eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
3 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲۶۲ ای خدا نشناس ای بی عار مادر آمده با تو گویم با دلی خونبار مادر آمده پیکرش را برنگردان پیش چشم فاطمه با سری که خورده بر دیوار مادر آمده بس کن ای نامرد بیش از این دگر ضربه نزن ضربه هایت شد چرا تکرار مادر آمده یوسف ما زیر خنجر، میخورَد دائم تکان چکمه را بر گردنش نگذار مادر آمده بوسه گاه مادر ما که نمی گردد جدا سر بریدن میشود دشوار مادر آمده با سری که بد جدا شد از بدن، بازی مکن پای خود از صورتش بردار مادر آمده
۱۲۶۱ خون ز چشمانِ تو چون دریاست بالا می‌رود جسم پاشیده روی صحراست بالا می‌رود از کنار علقمه دیدم یکی میگفت آه این صدای ناله‌ی زهراست بالا می‌رود نیمی از جسم تو را دیدم کنارِ علقمه نیم دیگر از تنت، با پاست بالا می‌رود کاشکی این صحنه را هرگز نمی‌دیدم ولی با نوک نیزه تنِ سقّاست بالا می‌رود با که گویم پیکرت را دیدم و نشناختم جسم تو بر نیزه‌ی اعداست بالا می‌رود گر نخیزی شمر می‌آید به روی سینه‌ام چکمه‌ای از سینه‌ام تنهاست بالا می‌رود بر روی نیزه، سر پاشیده‌ی تو بسته شد روی نیزه معجر زنهاست بالا می رود حرمله طفل مرا از مو بلندش میکند گریه های دخترم اینجاست بالا میرود
۱۲۶۰ یاس خوشبوی حرم شد لاله و پرپر شده قطعه قطعه جسم تو از نیزه و خنجر شده حال و روزم را تماشا کن، تماشایی شدم اشکهایم باعث خندیدن لشگر شده من کنار پیکر پاشیده‌ات زانو زدم در میان خیمه هم، دلواپست مادر شده با تماشای تو یاد روز میلادت کنم بلکه از آن روزهم، جسم تو کوچکتر شده من سلامت میکنم دشتی جوابم میدهد هر کجای دشت را دیدم پر از اکبر شده بر تن تو ضربه‌های نابرابر می‌زدند دست بردم بر تنت دیدم تنت بی‌سر شده موقع جمعت، صدو ده بار گفتم یا علی چیدمت اما جوانم، اکبرِ دیگر شده بیم دارم پا گذارم روی اعضاء تنت بس که در هر گوشه جسمت، قدّ انگشتر شده یوسفم! نامحرمان دور و بر ما صف زدند خیز از جا عمه جانت، دست بر معجر شده
۱۲۵۹ بعد اصغر مادرش از زندگانی سیر شد بعد از آن تیر سه شعبه بود که دلگیر شد صبح، شرمِ مادری از کودک دردانه‌اش عصر، طفلی زیر خاک و سینه‌ای پر شیر شد پشت خیمه بعد عاشورا ولی جنجال بود خواست تا بی‌بی رود امّا دوباره دیر شد نیزه داران پشت خیمه رفت و آمد داشتند سوره‌ی عشق حسین در موج خون، تفسیر شد نیزه خالی رفت اما با بدن آمد برون پیکر ششماهه با یک نیزه‌ای درگیر شد سر به نیزه شد بلند و مادری از پا نشست فاش میگویم رباب از غصه درجا پیر شد زیر خاک پشت خیمه خواب غارت دیده بود وای بر من، تازه خوابش روی نی تعبیر شد
۱۲۵۸ چشمم از داغ غم تو چشمه‌ی زمزم شده چشم من کم سو شده یا جسم تو مبهم شده بس که مانند حسن شد تیرباران پیکرت از تو می‌بینم تنی که کاملاً دَرهم شده قاسمم مانند اسم تو تنت تقسیم شد عضو عضو پیکرت دیدم که کم‌کم، کم شده از جمل هرکس که کینه داشت بر تو نیزه زد نیزه را دیدم که بین استخوانت خم شده با که گویم که تن پاک تو چسبیده بخاک جای پای اسبها بر سینه‌ات محکم شده روی هر زخم تو زخم دیگری جا میگذاشت نعل‌ کهنه روی زخم تازه‌ات مرهم شده تازه داماد حرم برخیز خوش غیرت ببین نوعروست روبرو با جمع نامحرم شده
۱۲۵۷ کعبه دور حسین می‌گردید دشنه‌ی کوفه، یاس را می‌چید سنگ‌‌های تراش خورده‌ی شان سر و روی عموی من بوسید بس که نیزه میان جسمش بود با لگدها بدن نمی‌چرخید نیزه از سینه‌اش که بیرون زد در همان لحظه عمّه‌ام می‌دید اسبها روی سینه‌اش رفتند به ته نعل، پیکرش چسبید عمویم روی خاک، سینه نداشت زنده بود و همه بدن پاشید دست من شد به پوست آویزان بوی بابا به دشت می‌پیچید روی جسم عمو که افتادم حرمله دید و داشت میخندید با که گویم عمو دم آخر از غم گوشواره می‌لرزید
