eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
3 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲۹۶ بار غمت رو سرم ریخت یه لشگر سر بچم ریخت ارباً اربا شده تنش چیزی نموند از بدنش چشماتو واکن پسرم منو نگا کن پسرم برای دلخوشیم یه بار منو صدا کن پسرم **** پیش تو من مات و مبهوت عبام شده واست تابوت به اشکای من خندیدن گلم رو با قیچی چیدن جدا جدا شدی ولی توو صحرا بی معطلی از رو دستای من داره می‌ریزه یه تیکه علی ****
۱۲۹۵ لالا لالا ای اصغرم غنچه‌ی سرخ پرپرم خجالت منو دیدن منت کشیدم خندیدن نفس‌هات کم شده علی حالم دَرهم شده علی بر سر دوشم از عطش سر تو خم شده علی **** گلوت به یه مویی بنده حرمله داده می‌خنده دیدی با من چها کردن اصغرمو دوتا کردن چی اومده بر سر تو پاشیده شد حنجر تو نمیدونم چجور بدم من جواب مادرتو ****
۱۲۹۴ کجایی ای عموجونم شکسته شد استخوونم ببین که افتادم ز پا بالا سرم عمو بیا اینکه به زیر مرکباست تازه داماد مجتباست قدکشیدم حالا قدم قدّ سقای کربلاست **** زبانحال عمو همه‌ی راه‌و دویدم شرمنده که دیر رسیدم یکی از پشت با نیزه زد دیدم از سینت دراومد استخوون تنت چرا چسبیده زیر مرکبا اسبا از بس کشیدنت پیچیده بوی مجتبی ****
۱۲۹۳ من عاشق ثاراللَّهم عبدالحسین عبداللَّهم دیدم که از دور افتادی زیر چکمه ها جون دادی دورت حلقه زده عدو توو قلبت شد نیزه فرو من جلوشونو می‌گیرم نفس بکش یکم عمو **** دور تنت یه بی‌حیا شمشیرشو برده بالا دستم سپر شد عموجان دستم به مو شد آویزان افتادم روی بدنت واشد از هم زخم تنت حرمله ذبحم کرده تا نبینم نیزه خوردنت ****
۱۲۹۲ دو هدیه آوردم برات قربون خشکیِ لبات بذار برن تا نبینن به درد و غصه نَشینن کاش نبینن توو شهر شام دور و بر من ازدحام هر دوتاشون دق می‌کنن اگه برم بزم حرام **** بذار برن این دو پسر نبینن غارت معجر کاش نبینن توو اوج غم منو اسیرِ نامحرم یادته که داداش حسن دید مادرو سیلی زدن یادت میاد که توی خواب همش میگفت بسه نزن ****
۱۲۹۱ خوش اومدی ای نازنین حال سه سالتو ببین سر بریده بابا سلام مثل تو من سوخته موهام پاهام پر از ابله بود دور و برم هلهله بود خبر داری توو این مسیر همسفرم حرمله بود **** چشمام دیگه نمی‌بینه دلیلش دست سنگینه دستم به صورتت که خورد گفتم ای‌کاش طفلت می‌مرد چی اومده سر رگات الهی بمیرم برات بوسیدم از لبت دیدم سوزن سوزن شده لبات ****
۱۲۹۰ اینجا کجاست برادرم میاد صدای مادرم این سرزمین چه غمناکه تنت انگار روی خاکه به خونه‌ی مدینه کاش بیای برگردیم ای داداش تموم ترسم از اینه شمر بزنه تورو با پاش **** جواب امام علیه السلام کرب‌و بلاست اینجا زینب تنم میشه نامرتب می‌بینی که نیزه دارا می‌ریزن توی قتلگا سنان اینجا چهاکنه یه نیزه دست و پا کنه نیزه شو بعد حنجرم میون سینه جا کنه ****
