eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🙏🏻 تقدیم به کاروان ............ کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است! از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است نینوا را می شناسد از ازل مولای ما در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را با خودش آورده و از غم نیندیشیده است ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است قم المقدسه
😭🙏🏻 تقدیم به ............ کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است! از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است نینوا را می شناسد از ازل مولای ما در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را با خودش آورده و از غم نیندیشیده است ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است قم المقدسه
. بیا خواهر از محملت پایین بیا آخر دنیامو ببین منو میکُشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدن و منو از تو آخر میگیرن و تو باید بری بسپری من و به ریگ صحرا اینجاست کربلا ؛ که گفته مادرم هرچی مصیبته ؛ اینجا میاد سرم اینجا تو بی کس و ؛ من بی قمر میشم تو بی برادر و ؛ من بی پسر میشم ........................ داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم من این غِصه رو پیش مادرم شنیده بودم سرا پا میلرزم تو اضطراب برای خودم نه برا رباب من این روزا رو حتی توی خواب ندیده بودم گودال می‌بینم ؛ ای وای از تنت احساس می‌کنم ؛ از من میگیرنت ای کاش تو دلم ؛ آتیش به‌پا نشه ای کاش پام به این ؛ گودال وا نشه .............................. چرا خاک اینجا پر از خونه زمین و زمون روضه می‌خونه رقیه میگه کی میریم خونه چشم انتظاره چرا خشک و بی‌حاله آسمون قراره بمونیم باشه بمون چرا ساربون مونده پیشمون چه فکری داره انگشترت داره ؛ چشماشو میدره کاشکی میشد یه جور ؛ راضیش کنی بره بد جور دورمون ؛ هی پرسه میزنه این تازه اولِ ؛ دلشوره‌ی منه شاعر: ✍ .
. صدای ارباب به گوش آید خون محبان به جوش آید أنا قتیل العبرات منم سفینه نجات ای اهل عالم اجازه دادم سیه بپوشی به این سیاهی گنه بپوشی شده ضیافتم به پا رسیده موسم عزا شده محرم ز شهر کوفه رسد نوایی الهی آقا کوفه میایی خداکند نیاوری به همرت تو دختری عزیز زهرا در انتظارت نشسته کوفه ببین غرورم شکسته کوفه قسم به جان مادرت میاوری تو خواهرت عزیز زهرا ✍ ................... . صدای ارباب به گوش آید خون محبان به جوش آید أنا قتیل العبرات منم سفینه نجات ای اهل عالم زخاک صحرا رسیده آوا خوش آمدی ای حاجی زهرا به پا نما تو خیمه ها به سرزمین کربلا به دست سقا عقیله با چه وقار کامل پیاده گردد ز عرش محمل اهل حرم مودب اند همه غلام زینب اند بیا تماشا عزیز زهرا صدایی آمد بیا حسین جان دلم گرفته در این بیابان مشو‌ دمی ز من جدا غم تو می کُشَد مرا غریب و تنها عزیز زهرا برس به داد دلم عزیزم بگو چه خاکی به سر بریزم اگر ببینمت اخا که مانده ای به زیر پا به خاک صحرا عزیز زهرا .............. . سه ساله اما بزرگ شامم شدم فدای راه امامم خرابه را کنم حرم مُحیِ نام حیدرم (من از تبار حیدرم) عزیز زهرا ببین چه کرده زمانه با من سرت گذارم به روی دامن مگر که مُرده دخترت چنین عوض شده سرت عزیز زهرا دو دیده واکن ببین عزیزم به این قیافه شکل کنیزم؟! لباس پاره ای به تن نخورده شانه موی من عزیز زهرا سلام الله علیها ............... . صدای ارباب به گوش آید خون محبان به جوش آید أنا قتیل العبرات منم سفینه نجات ای اهل عالم کرببلا شد منای زینب رسیده وقت عطای زینب منم عقیلةُ العرب زینب هاشمی نسب عزیز زهرا منم از تبار ابوترابم وقار زهراست در این حجابم چادر من روی سرم شبیه کعبه محترم عزیز زهرا ز نسل جعفر زخون حیدر کشیده زینب زخیمه لشگر بیا و دست رد نزن به این دوتا جان حسن عزیز زهرا ............... . صدای ارباب به گوش آید خون محبان به جوش آید أنا قتیل العبرات منم سفینه نجات ای اهل عالم به کودکی من کوه وقارم بداند عالم حسن تبارم منم منم عبد خدا پارهٔ قلب مجتبی عمو حسین جان زخیمه دیدم . زمین تکان خورد به پهلوی تو . نوک سنان خورد میان‌پنجه موی تو به زیر پا گلوی تو عموحسین جان چه نا مرتب سرم جدا شد به سینهٔ تو‌ تنم رها شد کنار تو به ضربه ها شدم به به چکمه جا به جا عموحسین جان ......... . شده چه ماهی ز خیمه عازم یوسف نجمه جناب قاسم شاخهٔ یاسمن شده جوانی حسن شده جانم به قاسم به روی مرکب نشسته زیبا حسن کجایی بیا تماشا ببین شده عجب یلی بنام مرتضی علی جانم به قاسم به خاک صحرا چه آرمیده زیر لگدها چه قدکشیده شده شبیه مادرش شکسته صورت و سرش جانم به قاسم ................. . علیه السلام به روی دستم بخواب عزیزم بگو چه خاکی به سر بریزم ببین شدم در اضطراب دهم چه پاسخ رباب لای لای علی جان فدای چشمان نیمه بازت به خون نشسته گیسوی نازت چه بد بریده شد سرت شده دریده حنجرت لای لای علی جان دگر برایم نمانده صبری چه زود عزیزم میان قبری ببین تکان دست من خنده به روی من نزن لای لای علی جان ......... . دوباره زنده شده پیمبر به صورت تو علیِّ اکبر تویی بزرگ عالمین ابن الحسن ابن الحسین علیِّ اکبر تمام اهل حرم پریشان پیمبرانه روی به میدان به هر قدم که می روی قاتل جانم می شوی علی اکبر شدی به ضربه چه نامرتب تنت بریزد زروی مرکب به طرف ببینمت روی عبا بچینمت علی اکبر ........ . حضرت سقا علی خصائل باب الجوائج یا ابوفاضل ای پسر ام البنین یابن امیرالمومنین جانم اباالفضل به اهل خیمه قوت قلبی برای من تو کاشفِ کربی امیری و مؤدبی پشت و پناه زینبی جانم اباالفضل دعا کنم که زمین نیفتی همین ادرک اخا تو گفتی ز خیمه ها دویده ام ببین که قد خمیده ام جانم اباالفضل دودستت افتاد میان راهم به صورت تو خیره نگاهم چه کرده با تو این چنین ضرب عمود آهنین جانم اباالفضل ............. . در این شب غم به دیدهٔ تر به گوشم آید صدای مادر بنی نوردیده ام شهید سر بریده ام غریب مادر برس به داد دلم تو امشب بیا و بنشین کنار زینب به چشم تر ببینمت تا سالمی ببوسمت غریب مادر جدایی از تو شده عذابم دارم سوالی بده جوابم اگر جدا شود سرت به پیش چشم خواهرت بگو چه سازم .👇
. گریز آخر شب دوم ای برادرم میبینمت تو گودال، که داری میری از حال مادرمونم اونجاس، تن تو میشه پامال دارم میبینم وسط گودالی بالای پیکرت گرفتن جنجال وای از دمی که همه میرن اما خولی با خورجینش میاد تو گودال دارم میبینم از الان، غروب عاشورا رو میون آتیش حرم، فرارِ دختر هارو صادق اویسی مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