#فاطمیه
#مدح
#برائت
#قصیدهواره
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله درد سر دارد
کسی که شهر سر سفرهٔ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد...
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد...
دهان تیغ دودم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی، از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
📝 #مجید_تال
#امیرالمومنین_غدیر
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
و بدانید که تا زنده ام و جان دارم
به خدای علی و فاطمه ایمان دارم
#شیعه ی_رافضی ام از سه نفر بیزارم
کور خواندید که دست از سرشان بردارم
علوی ام،سر ناموس خدا حساسم
من مُرید پسر حضرت حق،عباسم
لب به آبشخور کفتار نخواهد زد شیر
آب خوردم فقط از چشمه ی جوشان غدیر!
از خدا خواسته ام اهل #برائت باشم
نه که با عامّه دنبال رفاقت باشم
مانده حرف پدرم تا به ابد در گوشم
غیرتم را به دو مثقال طلا نفروشم
سایه اش تا به ابد از سر من کم نشود
گردنم پیش کسی غیر #علی خم نشود
بهتر آن است سخن وصف مخاطب باشد
شعر من درد دل مادر زینب باشد
پشت کردی به #سقیفه که بگویی حق کیست
حق علی باشد و رفتار علی جز حق نیست
خطبه خواندی به همه درس شهامت دادی
امر کردی به خودت اذن شهادت دادی
ای همه دل خوشی زندگی ام لبخندت
مادرم! کاش که من هم بشوم فرزندت
رو سیاهم ولی از حُبِّ علی شعله ورم
تو قبولم کنی از قید خودم می گذرم
عاقبت تکیه به شمشیر پدر خواهم داد
و به خونخواهی پهلوی تو سر خواهم داد
#شایان_مصلح
#تبری
آنان كه بر تبرّى ما انگ مى زنند
چون آهن اند و طىِّ زمان زنگ مى زنند
با اهل بدعت اند به صلح و مصالحه
آن وقت با من و تو دم از جنگ مى زنند!
بايد كه تيغ را به روى دشمنان كشيد
اينان چرا به صورت ما چنگ مى زنند؟!
وحشت زده،عريضه ى وحدت زده شدند
حالا قلم به شيوه ى نيرنگ مى زنند!
بر ما كه بر طريق ولاييم استوار
طعنه شبيه خلقِ نظر تنگ مى زنند
باور بكن ولايتشان صادقانه نيست
آنان كه در #برائت خود لنگ مى زنند!