.
#میلاد_امام_رضا
#یا_فاطمة_اشفعی_لنا_فی_الجنة
تا که کهف الورای این کشور
مملکت های مشهد و قم شد
کلب اصحاب کهف، این شاعر
پی نیکان گرفت و مردم شد
مثل سلمان نگشته ام منّا
طینت ما ولیک منهم شد
کام تلخم همیشه نزد شما
رطب خاصه ی پیارم شد
تا که صاحب کرم شما باشید
ابر هم در پیِ ترحم شد
خوش به احوال کودکی هایم
چون که در صحن این حرم گم شد
گم شدم وقت دیدن گنبد
گریه ام رفت و یک تبسم شد
جامعه خوانده ام که فهمیدم
منشا هرچه خیر انتم شد
با رضاکم اگر خدا بخشید
حال ما رضی الله عنهم شد
اهل حقِّ خدا شما هستید
که حساب جهان علیکم شد
هر دمی نامتان به گوش رسید
دلمان غرق در تلاطم شد
مادری هستم و نمود حرم
قبر دخت امام هفتم شد
خاک پای قدوم زوارت
سرمه شد یا گِلِ تیمم شد
حق ما نیست دوری از حرمت
شکر ما حق این تقدم شد
"ما گدایان ملک سلطانیم"
مزد ما هم لئن شکرتم شد
حتم دارم که درب هشتِ بهشت
رو به قبر امام هشتم شد
خوش به آن کفتری که گرد شما
روزی اش چند دانه گندم شد
#جواد_محمودآبادی
#دهه_کرامت، میلاد با سعادت #فاطمه_معصومه (س) و آقا #علی_بن_موسی الرضا (ع) مبارک باد
#زیارت_جامعه_کبیره
#سلمان_منا_اهل_البیت
.
#پیوند_آسمانی
درِ بیت محمد (ص) را زده دست خدا امشب
تپش های دلش گوید خبر از مبتدا امشب
اذان حق ز احمد بهر وصلت اذن می خواهد
تمام رکن ایمان با خجالت اذن می خواهد
اگرچه حیدر از اول مسمّای خصایص بود
ولی بی فاطمه (س) ایمان مولا نیز ناقص بود
ندیده از نخستین روز، این مجد و بزرگی را
زمین مانند این بانو زمان مانند این آقا
محمد (ص) از دل تنگ وصیّ خود خبر دارد
زره را ای علی (ع) بفروش او بهرت سپر دارد
اگر ای فاطمه (س) راضی به وصل مرتضی گردی
بدان ام الحسین (ع) و شافع روز جزا گردی
محمّد (ص) عاقد و شاهد وجود ربّ اعلا شد
علی(ع) شد همسر زهرا (س) و زهرا یار مولا شد
محمّد (ع) خطبه می خوانَد که زهرایش بلی گوید
بلی نه در جواب خطبه، زهرا (س) یا_علی (ع) گوید
بنازم این محبت را فدای لطف و احسانش
نبیِّ مصطفی (ص) جانانه اش را داد بر جانش
تو گویی شاخه ای از یاس می بخشید مولا را
به دست مرتضی چون داد دست پاک زهرا (س) را
به زهرا داد احمد بحر و دریای ولایت را
به حیدر داد اما معدن و دریای عصمت را
نه جای اشک دارد جشن این زوج جهان آرا
ولی احمد به دامادش امانت داد زهرا را
ز یُمن ازدواج شیر حق با دختر طه (ص)
شد الرحمن عروس از آیه ی دیدار دریاها
بهار آمد دل تنگ اب التربة بهاری شد
یم کوثر رسید و بر ضمیر خاک جاری شد
نهال طَیّب آمد اصلُها ثابت محقق شد
دوباره نور حق بر انشعاب خویش ملحق شد
به لحن قدسیان از شوقِ این پیوند آوازی است
به عشق شاه و شهبانو پر از الحان شیرازی است
که بادا باد بر امت مبارک باد بادا باد
زفاف مظهر عصمت مبارک باد بادا باد
#جواد_محمودآبادی
.
