eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
از کعبه کاروانی رود به میهمانی امّا چرا مهیّاست برای جان‌فشانی؟ ◇آواره شد به صحرا   حسین عزیز زهرا◇ این کاروان به هم‌ره ماه و ستاره دارد هم پیر و هم جوان و هم شیرخواره دارد ●●● این کاروان به هم‌ره آورده بلبل و گل امّا عطش رباید از غنچه‌ها تحمّل ●●● این کاروان به هم‌ره آورده باغ لاله کنار عمّه دارد یک دختر سه‌ساله ●●● این کاروان به هم‌ره عطر بهار دارد چون از سفیر کوفه یک یادگار دارد ●●● این کاروان که سوی قبله‌گه دل آید از چه اجل پی او منزل به منزل آید؟ ●●● ✔این اثر  و آثاری با این وزن شعری یعنی "مستفعلن فعولن" قابلیّت دارد که به سبک‌های مختلفی خوانده شوند و طبیعتا" با توجّه به سبکش ، ، و نام گیرند. ✔اثر فوق، سروده‌ی سال ۱۳۷۶ (۲۷ سال قبل) است و گمان دارم هنوز می‌تواند ارتباط با مستمع برقرار کند. (یکی دو واژه را عوض کرده‌ام) ✔نوشتن با روان‌نویس قرمز و دست‌خطّ و دفترچه داشتن ، مربوط به همان سال است.
😭🙏🏻 تقدیم به ............ کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است! از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است نینوا را می شناسد از ازل مولای ما در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را با خودش آورده و از غم نیندیشیده است ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است قم المقدسه