ساعتی بعد؛ علی ... آب ... سه شعبه ... بابا
مانده سوی حرم آیا برود؟... برگردد؟
در شعر #محسن #حنیفی هم سخن از لقب «ذُخر الحسین» برای حضرت ساقی است:
برای آینه بودن که انتخاب شدم
چو ماه مطلع انوار آفتاب شدم
مرا هر آینه «ذُخر الحسین» می خواندند
دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم
امان که مشک تهی، آبروی من را ریخت
من از خجالت لبهای تشنه آب شدم
ابوتراب شدم تا به خاک افتادم
اسیر کینه ی قوم بنی شراب شدم
چقدر نیزه تشنه به جان من افتاد
که جرعه جرعه پر از زخم بی حساب شدم
به جای دست بریده دو بال سهمم شد
پناه روسری و خیمه و حجاب شدم
دلم شکسته سرم را به حرمله دادند
که مزد ذبح علی کودک رباب شدم
و اکنون تنها به دو بیت از شعر #علی اکبر #لطیفیان بسنده می کنیم:
او یک تنه تمام بنی هاشم من است
با این حساب لشکرم از دست می رود
دارم برای غارتم آماده می شوم
ای وای من، برادرم از دست می رود.
و این هم چهار بیت از شعر #سعید #خرازی در رثای حضرت ابوفاضل (ع) :
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد، ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
پیش ِمن با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شقّ القمر است
وعده ی ما به نوک نیزه، به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت، خواهرمان رهسپر است
#علی زمانیان هم شعری از زبان امام حسین بن علی (ع) خطاب به حضرت عباس بن علی (ع) دارد:
برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست
با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست
این مشک را بگیر و ببر خیمه و بگو
یک قطره هم نبود وَ دیگر رباب نیست
وقت غروب، بعد تو و قاسم و علی
دیگر برای ناقه ی زینب رکاب نیست
آن لحظه لااقل تو ز جا خیز و خود بگو
بی رحم! جانشین النگو، طناب نیست
حرفی بزن عزیز دلم، دق نده مرا
این مشک پاره پاره برایم جواب نیست
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی (ع)
#عود
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکی ترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد
روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود
پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگی ست!
سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را
سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
👌🏻🌺 #تقدیم_به #محمد (ص) و #علی (ع) و #زهرا (س)
سه گانه عشق
...........
#محمد، موسیٖ و طور است #زهرا
#محمد، نور و منشور است #زهرا
هر اندازه #محمد هست شیرین
ولی دریایی از شور است #زهرا
میان خواستگارانِ عجولش
فقط با یک نفر جور است #زهرا
#علی، آیینه هست و نور، #احمد
ببین! نورٌ علیٰ نور است #زهرا
اگر #پیغمبر ما، باغِ عشق است
#علی، گل هست و زنبور است #زهرا
#محمد، ساقیِ جام آفرین و
#علی، تاک است و انگور است #زهرا
هر اندازه در افلاک است شهره
میان شهر، مهجور است #زهرا
پس از مرگ #محمد در مدینه
پر از اشک است و دلشوره ست #زهرا
برای جنگ با اهل سقیفه
#علی، تیغ است و شیپور است #زهرا
ندارد از #علی در رزم، کمتر
مسلمانی سلحشور است #زهرا
برای حفظ اسلامِ #محمد
میان کوچه مأمور است #زهرا
نباید پشت در می آمد آن روز
ولی مأمور و معذور است #زهرا
نترس! آنجا که #محسن باشد، اصلاً
بلا از جان تو دور است #زهرا
سپر شد آن پسر، مادر بماند!
پس از #محسن چه رنجور است #زهرا
فقط #هجده_بهار از او گذشته
چرا پایش لب گور است #زهرا!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.
#ناحلة_الجسم
ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش
شهد به کامم در این، تلخی ایام باش
آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای
بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش
گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من
خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش
من اسداللهم و، بند به دستم زدند
فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش
سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت
چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش
حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی
پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش
ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم
حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش
دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو
گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش
ای گل نیلوفری، ای گل یاس #علی (ع)
جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش
خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد
باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش
داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد
پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش
فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر
گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش
عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر
چند صباح دگر، مادر ایتام باش
راحت جانم نرو یار جوانم نرو
نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش
گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال
رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش
شام غریبان تو، روز سیاه علی است
همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش
#جواد_محمودآبادی
#محرم_الزهراء
1403/09/11
ایام #شهادت #حضرت #فاطمه #زهرا (س) تسلیت
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شهادت_مادرم_افسانه_نیست
#رجب #اینالرجبیون
هر کَس به کسی داده دل خویش ولی
ماییم و دلی که هست پابست #علی
آن روز که این الرجبیّون گویند
ای کاش که ما نیز بگوییم بلی
🪴🪴🪴🪴
ای کاش به پای عشق مجنون باشیم
تنها به علی و آل مدیون باشیم
در روز حساب و حشر انشاالله
در زمره این الرجبیّون باشیم
#محمود_یوسفی
#امیرالمومنین_مدح
و بدانید که تا زنده ام و جان دارم
به خدای علی و فاطمه ایمان دارم
#شیعه ی_رافضی ام از سه نفر بیزارم
کور خواندید که دست از سرشان بردارم
علوی ام،سر ناموس خدا حساسم
من مُرید پسر حضرت حق،عباسم
لب به آبشخور کفتار نخواهد زد شیر
آب خوردم فقط از چشمه ی جوشان غدیر!
