#تبری
چه می گویند در پاسخ ، هواداران آن دینی
که خال المؤمنینش کُشته أُم المؤمنینش را
#سیدعلی_احمدی
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#تبری
#هفدهم_ماه_رمضان
زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش
به من مگوی که او مادر است و من پسرش!
ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را
که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟
خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ
عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش
از او ستاند مدالش، علی که نفسِ نبیاست
اگر به فرض، نبی کرده بود مفتخرش
به غیرِ موکبِ او در قفای مرکب او
شتر که دید هزاران مریدِ گاو و خرش؟!
به حکم «حربک حربی» که مصطفی فرمود
جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنهگرش
اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست
بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش
بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود
حواله کرد نبی با امامِ منتظرش
قبولیِ عمل انبیا به حبّ علیست
از آن ضعیفه چه گویی و فضل و کرّ و فرش؟!
اگر «علیٌّ خیر البشر» فرو خواندی
دگر ز یاد مبر «من أبی فقد کفر»ش
کسی که زخم زبان زد به مادرم زهرا
ـ تو و عقیدۀ تو ـ من نمیشوم پسرش
#فقیر_تهرانی
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#تبری
#هفدهم_ماه_رمضان
منوش از خُمِستان غیر آن سبو را
که لب تر کند، خشک دارد گلو را
.
تو در ظلمت و اوست در روشنایی
چه نسبت به شب میدهی ماهرو را؟
.
بلاهت رها کن! بلاغت به پا کن!
بجوی ای سراسیمهگو نکته جو را
.
چه امّید بستی به راهی به جز او
مخوان از سر جهل «لا تقنَطوا» را
.
جنابت نمیيابد اینسان طهارت
بهل ای تنآسوده این شستوشو را
.
وضویی که بی حبّ حیدر بسازی
به اسراف نسبت دهند آن وضو را
.
حذر کن! که با شیر نسبت مبندی
به تمثیل خود کودک نقنقو را
.
کجا جمع گردد دلم با کسی که
ندانست فرق پدر با عمو را
.
🔴نخواهم من آن مادری را که در دل
تــــــحمّل نکردهست راز مـــــــــگو را
.
همان زن که با فتــــــــنهی گاهگاهش
نــبی جای خود، رنج دادهست شو را
.
همان زن که با مادر ما خــــــدیجــــه
ز نـــــسبت فقـــط داشت نام هوو را
.
تو پیمانهای را که نامش غدیرست
اگر ریـــــختی، ریـــــختی آبرو را
.
کجا میدهم در قبال سوی اللّٰه
ایا دست تقدیر! یک لحظه او را
.
همان او که از تخت و تاج کیایی
گُزین میکند گیوهی پررفو را
.
علی، آنکه در شام معراج، یزدان
به لحنش بنا مینهد گفتوگو را
.
علی، آنکه از جان به ایتام کوشد
علی، آنکه در دل شناسد عدو را
.
خدا را که ما را بخواند موالی
که در دل نمیرانَد او آرزو را
.
بنوشند بی او حَمیمًا جَحیما
بنوشیم با او شرابًا طهورا
.
مرا «جوهرِ» اعتقادیست ثابت
رقم میزنم نکتهی مو به مو را
#مجید_لشگری
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#تبری
#هفدهم_ماه_رمضان
علیست محور حق تا که با علی بد کرد
مرا مراتب ایمان او مردد کرد
به خویش گفتم او همسر پیمبر ماست
که سب و لعنت و نفرین او نباید کرد
کدام زن چه زنی احترام و حرمت که؟
زنی که خون به دل حضرت محمد کرد؟
زنی که با پدرش بعد قتل پیغمبر
تمام مردم را در سقیفه مرتد کرد؟
زنی که مثل زن نوح بی لیاقت بود
زنی که مثل زن لوط ظلم بی حد کرد
جمل،شتر که زمین خورد زیر لب گفتم
خدا به خیر کند با حسن چه خواهد کرد!
مدینه...تیر و تابوت....کینه ای شتری
و در ادامه ی این شعر گریه باید کرد...
