eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
.          اگر که دیده ات آن دلربا نمی بیند مگو که دیده ی او هم ، تو را نمی بیند تو خود جدا شده ای از امام ، شکوه مکن مگو که نوکر خود را چرا نمی بیند برای دیده شدن ، خالصانه نوکر باش ثواب پر شد اگر از ریا ، نمی بیند برای پاک شدن ، روضه خوانِ جد اش باش که بعد گریه گناه تو را نمی بیند سلام کن به حسینی که از عطش ، گفتند به غیر دود دگر در هوا نمی بیند هلال ، آب کجا میبرد ؟ برای حسین؟ مگر که او سر از تن جدا ، نمی بیند؟ پس از حسین دگر چشم خواهرش زینب از آن جماعت ملعون حیا نمی بیند سروده : (یونس)✍ ۶ ذی القعده الحرام ۱۴۴۶ .
. ۱۲۸۲ دلتنگ رخ ماه تو هستم آقا بخدا دل به تو بستم بیا گل طاها قسم به خاک چادر زهرا بیا گل طاها به‌ سینه‌ی شکسته از اسبا بیا ای منتقمِ خون شهیدان مهدی بیا ای گریه کنِ کشته‌ی عریان مهدی هنوزم غرقِ خونه سُم ستوران مهدی تا کِی آقا دیده نمناک جسم جدّت باشه رو خاک تا کِی زینب با دخترا اسیر باشن توو بازارا مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امشب شروع این غزلم یک روایت است نقل است انتظار ظهورت عبادت است گویا جهاد کرده و شمشیر می‌زند پاداش انتظار یقیناً شهادت است گویا که زیر خیمه‌ی سبزت نشسته‌ایم آری که انتظار، مسیر سعادت است حتی هزار سال دگر صبر می‌کنیم‌ صبرِ برای آمدنت هم عبادت است من با امید زنده‌ام ای آخرین امید این اعتقاد قلبی من از ولادت است آقا حلال کن که صداقت نداشتم آقا بیا بیای من، از روی عادت است امشب بیا که با تو به کرببلا رویم من حسرتم همیشه و هر جا، زیارت است عطر مدینه پر شده در صحن کربلا آری حسن به روضه‌ی ارباب دعوت است :: امشب دخیل خانه‌ی ابن الکریم باش مه پاره‌ای که او خودش اهل عنایت است قاسم ادامه‌ی حسن و راه سبز اوست او مثل خانواده‌ی خود باب حاجت است مثل حسن به معرکه شمشیر می‌زند او وارث‌ جمل، و نماد رشادت است دارند نیزه‌ها ز تنش سهم می‌برند در زیر سم اسب هم او با کرامت است شاعر: رضا تاجیک
. گرچه همه رد می کنند از خود گدا را آقا محبت کن صدا کن اسم ما را من نوکر خوبی برای تو نبودم خیلی اذیت کرده ام آقا شما را کج می روم وقتی هوایم را نداری کج می گذارم روی هم سنگ بنا را بنشان هم اکنون مادرم را در عزایم آزار دادم من تو را -صاحب عزا را- پشت درم، درمانده ام، در را نبندی از خود مرانی این گدای خرده پا را بی آبرویی آمده؛ ای آبرو دار بی وقت آمد، آمده وقت مدارا اول گرفتی دست های خالیم را آخر پذیرفتی مَنِ  یک لاقبا را چشمی که گریه می کند دارو ندارد درمان نکن این عاشق درد آشنا را یکبار شد چشم انتظارت را نبخشی؟... وقتی به لب دارد نوای کربلا را محض گل روی ابوفاضل عوض کن حال و هوای نوکر سر به هوا را **** زهرا کنار علقمه؛ پهلو گرفته چون دیده دریا و دو تا دست جدا را ای کاش می شد از تن او در بیارند آرام، تیر و آهن و سرنیزه ها را مشکی که پاره بود را بردند خیمه گفتند این هم مشک و این آب گوارا
Mohjat.NetIran Esraiel 1404 Arzi [Mohjat.Net].mp3
زمان: حجم: 1.89M
