eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2هزار عکس
636 ویدیو
297 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠 (علیه السلام) : مَن أحَبَّ شيئاً لَهِجَ بِذِكرِهِ. هركس چيزى را دوست بدارد، همواره نام آن را بر زبان جاری می کند. ،حدیث7851
سوره توبه آیه 119 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ. ای کسانی که ایمان آورده اید؛ از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید (صادقانی که کامل ترینشان پیامبران و اهل بیت رسول بزرگوار اسلام هستند).
🔸سه نفر از مسلمانان به نام کعب بن مالک و مرارة بن ربیع و هلال بن امیه، از شرکت در جنگ تبوک و حرکت همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سرباز زدند، ولی این به خاطر نفاق آنها نبود، بلکه فقط به خاطر سستی و تنبلی بود؛ اما چیزی نگذشت که آنان از این کار پشیمان شدند. آنان هنگام برگشتن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، از آن حضرت عذر خواهی نمودند. اما پیامبر با آنها سخنی نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که کسی با آنان سخن نگوید. بالاخره آن سه نفر در محاصره اجتماعی قرار گرفتند و حتی فرزندان و همسران آنان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند و از آن حضرت اجازه جدایی از آنان را درخواست نمودند. ولی پیامبر به آنها این اجازه را نداد، اما دستور داد که به آنها نزدیک نشوند. آن سه نفر برای رهایی از این فشار اجتماعی و رسوایی بزرگ از شهر خارج شدند و به کوههای اطراف مدینه پناه بردند. آنان حتی در آنجا نیز از یکدیگر جدا شدند و به تنهایی مشغول گریه و زاری گشتند و منتظر قبولی توبه خود بودند. بالاخره پس از گذشت پنجاه روز توبه و تضرع به درگاه الهی، توبه آنها پذیرفته شد و آیه مذکوردرباره آنها نازل گردید. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، 5 :120) 🔸در آیه شریفه خداوند متعال دستور نفرموده «از صادقین باشید» بلکه از دستور به «بودن و همراهی با صادقین»، بدون هیچ‌گونه قید و شرطی استفاده می شود که«صادقین» کسانی‌اند که در همه حالات و رفتار، اعم از عقیده، اخلاق، گفتار و رفتار صادق‌ هستند و بدون شک چنین چیزی فقط از شخص معصوم برمی‌آید؛ در نتیجه صادقین همان امامان معصوم هستند. (کشف المراد : 503) 🔸سلمان مى گوید: خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله بودیم که آیه صادقین نازل شد، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسیدم: آیا صادقین عام است، یا افراد خاصّى منظور است؟ پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: خطاب آیه عام است و مخاطب همه مردم هستند، ولى «صادقین» خاص هستند و آن، مخصوص برادرم على علیه السلام و اوصیاى من تا روز قیامت است. (فرائد السمطین 1 : 312 و اثبات الهداة 2 : 83)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠 (علیه‌السلام): بَادِرُوا اَلْمَعَادَ وَ سَابِقُوا اَلْآجَالَ. 💢به سوى قيامت بشتابيد، و پيش از آن كه مرگ فرا رسد آماده باشيد. 📚نهج‌البلاغه،خطبه ۱۸۳
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود امام رضا ع) ماه ذی القعده شد،ماه رحمت رسید هشتمین نور حق،بهر امت رسید در مدینه شوری به پا گشته زینت این عالم رضا گشته یا رضا جانم مددی مولا٢ در مدینه شده،نور حق جلوه گر بار دیگر شده،نخل دین پر ثمر غنچه ای از گلشن دین وا شد رضا آمد زینت دنیا شد یا رضا جانم مددی مولا٢ گل نجمه بود،جان پیغمبر است شادمان زین پسر،موسی جعفر است گلی از گلزار ولا آمد از کرامات حق رضا آمد یا رضا جانم مددی مولا٢ یثرب از مقدمش،همچنان گلشن است دیده ی نجمه از،دیدنش روشن است شهر یثرب چون وادی طور است بیت موسی در شادی و شور است یا رضا جانم مددی مولا٢ آمده پسر،هفتمین مقتدا جان نجمه بود،علی موسی الرضا