#شایان_مصلح
#هفدهم_ماه_رمضان
#تبری
#جمل
به عشق حیدر کرار در کفم قلم است
قلم اگر فقط از او نوشت محترم است
تمام عمر اگر گویم از علی بس نیست
و جز سرای علی هیچ جا مقدّس نیست
علیست نقطهٔ پرگار آسمان و زمین
علیست محور افلاک و جاودانه ترین
علی کسیست که آیینه دار ایزد بود
نبی که نه ولی از معجزات احمد بود
غلط نگفته ام این بی نظیر ، معجزه است
به عرش و فرش تو باشی امیر ، معجزه است
علیست ماه شب چارده ، ابوالحسنین
برای فاطمه او عین نور و نور دو عین
علی اگر که نبود این همه کمال نبود
بدون روی علی حرفی از جمال نبود
بدون عشق علی دین خلق کامل نیست
حسود کور که بینای این فضائل نیست
من از تبار غدیرم علی امام من است
به دشمنش ندهم دست این مرام من است
همیشه حیدری ام از سقیفه بیزارم
ز هر که جای علی شد خلیفه بیزارم
دلیل غصب ریاست به جز خیانت نیست
کسی به غیر علی لایق خلافت نیست
هزار آیه قرآن اسیر عین علیست
بدان که دین خدا نیز زیر دین علیست
علی ز کودکی اش شیر مرد میدان بود
دلیر بود ولی قوت غالبش نان بود
برای احمد مختار ، ذوالفقار ، علیست
برای لشکر اسلام افتخار علیست
علیست فاتح احزاب و نهروان و حنین
یکیست ضربت او با عبادت ثقلین
همیشه فتح و ظفر از امیر ساطع بود
همیشه تک یل میدان بلا منازع بود
ولی چقدر به مولای ما جفا کردند
چقدر فتنه و جنگ و جدل به پا کردند
دوباره جنگ به پا گشت و اقتدار نمود
چه زود فتنه ملعونه را مهار نمود !
چه فتنه ای که هدایت نمود غافل را
چه فتنه ای که جدا کرد حق و باطل را
سوار ناقه شد و بذر فتنه را پاشید
مقابل ولی الله او صف آرایید
نفاق داشت ولی ظاهرا مسلمان بود
برای جنگ ، به دستش لباس عثمان بود
زنی که کینه او از علی قدیمی بود
زنی که بر غم زهرا همیشه می افزود
زنی که باعث جنگ و نزاع و بلوا شد
زنی که باعث سردرگمی دلها شد
چقدر غصه و غم ریخت او به جان علی
هزار لعنت حق بر مخالفان علی
همین که ناقهٔ بد عاقبت به راه افتاد
همین که ولوله ای در دل سپاه افتاد
صدا زدند که بر ناقه مادر آمده است
همه به گوش ، عیال پیمبر آمده است
برای شیر نبرد این عمل که چیزی نیست
سوار فیل بیا این جمل که چیزی نیست
علی خودش اسد الله و شاه و بت شکن است
ولی به معرکه این بار نوبت حسن است
محمدحنفیه اگر چه پور علیست
نمیرسد به قَدَر قدرتی که سبط نبیست
حسن کسیست که مثل علی جگر دارد
فقط خداست که از جرأتش خبر دارد
حریف میطلبد یکه تاز و شیر و یل است
ز هیبتش همه گفتند فاتح جمل است
اشاره کرد و به اندام خصم لرزه فتاد
به گونه ای که عدو نام خویش برد از یاد
حسن به اذن خدا و به اذن فرمانده
گرفت نیزه به دست و شدند درمانده
به نعره گفت که من بچه شیر فاطمه ام
منم که یک تنه حالا حریف این همه ام
همه به یاد رجزهای حیدر افتادند
همه به یاد تب و تاب خیبر افتادند
نمود حمله به اصحاب آن زن گمراه
صدا زد اشهد ان علی ولی الله
طریق فاصله را مثل صاعقه طی کرد
رسید و ناقهٔ ملعونه را زد و پی کرد
چقدر دست ز پیکر جدا شد و افتاد
تمام خدعه و نیرنگِ خصم ، رفت به باد
عیان نمود که ختم نبرد با حسن است
شکستِ این بت ملعونه ، کار بت شکن است
علی به زیر لبش گفت به چه عالی بود
و جای فاطمه امروز حیف خالی بود ...
#سیداحمد_شهیدی
#هفدهم_ماه_رمضان
#جمل
#تبری
#دوبیتی
آن زن که هوس، مست غرورش میکرد
حِقد و حسد از عاطفه دورش میکرد
از بعد نبی چه فتنههایی که نکرد!