پیشواز عاشقان جمال دلجوی یار گره وا میشود ز ابروی یار بار بندید همرهان سوی یار میرسد از دیارمان بوی یار میرسد نغمه ی انا المهدی رو شود وعده ی علی العهدی آزمون آزمون عشاق است روز اخلاص روز اخلاق است هرکه بر وصل یار مشتاق است سر به کف در صف میثاق است امتحان امتحان همدردیست جنگ هنگامه ی جوانمردیست دور ماندن ز دوست نامردیست شبروان انتهای شبگردیست سحر روزگار نزدیک است دیدنِ روی یار نزدیک است به خدا بوی یار می آید حیدرِ روزگار می آید باز دلدل سوار می آید هوهوی ذوالفقار می آید بشنوید از کران ی غربی نعره ی مرگ دشمن حربی مشت صهیون که خود به خود وا شد پیش دنیای غرب رسوا شد نفسی از سوی مسیحا شد روزگار فرار اعدا شد این دعای امام قائم بود خون مظلوم خصم ظالم بود حال وقت هجوم شیران است نوبت حمله ی دلیران است خانه ی عنکبوت ویران است محو صهیون به دست ایران است بنگرید اقتدار ایران را وعده ی صادق شهیدان را میرسد این ندا ز رفتن ها که مبادا علی شود تنها گرچه هستیم صید آهن ها پای کاریم با تو و من ها اصل ماندن به پای کار علیست عصر ما عصر اقتدار علیست خیلی از دوستان اعاده شدند از قطار زمان پیاده شدند بی بصیرت شدند و ساده شدند راهی انحراف جاده شدند وطن امروز در مقاومت است استقامت پی مداومت است خوب شد ما ز کوفیان نشدیم از ولی خدا نهان نشدیم پشت مسلم دوان دوان نشدیم دشمن حیدر زمان نشدیم دل ما خوب شد حسینی ماند یار رهبر پس از خمینی ماند .┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄. ❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ⏫مشاهده ڪــانال 👆👆👆
. عج در ایام ‌اسارت عمه جانشان  ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
. هر کوچه و هر خانه ای از عطر، چو باغی ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه خوریم و تو ولی نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده تر از ما ما بی خبریم از تو و تو با خبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب زده ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری ست که در بوتهٔ عشقت به گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هر چند که ما بهره ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو "مولا به کجایی"۲ حاج .
سحر خیز مدینه کی می آیی امیر بی قرینه کی می آیی عزیزم مادرت چشم انتظارست دوای زخم سینه کی می آیی
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم
🩸 یکی از سه روضۀ امام حسن به نقل از کانال اختصاصی «مجلس‌دار» 🩸 این ایام، ایام عزای آقا ، عرض تسلیت به محضر داشته باشیم... بگیم: چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز دل تو لحظه ای از غم جدا نخواهد شد پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد به سامرا ببری یا نه امشب از چشمم هوای ابری ماتم جدا نخواهد شد دخیل دست من از سامرا جداست ولی دخیلِ بستۀ قلبم جدا نخواهد شد غم حسین و غم توست در دل و دستم از این دو رشتۀ محکم جدا نخواهد شد شهید شد پدر تو ولی از انگشتش به زور خنجر، خاتم جدا نخواهد شد «۱» 🩸 ابوهاشم جعفری، از یاران امام نقل می‌کند که هر وقت شرف‌یاب میشدم محضر امام هادی و امام عسکری، معجزاتی می‌دیدم... میگه رفتم محضر امام حسن عسکری، خواستم از حضرت نقره ای درخواست کنم که باهاش انگشتری بسازم و متبرک باشه به حضرت. تا نشستم محضر امام یادم رفت برای چی اومده بودم! میگه خواستم پاشم برم بیرون که امام انگشترش رو درآورد فرمود ابوهاشم تو از من نقره میخواستی من انگشتر بهت دادم! «۲» این خانواده قبل از اینکه سائل عرض نیاز کنه بهش می‌بخشند...نمی‌دونم همچین که اسم انگشتر میاد دلت کجا می‌ره. دو بیت بخونم و التماس دعا: مگه نشنیده آهِ خواهرش رو ندیده ساربان پلک ترش رو یقین دارم که می‌بخشید این مرد اگه میخواستن انگشترش رو «۳» 🩸 اگه ظهر عاشورا انگشتر حسین رو کسی می‌خواست بهش می‌بخشیدن. این آقا پدرش در رکوع خاتم رو بخشیده. نیاز نبود انگشت مبارک رو قطع کنن. ولی بمیرم من برا غروب عاشورا... نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهن تو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ بوده «۴» ┄┄┅••=✧؛ منابع ؛✧=••┅┄┄ • ۱: محمد بیابانی • ۲: بحارالانوار جلد ۵۰ ص ۲۵۴ • ۳: مسعود یوسف پور • ۴ : حمیدرضا برقعی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
