eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
731 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح #امیرالمومنین،#حضرت_علی علیه السلام سرودند که شاه بیت آن این بود: حاجب اگر محاسبه حشر با علیست من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن! همان شب در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمودند: ای حاجب ! هم بیت اول تو و هم بیت دوم تو ایراد دارد .  حاجب عرض می کند: یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست! حضرت علی علیه السلام می فرماید پس بیت شعرت را این گونه بنویس: حاجب یقین محاسبه حشر با علیست شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن.
(ع) تا صورت پیوند جهان بود، على بود تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود آن قلعه گشایى که در از قلعه خیبر برکند به یک حمله و بگشود، على بود آن گرد سر افراز که اندر ره اسلام تا کار نشد راست نیاسود، على بود آن شیر دلاور که براى طمع نفس بر خوان جهان پنجه نیالود، على بود این کفر نباشد، سخن کفر نه این است تا هست على باشد و تا بود، على بود شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود سلطان سخا و کرم و جود، على بود هم‌آدم و هم‌شیث و هم‌ادریس و هم‌الیاس هم صالح پیغمبر و داود ، على بود هم‌موسى و هم‌عیسى و هم‌خضر و هم‌ایوب هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود مسجود ملائک که شد آدم، ز على شد آدم چو یکى قبله و مسجود، على بود آن عارف سجاد که خاک درش از قدر بر کنگره عرش بیفزود، على بود هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، على بود «ان لحمک لحمى» بشنو تا که بدانى آن یار که او نفس نبى بود، على بود موسى و عصا و ید بیضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود، على بود چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم، از روى یقین در همه موجود، على بود خاتم که در انگشت سلیمان نبى بود آن نور خدایى که بر او بود، على بود آن شاه سرفراز که اندر شب معراج با احمد مختار یکى بود، على بود آن کاشف قرآن‏ که ‏خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود، على بود. عليه السلام عليه السلام عليه السلام #١٣رجب
ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه نرسد اگر به على كسى‌ به كجا رود؟ به كجا رسد؟ به خدا قسم كه اگر كسى به على رسد، به خدا رسد سوى انبیا، سوى اولیا ز طریق حب و ولا بیا كه به جایى ار برسد كسى ز طریق حب و ولا رسد ز خودى برون ننهاده پا نرسیده است به هیچ جا چو كسى ز راه دگر سزد‌ سر او به عرش علا رسد ز ره طلب به ولى برس ز ره ولى به على برس كه به خضر تا نرسد كسى نتوان به آب بقا رسد در كس به غیر على مزن‌ ره كس به جز ره او متن كه ازین در و ره اگر كسى برسد به نور هدى رسد نبود چو غیر على كسى ز درش به عرش علا رسى كه به اوج عزت اگر كسى برسد به فرّ هما رسد نه به كعبه رو نه به دیر رو نه به فكر رو نه به سیر رو ز منیّت ار گذرد كسى ز ره على به منا رسد به مروت ار بنهى قدم تو به مروه ای به خدا قسم ! به ره على ز صفا قدم‌ نهد ار كسى، به صفا رسد به على اگر تو یكى شوى ز دنس رهى و زكى شوى به جز این اگر ملكى شود ملكیتت به خطا رسد تو شنیده‏ اى به بقا اگر ز طریق فقر و فنا رسى ز على رسد چو كسى اگر به طریق فقر و فنا رسد چو كسى مزكىّ و متقّى شود از طریق على شود ز طریق بندگى على كسى ار رسد، به تقى رسد نه همى ز «ناد علىِ» او شود آبگینه «سینجلى» ملكوت هم پى صیقلى ز غبار او به جلا رسد نرسد اگر كه ز لافتى به ثبوت نفى تو زاهدا نه ز «لم» رسد، نه ز «لو» رسد‌ نه ز «ما» رسد، نه ز «لا» رسد به مریض دل نرسد شفا ز دواى بوعلى از خدا مگر از محبت مرتضى مرض دلى به شفا رسد من «كبریایى» خسته را بده ساقیا ز مى‏ ولا ز شراب حب على مگر همه درد من به دوا رسد. عليه السلام عليه السلام عليه السلام #١٣رجب
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 🔻صدر تویسرکانی اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد عالم ممکنات احیا شد غرض خالق ودود آمد رمز خلقت ،ظهور مطلق کرد جمله ذرات در سجود آمد پرده سِر غیب بالا رفت علت غائی وجود آمد خانه زاد خدا علی از غیب پرده برداشت در شهود آمد اسد الله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد. عليه السلام عليه السلام