از خدا خواسته ام اهل #برائت باشم
نه که با عامّه دنبال رفاقت باشم
مانده حرف پدرم تا به ابد در گوشم
غیرتم را به دو مثقال طلا نفروشم
سایه اش تا به ابد از سر من کم نشود
گردنم پیش کسی غیر #علی خم نشود
بهتر آن است سخن وصف مخاطب باشد
شعر من درد دل مادر زینب باشد
پشت کردی به #سقیفه که بگویی حق کیست
حق علی باشد و رفتار علی جز حق نیست
خطبه خواندی به همه درس شهامت دادی
امر کردی به خودت اذن شهادت دادی
ای همه دل خوشی زندگی ام لبخندت
مادرم! کاش که من هم بشوم فرزندت
رو سیاهم ولی از حُبِّ علی شعله ورم
تو قبولم کنی از قید خودم می گذرم
عاقبت تکیه به شمشیر پدر خواهم داد
و به خونخواهی پهلوی تو سر خواهم داد
#شایان_مصلح
#هفت_سین_دلبری
در سفره ی دل باز کردم هفت سینم
تا گوشه ی چشمی رخ او را ببینم
ماه خدا سال نو ام را کرد تزئین
ماه #علی بر ادعایم هست تضمین
در پرتوی #شعبان رسیده ماه روزه
همراه با #قرآن رسیده ماه #روزه
گشته تبرک سال نو با شام #افطار
در سایه ی تشنه لبان ما را نگهدار
در سفره ی نوروز چیدم هفت سین را
با لاله ها رنگین نمودم این نگین را
🇮🇷ا🇮🇷
در سین اول با کمال احترامش
از دور بر کرب و بلا دادم #سلامش
در #سجده افتادم برای سین دوم
چون پاسخم را می دهد او با تبسم
وقتی مدال شاعری در #سینه دارم
در سین سوم، شعر او را می نگارم
#سال شروع سفره ی عیدم حسین است
که چارمین سین است اما نور عین است
در #ساعت تحویل موج اشک جاری ست
در پنجمین سین چشم ها در آبیاریست
سین ششم دستم به دامان نگار است
#سائل همیشه چشم در راه بهار است
در سین هفتم داغدارم از برایش
دارم تمنای #سفر بر کربلایش
ذکر#رقیه بر لبم بعد نماز است
چون بیشتر بر مشکلاتم چاره ساز است
حسن ختام شعر عیدم مثنوی باد
هر سال من تا روز آخر مهدوی باد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شاعر: #حسین_جعفری
🌺🎁 پیشکش به #امام_رضا_جان (ع) برای ولادتشان
#طورموسی
...............
#نجمه بود و #مادر_خورشید، آن شب نور داد
روز میلادش خدا در آسمانها سور داد
فکر کن #موسی چه حالی داشت وقتی او رسید
خندهاش بر ظلمتِ #شهر_مدینه #طور داد
در دل #ذیالقعده باران شد به دشت پر ترک
قطرههای اشک او اهل زمین را شور داد
#خشم_فرعونِ_زمان را بیشتر کرد این پسر
حضرت #موسای_کاظم اینچنین دستور داد ـ
(تا #کنیزی_مغربی را میهمان او کنند
#نجمه که آمد خدا گویا به او یک #حور داد)
نام مولودش فقط باید #علی باشد #علی
پاسخ دشنام دشمن را امام اینجور داد
او که آمد با #احادیثش به دست سایهها
آینه... تنها نه، صدها پنجره منشور داد
خوش به حال هر که از نزدیک #مشهد را چشید
خوش به حال هر که بر او #یک_سلام_از_دور داد
مشهدش در عین اینکه از #بصیرت مملو است
بارها از #چشم یک #چشمه، #شفای_کور داد
ای به قربانش که جای هر زیارتکردنی
#وعده_دیدار ما را در میان گور داد
او #خراسان را #خراسان کرد و با احیای دین
پاسخی درخور به قتل و غارت #منصور داد ۱
عاقبت #مأمون که چید از باغ او صد خوشه علم
یک شب از مستی به #دستان_رضا انگور داد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...................
