؟
قسم بر جوشنت جای تعجب نیست در صفین
شود قرآن به سر نیزه، بگیرد در محل احیا
به قرآن، کشته ی عشقت نباشد در صف اموات
که بعد از "فی سبیل الله امواتا"ست "بل احیا"
کلام الله ناطق! عرش بر سر برده ات یعنی
گرفته قرب أو أدنا هم از صبح ازل احیا
سر گیسوی مشکینت صبا تا صبح بیدار است
شب قدری چنین را هست دستور العمل احیا
چه باک از مرگ دارد حار همدان؟ من یمت گویان
از آغوش تو میریزد در آن سو صد بغل احیا
من آن *همّام بی تابم که بعد از خواندن خطبه
به بالینم بیایی میشوم با یک غزل احیا
.......................
*همّام، نام شخصی بود که بعد از شنیدن خطبه ی حضرت جان داد.آن خطبه در نهج البلاغه به خطبه ی متقین معروف است.
#مسعود_یوسف_پور
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
السلام علیک یا امیرالمؤمنین
گفته نبی عبادت است ؛ ذکر فضایل علی
ستاره ی ولایت است ، هر دل مایل علی
مسیر هر هدایت است ، تکامل عبادت است
زمزمه ی محبت است ، نغمه ی محفل علی
دوری از او بوَد قبیح ، بگویم این نکته صریح
معجزه می کند مسیح ، به ذکر کامل علی
حب علی به ممکنات ، چشمه ای از آب حیات
رسد به وادی نجات ، کنار ساحل علی
درخت ها شود قلم ، به آب دریا نتوان
تا که نوشت ذره ای ، شرح فضایل علی
گفته پیمبر که دگر ، شمسم و حیدر چو قمر
وجه خدا خواهی اگر ؛ وصف شمایل علی
شب عروج آن جناب ، چون که خدا کند خطاب
ساتر و پرده و حجاب ، نبوده حائل علی
قسم به سرخی شفق ، به روشنایی فلق
نیست همه صفات حق ، مگر خصائل علی
به شور و شوق و بی قرار ، به اوج رنج رورگار
شده فدای راه یار ، تمام حاصل علی
وقت نبرد و کارزار ، لشکریان رو به فرار
به لحظه ای که ذوالفقار ، شود حمایل علی
چو ابن ملجم از جفا ، ضربه زند به ناروا
کمک نموده از قضا ، به حل مشکل علی
غیر تقرب خدا ، غیر وصال اولیا
غیر سفر به کبریا ، نیست مقابل علی
ذکر علی دمادم است ، عروج اهل عالم است
و هیزم جهنم است ، دشمن باطل علی
لبی که ذکر او سرود ، عبادت خدا نمود
خوشا به حال آن که بود ، همیشه سائل علی
شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۴۵
جمعه شب ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
خدا آورده در وصف علی آیات انسان را
به یمن او خدا نازل کند بر خلق، باران را
علی، مجد و شکوه حق، میان طور سینا بود
که شیدا کرد نور جلوه اش موسی بن عمران را
نه تنها بهره ها بردند مردم از بیاناتش
که حتی رام کرده خطبه اش گرگ بیابان را
علی شمشیر بیرون از غلاف حزب توحید است
به برقِ تیغ خود عاجز نموده حزب شیطان را
فقط محبوب خالق یک نفر، آن هم علی باشد
که احمد میل فرماید کنارش مرغ بریان را
کسی که انبیا قاصر ز درک رتبه اش هستند
به روی دوش خود بالا بَرد شأن یتیمان را
نجات انبیا از هر بلا کار علی باشد
امین الله فی ارضه، سزاور علی باشد
علی را در مقام نفس خود، طه پسندیده
علی را از ازل، انسیةالحورا پسندیده
به جای زرق و برق زندگانی، ساقی کوثر...