۱۲۸۹ کوفه میا یابن الزهرا برگرد آقا کوفه میا خیمه هاتو می‌سوزونن با پا برت می‌گردونن تموم غصم همینه یکی رو سینت بشینه دلواپس سه سالتم دست کوفیا سنگینه ****
۱۳۰۳ داغ غم تو کرده پیرم بوسه از رخت بگیرم یا که علی‌جان کن تکلّم یا که دعا کن من بمیرم چکنم اگر نخیزی علی تو برام خیلی عزیزی علی بغلت میکنم امّا چرا از رو دستام هی میریزی علی نکش پا بر زمین ای نازنینم کنار جسم دَرهمت بشینم برام هیچ چیزی نیس سخت تر از اینکه باید جون کندن تورو ببینم **** عبای من شد کفن تو هر گوشه افتاده تن تو با زانو اومدم کنارت لگد نشه تا بدن تو چی اومد بر سر تو اکبرم پا نمیشی، نمیشه باورم چجوری این تن پاشیده‌رو ببرم تنهایی سوی حرم (جوونای بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم) ****
۱۳۰۲ گلوی تو به مویی بنده کاش نشه سر تو کنده حرمله خیر نبینه ای کاش دست و پا میزنی میخنده تاب و توونمو از من گرفت وصله‌ی جونمو از من گرفت زیر لب رباب صدا میزنه یکی یک دونمو از من گرفت رو پیشونیم عرق شرمه اصغر هنوزم خون حلقت گرمه اصغر باید آروم روی تو خاک بریزم که استخونای تو نرمه اصغر **** معلومه که تشنه‌‌ی آبی روی نی در تب و تابی برات لالا میگم عزیزم شاید رو نی یکم بخوابی از توو خاک درت آوردن علی نیزه ها زمین میخوردن علی سر من درد گرفته آخه پیش من سرت رو بردن علی الهی بعد تو من زنده نمونم چه دردی میکشی رو نی میدونم اگه خواستی بیفتی از رو نیزه بیا توو بغلم دردت بجونم ****
۱۳۰۱ از ره رسیدی نا نداری ای سر بریده پا نداری زخمی شدی امّا هنوزم زیبایی و همتا نداری حالا که اومدی از راه چرا دس نمی‌کِشی به موهام بابا تا ببینی که منم پیر شدم شده موهام مثه پیرِ زَنا نمیشه باورم ای نور دیده که گیسوی تورو قاتل کشیده اونی که زد به من سیلی توو خیمه رگای گردنِ تو رو بریده **** شد روز دخترت مثه شام هم کربلا و کوفه هم شام خبر داری چجوری بردن اسیرارو توو ملاعام بسته بودن مارو با یک طناب می‌کشیدن سوی بزم شراب سر اصغر که می‌افتاد ز نی می‌زدن تازیونه به رباب عدو با آل حیدر داشت ستیزی چه ناپاکن عجب چشمای هیزی یکی‌شون با غضب می‌گفت به من که بیا بریم خونه واسه کنیزی ****
۱۳۰۰ اینجا کجاست ای نازنینم بوی خون میاد عزیزم اگه رو خاک بیفتی اینجا من چه خاکی به سر بریزم یه مو از سرت اگه کم بشه حق بده که قامتم خم بشه می‌میرم اگه توو گودال حسین ببینم تن تو دَرهم بشه از اون دم که رسیدیم میگم ای‌کاش که جسمت زیر پا نمونه داداش دیدم شمرو که اومده الهی تورو برت نگردونه با پاهاش **** بیا داداش بریم از اینجا دلشوره دارم گل طاها چرا به وقت نصب خیمه اومد صدا گریه‌ی زهرا مگه اینجا چی میشه با سرت چه بلایی میاد اینجا سرت دعا میکنم عزیز دلم نشه بازیچه‌ی اعدا سرت ببین میلرزه دست و پام حسین جان رقیّتو ببین با چشم گریان تویی ستّار خلق، آرزوم اینه نبینم من تورو یه لحظه عریان ****