۱. درحالیکه از خلیفه نخست به جز چند لباس باقی نمانده بود، از منصور نزدیک به ششصد هزار هزار دینار پس از مرگش باقی ماند. او شورشهای زیادی را سرکوب کرد ازجمله عنصر وفادار خلافت عباسی، ابومسلم خراسانی را به قتل رسانید. وی خیزش سنباد را که اهل خراسان بود، سرکوب کرد. به عقیده شیعیان، او دستور قتل جعفر بن محمد صادق (ع) را نیز صادر کرد.
#سال_روزازدواج_حضرت #علی(ع)و #حضرت_زهرا(س)
شب عروسی تان آسمان مصفا شد
زمین پر از برکات خدای اعلی شد
شب فرارغم و ماندن خوشی ها شد
میان عرش خدا بزم شور برپا شد
دلم ز پرده برون شد,کجایی ای مطرب؟
هواهوای جنون شد,کجایی ای مطرب؟
نفس به جان غزل ها دمیده شد امشب
جنون به مرز تماشا کشیده شد امشب
همینکه صحنه ی این عقد دیده شد امشب
ندا رسید که : عشق آفریده شد امشب
معاشران گره از زلف یار باز کنید
به سمت فاطمه و شوهرش نماز کنید
زمان بخشش هر اشتباه آمده است
شب سیاه به +پایان راه آمده است
به شام تار هوای پگاه آمده است
شب عروسی خورشید و ماه آمده است
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که غنچه گل شده با نغمه ی مبارکباد
شب وصال دودلداده ودو دلبند است
به این دلیل دل کل خلق خرسند است
لب رسول ازاین عشق غرق لبخند است
که عاقد علی و فاطمه خداوند است
سرود مجلس امشب فلک به رقص آرد
از آسمان گل یاس و سپیده می بارد
دونیمه شد شب معراج سیب پیغمبر
که نیم آن شده زهرا و نیم باحیدر
ولی رساند خدا این دو را به همدیگر
زبان شاعر از این وصف لال شد دیگر…
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟
بلند گفت ؛ به زهرا و مرتضی صلوات
#مجتبی_خرسندی
#امیرالمومنین_غدیر
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
و بدانید که تا زنده ام و جان دارم
به خدای علی و فاطمه ایمان دارم
#شیعه ی_رافضی ام از سه نفر بیزارم
کور خواندید که دست از سرشان بردارم
علوی ام،سر ناموس خدا حساسم
من مُرید پسر حضرت حق،عباسم
لب به آبشخور کفتار نخواهد زد شیر
آب خوردم فقط از چشمه ی جوشان غدیر!
از خدا خواسته ام اهل #برائت باشم
نه که با عامّه دنبال رفاقت باشم
مانده حرف پدرم تا به ابد در گوشم
غیرتم را به دو مثقال طلا نفروشم
سایه اش تا به ابد از سر من کم نشود
گردنم پیش کسی غیر #علی خم نشود
بهتر آن است سخن وصف مخاطب باشد
شعر من درد دل مادر زینب باشد
پشت کردی به #سقیفه که بگویی حق کیست
حق علی باشد و رفتار علی جز حق نیست
خطبه خواندی به همه درس شهامت دادی
امر کردی به خودت اذن شهادت دادی
ای همه دل خوشی زندگی ام لبخندت
مادرم! کاش که من هم بشوم فرزندت
رو سیاهم ولی از حُبِّ علی شعله ورم
تو قبولم کنی از قید خودم می گذرم
عاقبت تکیه به شمشیر پدر خواهم داد
و به خونخواهی پهلوی تو سر خواهم داد
#شایان_مصلح
#تقدیم به #مادرسادات #علیهاالسلام
#سه_مناسبت_آخر_صفر
#بیست-وهشتم_صفر1
🌸در 7 بند🌸
🌸#سبک-قدم-قدم🌸
بنداول ودوم :#پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم
بند سوم وچهارم: حضرت #مجتبی علیه السلام
بندپنجم وششم:حضرت #رضاعلیه السلام
#بند هفتم: گریزبه کربلا
#جواب:
فاطمه شد،صاحب عزا
غم پدر، غم حسن، غم رضا
فاطمه شد،صاحب عزا
هم تو مدینه هم تو مشهدالرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#بنداول:
