eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 برای امام حسین (ع) جناب ................... خوش بود تبار و نسل و نام و نسبش تا اینکه خدا کرد شبی منتخبش پر زد نفسی دور حسین بن علی با شوقِ طواف، شد دلیل طربش با حکمِ سفارت آمد از مکه ی عشق تا درک ببخشد به عراقی، رطبش! یک کوفه به او نامه نوشتند بیا او آمد و سرخوش همگی از خُطَبش یک شهر به مسلم اقتدا کردند و صد شهر به او پشت نمودند شبش ای کاش یکی بگوید این یعنی چه!؟ این حالِ غریبانه چه بوده سببش!؟ ای وای از این شهر و عوامِ بلدش ای وای از این شهر و خواص جَلَبش پیدا نشود وفا در آن یک ذره کفر است و خیانت و ریا، هر وجبش باید بزند به منبرش تکیه یزید همراهی یک امام باشد طلبش! مهمانِ غریب کوفه را مهمان کرد - در ظلمت شب، شیرزنی از ادبش تقدیر چنان بود خبردار شوند یک لحظه هم او نیفتد از تاب و تبش در کوچه، به خاک می کشیدند او را عُمّال خلیفه، قوم و خویشِ عربش در کاخ ستم، صدای مظلومان شد یک دم به نصیحت و دمی با غضبش هر بار که آمد گلویی تر بکند یک قطره ی خون چکید از روی لبش او تشنه ی یک جرعه حقیقت بود و سیراب شد از شبنمِ پر سوز و تبش قم المقدسه
😭🙏🏻 تقدیم به ............ کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است! از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است نینوا را می شناسد از ازل مولای ما در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را با خودش آورده و از غم نیندیشیده است ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است قم المقدسه
🖤😭 به پیشگاه (ع) در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
در شیوه ارادت و شاعری برای (عج) و (ع) رفیق ............ سال ها در خلوتت، خلقِ اثر کردی رفیق عالَمی را با غزل هایت خبر کردی رفیق دم زدی از او که عمری دم زد از در خودت مثل کبوترها سفر کردی رفیق منکِر از هر سو تو را می خوانْد و تو با روشنی از بدی ها و پلیدی ها حذر کردی رفیق با امامت، نیمهْ شب در دست بیعت دادی و سیرِ قمر کردی رفیق مرحبا...! اما هزاران بار بین کوچه ها از کنارش بی تفاوت هم گذر کردی رفیق خوش به حالت که شبت با نام صبح شد روز را با مردمت اینگونه سر کردی رفیق!؟ را با احتیاط و لطف گفتی یا که نه داغ او را با نوشتن، بیشتر کردی رفیق!؟ تیرها سمت می دوند و پیش او خوب دقت کن چه چیزی را سپر کردی رفیق خوب دقت کن به آنچه می نویسی از بارها دیدم مدادت را تبر کردی رفیق در میان قیل و قالِ ها ۱ اگر باشی هنر کردی رفیق ۲ قم المقدسه
👌🌺 دلداده صبح .............. در گم شد دلِ آزاده صبح کاش از راه می آمد پسرِ زاده صبح ماه، ست به دستش امشب تا که خورشید بیاید مگر از جاده صبح افتاد به خاک از آسمان نه... که زمین هم شده ماه می خواست تو را سیر ببیند که نشد چون به تن کرد زمین، پیرهن ساده صبح پرده ی کعبه تکان خورد و جهان شد بیدار شد نسیمی، نفسِ در قفس افتاده صبح تا قدم رنجه کند به باغ تشنه شد و... مست شد از باده صبح پیش از آنکه همه ی شهر خبردار شوند کعبه شد مُهر نمازش سر سجاده صبح چشم در چشم شد و از شوق، گریست نام او شد پس از این فاصله، «دلداده صبح» قم المقدسه
