eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
251 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
517 ویدیو
292 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
یالطیف به اطّلاع می رساند همزمان با اعیادشعبانیه جلسه مجمع الذاکرین سلمان فارسی در مورخه سوم اردیبهشت ماه به شرح ذیل در حسینیه شیروانی برگزارشد: 1ـ تلاوت کلام ا...مجید توسط آقای عبّاسی. 2ـ سخنرانی حاج آقای خوش شعار در باب اهمیّت صلوات شعبانیه. 3ـ دکلمه خوانی اشعار توسط آقای عباسپور. 4ـ بیانات حاج آقای شکروی نسبت به لزوم تسلّط و آشنائی ذاکرین در قالبهای اشعار فارسی. 5ـ مدیحه سرائی آقایان: طبّاخی،عبدا...پور(رضوان)،کلانتر،عبّاسی،کیانی، سلامی فر،مقدّم،حبیبی و عطری. 6ـ توزیع هدایای فرهنگی به بیست نفر از منتخبین جلسه. والسّلام
سه نور آمد به عالم پر ز احساس معطر هر سه از عطر گل ياس سه نور تابناک آسماني حسين بن علي،سجاد و عباس.
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ای عاشقان، ای عاشقان،جان می ‌رسد ، جان می ‌رسد مهری درخشان می‌ دمد،ماهی فروزان می ‌رسد آید نوای کاروان،بر گوش جان کان دل ستان تادل ستاند زین و آن،اینک شتابان می ‌رسد رخسار ماهش را ببین،زلف سیاهش را ببین برق نگاهش را ببین،یوسف به کنعان می ‌رسد ساقی ببخشا جام را ، از باده پر کن کام را گو باز این پیغام را ،پیمانه گردان می ‌رسد رونق فزای باغ‌ ها ،لطف و صفای راغ ‌ها بر قلب عاشق ،داغ‌ ها،زیبا گلستان می ‌رسد بر درگهش کن بندگی،خواهی اگر پایندگی کان رهنمای زندگی،و آن مهدعرفان می ‌رسد مهر سحر ، ماه صفا ، بحر گهر ، گنج وفا آیینه یزدانما ،خورشید ایمان می ‌رسد یار موافق می ‌رسد،دلدار صادق می ‌رسد قرآن ناطق میرسد،محبوب یزدان می ‌رسد کاخ وفا ،قائم از او ،مهر و صفا دائم از او غرق طرب«صائم»از او،جان میرسد جان می ‌رسد.
شدنیمه ی شعبان همه جاغرق سرور است هرجا که روی پر زچراغانی و نور است گلخنده به لبهای همه منتظران است آخرگل گلزار ولایت به ظهور است ازدامن نرگس شده پیدا پسری که بهر پدرش عسکری اسباب غرور است قنداقه ی او رفت به درگاه الهی آمال ملایک طلب اذن حضور است از دیدن رویش همه ی انس وملایک انگشت تحیر به دهان برده فکور است دلشاد بود شیعه که آخر ولی آمد وز طلعت او چشم عدو بسته وکور است حجت به خدا آمده بر روی زمینش دیریست که از صحنه ی انظار بدور است با اذن خدا غایب وبا اذن الهی دروقت خودش یوسف زهرابه ظهور است ابن الحسن ومهدی موعود ولایت اوروح عدالت گرو کوبنده ی زور است گیرد به کف اش تیغ علی مصحف قرآن با یاد خدا عامل اصلاح امور است عید است خدایا بده عیدی همگان را سیر رخ او عیدی این خلق صبور است. «اسماعیل تقوایی»
پیامبر اڪرم(ص): ✨هیچ دعائے بہ مرحلہ اجابت نمے رسد مگر اینڪہ دعا ڪننده بر محمد و آل محمد صلوات فرستد.✨ وسایل الشیعه ۷/۹۶
مدح و میلادیه حضرت علی اکبر (ع) حاج# غلامرضا سازگار امشب به شباب رهبر آمد میلاد علی اکبر آمد در ماه نبی علی عیان شد یا آمنه را پیمبر آمد؟ یا فاطمه باز مجتبی زاد؟ یا آن که حسین دیگر آمد؟ خورشد حسین و ماه لیلا با چهره نور گستر آمد از گلبن سبز عشق و ایثار بوی گل و عود و عنبر آمد از مدح ملک بسی نکوتر از وصف بشر فراتر آمد در دامن کعبه ولایت امروز دوباره حیدر آمد عقلی که به دیدهاش توان دید روحی که بود مصور آمد با دیدن او عزیز زهرا جان دگرش به پیکر آمد از دامن مادری مکرم زیبا پسری مطهر آمد آئینه روی احمد است این سر تا به قدم محمد است این ای بحر شرف، گهر مبارک وی نخل کمال، بر مبارک بر چرخ ادب، ستاره در برج ولا، قمر مبارک در حسن بشر، ملک گرامی با خوی ملک، بشر مبارک بر شیر خدا و بر حسینش دیدار پیامبر مبارک مرآت جمال دادگر باد بر حجت دادگر مبارک در باغ نبوت و ولایت سر سبزترین شجر مبارک از این شجر همیشه سر سبز بر آل علی ثمر مبارک فرزند بدین جلالت و قدر بر مادر و بر پدر مبارک زینب شده بود پای بستش عباس گرفت روی دستش این حسن نبی است یا رخ اوست این تیغ علی است یا دو ابروست؟ این رشته جان ماست یا زلف این سلسله دل است یا موست؟ این قامت اوست یا قیامت یا سر و بلند بر لب جوست؟ زیبائی انبیا خلاصه در مصحف روی آن خدا روست هم چار امام محو رویش هم ختم رسل ورا ثناگوست در برگرفته همچو جانش از بس که حسین داردش دوست رویش همه را چراغ ایمان کویش همه را بهشت مینوست گلبوسه باب بر، جبینش هر چیز به جای خویش نیکوست از او نشوم جدا اگر چه دشمن کند از تنم جدا پوست خاک در اوست آبرویم هر جا که روم کنار اویم ای یوسف مصر عشق بازی عشق از تو نموده سرفرازی افتاده به پات سربلندی گردیده گدات بی نیازی یوسف به ثنات لب گشوده در مصر به نغمه حجازی از ماست هماره چاره جوئی از توست همیشه چاره سازی رخسار تو شمع دلفروزی لبخند تو روح دلنوازی بر دادن جان به راه جانان پیش از شهدات پیشتازی بی فیض محبت تو باشد یک عمر نماز، بی نمازی جز عشق تو ای حقیقت عشق عشق دگران، بود مجازی لبخند تو را از شب ولادت با قلب حسین کرده بازی اوصاف تو را حسین گوید ما را نرسد زبان درازی تنها نه علی اکبری تو زهرا و حسین و حیدری تو.
باز در مُلڪ نبی چشم فلڪ روشن شد ایه ی نصرمن الله طنین افڪن شد باز در ارض وسما شور و شعف برپاشد خبر آمد ڪه حسین بن علی بابا شد. «مجید مرادزاد»
میلاد حضرت علی اکبر (ع) نور چشمان علی خود علی اکبر دارد نه علی ، آینه ای شبه پیمبر دارد بس که این طفل شباهت به محمد دارد ماه بر دیدن او عزم مجدد دارد پرده از چهره ی او باز مدار از تعجیل ترسم از آن که به تردید فتد جبراییل اینکه این کودک نو آمده احمد باشد یا فقط خلقت او مثل محمد باشد باغبان مات همی مانده ازین شیدایی هیچ یاسی نشکفته ست به این زیبایی عشق جاری شده از آینه ی ثارالله آفتاب آمده از دامنه ی این درگاه از پدر نور گرفته ست پسر در اینجا مثل خورشید دهد نور قمر در اینجا می شود نور ، اگر نور جدا شد از ماه شک مکن این که پسر هم بشود ثارالله دل اگر دید ورا خون بشود حق دارد دیده گر واله و مجنون بشود حق دارد هرچه خوبان همه دارند .... علی اکبر هم دارد او از همه خوبان جهان بهتر هم هرچه خوبان همه ... چون گل به چمن باشد او احمد و حیدر و زهرا و حسن باشد او ام لیلا به جهان نور دو عین آورده هرچه خوبان همه دارند حسین آورده این پسر آینه ی حیدر کرار علی ست خلق وخویش چونبی لیک به گفتارعلی ست پسر فاطمه را گل پسر آمد امشب از افق بار دگر مه به در آمد امشب چه مهی،هم نفس چشمه ی خورشید شده وز دل آرایی آن ماه که تمجید شده. علیه السلام (یاسر)
تا از رخ ماه ما نقاب افتاده است از چشم ملایك آفتاب افتاده است ای مانده به گرداب گناهان برخیز كشتی نجات ما به آب افتاده است * از سوره "والشمس"دلم شد آگاه كه از پی خورشید ز راه آید ماه یك روز پس از حسین عباس آمد لا حول ولا قوه الا بالله * معبود علی بن حسین بن علی مسجود علی بن حسین بن علی گفتم به خدا زینت عُباد تو كیست فرمود علی بن حسین بن علی. «محسن عرب خالقی»
مدح و میلادیه حضرت امام زمان عَجّلََ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّریف آیت الله محمد حسین غروى اصفهانى ( کمپانی ) فیض روح قدسى باز، طبع مرده را جان داد عندلیب نطقم را دستگاه دستان داد بلبل غزل خوان را جاى در گلستان داد طوطى شکر خا را ره بشکرستان داد کام تشنه ما را خضر آب حیوان داد موج عشق بى پایان قطره را بدریا برد باد، مشت خاکى را برتر از ثریا برد دستبرد اسکندر هر چه داشت دارا برد عشق یار شهر آشوب عقل را بیغما برد از تنم توانائى برد و آه سوزان داد آسمان به آزادى کوس خیر مقدم زد زهره با دو صد شادى نغمه دمادم زد عشرت خدا دادى ساز عیسوى دم زد صورت پریزادى راه نسل آدم زد فتنه رخش بر باد نقد دین و ایمان داد شمع شاهد وحدت باز در تجلى شد نقش باطل کثرت محو لا و الا شد تا که رایت نصرت زیب دوش