eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 به پیشگاه (ع) در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
پیشکش به (ع) داغ انگور ................... خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند : ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت کم از و نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را
🌷🌺 ................... خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند : ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت کم از و نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...! قم المقدسه