او صفابخش همه ی دل هاست بحر دین را او گوهر یکتاست یا رضا جانم مددی مولا٢ از کرم شامل،جود و احسان شدم شب میلاد تو،بر تو مهمان شدم تو گلی و من خار گلزارم یک نگاه تو کرده بیدارم یا رضا جانم مددی مولا٢ عمریه یا رضا،ریزه خوار توام شامل کرم،کردگار توام مهر و حب تو در وجود من بر تو و آل تو درود من یا رضا جانم مددی مولا٢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز در جلوه فروغ رخ دلدار آمد که منور همه آفاق به یکبار آمد پرده افکن ز جمال ازلی شد جانان رخ جانان ز پس پرده پدیدار آمد دور غم شد سپری گاهِ سرور است و نشاط جشن میلاد رضا ثامن الاطهار آمد مرحبا بر مه ذیقعده و این بدر تمام که شب یازدهم مطلع انوار آمد گر که موسی اَرَنی گفت به طور سینا نَک خدا را مهی آیینه ی رخسار آمد پور موسی شه اقلیم ولا شمس ضحی ولی حق وصی احمد مختار آمد قبله ی هفتم و، هشتم دُرِ دریای ولا نوگل فاطمه و حیدر کرار آمد نه همین روشن از او حجره ی تکتم شد و بس روشن از طلعت او گنبد دوّار آمد یافت میلاد شهی که همه شاهان جهان خاکبوسان در و بنده ی دربار آمد شهریاری که بُوَد خادمِ او روح امین تاجداری که بهین حجت دادار آمد آمد آن شاه رئوفی که غریب الغرباست غمگساری که پناهنده ی زوّار آمد یافت میلاد مه یثرب و شاهنشه توس که طواف حرمش عمره ی بسیار آمد یافت میلاد شه ثامن و ضامن که از او توس با رتبه تر از کعبه دو صد بار آمد خاکیان را همه گر کعبه مطاف آمده است توس بر خلق نه افلاک سزاوار آمد تا به ذرّات رسید آبرو از شمس شموس ‏(آذر) از لطف رضا شاعر دربار آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحدم داد مرا مژده ای از خاک حجاز قاصد دوست که دارد خبری روح نواز خاطر از مژده ی آن پیک دل انگیز شِکُفت چون دل واله محمود ز پیغام ایاز گفت بر گنبد فیروزه عروس فلکی مه ذیقعده برآورد سر از حجله ی ناز تا کند چشمه ی نورانیِ خورشید طلوع سپه روز پِیِ راندنِ شب در تک و تاز مقدمَش باد گرامی که مبارک ماهی است زان که خورشید درخشید در این مه ز حجاز صبحدم داد سروش از حرم نجمه نوید هشتمین غنچه ی گلزار ولایت شد باز غم مخور شاد نشین دست فشان پای بکوب که ز مرغان بهشتی رسدم این آواز که گلی در چمن موسی کاظم بشکفت که بُوَد بارگهش قبله ی ارباب نیاز به تماشای جمال ملکوتیش ز عرش طایران حرم قدس همه در پرواز آفتابی ز سراپرده ی تکتم تابید که رسد ذره ی ناچیز ز فیضش به فراز نام نیکوش علی بود و مبارک لقبش شد رضا زان که به تسلیم و رضا شد ممتاز بر تن مرده دَمَد روح نسیم حرمش که نسیم حرم اوست مسیحا اعجاز راز توحید شنو از لب گوهربارش که لب اوست کلید دَرِ گنجینه ی راز شد به فرمان قضا رهسپرِ خِطِّه ی توس موکب محتشم خسرو دین با اعزاز بر عجم تافت چو خورشید ولایت ز عرب پرچم کشور ما یافت از او زیب و طراز مغتنم مقدم مهمان گرامی شمرید که ولی نعمت ما آمده از راه دراز ای خوش آن روز که از پرده برون آمد شیر تا دهند آدمیان فرق حقیقت ز مجاز خرم آن عید که شد نعره ی تکبیر بلند که رضا سوی مصلی رود از بهر نماز عالِم آل محمد که مقامی شامخ کرد در مکتب توحید و فضیلت احراز ای رضا مظهر اسمای الهی به عدد فرخ آن نامه که با نام تو گردد آغاز نیست جز یاد تو مردان خدا را همدم نیست جز مهر تو ارباب صفا را دمساز بی پناهیم و تویی دادرس خلق ضعیف بی نواییم و تویی پادشه بنده نواز خاطر از مژده ی میلاد تو در وجد و سرور سینه از غربت جانکاه تو در سوز و گداز بی جواز تو متاعی نپذیرند ز خلق زایران° در حرمت صف زده از بهر جواز خرم آن کس که در این چشمه ی اخلاص ز دل شست زنگار هوا و هوس و نخوت و آز ذات بی چون کند ابراز رضایت ز کسی که بر این در کند اخلاص و ارادت ابراز هرکه با صدق رسد خدمت سلطان رئوف گره از کار فرو بسته ی او گردد باز ای (رسا) هرکه در این خاک گزیند مأمن ایمنی یافت ز کید فلک شعبده باز.