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 شعر ترکی مدح حضرت امیرالمومنین علیه السلام ای شهریار مملکت اولیا علی وی شهسوار معرکۀ اوصیا علی . ای مصدر جلال خداوند ذوالجلال وی مظهر جمال جمیل خدا علی . ای منبع کرامت و دریای علم و حلم وی معدن سخاوت و بحر عطا علی . ای درّ درج عزّ و شرف و شاه «لَو کَشَف» وی ماه برج مهر وفا و سخا علی . ای گلشن حقیقته بیر طرفه باغبان وی محفل هدایته نور هدا علی . نایب مناب محکمه شرع مصطفی قائم مقام مصطبه اصطفی علی . ای خانه زاد خانه حق وی شه بحق ای خاصّ مَحرم حرم کبریا علی . ای پادشاه ملک قضا وی شه قدر وی دادخواه روز جزا مرتضا علی . حبل المتین، امام مبین، پیشوای دین مسند نشین بارگه اتقیا علی . وی سالکان عالم لاهوته مقتدا وی سالکان کوی حقه رهنما علی . ای گوهر ولایته بیر پر بها صدف وی اختر امامته «نُورٌ بِها» علی . امرونده دور زمین و زمان ، امر «کُن فَکان» حکمونده دور سنون همۀ ماسوا علی . سنله اوجالدی بیرق دین محمّدی ای صاحب شریعۀ صاحب لوا علی . اسلامون ایتدی کج قلجون راست قدّینی اولسون او ضرب شصتیوه جانیم فدا علی . ای ناخدای کشتی دریای لامکان ای ابتدای خلقتی بی انتها علی . «بَدرُ الدُجی» ولیّ خدا شاه لافتی «کَهفُ الوَری» شهنشه مشکل گشا علی . سنسن ممیّز مشعل والشمس و الضحی سنسن امیر مسند عزّ و علا علی . سنسن کلید قفل در گنج و معرفت سنسن امید و ملجأ شاه و گدا علی . شأنونده گلدی آیۀ بَلِّغ پیمبره وصفونده نازل اولدی سنون إنّما علی . سنسن حبیب حضرت معبوده جانشین سنسن طبیب درد دل بینوا علی . بی شک و شبهه خلقت ارواح انس و جانّ اولموش سنون وجودیوه وابسته یا علی . اولدون محبّت اهلینه مصداق «کُنتُ کَنزٌ» ایتدون حقیقت اهلینه کشف غطا علی . «صرّاف» نقد عمرون ائدوب صرف معصیت از بس گوروب متاعنی چوخ کم بها علی . روی سیاهیله زر ناقص عیار تک امّیدوار دور سنه یا مرتضی علی. عليه السلام عليه السلام
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 🔻حبیبب الله چایچیان نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی وسیله‌اش بُود علی، خدا هر آن چه را کند به جنگ بدر و نهروان، علی است یِکّه قهرمان نگر که دست حق عیان ، قتال اشقیا کند به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند چو افضل از عبادتِ خلایق است، ضربتش علی تواند این عمل، شفیع ما‌سِوی کند به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند نماز، بی ولای او، عبادتی است بی‌وضو به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند علی ست آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند علی انیس عاشقان، علی پناه بی‌کسان علی امیر‌مؤمنان، که مدح او خدا کند پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند علی است فرد و بی‌نظیر، علی مجیر و دستگیر که نام دل‌گشای او، گره ز کار وا کند زکار قهرمانیش، پر است زندگانیش نگین پادشاهیش، به سائلی عطا کند امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب برد طعام نیمه شب، عطا به بی‌نوا کند ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند کنیم چون‌که های‌ و‌ هو، به پیشگاه لطف هو خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند دل علی گداخته، که با زمانه ساخته امام ناشناخته، ز خلق شکوه‌ها کند پس از وفات فاطمه، کشید دامن از همه که ختم عمر خویش را، به کنج انزوا کند ز قبر بنت مصطفی، کجا رود علی، کجا که نیست یار آشنا، دلش ز غم رها کند سرشک بر دو عین او، ز اشک زینبین او که گریه بر حسین او، به یاد کربلا کند علی غریب و خون جگر، ز هجر یار نوحه‌گر کنار آن جدار و در، اقامۀ عزا کند (حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش گره گشای انبیا، حوائجت روا کند. عليه السلام عليه السلام
(علیه السلام)فرمودند: ◾️أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتانِ: اتِّباعُ الْهَوَى، وَطُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّباعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَأَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الاْخِرَةَ. ▪️اى مردم، دو چيز است كه بيش از هر موضوع ديگر از گرفتارى شما به آنها نگران و بيمناكم: يكى تبعيت از هوى و هوس و ديگر آرزوى دور و دراز، زيرا پيروى از هوسها مانع ـ اجرا و عمل به ـ حق مى شود و آرزوهاى دراز، آخرت را به فراموشى مى سپارد. ، الخطب:42
مدح ومنقبت(علیه السلام) توهمان وصیّ پیمبری نتوان زکوی تو پا کشیم بنما دمی تو بما نظر نفس از نسیم ولا کشیم توئی وبغیرتونیست کس ببریم بجزتوبکس امان توخود آن حقیقت روشنی زقفای تو نکشیم عنان زتوجان دمیده شود بتن که بهشت ما زتو رایگان به جهانیان همه یاوری نشود بـروی تو لا کشیم توکجا جدا شوی ازخدا همه جانفدای توصف بصف بلی سینه سینۀ عاشقان شده تیرعشق تورا هدف هَلَه ای شهنشه ِ انس و جان توئی آنکه دل آوری بکف سالکی زکویت گذر کند همه را به راه وفا کشیم ز توکُلّ شی شده است حَیّ همه مات علم و کمال تو چه شود رسد یوم رِجعَتَت همه انتظار وصال تو خلق را بود به دل آرزو که شوند محو جمال تو گل روی خود بده تا نشان همه را به باغ صفا کشیم.