eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
یا علی (ع) حدیث لافتی حظ می‌برد از حسن رفتارت ملائک صف به صف هستند خادمهای دربارت مقام جان نثارانت ، چنان عرشی ست که حتی حسادت میکند جبریل هم بر دارِ تمارت دهان وا میکنی ،شهد وعسل میبارد از لبهات هزاران جرج جرداقی ، گرفتاران گفتارت عیار حق یدالله ست و منظورش علی بوده به هر کس که نبی فرموده : دست حق نگهدارت نجف ، مثل صدف ، پنهان نموده در دلش "دُر" را جهان ، در انتظار رجعت و مشتاق دیدارت اگرچه بندگی کردم به شرط مزد...اما من در این دنیا طلبکارم ، در آن دنیا بدهکارت
یا حسین(ع) در گیر و دار شب دوباره نور پیدا شد باب نجات امت آمد راه دل وا شد پشت در میخانه ها صف میکشند عشاق حرف از طواف عشق بود و نوبت ما شد خورشید را در محضر خورشید آوردند نور علی نور آمد و اعلی معلی شد اصلا اساس خلقت مولا کریمانه‌ست فطرس دخیل او شد و بال و پرش وا شد از سلب شامخ بود و ارحام مطهر پس اینگونه نامش بین "اصحاب کسا" جا شد نور و نگار و ناز و نعمت ها فراوان است حالا بساط عاشقی کردن مهیا شد امشب مسیر عاشقان سوی شما افتاد ارباب عالم روز میلادت مبارک باد السابقون السابقون،سوی تو می آیند سر را به خاک مقدم ارباب می‌سایند خاکی نشینان در این میکده حتما از اولیا الله یا از اهل بالایند اینجا مقام نوکری ،یعنی که آقایی مسند نشین های درت هم کفو عیسایند از معجزات هیئت و بزم شما این بس علامه قاضی ها در این میخانه شیدایند عاقل‌ترینِ هیئتی‌های شما مولا دیوانه‌ی زهرا سلام الله علیهایند سر تا به پا گوشیم،فرمان از شما مولا از ما به غیر عشق را باور نکن آقا
امام زمان (عج) منتظر مانده ام از دور نگارم برسد آرزوی همه ی ایل و تبارم برسد دلم عمریست گرفتار زمستان شده است دارم امید همین جمعه بهارم برسد رَبَّنا تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَــــوْعا خواندم کاش کاری بکند دوست، که یارم برسد مرگ هم چشم به راهی مرا پایان نيست که بپا خیزم اگر او به مزارم برسد "منتَظَر" ، منتَظِرِ یک "لَکَ لَبَیک" وَ من کاری از پیش نبردم که کنارم برسد چارده قرن گذشته‌ست و صبوری کردم چار ده قرن قرار است قرارم برسد
‏انتظار و امام صادق (ع) مانده‌ست مات و خیره به اعماق درد و آه مثل دو چاه خشک شده ، چشم من به راه صادق" علی ست، زینب و زهرا و مجتبی ست با "کلّ نور واحد" اگر که کنی نگاه فقه‌ست صادقانه ترین علم بندگی هر "قال صادق"ست بر این گفته‌ام گواه از داستان آتش و هارون مسجّل است هستی برای خیل خلیلان تو تکیه گاه دلخوش به رجعتیم ، به دیدار روی تو غرق ظلالتیم به امید صبحگاه "نَشکو الیک" از غم تلخ فراق یار "نَشکو الیک"‌ از خطر فتنه و گناه دنیا دوباره تشنه ی یک جرعه نور شد ای آخرین امید دل هرچه بی پناه... برگرد ای بهانه ی دلگرمی جهان این سنگِ سردخانه! شود با تو روبراه
یا سیدالشهدا(ع) بلند بود به بالای نیزه‌ها سرها گرفته‌بود دل بی قرار مادرها دوید شعله به بال کبوتران حرم صدای گریه می‌آمد ز پای دخترها چه شد به طرفةالعینی به خاطر درهم گرفته شد ز همه اعتقاد و باورها ندای آیه‌ی کهف‌الرقیم را سر داد ز حنجر خودش آن پادشاه بی‌سرها منم که معنی کهف‌ام! و کهف یعنی این: علیّ‌اصغر و قاسم ، علیّ‌اکبرها عجیب واقعه اینجاست که کنار حسین پر از علی شده صحرا ز خون حیدرها نفس نفس همه‌ی دختران او جمع اند به زیر چادر زینب ؛ به داغ معجرها شبیه کوه سرافراز ، پشت سرها بود چه مادرانه می‌آمد پیِ برادرها