: بسم الله الرحمن الرحيم سلام بر دل پاک و به چشم بد لعنت به هرکسی که هدايت نمی‌شود لعنت قسم به اصل برائت که در کتاب خداست به دشمنان خداوند، مستند لعنت چقدر خوب! که هر روز قبل صد صلوات به دشمنان بفرستی هزار و صد لعنت به دشمنان نبی، دشمنان آل‌الله به دشمنان، همه از مهد تا لحد لعنت "مدد زغير تو ننگ است" پس به‌هرکس‌که گرفته غير علی از کسی مدد لعنت به هر فراری غاصب که شد خلیفه به‌زور! ولی دوآیه‌ی قرآن نشد بلد! لعنت به هر حرامی پستی که بين هر‌کوچه مسير را به زن‌وبچه کرده سد لعنت به آن زنی که امام مرا اذيت کرد! به آن زنی که به تابوت تير زد! لعنت حسين! دشمن تو دشمن خداوند است به دشمنان تو بی‌حد و بی‌عدد لعنت برائت از دشمن از شعائرالله است به منکران برائت الی‌ألابد لعنت... بسم الله الرحمان الرحیم عیدالزهرا مبارک 🌺 همیشه دست به دامان مرتضی بودند بنا به جمله‌ی « لولا علی »فنا بودند سوال می‌کنم از اهل بدعت اینکه چرا همیشه پیرو اولاد ناروا بودند مگر غدیر نکردند با علی بیعت؟ بگو که جای ولی خدا چرا بودند خبر به حد تواتر ، سند صحیح اینکه فراریان اُحد هم همان دو تا بودند علی‌ست لایق حق یا که جبت والطاغوت که سال‌ها پس از اسلام بی خدا بودند به روز خیبر و در لیلة المبیت بگو خلیفه‌های دروغین‌تان کجا بودند فقط نه اینکه یتیم و اسیر و مسکین بود که خلق سفره نشین های «هل اتی» بودند علی کسی ست که در جنگ پهلوان ها هم ز ترس شیر خدا دست بر عصا بودند تو را که نون لنا خوانده‌اند جای چه غم که بی تو آن دو نفر تا همیشه لا بودند با بغض، نامت بر لب جوهر نشسته همراه سَب بر صفحه ی دفتر نشسته در مجلس لعن تو هر کس که بیاید راحت بدون غصه ی محشر نشسته تو در ته دوزخ ولی با لعن  ِبر تو بر تخت شاهی، نوکر حیدر نشسته روح الامین تا که مقامش حفظ گردد در مجلس لعن تو تا آخر نشسته کِی تو نشستی روی منبر،این دروغ است تا دسته بر تو پایه ی منبر نشسته رفتی که فتح  قلعه ی خیبر نمایی اما به تو یک کودک خیبر نشسته در جنگها بر تو تمامی سپاهت قبل از همه سرهنگ و سرلشکر نشسته بر تو درختان بلوط و سرو گیلان از آستارا تا به چابکسر نشسته نام تو در تاریخ مانده چون که بر تو یک گونه ی کمیاب از عنتر نشسته هر روز رفتی در طویله در پی بز بین طویله بر تو گاو نر نشسته در بین جنگل هم به تو نوبت به نوبت شیر و پلنگ و ببر و گورخر نشسته با اینکه قلبش را عمل کرده جدیداً بی اذن  ِدکتر بر تو نشسته هر وقت رفتی مزرعه، در دولت خود بر تو بادمجان و خیارچنبر نشسته در کودکی بر تو نشسته صبح تا شب هر کس که شب تا صبح بر مادر نشسته وقتی که در قبرت نکیر و منکر آمد دیدند حتی بر تو چوب تر نشسته ای کاش دیگر حضرت مهدی بیاید در انتظار کیفرت، مادر نشسته : یکی از مادحین که قلبش رو عمل کرده😂 : از مستحباتی که باید کنار جنازه دفن بشه😂 صد شکر که ما اهل تولّا هستیم در زمره‌ی دوستان مولا هستیم بر شانه‌ی ما، ای دو ملک! بنویسید ما دشمنِ دشمنان زهرا هستیم ✍مرحوم جهان در اقتدا حیدر امام است نبوت بی امامت ناتمام است خلافت کردن آن سه حرامی حرام اندر حرام اندر حرام است ...
آغازِ امامتِ شهِ منتظَر است یعنی که بساطِ ، پرشورتر است چون روزِ ظهورِ آن شهنشاهِ جهان اقدامِ نخست، از ع م ر است