ای کاش پدر زنده به گورش میکرد!
#سیدرضا_مؤید
#هفدهم_ماه_رمضان
#دوبیتی
#تبری
جنگیدن با خلیفه را در سر داشت
بر عکس کلام نبوی پا بر داشت
آن زن که خروج کرده با جنگ جمل
میپرسم از او اجازه از شوهر داشت ؟
#میثم_مومنی_نژاد
تب گرفته تمام جسم مرا
همهجا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند!
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونههاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه!
بگو از حال و روز غمبارم!
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم!
این حسین است چهرهی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید!
سر رخت و لباس او نکُند
کشمکش بین قتلگاه کنید!
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سَری مَعجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود!
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید!
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید!
خیره به آسمان شده این دیده ی ترم
مظلومِ بی قرینه ی تاریخ، حیدرم
یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم
امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم
افطارِ تلخِ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم
ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم
وقت اذان شده است مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم
الله اکبر! اَشهَدِ حیدر بلند شد
یارب گواه باش که پُر گشته ساغرم
فزت و ربّ کعبه! سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دَمِ خانه دخترم
زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
از کوچه رد شدن به تو یک روز میرسد
از حال و روزِ کوفه ی آنروز مضطرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا وای معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که ز نسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
سید پوریا هاشمی
آلوده دامن خود را رساندم
بر روی شانه بارم کشاندم
اما همیشه ، ردم نکردی
من نامه ی خود با گریه خواندم
یا ربی العفو
سرخورده برگشت ، عبد فراری
آورده ام بی تو ، بدبیاری
در خانه بگذار من هم بمانم
این بنده شاید ، آمد به کاری
دست گناهان بالم گرفته
اشکی ندارم ، حالم گرفته
مهدی که از من دارد گلایه
انگار قلب عالم گرفته
یا ربی العفو
حال خرابم ، بسته به مویی
باید چه کرد از بی آبرویی
با روی بازت گفتی بیایم
گفتم بیایم من با چه رویی
کو سر به زیری ، کو سر به راهی
افتاده ام از چاله به چاهی
حالا رسیدم در محضرت با
موی سفید و روی سیاهی
یا ربی العفو
ناز علی را نوکر خریده
بار گدا را حیدر خریده
با گریه عمری شب های جمعه
گفتم حسین و مادر خریده
مظلوم حسینم
از خیمه می کرد زینب نظاره
بر مادر خود می کرد اشاره
می گفت مادر گرچه می آمد
شمشیر و نیزه بر جسم پاره
آن دم بریدم ، من از حسین دل
کامد به مقتل ، شمر سیه دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر ؛ من از حسین دل
مظلوم حسینم
#رضا_دین_پرور
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹امیرالمؤمنین🔹
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
میان بهترین اولاد آدم، بهترین هستی
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک، اما
تو خود عینالیقین، روحالیقین، حقالیقین هستی
من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم
که تو دست توانمند خدا در آستین هستی
سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟
که گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی
بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت
که پر از خطبههای ناتمام آتشین هستی
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛
برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی...