#الشام
#دروازه_ساعات
دوباره بوی بلا و ستم رسد به مشام
رسید قافله بر شهر شب به قریه ی شام
قبیله ای که غمش بی حد است و اندازه
اسیر مانده به صحرا به پشت دروازه
چه ظلم ها که نشد بر تبار یاسین ها
نشسته قافله در انتظار آذین ها
قلم چگونه نویسد ز حال و روز ذوات
چو گشت وارد این شهر از درِ ساعات
ز بامها همه سنگی به دست هر شخص است
کنار قافله دشمن به شادی و رقص است
کشیده کارِ به خون خفتگان آل علی (ع)
که راسشان شده بر نی به دست هر دغلی
پلید ها سر شه را نشانه می کردند
و سنگ جانب سرها روانه می کردند
به دستهای امام و ذوات سلسله هاست
نمک به زخم همه خنده ها و هلهله هاست
مخدرات حرم بین هیزها واویل
بس است زخم زبان بر عزیز ها واویل
کسی که قدر شناسد ز عترت اینجا نیست؟
کسی نبود بگوید که غیرت اینجا نیست؟
حرامیان بروید از کجاوه دور شوید
ز گرد ناقه ی ناموس حق کنار روید
چقدر اهل ستم در شکنجه استادند
که از گذار جهودانشان گذر دادند
امان ز جور جسوران و از جنایتها
مسیر ، کوته، اما گذشته ساعتها
چه سر زد است از این مردمان هرزه ی پست
که راس شاه به دروازه چشم خود را بست
فدای راس شه و آیه های قرآنش
خدا کند نخورد خیزران به دندانش
منافقان که قسم بر کتاب می خوردند
کنار راس طهورش شراب می خوردند
امان ز حال بد اهل بیت پاک امام
تمام شهر تباه است چون خرابه ی شام
ز چشمهای همه، شام، گریه می خواهد
خرابه نیز از آنها رقیه (س) می خواهد
بمیرم از غم زین العباد (ع) زین ایام
سه مرتبه ز غمش با اشاره گفت: الشام
#جواد_محمودآبادی
1402/05/27
اول #ماه_صفر 1445
.
..
اربعین عشق
آسمان شب شده در ماتم مهر و ماه است
داغ هفتاد و دو گل فاجعه ای جانکاه است
کاروان اسرای علوی در راه است
زنگ این قافله انگار صدایش آه است
کاروان آمد و بر کرببلا حاضر شد
"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد"
عطر #یوسف برسد لیک نه از پیراهن
اثری نیست از او غیر مزاری به وطن
چو لگدمال شد از سمّ ستور دشمن
عطر سیب است که پیچیده در این دشت محن
وطن شاه همین #قتلگه بایر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
بهر دلسوختگان مرقد دلداری هست
"گرچه گل نیست ولی صحنه ی گلزاری هست"
درد دل در دل هر سوخته طوماری هست
گرچه آن روز نشد، وقت عزاداری هست
قلم از وصف غم اهل حرم قاصر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
یاد آن گل که بر او تیغ و سنان بود که ریخت
چشمها چشمه شد و اشک روان بود که ریخت
از شترها به زمین خیل زنان بود که ریخت
فصل پاییز شد و برگ خزان بود که ریخت
مجلس روضه ی بر خون خدا دایر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
این رباب است که گشته لغتش وای حسین
ذکر او بود علی مرثیتش وای حسین
گاه می گفت علی وای #عطش وای حسین
اصغرم از عطش افتاده به غش وای حسین
کودکم در دم آخر به پدر ناصر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
داغها تازه شد و هیئت غم گشت به پا
آن یکی گفت پدر آن دگری گفت اخا
آن یکی گفت ببین قامت من گشته دوتا
آن یکی رفت به دنبال مزار سقا
اربعین بود و حرم معتکف حائر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
در کنارش زینب (س) با الفِ دال نشست
یاد آن روز که در پهنه ی گودال نشست
اربعین، غم به دلش مثل چهل سال نشست
کوه صبر است نیفتاد ز پا، حال نشست
گر چهل روز بر این موج بلا صابر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
یادش آمد که در آن روز عذابش دادند
آب می خواست که با تیر جوابش دادند
با دم کودک شش ماهه خضابش دادند
