eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻 آخ که با این شعر چقدر گریه کردیم👇🏻 رضا_علیه_السلام .................... آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا هر کجا پر می کشی تو حرم امام رضا (ع) من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم جای گنبد سرم و به روی خاکا می ذارم خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا اون جا هر کی میپره طائر افلاکی میشه این جا هر کی می پره بال و پرش خاکی میشه اونجا خادما با زائر آقا مهربونن اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن تو که هر شب می سوزه صد تا چراغ دور و برت به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره روز و شب این همه مجنون رو خاکت سر می ذاره غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره
زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه ((يا ايها العزيز مسنا واهلنا الضر وجئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكيل وتصدق علينا ان اللة يجزي المتصدقين)) همیشه کوچه ی ما عطری از شما دارد که آشنا به دلش میل آشنا دارد بگو که جسم که را در بغل گرفتی که دوباره روضه ی ما بوی بوریا دارد هزار شکر که مژگان به ما حواله شده غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد شبیه چشم شما سرخ می شود چشمش کسی که چشم بر آن ریشه ی عبا دارد علاج تشنگیم را فرات هم نکند تنور سینه ی من داغ کربلا دارد به سینه می زنم و حلقه می زنم بر در در این معامله یک دست هم صدا دارد دلم هوای حرم کرده خوب میدانم برات کرب و بلا را فقط رضا دارد دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد همیشه سفره ی گرمش هوای ما دارد
در شیوه ارادت و شاعری برای (عج) و (ع) رفیق ............ سال ها در خلوتت، خلقِ اثر کردی رفیق عالَمی را با غزل هایت خبر کردی رفیق دم زدی از او که عمری دم زد از در خودت مثل کبوترها سفر کردی رفیق منکِر از هر سو تو را می خوانْد و تو با روشنی از بدی ها و پلیدی ها حذر کردی رفیق با امامت، نیمهْ شب در دست بیعت دادی و سیرِ قمر کردی رفیق مرحبا...! اما هزاران بار بین کوچه ها از کنارش بی تفاوت هم گذر کردی رفیق خوش به حالت که شبت با نام صبح شد روز را با مردمت اینگونه سر کردی رفیق!؟ را با احتیاط و لطف گفتی یا که نه داغ او را با نوشتن، بیشتر کردی رفیق!؟ تیرها سمت می دوند و پیش او خوب دقت کن چه چیزی را سپر کردی رفیق خوب دقت کن به آنچه می نویسی از بارها دیدم مدادت را تبر کردی رفیق در میان قیل و قالِ ها ۱ اگر باشی هنر کردی رفیق ۲ قم المقدسه
زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه با کدام آبرویی روزشمارش باشیم عصـرها منتظر صبح بهارش باشیم کاروان سحرش بهـر همه جا دارد تا که جا هست،چرا گرد و غبارش باشیم سالها منتظر سیصد و اندی مرداست آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم سالها در پی کار دل ما راه افتاد یادمان رفت ولی درپی کارش باشیم ما چراخوب ترین ها به فدای قدمش حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم اگــر آمــد خبــر رفتـن مــا را بدهیــد به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم  
-زمان-الله-تعالی-فرجه از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده   روزم به شام قربت و غم تیره تر شده   آزرده گشت خاطرت از کرده های من  آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده   تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده   از شام هجر یار بسی توشه می برد  آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده   بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده   رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی  حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده   بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده   یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است  یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده   باید که بعد از این به غم مادرت گریست   فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده   از شعله های پشتِ در خانه ی علی است  گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده   آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند
-رضا-علیه-السلام 🔸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏🔸 سرّ "کهف الوری " خودت هستی "من أتاکم نجی" خودت هستی "مهبط الوحی" و "معدن الرحمه " لطف بی انتها خودت هستی منتهای حقیقت رمضان رونق ربنا خودت هستی دلمان را به روزه خوش نکنیم سپر نار ما خودت هستی هشتمین سفره دار این عالم هفتمین مجتبی خودت هستی دست خالی که بر نمی گردیم چون "کثیرالعطا " خودت هستی روزی اربعین مان با توست بانی کربلا خودت هستی آفتاب دهم امام رئوف "لامَعَ غَیرکُم" امام رئوف هر دلی گشت  زایر مشهد عاقبت شد مجاور مشهد از چه رو ترک می کند عاشق!؟ وطنش را به خاطر مشهد ریشه در معجزات خواهد داشت اتفاقات نادر مشهد غیر "قال الرضا" نخواهد بود محتوای منابر مشهد نزد ما حکم کربلا دارد تا ابد شهر فاخر مشهد لطف دارد به میهمانانش صاحب حیّ و حاضر مشهد وامدار امام هشتم ماست رونق شعر شاعر مشهد این حرم  قبله ی همه دل هاست سرپناه تمام دعبل هاست جلوه ی ذوالجلال امام رضا ! پاک ؛روشن ؛زلال امام رضا ! وارث کوثر رسول الله نور زهرا خصال امام رضا عالم خاندان پیغمبر کوه مجد و کمال امام رضا ای که هربار می دهی پر و بال به گدای وبال امام رضا ما رعیّت ولی تو سلطانی عزتت بی زوال امام رضا مهر پاکت نشسته در جانِ نطفه های حلال امام رضا مدد از ثامن الحجج گیرم ذکر تحویل سال امام رضا نمک مجلس است می دانم از زبان تو روضه می خوانم کربلا قحط آب شد رَیّان غصه ها بی حساب شد ریّان جدمان که روانه شد میدان همه دل ها کباب شد ریّان همه بالاتفاق جمع شدند سر قتلش شتاب شد ریّان تا کجا را سنان هدف گیرد پهلویش انتخاب شد ریّان کشته ی کربلا به خون گلو سر و رویش خضاب شد ریّان آب را پیش او زمین می ریخت شمر پیک عذاب شد ریّان سر ذبح اش سنان تعارف زد شمر آخر مجاب شد ریّان بخدا زیر چکمه ی قاتل گل زهرا گلاب شد ریّان چیزی از قتل صبر می دانی؟ نحر کردن ثواب شد ریّان روی نیزه سر برادر رفت حال خواهر خراب شد ریّان سهم دستان عمه ام زینب بندهای طناب شد ریّان دَخَلَت زِینبُ عَلَی بنُ زیاد حرف بزم شراب شد ریّان عمر سعد صحبت صله کرد با سر جد ما معامله کرد
-ال-محمد -رضاعلیه-السلام 🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، 🔸 زخمی که دارد بر جگر را مرهمی نیست احضار اجباری شدن درد کمی نیست با پاره ی جان رسول الله بد کرد مامون رضا را باطنا نفی بلد کرد بابا ندارد طاقت دوری فرزند آقایمان را از جوادش دور کردند قسمت نشد با چشم سر بابا ببیند در رخت دامادی جوادش را ببیند دور از وطن حالا غریب افتاده در طوس در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده دلواپس و دلتنگ روی خانواده جز روضه ی گودال روی لب ندارد این هم حسینی که دگر زینب ندارد از بی کسی او دل زهرا بگیرد باید غلامی دست آقا را بگیرد از بین حجره جمع کرده فرش ها را دارد به خاطر ماجرای کربلا را با نام و یاد کربلا بر خود بپیچد از درد روی خاک ها بر خود بپیچد با ناله مادر را صدا زد مثل جدش در بین حجره دست و پا زد مثل جدش وقتی شبیه جد خود خدالتریب است یعنی غریب بن غریب بن غریب است از مرو تا مروه برایش گریه کردند مردم برای روضه هایش گریه کردند از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت اما سر او را جواد از خاک برداشت سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد اما جواد اهل بیت او را کفن کرد اهل سناباد آب غسلش را می آورد محض رضای حضرت زهرا می آورد مهریه ی زن های نوغان خرج او شد تابوتش از باران گل خوش عطر و بو شد جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت
🩸 -ریّان -رضاعلیه-السلام مشهد نورانی‌ات سرای امید است گنبد زردت مراد و ماه مرید است با تو ندارد غمی ز عرصۀ طوفان دست دعایم که مثل شاخۀ بید است دست به سینه سلام می‌دهم از دور اینکه زنی دست رد به سینه بعید است! جلوۀ حُسنِ تو نو به نو متجلّی‌ست صحن عتیقت به چشم خلق، جدید است در حرمت روبه روی پنجره فولاد بیشتر از کارهای بسته کلید است بعدِ زیارت، شبیه مرمرِ این صحن نامۀ اعمال گنهکار سفید است امر تو را روی چشم خویش نهاده‌ گریۀ ریّان برای شاهِ شهید است در نظر روضه‌خوانِ صحن و سرایت مجلس مأمون گریزِ بزمِ یزید است -پور