از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند:
«که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی»
#سعید_تاجمحمدی
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
::
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
#محمدحسین_ملکیان
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی
ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند
قدرنشناسترین امت لات و هبلی
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
مهدی جهاندار
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
یار سیلی خورده ام بیا ببین
دیدنی شده امیرالمؤمنین
شده راه رفتن من به مثل تو
مثل تو منم با سر خوردم زمین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بی طرفدارم طرفدارم بیا
من فقط تنها تو را دارم بیا
علی دیگه علی گذشته نیست
مثل تو محتاج دیوارم بیا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یادمه تو رو تو کوچه بد زدند
توی کوچه تو رو بی عدد زدند
با لگد افتاده بودی رو زمین
باز دوباره تو رو با لگد زدند
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یادمه که بی خبر میزدنت
یادمه به پشت در میزدنت
به خدا یکی و دو تا نبودند
یادمه چهل نفر میزدنت
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
غم عالم به دلم نشسته بود
من و تار میدیدی با چشم کبود
شب غسل تو که یادم نمیره
زیر پیراهن تو چیزی نبود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
طبیب عالم چرا به بستر افتاده است
غریب کوفه چرا به کوفه جان داده است
وای علی وای علی وای علی وای علی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فاطمه از ره بیا علی شد حاجت روا
بیا ببین حل شده مشگل مشگل گشا
وای علی وای علی وای علی وای علی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فاطمه از ره بیا حال علی را ببین
بیا ببین مثل تو به کوچه خورده زمین
وای علی وای علی وای علی وای علی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
تا نفس آخرین دیده براه تو بود
به شوق دیدار تو دو چشم خود را گشود
وای علی وای علی وای علی وای علی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یادم نمیره تو رو چه بی خبر کشته اند
یادم نمیره تو رو چهل نفر کشته اند
وای علی وای علی وای علی وای علی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
فاطمه جانم ـــــ آشفته ام مانند مویم
رسیده ام به آرزویم
فزت و رب الکعبه گویم
فاطمه جانم ـــ بیا که حاجتم روا شد
بیا که درد من دوا شد
سر من از زانو جدا شد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یادم نمیره ـــ که بیخبر زهرا رو کشتن
به پشت در زهرا رو کشتن
چهل نفر زهرا رو کشتن
یادم نمیره ـــ ناله زهرام و شنیدم
به سوی زهرا میدویدم
بروی او عبا کشیدم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ممنونم ای تیغ ـــ اگر توانم و ربودی
گره ز کار من گشودی
ای کاش در مدینه بودی
توی مدینه ـــ جوانم و از من گرفتن کمانم و از من گرفتن
امانم و از من گرفتن
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فاطمه جانم ـــ شد دیدنی حیدر کرار مانند تو چشمم شده تار
دستم بود بر در و دیوار
فاطمه جانم ـــ از داغ تو من جان سپردم مثل تو من صد دفعه مردم
ولی دیگه لگد نخوردم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ای کوفه امشب ـ من میروم آشفته احوال
بودم الف ولی شدم دال
هستم بیاد ته گودال
در ته گودال ــ مکن حسینم و پریشون
خون خدا رو غرق در خون
تو رو خدا برش نگردون
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ای کوفه گویم ــ با این نفسهای بریده کارم به التماس کشیده
زینب من رو کس ندیده
اگر که دیدی ـــ زینب شده قافله سالار مبر به پیش چشم انزار
ناموس من رو سر بازار
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
یا زهرا یا زهرا ـــ من رو به قبله هستم بار سفر را بستم
بیا تو ای یار جوانم
کجایی ای قامت کمانم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یا زهرا یازهرا ـــ هستم میان بستر
شد لحظه های آخر
گریان به حال من طبیب است
خانه پر از امن یجیب است