تشنه لب بود که با خنجر، آبش دادند
از بلندای حرم قائله را ناظر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
چه سخنها است که با جان برادر دارد
تن بی سر خبر از غصه ی خواهر دارد؟
گریه ها کرد از این خاک که بر سر دارد
دید قبرش اثر از گریه ی مادر دارد
هر شب جمعه بر او #فاطمه (س) هم زائر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
آسمانها و زمین از غم وتر الموتور
تا ابد اشک بریزند بر این قبه ی نور
لحظه هامان شده هر روز چو یوم عاشور
سوخت از آتش او هرکه از او کرد عبور
کاتبی از حرمش کرد گذر، شاعر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
#جواد_محمودآبادی
#اربعین
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
اگرچه حرف دل و دلنواز یا زهرا (س) است
خلاصه مرثیه ی جانگداز یا زهرا (س) است
برای لیله مسما، برای کوثر نام
برای لفظِ علی (ع) ،هم تراز، یا زهرا (س) است
گذشت سال به سال و نگشته است عیان
هنوز جمله ی پر رمز و راز ، یا زهرا (س) است
زمین خانه ی او چون ستاره در عرش است
شکوه جلوه ی راز و نیاز ، یا زهرا (س) است
به قله های عفاف و حجاب و حجب و حیا
همیشه پرچم در اهتزاز یا زهرا (س) است
مدد ز هرکه گرفت هرکسی خودش داند
برای شیعه ی او امتیاز یا زهرا (ع) است
بگو به هرکه گرفتار شد همین سِر را
که استغاثه ی اول طراز ، یا زهرا (س) است
اگر شکسته دلی غم مخور که در عالم
برای هر گره ای ، چاره ساز یا زهرا (س) است
برای گریه به ارباب ، هر شب جمعه
به اذن حضرت مادر، جواز ، یا زهرا (س) است
به کوچه فاطمه (س) یابن الحسن به لب دارد
و ذکر فارس مُلک حجاز، یا زهرا (س) است
بلی کتیبه ی سربند جبهه ی شهدا
نوشته ی به ابد برفراز ، یا زهرا (س) است
دوباره صحنه ی بیت_المقدس است امروز
و رمز این عملیٌات ، باز یا زهرا (س) است
#جواد_محمودآبادی
.
#شب_هشتم_محرم
کتاب روضه ورق خورد و صفحه گویا شد
دلم برای غمت ذره ای مهیا شد
ز قطره قطره ی هر اشک دیده دریا شد
دوباره ورد لبم ذکر واعلیا شد
دلم شکست از این روضه ی پدر پسری
به یاد مطلبی از روضه های شوشتری
حسین (ع) بود و وداع از وجود پیغمبر
حسین (ع) بود و تماشای رفتن حیدر
حسین (ع) بود و نوای عطش فزای پسر
حسین (ع) بود و ندای سلام بر تو پدر
سه بار بهر علی اکبرت تو جان دادی
بجای شیخ دو دفعه تو امتحان دادی
درید بند دل باب را نوای پسر
پدر دوید به سوی نوای نای پسر
به خاک بود پریشان هجا هجای پسر
فغان عزای پدر بود یا عزای پسر
چو دید هستی خود را به دستِ باد، حسین (ع)
دلش شکست و در آنجا ز پا فتاد، حسین (ع)
غروب گشته و از آسمان شفق رفته
ز زانوان حسین (ع) از غمش رمق رفته
چو دید مصحف اکبر ورق ورق رفته
شبیه احمد مختار و شیر حق، رفته
قیام سرو علی اکبرش به حال قعود
زبان خشک پدر را به التماس گشود
به جسم پیر پدر روح و جان من برگرد
نشسته خاک، به روی جهان من برگرد
عصای دست پدر ای توان من برگرد
مخواه خصم ببیند فغان من برگرد
علیِّ من جگرم بود وای بر جگرم
چگونه پیکر صد پاره را به خیمه برم
بیا به رسم ادب پیش پای من برخیز
خلیل آمده، ای تکه تکه تن برخیز
ببین که عمه رسیده کنار من برخیز
بگیر دست مرا دست و پا نزن برخیز
بلند شو قدح ناب جرعه جرعه شده
بلند شو تن صد چاک قطعه قطعه شده
گلم که خار بیابان نموده محصورت
فدای جام پیمبر نمای مکسورت
ندیده چرخ و فلک ماه، مثل این صورت
چرا فتادهای ای طفلکم به این صورت
پدر که ریخته بر خاک، نوشْ دارویش
به یاد عطر خوشش رو نهاد بر رویش
#جواد_محمودآبادی
#حضرت_علی_اکبر
.
