eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
252 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
715 ویدیو
301 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام کاظم علیه السلام خوشدل تهرانی پای بر گردون گذارد تکیه بر اختر کند هر که از جان بندگیّ موسی جعفر کند حضرت موسی بن جعفرآنکه خاک درگهش فخر بر تاج قباد و افسر قیصر کند آنکه گشتی لن ترانی‌گو به موسای کلیم من رآنی را بدین موسای خود از بر کند نام او مفتاح ابواب علوم سرمدی ست کسب فیض ازمَدرسش ادریس پیغمبرکند صادق آل محمد باب او، او همچو باب راستی و صدق را تعلیم بر بوذر کند گفت بربابُ الحوائج خودملقّب زانکه وی از کرم حاجت‌روا، هرخستهء مضطر کند بهر زالی گر به گاوی جان دهدنبوَد شگفت کاو به امر حق حلول روح در پیکر کند آنکه جدّ وی رسول و جدّه اش باشد بتول نی عجب گر در بلایا صبر چون حیدر کند صابر آل رسولش زیبد ار خوانی، بلی همسری ایّوب کی با صبر آن سرور کند شد به زندان تاکه از زندان رهاند خلق را تا برَد غم ازمحبان خود به محنت سر کند ظلم ها دید از ستمکاران امّت در حیات تا شفاعت از گنهکاران، صف محشر کند دوستانش را خدا در عرصهء رضوانِ خُلد خرّم اندر سایهء طوبی لب کوثر کند ای دریغا با چنین جاه و فضیلت سال ها جای اندر محبس هارون بد گوهر کند با زبان روزه شد افطار وی از زهر کین کس چنین ظلم وستم راکی توان باورکند کُند بر پابودو زنجیرش به گردن،بعد قتل خواست گویی اینچنین دیدار از داور کند گیسوان دخترش معصومه ازغم‌ شدپریش هم رضا شال عزا بر گردن آن سرور کند چارحمّالش به روی تخته می بردند جسم دشمن از آن شه پذیرایی ازین بهتر کند؟ روزمحشرهمچو"خوشدل"کی شوددستش تهی هرکه دامان زاشک خونین پُر دُر و گوهرکند.
قصیده در مصیبت امام هفتم حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام محمود وزنه (ضامن اصفهانی) شیعیان آمد مرا شرحی زنو در خاطرا کز شرارش همچو نی صد شور دارم در سرا گوش دل بگشا اگر خواهیکه از من بشنوی شرح جانسوز و غم افزا با دو چشمان ترا گریه کن هرجا که دیدی یک غریبی را اسیر ز کف ظالم بزنجیر ستم بی یاورا یاد آور آن غریبی را که در زندان کین زیر زنجیر جفا بودی بحال مضطرا گوشه زندان هارون با هزاران رنج و غم هفت سال از راه کین بد آن امام و رهبرا خون جگر بودی در آن زندان تاریک عدو سالها موسی ابن جعفر زاده پیغمبرا همدمی ز حلقۀ زنجیر کین بر سر نداشت مونسی جز رنج و غم هرگز نبودش در برا آنزمان از درگه حق مرک خود کردی طلب مستجاب آمد دعای او بنزد داورا چونکه رفت از دار دنیا از جفای دشمنان مرغ روحش سوی جنت باز کردی شهپرا با خبر از مرک او شد چونکه هارون دغا چار حمالش فرستاد آن لعین ابترا آمدند آن چار تن حمال در زندان کین تا که بردارند تن آزردۀ آن سرورا کاش بودی یک نفر اندر زمین کربلا تا که بردارد ز خاک تیره جسم بی سرا آه و واویلا که اندر قتلگه سلطان دین دریم خون غوطه ور شد از جفای لشگرا شور محشر شد بپا آندم که آمد بر سرش در دریای حقیقت زینب غم پرورا جسم آنشه را بدید از جور و ظلم کوفیان پاره پاره از دم شمشیر و تیر و خنجرا آن تن صد پاره را چونجان خود در برگرفت در مناجات آنزمان شد با خدای اکبرا پس چو قرآن بر گرفتی جسم شه را روی دست در مناجات آنزمان شد با خدای اکبرا گفت یارب کن قبول این هدیه از آل رسول چونکه در راه تو شد مقتول قوم کافرا ضامن از این گفته ی جانسوز ترسم در جهان شورشی بر پا شود مانند روز محشرا.
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین سفینة النجاة است اصل اصول حسنات است *** نوحه ای ماندگار با صدای غلامحسین اشرفی.
غمناکم و از کوی تو با غم نروم جز شاد و امیدوار و خُرّم نروم از درگه همچون تو کریمی هرگز نومید کسی نرفت و، من هم نروم. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi/3058
(ع) پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت خو کرده بود با غم زندان خود ولی دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت جز آه زخم‌های دهن‌باز‌کرده‌اش در چارچوب تنگ قفس هم‌زبان نداشت آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که اندازه‌ی کشیدن یک آه جان نداشت زیر لگد صداش به جایی نمی‌رسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت هرچند میزبان تنش تخته‌پاره شد هرچند روی پل بدنش سایبان نداشت دیگر تنش اسیر سم اسب‌ها نشد دیگر سرش به خانه‌ی نیزه مکان نداشت. بیابانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هركجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد كنید تا نمرده است، ز كنج قفس آزاد كنید مُرد اگر كنج قفس، طایر بشكسته پرى یاد از مردن زندانى بغداد كنید چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید از عزیز دل زهرا و على یاد كنید كُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ زین ستمكارى هارون، همه فریاد كنید چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند خاطر موسى جعفر، همه امداد كنید تا دم مرگ، مناجات و دعا كارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد كنید پسرش نیست، كه تا گریه كند بر پدرش پس شما گریه بر آن كشته ی بیداد كنید نگذارید كه معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد كنید "خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید. تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد که فرزند غریبت ز زندان شده آزاد واویلا... نگشته احترامی بر آن پیکر اطهر تنش با غل و زنجیر به روی تخته ی در واویلا... نشانه های زنجیر به دست وگردن اوست که آثار شکنجه چو لاله بر تن اوست واویلا.... به زندان دم آخر که از نفس فتاده به لبهای شریفش کسی آب نداده واویلا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسی ابن جعفرع حاج ناظم طایرقدسم درقفس فتادم نالیدم ازبس ازنفس فتادم نیابم رهائی رضاجان کجائی کنج قفس عمری اسیرم زنجیرکین بنموده پیرم واویلتا آه وواویلا۴بار قعرسیه چالم به زیرزنجیر زنجیرهاکرده مرازجان سیر ازاین سجن هارون شدم من جگرخون سائیده کند این ساق پایم نایدنفس دیگر ز نایم واویلتا خلصنی یارب شدمرامناجات باب المرادم ممنوع الملاقات خدا ده نجاتم که سیرازحیاتم دیگرتوان درتن ندارم اجل بیاتاجان سپارم واویلتا من روزه دارم سندی ستمکار مراشکنجه داده جای افطار زندوحشیانه مراتازیانه ازمادرخودارث بردم ازبس زدستش سیلی خوردم واویلتا سندی زبس داده مراآزارم زنجیرخون گریدبحال زارم شدم من زجان سیر بصورت تصویر آخرز زهر پرشراره کرده دلم راپاره پاره واویلتا رضابیا مرگم نمانظاره تابوت من گردیده تخت پاره تویاری من کن تنم راکفن کن این جسم بیجانم زبیداد ماندسه روزبرجسر بغداد واویلتا محبی