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یا زهرا یازهرا ـــ تنهاییم رو دیدند
به غربتم خندیدند
من که علی مرتضایم
شرمنده تیغ جفایم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یا زهرا یازهرا ـــ چشم انتظارت ماندم سوره کوثر خواندم
رسیده ام به آرزویم
فزت و رب الکعبه گویم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
کو همه بود و نبودم
کو گل یاس کبودم
بگو کجایی ببین که از داغ تو من مردم
بگو کجایی به مثل تو منم زمین خوردم
فاطمه جان فاطمه جان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
تنهای تنها جان سپردم
من که در مدینه مردم
به کی بگم من به پشت درفاطمه روکشتند
به کی بگم من چهل نفر فاطمه رو کشتند
فاطمه جان فاطمه جان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
یک لحظه هم ای شمع خاموش
نمیکنم تو را فراموش
یادم نمیره که هی دویدم سوی تو فاطمه
یادم نمیره عبا کشیدم روی تو فاطمه
فاطمه جان فاطمه جان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
از من جوونم و گرفتن
قامت کمونم و گرفتن
در شب غسلت قرار من بردی همه قرارم
من مانده بودم چی مونده از تو تو کفن بزارم
فاطمه جان فاطمه جان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بیا تماشا فاطمه جان
ببین که من شدم پریشان
بیا تماشا همه کنار بسترم مانده اند
برایم امشب اناالیه راجعون خوانده اند
فاطمه جان فاطمه جان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۳ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
غزل مصیبت حضرت علی علیه السلام
حال من را به شب تار تماشا مکنید
نیمه شب بستر بیمار تماشا مکنید
من که زانو زده ام فاتح خیبر هستم
دست من بر در و دیوار تماشا مکنید
عاقبت دوری زهرای جوان کشت مرا
کوفیان عاقبت کار تماشا مکنید
من که چون شمع سحر سوختم و آب شدم
از علی این همه آثار تماشا مکنید
بر سرم هرچه که خواهید بیارید ولی
زینبم را سر بازار تماشا مکنید
رفتم از یاد ولی یاد حسینم امشب
پسر حیدر کرار تماشا مکنید
او بود یوسف من پیرهنش را مبرید
یوسف بی کس و بی یار تماشا مکنید
یک حسین است الهی نشود چند حسین
یک تن و نیزه بسیار تماشا مکنید
کف گودال اگر ماند شما کف مزنید
همه آن صید گرفتار تماشا مکنید
نکند در ته گودال برش گردانید
مادرش می رسد انگار تماشا مکنید
نعل تازه بخدا داغ مرا تازه کند
زیر مرکب گل بی خار تماشا مکنید
پیش زینب سر او را مبرید و مبرید
روی خاک آن تن خونبار تماشا مکنید
گرچه دید رقیه به زمین افتاده
روی نی اشک علمدار تماشا مکنید
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
هدایت شده از نغمات حسینی
غزل مصیبت حضرت علی علیه السلام
روز ازل بروی علی رنگ غم زدند
زخم زبان به زخم جگر دم به دم زدند
فزت و رب کعبه من را شنیده اند
آن فرقه ای که بی کسی ام را رقم زدند
یک روز خوش ندیده علی در تمام عمر
با غم کتاب عمر علی را قلم زدند
این زندگی برای علی زندگی نبود
زهرا که رفت زندگی ام را بهم زدند
سوگند بر مدینه علی در مدینه مرد
آن لحظه ای که یار مرا از ستم زدند
هر کوچه صحن و حرم خانه ای که سوخت
یار مرا به صحن حرم تا حرم زدند
افتاد با لگد در و زهرا به زیر در
یک عده آمدند روی در قدم زدند
پوشاندمش به زیر عبا تا نبیننش
در پشت در عزیز مرا پشت هم زدند
حاج سید محسن حسینی
هدایت شده از نغمات حسینی
غزل مصیبت حضرت علی علیه السلام
یاد تو لحظه ای ز دل من جدا نبود
با این غریب هیچ کسی آشنا نبود
سردار خیبرم که به زانو درآمدم
ای کاش از ازل علی مرتضی نبود
سجاده گریه کرد به تنهایی علی
آگه ز حال خسته من جز خدا نبود
ای قبله ام بیا و ببین رو به قبله ام
ای زخمیم به زخم سر من دوا نبود
ای کشته مدینه علی را تو کشته ای
هرگز گنه زجانب تیغ جفا نبود
یادم نمی رود که تو بودی پناه من
اما کسی پناه تو در کوچه ها نبود
پوشاندمت میان عبا خاطرت که هست
چون چاره ای دگر وسط ماجرا نبود
لرزید استخوان علی لحظه ای که دید
جز مشت استخوان به میان عبا نبود
در پیش چشم من بروی در قدم زدند
ای کاش من نبودم و یا دیده وا نبود
تو ناله می زدی و همه خنده می زدند
در آن میانه هیچ کسی یار ما نبود
مانند شمع صبح به سو سو فتاده ام
جز آه سینه درد دلم را دوا نبود
حاج سید محسن حسینی
هدایت شده از نغمات حسینی
غزل مرثیه شهادت حضرت علی علیه السلام