🤦🏻✋🏻 برای ................... باید بشویی از ، سجاده ها را بیرون بیاور از عبایت ها را باید بریزد ای مسلمان تا که بفهمی حال ما افتاده ها را اینجا است و این شهر، بانوست حوضش همان است و ما دلداده ها را... ما بر گردن است و دست بی بی وا می کند با ، این قلاده ها را ما آسمان آبیِ بی ادعاییم تحویل می گیرد ، ما ساده ها را! بودن را نمی فهمد زمستان! طاقت ندارد برگ گُل، سمباده ها را دست خزان بر صورت گُل کرد بر آینه گویا دهانی داده... ها را او که بود و دید در باغ داغ برادرها، برادرزاده ها را ای به دنبال که بودی که اینچنین دیوانه کردی جاده ها را با ی آباد خود کردی خرابم بر هم زدی بازارِ ما آباده ها را سروی بلندی... در کویرِ شوره زارم ات جان می دهد آزاده ها را قم المقدسه
🌷🌺 ................... خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند : ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت کم از و نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...! قم المقدسه
👌🏻🌺 (ص) و (ع) و (س) سه گانه عشق ........... ، موسیٖ و طور است ، نور و منشور است هر اندازه هست شیرین ولی دریایی از شور است میان خواستگارانِ عجولش فقط با یک نفر جور است ، آیینه هست و نور، ببین! نورٌ علیٰ نور است اگر ما، باغِ عشق است ، گل هست و زنبور است ، ساقیِ جام آفرین و ، تاک است و انگور است هر اندازه در افلاک است شهره میان شهر، مهجور است پس از مرگ در مدینه پر از اشک است و دلشوره ست برای جنگ با اهل سقیفه ، تیغ است و شیپور است ندارد از در رزم، کمتر مسلمانی سلحشور است برای حفظ اسلامِ میان کوچه مأمور است نباید پشت در می آمد آن روز ولی مأمور و معذور است نترس! آنجا که باشد، اصلاً بلا از جان تو دور است سپر شد آن پسر، مادر بماند! پس از چه رنجور است فقط از او گذشته چرا پایش لب گور است قم المقدسه
👇🏻 💪🌺 برای مولا علی (ع) ................... می روم تا زورخانه، پیش او... افتاده ام! گود و میدان می شود با بوسه ای، سجاده ام مرشد از مولا که می گوید دلم پر می زند ساقی کوثر کنارم هست و مست از باده ام هوهویش را می توان از دورترها هم شنید تا که روی دست هایم می رود کبّاده ام من نه از امروز و از دیروز، از آغاز جهان بر تو و عباس تو... آن پهلوان، دل داده ام فصل گلریزان، بهارِ مردی و مردانگی ست چون بزرگان، وامدارِ دستمالی ساده ام در بیان آنچه باید باشم و آنچه تویی از محمد وام می گیرم، قریشی زاده ام زیر بارِ زور رفتن در مرام شیعه نیست مثل فرزندت حسین، آزادم و آزاده ام عاشق پروازم و مشتاق دیدارم علی (ع) هر زمان حس می کنی وقتش شده، آماده ام قم المقدسه
به ساحت بزرگوار امام جعفر صادق (ع) ......... تا باشد از تو دانه و اینگونه دام ها از ما به آستان بقیعت سلام ها مست از توایم و این همه دیوانه ی مفید قدری جنون بریز بر این تشنه کام ها شیخ الائمه ای و محمد، خودِ تویی ای مذهبت، چکیده ی حرف امام ها از حرمتِ کلام تو بوده ست و راویان مانده اگر هنوز حلال و حرام ها استاد فقه و فلسفه و منطق و کلام. یک از هزار شاگردت شد هشام ها تو بهترین معلم دینی در عالمی اما