eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
734 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام #سید_رضا_موید خورشیدسپهررهبری پیداشد احیاگرفقه جعفری پیداشد تبریک به مهدی که به عالم امشب رخسارامام عسکری پیداشد.
زبان حال (ع): ای مادر حسین و حسن دیده باز کن حال علی بین و سپس خواب ناز کن در کار من ز مرگ تو افتاده مشکلی لطفی کن و ز کار علی، عقده باز کن من آمدم که باز برم سوی خانهات بازآ به سوی خانه، مرا سر فراز کن اطفال تو، بهانۀ مادر گرفتهاند دستی پی نوازش ایشان دراز کن سجادۀ نماز تو افکنده زینبت با پهلوی شکسته بیا و، نماز کن همسایگان، دعای تو را آرزو کنند برخیز و رو به جانب محراب راز کن از پای تا به فرق موید بود نیاز لطفی بر این حقیر سرا پا نیاز کن.
زهرا که محبتش اساس دین ست پیروزی ما ز لطف او تضمین ست جان داد و ز کف نداد دامان علی یعنی که اطاعت از اولی الامر این‌ست. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بوَد نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بوَد همسریِ علی، نهایت سعادتش بوَد لیلهٔ قدر اولیا، شام ولادتش بوَد ثبت شد از ولادتش، بقای نسل احمدی یافت بقا ز نسل او، شریعت محمدی فاطمه‌ای که ذات حق بر او، سلام می‌کند ادای ذکر نام او، به احترام می‌کند کسی که پیش پای او، پدر قیام می‌‌کند بر در خانه‌‌اش سلام، صبح و شام می‌کند شرف ببین که خانه‌‌اش،بُرده سَبَق زطورهم حیاببین که پوشداو،چهرۀ خودزکور،هم فاطمه‌ای تو، بازگو فلسفهٔ حیات را ساخته جِدّ و جَهد تو سفینة‌النجات را زنده نگاه داشتی، «و آتوا الزّکاة» را «حی علی‌الفلاح»را، «حی علی‌الصلاة» را ای که خدای بی مثل، به کوثرت مثال زد دَم از جلال و، قدر تو، قادر ذوالجلال زد... به حُسن تو، که می کند جلوه‌گر آفتاب را به اشک تو که بشکند قیمت دُرّ ناب را به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را عرض سلام کردم و، منتظرم جواب را دریغ از جواب ما، به خاطر خدا مکن! دست توسّل مرا، ز چادرت جدا مکن...
حسرت گرفته باز حصار مدینه را غم تیره کرده است دیار مدینه را آثار حزن فاطمه و غربت علی پُر کرده است گوشه کنار مدینه را درکوچه های شهرچو ماه علی گرفت رنگی دگر نماند عذار مدینه را داغ عزای حضرت صادق فکنده باز با اشک و آه ما سر و کار مدینه را تا خاک ریختند بر اندام آن امام کردند دفن دار و ندار مدینه را گویافشانده اند بر آن قبر بی چراغ غمهای بی نشانه مزار مدینه را میگریم از مصیبت جانسوز او مگر بر دیده ام زنند غبار مدینه را در خلوت بقیع بجز اشک مهدیش شمعی کجا بود شب تار مدینه را من جان نثار مکتب اویم "مؤیدم" دارم از او امید جواز مدینه را.
آن ماه که روشنگرهرانجمن ست مجموعه ای ازفضایل پنج تن ست درشادی وغم دست توسلْ ما را بردامنِ لطفِ قاسم بن الحسن ست. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
مهرت به کائنات برابر نمی‌شود داغی ز ماتم تو فزون‌تر نمی‌شود از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود سنگ ست هردلی که مکدرنمی‌شود ظلمی که برتورفت زبيداداهل ظلم برصفحه ی خيال مصور نمی‌شود بی‌بهره از فروغ ولای تو يا حسن مشمول اين حديث پيمبر نمی‌شود فرمودديده‌ای که کندگريه بر حسن آن ديده کور وارد محشر نمی‌شود دارم اميد بوسه قبر تو در بقيع اما چه می‌توان که ميسر نمی‌شود بااين ستم که برتووبرمدفنت رسيد ويران چرا بنای ستمگر نمی‌شود؟ آن راچه دوستی ست«مويد »که ديده‌اش ازخون دل،زداغ حسن ‌ترنمی‌شود.
مرثیه بازگشت کاروان به کربلا به کربلای تو یک کاروان دل آوردم امانتی که تو دادی به منزل آوردم هزار بار به دریای غم فرو رفتم که چند دُرّ یتیمت به ساحل آوردم کبوتران حرم را، ز چنگ صیادان نجات داده و چون مرغ بسمل آوردم به جز رقیه که از پا فتاد پشت سرت تمام اهل حرم را به منزل آوردم شبی به محفل ویرانه‌ها، سرت شد شمع حدیث‌ها من از آن شمع و محفل آوردم اگر به سلسله بستند بازوی ما را حیات خصم تو را در سلاسل آوردم نظر به جسم کبودم فکن که دریابی تنی رها شده از چنگ قاتل آوردم...
شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش پسری را که بود نبض دو عالم در دست شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش حسن العسکری از زهر جفا می سوزد حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن که خداوند نگه دارد و از هر خطرش دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش خانه را که عدو دست به غارت زده است اتش ظلم بر افروخته از بام و درش آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست بار الها که مؤید نفتد از نظرش. علیه السلام
(س) ای قدر تو بر مردم دنیا پنهان چون گوهر درسینه ی دریا پنهان چون فاطمه ات غریب هستی امّا قبر تو عیان و قبر زهرا(س) پنهان. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
. ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو اهل مدینه نوحه گران عزای تو شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشّهدایی سزای تو قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول جان ها فدای پیکر در خون شنای تو ای قامت بلند رشادت به هر زمان کوتاه بُد ردای رسالت برای تو ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو شعر "مؤید" است تو را کمترین نثار ای بهترین درود و تحیّت سزای تو. 🌴
حضرت ام کلثوم(س) ای آینه دار پنج معصوم در بحر عفاف در مکتوم پرورده ی  دامن  ولایت مظلومه ی خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات مجهول مهر تو به کائنات  معلوم شیرازه ی شرع از تو محکم منظومه ی عشق ازتو منظوم تو  زینب  دومی  علی  را نامند  تو را به ''ام کلثوم'' آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به  ما نگاهی آن وقت که چارساله بودی بر صورت ماه  هاله بودی در خانه ی شیر حق به خوبی معصوم تر  از  غزاله  بودی دیری  نگذشت  کز ستم ها سرگرم به اشک و ناله بودی از آن چه به خانه ی شمارفت از  داغ  جگر  چو لاله  بودی از قول  و غزل  فراتری تو کی  حد تو این مقاله بودی؟ آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو محنت بی شماره دیدی غم، بیشتر از ستاره دیدی مه پاره ی دشت کربلا را در خاک، هزار پاره دیدی هم بردل پاره پاره اززهر هم پیکر  پاره پاره  دیدی پامال  تن عزیز  خود را ازمرکب ده سواره دیدی بردست حسین غرق درخون قنداقه ی شیرخواره دیدی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیبب کربلایی هم راز شهید نینوایی دم ساز غریب کربلایی برخرمن هستی ستم کار سوزنده  لهیب  کربلایی درآتش غم اگر بسوزی باصبر، طبیب کربلایی آن جا که خطابه کارسازاست توفنده خطیب کربلایی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی. (س)