به چه روزی نشاندی ای فلک سردار خیبر را
به چه روزی نشاندی ای فلک ساقی کوثر را
چرا دیر آمدی ای تیغ بودم دیده بر راهت
از آن وقتی که من کردم کفن زهرای اطهر را
در آتش زده افتاد زهرا زیر در افتاد
تماشا کرده ام من راه رفتن بر روی در را
اگرچه رفته ام از یاد اما یاد گودالم
مسوزانی دیگر بسمل بی بال و بی پر را
به پیش خواهر سرگشته او را برمگردانید
مکش دیگر ته گودال غمدیده مادر را
مکن قسمت حسینم را مکن بین همه قسمت
برای خواهرش بگذار قدری از برادر را
شما بین عمو و شیرخواره فرق بگذارید
چسان بابا بروی دست خود گیرد دو اصغر را
از آن ترسم رقیه همسفر با حرمله باشد
بگیرد حرمله در این سفر گیسوی دختر را
از آن ترسم شود سقا ز طفل خیمه کوچکتر
از آن ترسم که نشناسدحسین سردار لشکر را
برای ساقی بی دست، دست و پا زدن سخت است
کنار آب
خدا داند که جمع صد علی با یک عبا سخت است
چگونه جمع بابا می کند یک دشت اکبر را
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
ببین که شمع عمر من به سختی میزند سوسو
ببین امشب جدا کردن سرم را از سر زانو
توان من. جوان من . جوان قد کمان من
من افسردم. ز غم مردم . به مثل تو زمین خوردم
########
تو میدونی کجا مردم همون جایی که تو مردی
تو میدونی کجا مردم همون جایی که تو لگد خوردی
بریدم من. دویدم من . عبا رویت کشیدم من
چه خم بودی . چه کم بودی . تو را با سختی دیدم من
########
هزاران مرتبه مردم چو دیدم روی نیلی را
هزاران مرتبه مردم چو دیدم جای سیلی را
تو پژمردی . تو افسردی . چرا با سر زمین خوردی
سجود من . کبود من . گمونم پشت در مردی
########
گره از کار من واشددگر دستم نمیبندند
گره از کار من واشد دگر بر من نمیخندند
بیا من را تماشا کن . که خیلی خسته ام زهرا
ببین من هم به مثل تو سرم را بسته ام زهرا
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
ببین که شمع عمر من به سختی میزند سوسو
ببین امشب جدا کردن سرم را از سر زانو
توان من. جوان من . جوان قد کمان من
من افسردم. ز غم مردم . به مثل تو زمین خوردم
########
تو میدونی کجا مردم همون جایی که تو مردی
تو میدونی کجا مردم همون جایی که تو لگد خوردی
بریدم من. دویدم من . عبا رویت کشیدم من
چه خم بودی . چه کم بودی . تو را با سختی دیدم من
########
هزاران مرتبه مردم چو دیدم روی نیلی را
هزاران مرتبه مردم چو دیدم جای سیلی را
تو پژمردی . تو افسردی . چرا با سر زمین خوردی
سجود من . کبود من . گمونم پشت در مردی
########
گره از کار من واشددگر دستم نمیبندند
گره از کار من واشد دگر بر من نمیخندند
بیا من را تماشا کن . که خیلی خسته ام زهرا
ببین من هم به مثل تو سرم را بسته ام زهرا
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
در مسجد کوفه پریشانم کجا هستی
ای جان من آمد به لب جانم کجا هستی
فزت و رب الکعبه میخوانم کجا هستی
ای دین و ایمانم . ای فاطمه جانم
########
ای مانده بین کوچه ها با من چها کردند
در مسجد کوفه مرا حاجت روا کردند
آخر سرم را از سر زانو جدا کردند
ای دین و ایمانم . ای فاطمه جانم
########
من که ز داغ لاله ام چون لاله پژمردم
از بعد سیلی خوردنش من بارها مردم
مانند زهرای جوان با سر زمین خوردم
ای دین و ایمانم . ای فاطمه جانم
########
در پیش چشمم یار من را بی عدد کشتند
یار جوانم را میان کوچه بد کشتند
زهرای سیلی خورده ام را با لگد کشتند
ای دین و ایمانم . ای فاطمه جانم
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
از بعد عمری شده ام حاجت روا
سر علی شد از سر زانو جدا
به من بگو کجایی تمام هست و بودم
به من بگو کجایی فاطمه کبودم
واویلتا واویلا واویلتا واویلا
########
تیغ جفا دیر اومدی چرا چرا
وقتی شدم پیر اومدی چرا چرا
نمی دونی داغی دارم میون سینه
کاشکی میشد که بودی تو کوچه مدینه
واویلتا واویلا واویلتا واویلا
########
اونجا که کشتن خیلی بد فاطمه رو
اونجا که کشتن با لگد فاطمه رو
دیدم نفس نداره هی رو زمین می شینه
میون کوچه اما کوچه رو نمی بینه
واویلتا واویلا واویلتا واویلا
########
به پشت در فاطمه منو زدن
چهل نفر فاطمه منو زدن
سوی در شکسته همه هجوم آوردن
زهرا به زیر در بود درو لگد می کردن
واویلتا واویلا واویلتا واویلا
########
موندم چجوری دور کنم این همه را