۱۲۵۶ با خجالت آمدی سوی حسین داشتی بر لب، نوا و زمزمه سربه زیر انداختی گفتی مرا عفو کن ای نور چشم فاطمه **** تو گمان کردی که نفرین بود، نه یوسف زهرا دعایت کرده بود تو نرفتی در سپاه شاه عشق حضرت زهرا صدایت کرده بود **** تو ادب کردی به نام فاطمه زان سبب جانت فدای شاه شد ختم شد عاقبتِ کارت بخیر جان تو تقدیم ثارالله شد **** گر چه افتادی تو روی خاکها یوسف زهرا به بالینت رسید راس تو برداشت از روی زمین کس نداند که چها مولا کشید **** حر! تو که رفتی ولی وقت غروب تو ندیدی با گل زهرا که چه شد دور آفای غریبم شد شلوغ زنده آنجا ماجرای کوچه شد **** تو ندیدی حر! تنش در قتلگاه جا برای ضربه‌ی دیگر نداشت تو ندیدی که چه شد با سینه‌اش شمر روی سینه پایش را گذاشت ****
۱۲۵۵ بابا فراق و داغ مرا انتخاب کرد درد مرا توان که به صدها کتاب کرد با من بگو چرا گلویت نامرتب است؟ بابا که کاکل تو بخونت خضاب کرد؟ از عمه جان شنیده‌ام این را که نعل اسب چون گندم، عضو عضو تو را آسیاب کرد پوشیه‌ی مرا که ربودند از رُخم سیلی به روی سوخته، کار نقاب کرد معجر نداشتم که بپوشم سرخودم عمه برای طفل تو، فکر حجاب کرد آن شب که زجر موی من از پشت سر کشید توهین چقدر بر پسر بوتراب کرد محکم مرا زمین زدو از گیسویم گرفت بازوی من شکست و مرا بد عذاب کرد عکس عمو کشیده‌ام این‌بار با غضب خولی رسید و ابروی او را خراب کرد از نیزه تا که خورد زمین راس اصغرت با تازیانه حرمله رو به رباب کرد مُردم همان زمان که یزید شرابخوار نزدیک چشم‌های تو جام شراب کرد منکه ملیکه‌ی همه آفاق بوده‌ام یک سرخ مو مرا به کنیزی خطاب کرد
۱۲۵۴ یا اخا بی تو نخواهم همه‌ی دنیا را به دلم ریخته این دشت، همه غمها را از همان لحظه که شد خیمه بپا، قلبم ریخت هر طرف می‌شِنوم زمزمه‌ی زهرا را مادرم گفته در اینجا چه می‌آید به سرت کربلا گفتی و آتش زده‌ای دلها را نیمی از دلهره‌ام بهر زنانِ حرم است چکنم گر که ببینند به نی سقّا را بعد عبّاس همه لشگریان شیر شوند بیم دارم که به سیلی بزنن زنها را کاش اعضاء تو با نعل به هر سو نرود ورنه باید که بگردم همه‌ی صحرا را به روی دست بگیرم همگی میخندند تن عریان شده‌ای در وسط گرما را
۱۲۵۳ دست بسته به سر دار ببین مهمان را بنگر از اشک که لبریز کنم دامان را کاش قرآنِ عقیله! به مدینه بروی پاره پاره کند این کوفه همه قرآن را برنگردی تو اگر، پیکر تو برگردد می‌کشانند به هر سو بدنِ بی جان را نعل تازه به روی دست گرفتند حسین قصدشان است بپاشند تن عریان را زجر کُش میشوی و خواهر تو می‌بیند از گلوی شده دَرهم، رگ آویزان را چوب در دست گرفته پسر مرجانه بشکند تا به دل طشت دُر دندان را حرمله کاش بلندش نکند از مویش دختری که بزند بوسه لب عطشان را
۱۲۹۸ از روی تل دیدم داداش کور بودم کاش کور بودم کاش خندیدن به افتادنت دسته جمعی می زدنت ناموستو دادن عذاب ای پسر ابوتراب واسه تاختن رو بدنت به ده نفر دادن شراب **** عمداً قلب مارو سوزوند وقتی با پا برت گردوند خنجر کُند رو دستش داشت دست از سرت برنمیداشت شمر اومده رو کمرت حیا نکرد از مادرت با دوازده تا صربه زد تا اینکه کنده شد سرت ****
۱۲۹۷ پاشو از جا علمدارم که من به فکر بازارم دست زینب رو می‌بندن بی تو به زنها می‌خندن پاشو تا غوغا نشده رو سرت دعوا نشده پاشو تا پای حرمله به خیمه ها وا نشده **** پاشو از جا ای ماه من پاشیده شد سپاه من بی تو خیمه‌ست در تب و تاب رو به قبله‌ست طفل رباب چون تویی پرچم دار ما چی اومده سرت حالا مثل یه پرچمی داداش تنت رفت روی نیزه‌ها ****