مولا شد ساز نغمه عشرت تا بعرش اعلى شد عیش و کامرانى را شاه عشق فرمان داد شادباش اى مجنون صبح شام غم آمد با قدى بسى موزون لیلى قدم آمد اسم اعظم مکنون مظهر اتم آمد گنج گوهر مخزون معدن کرم آمد تخت پادشاهى را عز و شان شایان داد آفتاب لاهوت از مشرق ازل سر زد تا ابد شرر اندر آفتاب خاور زد باز سینه سینا شعله از جگر بر زد باز پور عمران را مرغ شوق دل پر زد دور باش غیرت داد در حریم امکان داد صورتى نمایان شد از سرادق معنى طلعتى بسى زیبا قامتى بسى رعنا فرق فرقدان سایش زیب تاج کرمنا رانده رفرف همت تا مقام او أدنى بزم ((لى مع الله )) را رونقى بپایان داد سر مستسر آمد در مظاهر اعیان غیب مستتر آمد در مشاهد عرفان شاه مقتدر آمد در قلمرو امکان سیر منتصر آمد در ممالک امکان درد دردمندان را حق صلاى درمان داد آنکه نسخه ذاتش دفتر کمالاتست مصحف کمالاتش محکمات آیاتست اولین مقاماتش منتهى النهایاتست طور نور و میقاتش پرتوى از آن ذاتست جلوه دلارایش جان گرفت و جانان داد مبدأ حقیقت را اوست اولین مشتق خطه طریقت را اوست هادى مطلق مسند شریعت را اوست حجت بر حق کشور طبیعت را اوست صاحب سنجق بندگان او را حق حشمت سلیمان داد بزم غیب مکنون را اوست شاهد مشهود ذات حق بیچون را اوست فیض نامحدود عاشقان مفتون را اوست غایت مقصود دوستان دلخون را اوست مهدى موعود در قلوب مشتاقان نام نامیش جان داد اى ز ماه تا ماهى بندگان فرمانت مسند شهنشاهى لایق غلامانت بزم لى مع اللهى خلوتیست شایانت جلوه اى بکن گاهى تا شویم قربانت جان ز کف توان دادن لیک یار نتوان داد اى حجاب ربانى تا بچند پنهانى اى تو یوسف ثانى تا بکى بزندانى شد محیط امکانى همچو شام ظلمانى جلوه کن به آسانى همچو صبح نورانى بیش از این نشاید تن زیر بار هجران داد.
منت خدای را که شب غم سرآمده صبح وصال با همه خوبی بر آمده درمشرق جلالت خورشید کربلا ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد این ماه کز حریم حسینی بر آمده زیبا رخی که آمده درخانهء حسین پیغمبرست یا که علی اکبر آمده درخلق وخلق وصورت وسیرت چنان نبی باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده تبریک بر حسین که امشب پدر شده لیلا عروس فاطمه هم مادر آمده سرچشمهءجدا شده از کوثر بهشت آئینهءتمام پیام آور آمده دارد حسین شوق مضاعف که بهر او تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده نام علی برای حسین ست افتخار این افتخار با پسرش اکبر آمده آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل سیراب بوسهء پدر و مادر آمده عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد روح مجرد است که در پیکر آمده گیسوی او روایت حبل المتین کند ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده زیبایی جمال علی را نداشته است هرجا ملک به صورت انسان در آمده یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده اکبر که حُسن از رخ او وام برده است اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده از منطقش مپرس که چون مصطفی بود از صولتش مگوی که چون حیدر آمده انگشتر رسالت خیرالانام را از مخزن مشیت حق گوهر آمده بهر دفاع از حرم قدس کربلا این تکسوار عشق به جان و سر آمده شش‌گوشه قبرحضرت اوعقل دید و گفت جانم که پیش پای پدر با سر آمده از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش آنجا که قبلهء حرم داور آمده فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است که امروز عاشقانه سوی این در آمده منت خدای را که «موید» دوباره هم مدحتگر حسین و علی اکبر آمد.
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
علامه‌طباطبائی:یک «صلوات» تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان مےشود، که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات مےدهد. 🌸تا می توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند.🌸