موندم چجوری جمع کنم فاطمه را
میون دود و آتش به سوی او دویدم
بروی جسم بی جان خودم عبا کشیدم
واویلتا واویلا واویلتا واویلا
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۳ ه. ق ۱۴۰۱ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
بیا تو ای فاطمه حال علی را ببین
فاتح خیبر شده به کوچه نقش زمین
وای علی وای علی وای علی
########
بیا تماشا ببین حاجت او شد روا
بیا ببین شد سرش از سر زانو جدا
وای علی وای علی وای علی
########
لحظه آخر بود بر لب او زمزمه
ذکر لب او بود فاطمه یا فاطمه
وای علی وای علی وای علی
########
بیا که زانو زده ساقی کوثر علی
بیا که زانو زده فاتح خیبر علی
وای علی وای علی وای علی
########
داغ تو آتش زده بر همه حاصلش
بیا ببین عاقبت داغ تو شد قاتلش
وای علی وای علی وای علی
########
علی به یاد توو صورت نیلی بود
علی به یاد تو و صورت وسیلی بود
وای علی وای علی وای علی
########
مسجد کوفه ببین لحظه جان دادنش
مسجد کوفه ببین از نفس افتادنش
وای علی وای علی وای علی
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
بریده بریده میگم من به تو
ز هر کس به غیر تو دل میبرم
اگر که نگیره حسن دست من
به مثل تو با سر زمین میخورم
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
ز یادم نمیره چه درهم شدی
ز یادم نمیره چقدر خم شدی
ز یادم نمیره که نشناختمت
ز یادم نمیره چقدر کم شدی
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
دگر درد من را مداوا مکن
لبت را به امن یجیب وا مکن
اگر آمدی ای زمین خورده ام
زمین خوردنم را تماشا مکن
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
تو کوچه تو رو بی عدد میزدند
تو کوچه تو رو خیلی بد میزدند
تو افتاده بودی با سر بر زمین
به جای لگد باز لگد میزدند
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
تویی که مرا هست و بودی بیا
گمانم هنوز غرق دودی بیا
بیا و ببین حال دلخسته ام
اگر چه هنوزم کبودی بیا
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
به لوح دلم نقش غم میزدند
همه زندگی مو به هم میزدند
تو زیر در افتاده بودی ولی
همه بر روی در قدم میزدند
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام (۷)
رو به قبله شده آن امام غریب
آید از هر طرف ذکر امن یجیب
یا علی یا علی یا علی یا علی
##############
بسته بار سفر دلبر نازنین
خون زخم سرش می چکد بر زمین
##############
شسته از خون او مهر و سجاده شد
از برای علی کفن آماده شد
##############
گریه بر غربتش کرده تیغ جفا
علی مرتضی شده حاجت روا
##############
بر لب او دگر نبود زمزمه
نیمه شب می رود به سوی فاطمه
##############
آسمانها شده نیلی از آه او
چاه کوفه بود دیده بر راه او
##############
حاج سید محسن حسینی
رمضان سال ۱۴۴۰ه. ق ۱۳۹۸ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام (۲)
هنوزم باورم نمیشه که حاجت من روا شده است
هنوزم باورم نمیشه که درد علی دوا شده است
هنوزم باورم نمیشه که بسته شده دو چشم ترم
هنوزم باورم نمیشه که تیغ جفا شکسته سرم
شمع در سوسویم _ یا زهرا می گویم
هنوزم از داغش _ من سر به زانویم
یا زهرا یا زهرا _ یا زهرا یا زهرا
##############
هنوزم باورم نمیشه که چیزی نمانده بود ز تنت
هنوزم باورم نمیشه که خون می چکید ز پیرهنت
هنوزم باورم نمیشه عبا کشیدم روی بدنت
هنوزم باورم نمیشه چهل نفری با هم زدنت
غربتم را دیدند _ لاله ام را چیدند
تو زمین خوردی و _ بر علی خندیدند
##############
هنوزم باورم نمیشه آتیش زده اند به خلد برین
هنوزم باورم نمیشه تو رو کشیدن بروی زمین
هنوزم باورم نمیشه که زندگیم و بهم زده اند
هنوزم باورم نمیشه همه روی در قدم زده اند
افسردی، افسردم _ پژمردی، پژمردم
الهی جای تو _ پشت در می مردم
##############
هنوزم باورم نمیشه نمانده به سینه ام نفسی
هنوزم باورم نمیشه که دست منو ببنده کسی
غیر تو ای جوان علی نگیره کسی نشان علی
شده ام رو به قبله بیا کجایی تو ای کمان علی
بیا ای بی قرینه _ ای شکسته سینه
کی رود از یادم _ کوچه مدینه
##############
حاج سید محسن حسینی
رمضان سال ۱۴۴۰ه. ق ۱۳۹۸ه. ش
#مناجات_با_خدا_مناجات
الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در وی ثنای تو باشد
الهی بده همتی آنچنانم....