🩸 -دوم! #حسن-علیه-السلام تو و علی دو امیرید در مقام قیام یکی امیر سکوت و یکی امیر کلام سکوت کردن تو بانگِ سرخ عاشوراست چه فرق می‌کند آخر رسالت دو امام؟ میان سینۀ ما صاحب حرم شده‌ای زبس‌که سنگ تو بر سینه می‌زنیم مدام تمام عمر، تو دندان گذاشتی به جگر نبود قلب تو از کودکی دمی آرام شکست بغض نگاهت تمام عمر و هنوز غم دوشنبه نرفته‌ست از سرِ ایّام به انتقام جمل تیر می‌زدند تو را بنی امیّه و در رأس آن زنی بد نام چه گویم آه که هفتاد چوبه تیر نشست به چارگوشۀ تابوت تو در آن هنگام وصیت تو چنین بود، این که روز وداع نیاورند برون تیغِ جنگ را ز نیام دریغ و درد ولی از وصیت دوم! وصیتی که پس از سالها شنید امام وصیتی که به بازوی قاسمت بستی به کربلای حسینت رسید آن پیغام غم تو یا غمِ از دست دادن قاسم خودت بگو که بمیریم ما برای کدام؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم -حسن-علیه-السلام آید به گوش نام حسن از دهن بلند نامی که هست بر لب هر سینه زن بلند پیش کریم هست فقط دست من دراز پیش کریم هست فقط داد من بلند زهرا برای تک تک‌شان می‌کند دعا هرجا که هست گریه برای حسن بلند زخمی عمیق مانده به سینه ،‌ که سال‌هاست ما گریه می‌کنیم اگر دائما بلند ما گریه می‌کنم بر آن لحظه ای که شد دستی میان کوچه به قصد زدن بلند از گوش گوشواره جدا می‌کند اگر دستی ز بغض و کینه شود‌ روی زن بلند از بس که تیر آمد و بر پیکرش نشست تابوت شد به تشییع او با بدن بلند  
-حسن_علیه-السلام 🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبّ الْعَالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ🔸 پر از شراره ی غم ! جز دلی کباب نداری میان سینه ی خود غیر اضطراب نداری نه مسلمی نه بریری نه عابسی نه زهیری مدافع حرم پای در رکاب نداری دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی تویی پیمبر روضه فقط کتاب نداری مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند بگو به کوچه چه دیدی ؟ چرا جواب نداری؟ مغیره رفته به منبر ؛ مرو به مسجد جدت اگر تحمل سبّ ابوتراب نداری تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند عیال مرثیه خوان زیر آفتاب نداری کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت نگاه منتظری جانب سراب نداری اگر چه طشت پر از پاره پاره های جگر شد ولی کنار سرت جامی از شراب نداری هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران سه ساله دخترکی بسته بر طناب
🩸 یکی از سه روضۀ امام حسن به نقل از کانال اختصاصی «مجلس‌دار» 🩸 این ایام، ایام عزای آقا ، عرض تسلیت به محضر داشته باشیم... بگیم: چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز دل تو لحظه ای از غم جدا نخواهد شد پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد به سامرا ببری یا نه امشب از چشمم هوای ابری ماتم جدا نخواهد شد دخیل دست من از سامرا جداست ولی دخیلِ بستۀ قلبم جدا نخواهد شد غم حسین و غم توست در دل و دستم از این دو رشتۀ محکم جدا نخواهد شد شهید شد پدر تو ولی از انگشتش به زور خنجر، خاتم جدا نخواهد شد «۱» 🩸 ابوهاشم جعفری، از یاران امام نقل می‌کند که هر وقت شرف‌یاب میشدم محضر امام هادی و امام عسکری، معجزاتی می‌دیدم... میگه رفتم محضر امام حسن عسکری، خواستم از حضرت نقره ای درخواست کنم که باهاش انگشتری بسازم و متبرک باشه به حضرت. تا نشستم محضر امام یادم رفت برای چی اومده بودم! میگه خواستم پاشم برم بیرون که امام انگشترش رو درآورد فرمود ابوهاشم تو از من نقره میخواستی من انگشتر بهت دادم! «۲» این خانواده قبل از اینکه سائل عرض نیاز کنه بهش می‌بخشند...نمی‌دونم همچین که اسم انگشتر میاد دلت کجا می‌ره. دو بیت بخونم و التماس دعا: مگه نشنیده آهِ خواهرش رو ندیده ساربان پلک ترش رو یقین دارم که می‌بخشید این مرد اگه میخواستن انگشترش رو «۳» 🩸 اگه ظهر عاشورا انگشتر حسین رو کسی می‌خواست بهش می‌بخشیدن. این آقا پدرش در رکوع خاتم رو بخشیده. نیاز نبود انگشت مبارک رو قطع کنن. ولی بمیرم من برا غروب عاشورا... نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهن تو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ بوده «۴» ┄┄┅••=✧؛ منابع ؛✧=••┅┄┄ • ۱: محمد بیابانی • ۲: بحارالانوار جلد ۵۰ ص ۲۵۴ • ۳: مسعود یوسف پور • ۴ : حمیدرضا برقعی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