eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
"جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد ** تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد
هیچ شوقی جز پریدن در سر مشتاق ها نیست هیچ صدقی جز صداقت در دل مصداق ها نیست « لَن تَنالُوا الْبِرَّ حتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون » همچو زهرا هیچکس مصداق این انفاق ها نیست مادری در حد اعلا، همسری از جان گذشته در میان خلق، والاتر از این اخلاق ها نیست حق خود را خواست تا یاری کند دین خدا را گرنه او محتاج یک خرما هم از این باغ ها نیست باغبان از حال گل بهتر خبر دارد همیشه ساقه ی گل را توان خوردن شلاق ها نیست غنچه را با مادرش کشتند، بین دود و آتش هیچ داغی در جهان بالاتر از این داغ ها نیست
شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش تا قیامت ذکر «یا زهرا» نیفتد از لبش عاشق هر چارده معصومِ اطهر باشد و هشتمین معصوم هم باشد رئیس مذهبش آنکه الگوی معلم های عالم گشته است صادق آل محمد شد مقام و منصبش یا که عالِم یا که کاشف یا که استادی شدند پای درسش _ یک به یک_ شاگردهای مکتبش عالمان را در مصاف علم، حیران کرده است مضجع شاه نجف را او نمایان کرده است همچو بارانی که خود از ابر رحمت می چکد از دل دریایی اش لطف و عنایت می چکد از رخ خورشید تابان نور ساتع می شود بی گمان از دامن معصوم، عصمت می چکد احترام پیرها در مکتب ما واجب است آن هم آن پیری که از چشمش قداست می چکد در کلامش نور و در ذاتش کرامت جاری است از صدایش واژه ی ناب صداقت می چکد هیچ کس مانند او صادق نبوده هیچ وقت لفظ صادق را چنین لایق نبوده هیچ وقت صادق و صدیقه از یک اصل و از یک ریشه اند ریشه های هر دوتاشان زخمیِ یک تیشه اند درب های خانه هاشان با حرارت آشناست دشمنانِ هر دو استمرار یک اندیشه اند کارشان هتک حریم اهل بیت عصمت است دشمن این خاندان، نامرد و ظالم پیشه اند یا به زن‌ها حمله ور هستند، یا به پیرها سنگ ها دائم به دنبال شکار شیشه اند در شکستن عادت این قوم بی شرم و حیاست رسمشان با ریسمان بردن میان کوچه هاست فاطمه در کوچه ها دنبال حیدر می دوید قدخمیده هی زمین می خورد و با سر می دوید می کشیدند آیه های وحی را در کوچه ها در پی قرآن ناطق داشت کوثر می دوید گرچه بالَش را شکستند و پرَش را سوختند با همان بال و پر خونین، کبوتر می دوید کربلا هم یک برادر گوشه ی گودال بود خنجری در دست قاتل بود و خواهر می دوید از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین پیش چشم خواهرِ خود دست و پا می زد حسین