نشسته در کنار بابا
بادیده های مثل دریا
امیّدش بارسفر بسته
بمیرم داره میشه تنها
باغ گل شده بی باغبون
زهراشددیگه بی سایه بون
چی گفته در ِ گوشش بابا
خوشحاله بادو چشم گریون
فاطمه جون گریه نکن
تو زودتر ازهمه بابا میای پیشم
این دم آخری ببین
فکر تو و علی و درب و آتیشم
🌸🌸🌸🌸🌸
سرش رو سینه ی باباشه
آه و ناله روی لبهاشه
ازبس که سنگینه این غُصّه
توونی نداره که پاشه
باباش فکر غم حیدره
غمگین ِدردای دختره
چندروز ِدیگه گل یاسش
از ضرب میخ در پرپره
دست علی بسته میشه
زدن به دختر نبی روا میشه
با تازیونه،کعب نی
اجر رسالت نبی ادا میشه
🌸🌸🌸🌸🌸
می سوزه برای حسنش
اون که غریبه تو وطنش
امام بی کسی که گشته
همسر بی وفا دشمنش
دلشو پیش زینب برده
ازخون توی تشت آزرده
این خون دلیه که اون روز
تو کوچه برا مادر خورده
یادش نرفت،کوچه ی تنگ
دستی که گوشواره ی مادرو شکست
تو خونه دیگه مادرش
به صورتش ازاون به بعد پوشیه بست
🌸🌸🌸🌸🌸
کاشکی می شدشبونه مدفون
دور از چشم همه و پنهون
دیگه کنار قبر جدّش
تابوتش نمی شد تیر بارون
حسین اومده بالا سرش
کفن خیسه با چشم ترش
انگار هدف گرفته قلبش
تیری که کشید از پیکرش
گفت حسنم،پشتم شکست
هجرتو برده از دلم قرار وصبر
غارت زده ، به من میگن
برادرم رو می زارم میون قبر
🌸🌸🌸🌸🌸
باز ذکر یارضا می گیره
باز برا غربتش دلگیره
بی کس وتنها توی حجره
پاره ی جگرش می میره
گشته مسموم زهر انگور
که مأمون داده به او با زور
هی می شینه وهی پا میشه
توونش رو گرفته بدجور
خادم چی دید که گریونه
رو سر عبا کشیده و تمومه کار
گذاشته سر،به روی خاک
چرا زده فرشای حجره رو کنار
🌸🌸🌸🌸🌸
راحت میشه ز غربت کم کم
بسّه این همه درد و ماتم
می پیچه به خودش توحجره
انگار کاری شده دیگه سم
کسی نیست برسه به دادش
جوابی بده به فریادش
منتظر مونده بار آخر
ببینه باز روی جوادش
بادل خون،از راه دور
جوادش آخر اومده به دیدنش
تو بچگی یتیم شدو
گرفت سرباباشو روی دومنش
🌸🌸🌸🌸🌸
هم نبی هم رضا هم حسن
از غم کربلا دم زدن
میخونن لحظه های آخر
روضه ی شاه دور از وطن
جسمشون شده غسل وکفن
زیر آفتاب نمونده بدن
جدا نشد دیگه انگشتی
نشدغارت دیگه پیروهن
امون ز غربت حسین
باهرچی توی دست دارن می زننش
ز نعل تازه ی عدو
نموند یه جای سالمی روی تنش
غریب حسین،غریب حسین
امیر بی سپاه کربلا حسین
غریب حسین غریب حسین
شهید بی گناه کربلا حسین
#علی-مهدوی- نسب(#عبدالمحسن)
#مناجات_مهدوی_حضرت_مجتبی_علیه_ال
بحق الحسن عجل لولیک الفرج
آقای ما یک عمر، هر آن گریه کردی
پیوسته چون ابر بهاران گریه کردی
دیدی پریشان حالی هر منتظر را
هر لحظه با قلب پریشان گریه کردی
گاهی میان جمع ما مثل غریبان
گاهی تو تنها در بیابان گریه کردی
بابای امّت هستی و با مهربانی
بر دردهای هر مسلمان گریه کردی
دائم صبوری کرده ای مانند ایّوب
دائم چو یوسف بین زندان گریه کردی
رفتی دوباره در بقیع و با دل خون
بر غربت قبر عموجان گریه کردی
یاد جگرهای درون طشت با آه
یاد لب خونی، فراوان گریه کردی
شد تازه زخم داغ آن تشییع خونین
با روضه های تیرباران، گریه کردی
وقتی که جدّت می کشید آن تیرها را
دیدی تو خون روی پیکان، گریه کردی
دیدی کفن خونی شده امّا برای
گودال و داغ جسم ِعریان گریه کردی
یاد تنی که رفته زیر نعل تازه
مانند عمّه، موپریشان، گریه کردی
#علی-مهدوی نسب(#عبدالمحسن)