که سعیم وصول بقای تو باشد
الهی چنانم کن از عشق خودمست
که خواب و خورم از برای تو باشد
الهی عطاکن بفکرم تونوری
که محصول فکرم دعای تو باشد
الهی عطاکن مرا گوش قلبی
که آن گوش پر از صدای تو باشد
الهی چنان کن که این عبدمسکین
برای تو خواند برای تو باشد
الهی عطا کن بر این بنده چشمی
که بینائیش از ضیای تو باشد
الهی چنانم کن از فضل و رحمت
که دائم سرم را هوای تو باشد
الهی چنانم کن از عیب خالی
که هستیم محو و فنای تو باشد
الهی مرا حفظ کن از مهالک
که هر کار کردم رضای تو باشد
الهی ندانم چه بخشی،کسیرا
که هم عاشق و هم گدای تو باشد
الهی بطوطی عطاکن بیانی
که نطقش کلید عطای تو باشد
طوطی همدانی
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
علی انسانی
اومدم آشتی کنم با تو به مولا آخدا
روتو برنگردونی وقتشه حالا آخدا
هرچیام طرف بده توزود ازش راضی میشی
نمیذاری بین مردم بشه رسوا آخدا
هرچی من بدمیکنم بازم توخوبی میکنی
نه بامن با همهکس خوب میکنی تا آخدا
به علی، روشو ندارم با تو روبرو بشم
ولی من کجا برم به غیر اینجا آخدا
تو که بهتر از همه میدونی من چهکارهام
جان مولا نزنی پردمو بالا آخدا
باورم نمیشه فردا تو منو بسوزونی
دشمن مولا بِایسته به تماشا آخدا
خیلی بدسرزده ازمن دیگه سرخورده دلم
میدونم نمیکنی مشت منو وا آخدا
کی جیگرداره پیش خواستهء توجیک بزنه؟
میتونی ببخشی هرچی بده یکجا آخدا
دیده رو ندیده گیر منو به اربابم ببخش
مرد مردا پسر حضرت زهرا آخدا
اونی که هستیشو داد و زیر بار زور نرفت
کشتنش تشنه کنار دوتا دریا آخدا
دست آخر اومدن خیمههاشم آتیش زدند
بچههاشم همه لرزون رو به صحرا آخدا
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
بی لطف روی دوست، تمنا چه فایده
این دست وپازدن ،شب احیاء چه فایده
سائل فقط به لطف کریمانه دلخوش است
بی رحمتِ کریم، تقاضا چه فایده
من بندهء فراری وگردن شکسته ام
یارب نگو که آمدی، اما چه فایده
لطفت قرارنیست اگر شاملم شود
این دستها که آمده بالا چه فایده!
میخوانمت به دیده بارانی ای عزیز
طردم نکن به جملهء" حالا چه فایده"
قرآن به سرگرفته مراهم نگاه کن
"بی التفاتِ دوست ،تقلا چه فایده"
من را به حق فاطمه بی آبرو نکن
شرمنده کردنِ منِ رسوا چه فایده
احیاء، کنار مرقد شش گوشه خواستم
وقتی نخواست، حضرت زهرا ،چه فایده
مارابرای نوکری اش آفریده اند
اما نخواهد ام ابیها، چه فایده
عالیه رجبی
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو
این محبتهای مالا مال را از من مگیر
پوزشم را کن قبول با دست خالی آمدم
فرصتی دیگر بده اقبال را ازمن مگیر
هرچه را خواهی بگیر اصلا بیا جانم بگیر
نوکری بر درگه پنج آل را از من مگیر
در گدایی بی زبانم ، راضیم با این زبان
پس گدایی با زبان لال را ازمن مگیر
گرچه حالم بدشود ، از ناله و زاری ولی
التماست می کنم این حال را از من مگیر
گرچه من بد بوده ام ؛ اما به دل دارم امید
چون کریمی ای کریم اشکال را ازمن مگیر
رضا ترابی گلیده
مناجات با خدا
مناجات