#زبانحال_حضرت_زینب
سر داشته ای؟
آن روز که وقت ذبح گردنها بود
یادت که نرفته زینبت تنها بود
یادت که نرفته رفتی و جا ماندم
ناموس تو بین کوی و برزن ها بود
آن روز که روی خاک جان می دادی
کشتی تو مرا سر به سنان می دادی؟
می خواست که جان من در آید وقتی
سر را به سر نیزه نشان می دادی
می گردم و از گل خبری نیست که نیست
حتی ز گلابش اثری نیست که نیست
ناگاه بدیدم که من از با غ گلم
جا مانده بجز مشت پری نیست که نیست
دیدم که لباس را تو برداشته ای
دیدم به زمین لاله ی خون کاشته ای
آنگونه بریده اند سر از تن تو
انگار نه انگار که سر داشته ای
گفتم که بگو برادرم هستی تو
با من تو بگو تاج سرم هستی تو
هنگام وداع پیکرت خسته نبود
آیا که حسینِ (ع) مادرم هستی تو
گفتم که بگو مادر تو زهرا (س) نیست؟
آیا که پدربزرگ تو طه (ص) نیست؟
ای زینت دوش مصطفی بر خاکی؟
برخیز که جایگاه تو اینجا نیست
من می روم و همره من می آیی
ای سر به روی نی چقَدَر زیبایی
باید که سرت بلند و بالا باشد
باید که بدانند که تو آقایی
#جواد_محمودآبادی
.
#یافاطمه_الزهرا(س)
مادرم ای که مثل ذات نبی (ص)
حجتی بر همه امامانش
بی تو بیت ولا شود خاموش
که تویی روشنا و سامانش
خانه تاریک شد چو آشفتی
داد از حال نابسامانش
من فدای شکسته بازویت
کرده ای از علی اش کتمانش
زخم دل مثل زخم پهلوی توست
نیست دارو و نیست درمانش
درد مادر دوا ندارد حیف
جز لقای خدای رحمانش
بهر بابا نمانده یارانی
نفراتی مثال سلمانش
پدرم که تمام ارض و سما
همه هستند تحت فرمانش
وای از غربتش که از غم تو
غرق باران شده است چشمانش
از سکوتش که تا یهودی دید
منقلب گشت و شد مسلمانش
ننگ بر ناسیان روز غدیر
که شکستند عهد و پیمانش
مثل آن دزدهای کوچه ی ما
غم تو می کِشد به رسمانش
مادر آبها زمین خورد و
به عطش مانده تشنه کامانش
وای از رفتن زن خانه
وای بر غربت یتیمانش
مادری نیست تا که بگذارند
سر خود را به روی دامانش
از غمش کامشان نشد شیرین
خانه شد بیت تلخکامانش
فاطمه (س) رفت و پیش از او مردند
جانشان بود پیش گامانش
#جواد_محمودآبادی
.
#ناحلة_الجسم
ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش
شهد به کامم در این، تلخی ایام باش
آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای
بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش
گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من
خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش
من اسداللهم و، بند به دستم زدند
فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش
سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت
چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش
حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی
پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش
ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم
حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش
دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو
گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش
ای گل نیلوفری، ای گل یاس #علی (ع)
جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش
خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد
باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش
داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد
پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش
فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر
گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش
عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر
چند صباح دگر، مادر ایتام باش
راحت جانم نرو یار جوانم نرو
نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش
گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال
رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش
شام غریبان تو، روز سیاه علی است
همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش
#جواد_محمودآبادی
#محرم_الزهراء
1403/09/11
ایام #شهادت #حضرت #فاطمه #زهرا (س) تسلیت
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شهادت_مادرم_افسانه_نیست