eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام برای پر زدن آقا،شوق به ما بدهید برای عرض تقرب،غم و بلا بدهید مریض عشق شمائيم و منتسب به شما طبیب عشق شما و به ما شفا بدهید مگر که درد بدی بدتر از بدی داریم توخوب محضی ومحض خدا دوابدهید بیا به حق سریع الرضا حواله ما به دست پر کرم حضرت رضا بدهید گدای بی خردم، پرخطا و آلوده شود به کاسه خالی مان عطا بدهید؟ دلی که تیره شده از گناه و عصیان ها به چشم آینه گردانتان جلا بدهید اگربناست دست رد به روی سینه خورم نمیخورم غم و غصه اگر شما بدهید یکی یکی اگر از ما سراغتان آمد کرم کنید و شماهم دوتادوتا بدهید عطا نمی ز یم لطف بیکرانه توست تو ای خدای کرم،نوکرم،مرا بدهید قسم به حق که از این خوبترنمیشود هرگز اگر که اذن زیارت ز کربلا بدهید برای اشک دمادم میان بزم عزا جواز گریه ی بی حد به دیده ها بدهید به وقت مردن و آن لحظه های بیتابی توان دیدن رخسار مرتضا بدهید .
. غزل  اوّل محرّم  و مرثیه‌یِ حضرت مسلم علیه‌السلام هرکس فقط رو زد به او  با آبرو شد جذبِ نگاهَش هرکه شد مجذوبِ هو شد اِعجازِ برقِ چشم‌هایِ نافذِ اوست در طُرفَةُ‌العِینی زُهیرَش زیر و رو شد چشمَم به رویِ خیر و خوبی وا نمی‌شد مِیْ در سَبو با اَمرشان آبِ وضو شد محشر می‌آید تا ببیند چشمِ نوکر خواهانِ هرچه بود دلبر...موبه‌مو...شد دارد مقامی برتر از علّامه‌یِ دَهر آنکه زِ دنیا طعنه خورد وُ کَلبِ او شد پیشِ خدا جوُنِ سیاهَش روسفید است بدبو که آمد در حَرَم خوش‌رنگ و بو شد تنهایِ کوفه کوچه و پس کوچه‌ها را با گریه طِی کرد و پریشانِ گلو شد کوفه میا هر که دَم از یاریِ ما زد تا حرفِ دنیا شد به‌کُلّی زیر و رو شد تیرِ سه‌شعبه می‌دَرَد زیرِ گلو را حُلقومِ طفلِ خیمه چون چشمِ عمو شد ویرانه‌هایِ کوفه جایِ نازدانه‌َست ندبه دَوایِ غصّه و دردِ مَگو شد بن_عقیل_علیه_السلام
. علیه السلام بارانِ چشمِ تار وُ ترِ من غنیمت است این یاحسین گفتنِ هر روزه ثروت است در کوچه‌هایِ سینه‌زنیِ حسینیه نوکر به لطفِ مادرِ ارباب دعوت است این روزگار با همه‌یِ کج مداری‌اَش درمانده در حضورِ تو وُ اهلِ هیأت است شرمنده‌ام که قابلتان نیستم ولی .... این اشک و روضه‌ها سندی از ندامت است با روضه روبه‌سویِ خدا می‌روم حسین این سوزِ روضه راز و نیاز و عبادت است سبحانِ عشق رویِ لبِ من نشسته است راهِ وصال سجده و باران و تربت است تا روزِ وصلِ منتقمِ شاهِ کربلا چشم‌انتظار ماندنِ عشّاق نعمت است علیه_السلام
. (ع) در عراقی، جهت قبله ی ایران منی از تولد سبب گریه ی چشمان منی من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد بهترین خاطره در سختی دوران منی روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید متوجه شده ام برکت دُکّان منی از همان قبل محرم که تو آواره شدی نگران سفر و حال پریشان منی پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند مقتل مستدل شاه خراسان منی روی نیزه بروی یا نروی بالایی ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین! باخبر از غم و آه دل ویران منی دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت خاک و خونی شدی اما روی دامان منی