#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
هزار کوه بلا را به شانه ام بردم
ز دوری تو پدر همچو لاله پژمردم
قدم خمیده شده مثل مادرت زهرا
به مثل مادرت از داغ و غصه افسردم
نماند دختر تو پشت در ولی بابا
خدا گواست که در زیر دست و پا مردم
فقط نه تشنگی کربلا مرا آزرد
گرسنه بودم و؛سیر از همه کتک خوردم
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
تا که دیدم سر تو رفت ز کف صبر و قرار
سر پر خون،به روی دامن من سر بگذار
من به دنبال تو با دست اگر می گردم
علت این است ز سیلی شده چشمانم تار
گر چه آسیب رسیده به سرم از سیلی
ولی اینبار نخورده ست سری بر دیوار
این به هم ریختن گیسوی تو کشت مرا
وای در دست حرامی سر تو گشت حصار
راستی!عمه به من گفت که خنجر را شمر
سخت بر حنجر خشکیده ی تو داد فشار
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
نامسلمانان مرا وقت دعا سیلی زدند
پیش چشمان تر من، عمه را سیلی زدند
نی فقط در کربلا مجروح صورت ها شده
در میان راه پیوسته به ما سیلی زدند
هرکسی حرف از پدر میزد کتک میخورد لیک
منکه گفتم تشنه ام بر من چرا سیلی زدند
بعد تو با کعب نی گاهی زدن بر کتف من
گاه طفلت را میان کوچهها سیلی زدند
کوچه های شام تنگ و مردهاشان بی حیا
دخترت را شامیان بی حیا سیلی زدند
پردهی گوش من از یک ضرب سیلی پاره شد
مثل زهرا دخترت را بی هوا سیلی زدند
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
بابای خوبم بر تو ظلمی از عدو رفت
دیدم سرت بر نی که نیزه بر گلو رفت
بابا خودم دیدم سرت از نیزه افتاد
یک بی ادب سمت سر تو بی وضو رفت
ای وای من برداشت سر را از محاسن
دیدم دوباره راس تو بر نی فرو رفت
از روی ناقه دخترت را پرت کردند
شد بی حیا دشمن،زمانی که عمو رفت
ای کاش آن شب در بیابان مرده بودم
زجر آمد و می زد مرا،از دیده سو رفت
دستش بزرگ و صورت طفل تو کوچک
از بس که زد خون از سرم چون آب جو رفت
طفل تو را بر خاک صحرا می کشید و
بر پهلویم یک خاری از صحرا فرو رفت
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
ببین بابا گل نیلوفرت را
دولب بگشا ویا چشم ترت را
همانی که به رویم از جفا زد
به دستش دیده ام انگشترت را
درآن شب تا لگد بر پهلویم خورد
به روی خاک دیدم مادرت را
به تو سربسته گویم زجر آن شب
به قصد کشتمیزد دخترت را
پدر خوردم زمین از ضرب دستش
نمی دیدم دگر من،خواهرت را
فقط دستم به رگهای گلو خورد
پدر جان کی بریده حنجرت را
امان از عصر عاشورا که آنجا
به زیر دست وپا دیدم سرت را
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
سینه ام سوخته و از نفسم آید دود
دیدنِ این سر پر خون به غمم،غم افزود
سرت از سنگ شده زخم،لب از چوب ولی
مات و مبهوت که گیسوی تو در دست که بود
نه فقط صورت من گشت سیاه از سیلی
غیر ناخن همه اعضای تنم هست کبود
ضربت سیلیِ شان نیست کم از ضرب لگد
گوش پاره شود از سیلیِ سنگین یهود
وای از هلهله و رقص زنان شامی
لااقل کاش سرِ نیزه علمدار نبود
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
بیا ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را
بیا ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را
ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من
کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را
تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد
بیا ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را
تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی
نی ام من عمه، وا کن ای پدر چشم تر خود را
به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمیبیند
ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را
کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو
چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را
کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟
پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
#نوحه
سر پر خون خوش آمدی بابا
عجب بر ما سری زدی بابا
کنون که آمدی از ره، ای نور چشمانم
بیا دامن کشان بنشین به روی دامانم
حسین جانم حسین جانم بابا حسین جانم
****
چرا خاکستری شده رویت
زده بابا کی پنجه بر رویت
چرا از خانهی خولی سخن نمیگویی
چرا از کاکل خونی سخن نمیگویی
حسین جانم حسین جانم بابا حسین جانم
****
به سینه ام نشسته درد و غم
کتک خوردم ز دست نامحرم
نبودی دشمنت خنده به غربتم میزد
نبودی بیحیا سیلی به صورتم میزد
حسین جانم حسین جانم بابا حسین جانم
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است
قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است
به روی نیزه سری سمت عقب برگشته
حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است
صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود
گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است
دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت
گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است
جای انگشت روی صورت و گوشش اما
گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است
کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت
ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است
تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا
اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است
دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی
زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است
من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم
سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دو_بیتی
دست شکسته ام را در حنجر تو بردم
دیدم هنوز آثار، از دشمن تو مانده
انگشتهای دستم دانی چرا بریده
چون خرده های خنجر در گردن تو مانده
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است
قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است
به روی نیزه سری سمت عقب برگشته
حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است
صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود
گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است
دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت
گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است
جای انگشت روی صورت و گوشش اما
گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است
کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت
ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است
تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا
اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است
دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی
زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است
من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم
سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است
****
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دو_بیتی
۷۹۴
پیر یهودی گفت پایش را شکستم
با چوب دستی چند جایش را شکستم
بدتر از اینها زجر جوری زد که میگفت
خولی بیا انگشت هایش را شکستم
#محمود_اسدی_شائق
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است
قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است
به روی نیزه سری سمت عقب برگشته
حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است
صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود
گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است
دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت
گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است
جای انگشت روی صورت و گوشش اما
گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است
کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت
ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است
تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا
اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است
دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی
زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است
من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم
سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است
****
#محمود_اسدی_شائق
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۰۴۴
امدی اما بابایی دیره
اومدی حالا که دیگه سه ساله پیره
سرت بابا کلّ زندگیمه
اومدی از رو نیزه امّا نصف نیمه
ببر من رو
تا که نشم اسیر دست مردم
ببین دیگه افتادم از تکلم
مواظبم باش تا دیگه نشم گم
****
بابای خوبم خیال کن اصلاً
سیلی نخورده اِی پدر به صورت من
خیال اصلاً ای دلبر من
تو صحرا هیچ کس نکشیده داد سر من
امّا بابا
یه جور لگد زدن به من که بابا
اون لگدو نخورده حتی زهرا
تیر میکشه از اون لگد سر و پا
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۰۵۴
نیمهی شب ای مهربون خوش اومدی بابا خوش اومدی بابا