حیات ساده ای با حضرت زهرا پسندیده
"بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده"
خدا تا که عیان دارد علی فاضل ترین مرد است
برایش زینتی چون زینب کبری پسندیده
نه اینکه قرب او بر حق، به قدر "قَابَ قَوْسَینِْ" است
خدا او را چنان احمد به "أَوْ أَدْنی" پسندیده
قرین با حق شدن یعنی علی حق است و حق با اوست
هر آنچه او پسندد را، خدا یکجا پسندیده
علی اصل و اساس دین و غیر از او فروعش شد
دلم مدهوش خاتم بخشیِ بین رکوعش شد
چه گویم در مقامش که نماند جای افسوسی
علی قدیسی از نور است و از آیات قدوسی
علی را جز علی معنا نخواهد کرد و در بابش
نباشد معنی کامل، میان هیچ قاموسی
میان ظلمت دنیای تیره، تابش حبش
منور کرده قلب شیعیان را همچو فانوسی
نجف وادی امن است و نجات از نار می یابد
مشرف می شود هر کس برای عرض پابوسی
فلانی و فلانی را رها کن تا که بگریزند
علی تا هست در لشگر، نباشد جای مأیوسی
به سجده تیرِ بیرون آمده از پای او می گفت:
عجب دلداده ای هستی، عجب با یار مأنوسی
چرا بنت اسد را حق، اقامت در حرم داده؟
چرا در سجده احمد بر علی حق را قسم داده؟
علی راه خدا، باب خدا، معشوق سبوح است
به نام نامیِ او راه های بسته، مفتوح است
تمام کوه ها غرقند در دریا و نوح ایمن
چرا که نام حیدر، حک شده بر کشتی نوح است
علیِ مرتضی بر پشت خود جوشن نمی بندد
در این یک ویژگیِ منحصر، صد نعتِ ممدوح است
به دور مصطفی روز اُحد چون شیر می چرخد
اگرچه با نود زخمی که خورده، سخت مجروح است
به یمن پاکی دامان مادرها، برای ما
بیان منقبت های علی، آرامش روح است
به سوی هر دو قبله خوانده با احمد نمازش را
به هر خیر اولین است و علی توحیدِ مشروح است
به دست او خدا انوار را تکثیر خواهد کرد
علی را "قل هو الله احد" تفسیر خواهد کرد
خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش
امیرالمؤمنین را کرده بر دین، شرط تکمیلش
علی شد شرط ابلاغ رسالت در کلام حق
که علامه امینی ها بیان کردند تفصیلش
بساط بت پرستی در کنار کعبه برپا بود
علی با قهر ابراهیمیِ خود کرد تعطیلش
چنان بی واهمه جای نبی خوابید در بستر
که از سوی خدا مدح و ثنا فرمود جبریلش
سقایت کرد در بدر آن چنان شیر خدا حیدر
هزار و یک ملک رفتند در صحرا به تجلیلش
قوام مسجد کوفه به صوت مرتضی باشد
به قربان مناجاتش، فدای لحن ترتیلش
برای اهل ایمان، حب او اتمام نعمت شد
غدیر خم برای شیعیان، روز ولایت شد
صدف در قعر دریا بود، قدرش را ندانستند
به هر دردی مداوا بود، قدرش را ندانستند
به هر دل خسته و هر سائل و هر طفل درمانده
علی مانند بابا بود، قدرش را ندانستند
که غیر از او لباسش ساده تر از خادمش بوده؟
چقدر این مرد آقا بود، قدرش را ندانستند
بساط سفره ی خیرات مولا بهر سائل ها
همیشه پهن و برپا بود، قدرش را ندانستند
علی بالاترین اعجاز احمد در رسالت بود
علی هارونِ طه بود، قدرش را ندانستند
کلام و سیره اش، حتی سکوتش هم هدایت بود
در او هر خیر پیدا بود، قدرش را ندانستند
چه شد آخر غدیرش را چرا از یادها بردند؟!
چرا هیزم به پشت خانهی خیرالنسا بردند؟!
#محمدجوادشیرازی