نکرده اند تو را احترام ها دین را برای مقصد و مقصود خود، دریغ گاهی به انحراف کشیدند نام ها بعد از تو بوحنیفه و مالک، تبر شدند تحریف شد رسالت خیر الانام ها ۱ ای پیرمرد خسته و افتاده از نفس چشمت حقیقت است و لبت، مرگ جام ها موسیقیِ کلام تو خالی ست از ریا موی مجعد تو پر است از مقام ها آغاز کن سخن که جهان سبزتر شود قدری بگو حکایت از آن ناتمام ها _ از مصطفی که سرو بلند قنوت بود از حیدر، آن تجسم بیت الحرام ها از مجتبی و صلح و زره بستن و رکوع از کربلا و سجده ی سرخ قیام ها از ناله های نیمهْ شب زین العابدین از باقر، آن تشهد صاحبْ کلام ها خاکی ست کاخ کوچک پر رفت و آمدت شاهند زیر سایه ی مهرت، غلام ها اما حسودها دل دیدن نداشتند آتش شدند، آتشی از انتقام ها ابن ربیع بود همان ابن ملجم و دل داده بود بر هیجان قُطام ها شد حمله ور مغیره ای و بر زمین زدت پهلوی تو شکست در این ازدحام ها بالا گرفت کار و... تو را مثل کوفیان با سنگ می زدند از بالای بام ها قم المقدسه ...... ۱. خیرالانام: یک. بهترین مردم دو. لقب پیغمبر اسلام (ص)
🌺🎁 پیشکش به (ع) برای ولادتشان ............... بود و ، آن شب نور داد روز میلادش خدا در آسمان‌ها سور داد فکر کن چه حالی داشت وقتی او رسید خنده‌اش بر ظلمتِ داد در دل باران شد به دشت پر ترک قطره‌های اشک او اهل زمین را شور داد را بیشتر کرد این پسر حضرت اینچنین دستور داد ـ (تا را میهمان او کنند که آمد خدا گویا به او یک داد) نام مولودش فقط باید باشد پاسخ دشنام دشمن را امام اینجور داد او که آمد با به دست سایه‌ها آینه... تنها نه، صدها پنجره منشور داد خوش به حال هر که از نزدیک را چشید خوش به حال هر که بر او داد مشهدش در عین اینکه از مملو است بارها از یک ، داد ای به قربانش که جای هر زیارت‌کردنی ما را در میان گور داد او را کرد و با احیای دین پاسخی درخور به قتل و غارت داد ۱ عاقبت که چید از باغ او صد خوشه علم یک شب از مستی به انگور داد قم المقدسه ................... ۱. درحالیکه از خلیفه نخست به جز چند لباس باقی نمانده بود، از منصور نزدیک به ششصد هزار هزار دینار پس از مرگش باقی ماند. او شورش‌های زیادی را سرکوب کرد ازجمله عنصر وفادار خلافت عباسی، ابومسلم خراسانی را به قتل رسانید. وی خیزش سنباد را که اهل خراسان بود، سرکوب کرد. به عقیده شیعیان، او دستور قتل جعفر بن محمد صادق (ع) را نیز صادر کرد.
🔥🖤😭 پیشکش به (ع) این آقا ................ مردم! چه کشید در این آقا از هرچه داشت خبر این آقا در ، هزار بار دستانش رفت بر و بر و این آقا می‌رفت و می‌آمد نفسش با سختی آری شده بود این آقا که به جان افتاد نسوخت آنقدر که داشت این آقا در به دل رفت کرد از وسط ، گذر این آقا شد و شنید از سر هرآنچه که باید از این آقا هم دل‌نگران خواهرش بود هم دل‌نگران یک این آقا چه به روزش آورد دید از همه بیشتر این آقا باید که میان باشی تا درک کنی چه رفت بر این آقا شد آب، میان چون شد قطره به قطره این آقا مثل عمویش جگرسوخته بود از بس که جگر داشت جگر این آقا با در بر داشت این آقا در ظاهرِ امر، شاخه‌‌ای بود اما بر شد این آقا امروز نبود روزیِ و در نبود اگر این آقا