ای سر پر خون یه سری به ما زدی بابا خوش اومدی بابا
خرده نگیری که من بوسه زدم به رگهات
این خرده های چوبه که مونده روی لبهات
نمیبوسم لباتو کاش دخترت بمیره
ترسم اگه ببوسم لب تو درد بگیره
****
چند روزه به لبم بابا لبخند نیومده لبخند نیومده
خون گوش پارم هنوز که بند نیومده که بند نیومده
گوشوارمو کشیدن هنوز گوشام میسوزه
بس که رو خار دویدم خیلی پاهام میسوزه
سیلی زدن تا دیدن شامیا غربتم رو
کاشکی نبینی بابا سرخی صورتم رو
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۰۶۵
خوش اومدی بابای خوب و مهربون من
حالا که اومدی دیگه حرف از سفر نزن
دیدم تو مجلس شراب چجور تو رو زدن
میخوام ببوسمت الهی قربونت
از خرده ای چوب پُره لبای پُر خونت
چی بگم ای بابا از اون که میشه مست
اونقده زد روی لبات که خیزرون شکست
برگشتی اما ای سر حالا میون طشتی
تقریباً ای بابا جان بدون لب برگشتی
****
یه جای بوسیدن برا طفلت نذاشتی که
دستم بود اما روی نیزه سر گذاشتی که
مادر نداشتی ولی خب دختری داشتی که
بابا فدای این گلوی دَرهمت
سخته ولی هرجور شده بغل بگیرمت
ای سر غرق خون تورو پاشیدنت
کاش جای حنجرت میبوسید عمه گردنت
مثل سرت بابایی ببین منم سنگ خوردم
خبر داری از حالم که پشت هم سنگ خوردم
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#زمینه
۱۰۷۸
یه سر زتو برگشته اما کمه بابا
رگای خونینت چقد درهمه بابا
یه وقتی اومدی که خوابن همه بابا
بر روی نیزه بردنت چجور
سر نمیرفته زدنت به زور
مهمون شدی چرا توی تنور
آه
چشمای من به چش تو دوختهست
نصف صورتت چرا که سوختهست
****
شبای بی کسی یه روزی سر میآدش
دندونم افتاده ولی باز درمیادش
عمه همش به من میگفت پدر میآدش
گفت که میای اما نه بی بدن
گفت که میای سر میزنی به من
حالا با من یه ذره حرف بزن
آه
دستامو روی گوشام میذارم
شرمنده که گوشواره ندارم
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۰۸۸
پدر جان پدر جان
آمدهای ویرانه
به دیدن دردانه
تو شمع و من پروانه
ممنون به من سر زدی امشب
به دامنم آمدی امشب
****
پدر جان پدر جان
ای کعبهی آمالم
داری خبر از حالم
از طعنه ها مینالم
به زخم من عدو نمک زد
نبودی و مرا کتک زد
****
پدر جان پدر جان
سیلی زدن بر رویم
شکسته شد ابرویم
عدو کشیده مویم
روی کبودم مثل زهراست
قدّم شبیه پیرزنهاست
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۰۹۸
خوش آمدی خوش آمدی کنج ویرانه
نیمهی شب به دیدن طفل دردانه
ای بابا ای بابا
****
ای سر ز حال دختر با خبر هستی
چرا دو چشمت را روی دخترت بستی
ای بابا ای بابا
****
همان که گیسوی مرا میکشید بابا
میان قتلگه ز تو سر برید بابا
ای بابا ای بابا
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#شور
۱۱۰۶
بابا سلام
ای یار نازنین
یه بار فقط
حال منو ببین
ای سر بی تو
با سر خوردم زمین
باباجونم
****
خوش اومدی
بابای مهربون
چرا هستی
زخمی و پریشون
دیدم بودی
دست شمر ملعون
****
با دیدنت
رقیه خمیده
کی سر تو
اینجوری بریده
معلومه که
ذبحت طول کشیده
باباجونم
****
عاقبتِ
سیلی بابا اینه
بازه چشام
امّا نمیبینه
دستای این
حرمله سنگینه
باباجونم
****
بابا منو
بی عدد میزدن
بابا منو
خیلی بد میزدن
بابا منو
با لگد میزدن
بابا جونم
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
هدایت شده از کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#شور
#زمزمه
۱۱۱۶
السلام ای سر پر خون و خاکستری
خاکی هستی اما از همه زیباتری
کی رگای گردنتو اینجور بریده
معلومه رو حنجرت خیلی تیغ کشیده(بد بریده)
با دیدن سرت
جا داره بمیره دخترت
چجوری بریده که هنوز
داره خون میاد از حنجرت
سوخته موهات چرا
تنور روشن بود انگار بابا
تقصیر کی بوده که رگات
اینقد کوچیک بزرگه حالا
****
هیچ خبر داری بابا بردن مارو کجا
چی بگم از کوچه و بازار شامیا
رفتی و دادن ناموستو خیلی عذاب
عمه گفت ندیده بودم تا حالا شراب(وای از رباب)
قلبمون شد کباب
چشممون از غصه شد پُرآب
به بچهی کوچیکش یه زن
شیر میداد پیش چشم رباب
شامیا با عصا
میزدن عمه رو بیهوا
چی بگم از اون که میشه مست
ناموس نمیفهمه بی حیا
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۱۱۲۹
بابا غم تو بر جگرم چرخ میزند
اشک غمم به چشم ترم چرخ میزند
گرچه ز سنگ، جوجهی تو پر شکسته شد
صیاد باز دور پرم چرخ میزند
آن دختری که زیور من شد به گوش او
با خنده هی به دور و برم چرخ میزند
از تاریانهای که عدو بر سرم زده
بابا خرابه دور سرم چرخ میزند
موی مرا کشید و لگد زد به پهلویم
دردش مدام بر کمرم چرخ میزند
#محمود_اسدی_شائق