eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
252 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
731 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
ومیلادیه‌امام حسن عسکری(ع) بزن ای دل دری ــــــ رسیده دلبری به دنیا آمده امشب امام عسکری منّور شد جهان ــــ صدا زد قدسیان مبارک باشد این مولود الا ای شیعیان جهان را سروری ــ عزیز مادری بگو از عمق جان خود مدد یا عسکری مدد یا عسکری ،، مدد یا عسکری مدد یا عسکری مولا مدد یا عسکری فدای مقدمت ــــــ دمم داده دمت نظر کن جان مولا من رضایم بر کم ات گل خیر النّسا ــــــ شده جشن ات به پا رسان دستم شبی آقا به صحن سامرا جهان را سروری ــــ عزیز مادری بگو از عمق جان خود مدد یا عسکری مدد یا عسکری ـــــ مدد یا عسکری مدد یاعسکری مولا مدد یا عسکری.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم بَلغَ الْعُلی بِکمالِه کَشَفَ الدُّجی بجماله حَسُنَتْ جَمیع خِصاله صَلّوا علیه و آله همه هستیَم به ره ِ خدا وَ به عشق خاتمُ الانبیا وَ به لطف آن شه لافتی وَ دعای عصمت کبریا به فدای جلوه ی احمدی به فدای نور محمدی بلغ العلی بکماله تو تمام ِ مظهر ِ یا ربی تو شُکوه ِ باور ِ مذهبی تو فروغ ِ انجم ِ مکتبی همه زیر ِ دِین ِ تو یا نبی ز جهانیان تو سرآمدی به فدای نور محمدی بلغ العلی بکماله مَلَک ِ سما سائل ِ درت سائل ِ در و خاک محضرت به فدای عترت اطهرت اهل بیت و سوره ی کوثرت تو رسول و مصطفیَ الاَمجدی به فدای نور محمدی بلغ العلی بکماله سینه ی تو مَهبط ِ وحی ِ حق وَ به اذن تو فلق و شفق نور ِ حمد و واقعه و عَلَق وَ نثار ِ روی تو صد طبق گل باغ خالق ِ سرمدی به فدای نور محمدی بلغ العلی بکماله...
و منقبت حضرت معصومه علیهاالسلام قاضی نظام ای حرمت قبلگاهِ کهتر و مِهتر وی کرمت چاره ساز مردمِ مضطر در، دلِ افلاک عیان چو بَدرِ دُجایی مکتبِ دین از تو یافت زینت و زیور نورِ هُدایی ز نسلِ پاکِ مُحمّد روح بتولی و هم سلیلۀ حیدر اُختِ علیّ الرضا و زادۀ نجمه فاطمه فرخنده دُختِ موسی جعفر ماتِ صفاتت شده است قوّۀ عقلم زان همه شأن تو ای مظهر داور شمس و قمر را فروغ بخشد و باشد خَلقِ جهان را شفیعه در صفِ محشر آینه کاری نگر طاق و رواقش نورِ خدا را شده است آینه مظهر موسی عمران کجاست تا که ببیند خاکِ درت را ز طور اَرفع و انور مرکبِ او با کلیم هر دو بمقصد این سوی حق می شتافت آن پی آذر ای که تویی در جهان ز جمله خلایق در نسب و فرّ و جاه اَفضل و برتر دختر و هم خواهر و ائمۀ عُظما بر سه وَلیّ خدا وَصیِّ پیمبر نسبت تو با امام ثامن و ضامن همچو حسین شهید باشد و خواهر بابِ کرام تو هست موسی کاظم آنکه بُوَد نجمه از برای تو مادر دختر باب الحوائجی و برآرد بر دَرِ کاخت خدای حاجت مضطر جَدّ بزرگ تو هست احمد مختار ختمِ رُسل، عقل کُل، پیمبر اطهر مقصد و منظور ز آفرینش عالم بر همه کائنات اشرف و سرور جدّ دگر مرتضاست دستِ خداوند روح محمّد رئوف و راعی و رهبر مظهرِ نور و صفاتِ ذات الهی است مجمع اضداد و هم عجائب و صفدر جَدّۀ تو نور حُبِّ ایزد یکتاست مظهر مهر و معین و ملجأ و مادر در تو بُوَد آن سه نورِ واحد و غفار نورِ رسول و بتول و ساقی کوثر هم تو روانِ جهان و عالم جانی بلکه دو گیتی است در وجود تو مُضمَر فاطمه ات نام و همچو جَدّۀ کبری از تو بگیرد فروغ زُهرۀ ازهر گر چه تویی از نتاج و دودۀ حَوّا نورِ تو بر فرق اوست جقه و افسر اَفضل نسوانِ پاک در اُمم پیش آسیه و مریم است و ساره و هاجر جمله بدریایِ تابناکِ الهی همچو صدف بوده اند و ذاتِ تو گوهر ای که تویی شیر دُختِ مظهر لولاک بی تو جهان را نبود زینت و زیور گر که عفافت کشیده پرده به هستی نقشۀ هستی نشد بدیده مُصَوّر بر جَبلِ جودی از وقارِ تو دریافت کشتی نوح نبی سکینه و لنگر مدح و ثنای تو هست از عدد افزون گرچه رثای تو هست بی حد و بی مر داغِ تو جانسوزتر ز هرچه توان گفت بر جگر شیعیان چو تافته اخگر سوی خراسان شتافتی که ببینی چهرِ وَلیّ خدا و نَیّرِ اکبر روح امین در تمام راه بگسترد زیرِ پیِ مرکبِ تو فرش ز شهپر لیک میان تو با خدیو دو عالم لشکر مأمون کشید سَدِّ سکندر واقعۀ کربلا دوباره عیان کرد پورِ رشید آن پلید و پست و مُزَوَر مظهر حق را شهید کرد به غربت تا که نبینی دگر تو روی برادر نی بهمین کرد اکتفا که روا داشت کُشتنِ سادات در تمامی کشور روی جهان شد سیاه چون رخِ مأمون زان همه ظلم عظیم غاصبِ مُنکَر خواست خداوند تا وجودِ شریفت وا رَهد از جَورِ آن بلای مُقَدر بُرد تو را سوی خویش ایزد بیچون نزد رسول و بتول و فاتح خیبر در اثر داغِ این مصیبت عظما تب شده با مهرِ تابناک مُخمَر بَدرِ تو شد منخسف از این همه ماتم چهر تو شد منکسف به پرده معجر گرچه شود جذبِ مهرِ این کُره خاک خاک چگونه گرفت مهرِ تو در بَر.
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم امشب دخیل گوشه ی گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلی ام کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناسِ پاک طینت عبد علی اصغر کند زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل او را صف محشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست.
. چه شود ز راه وفا اگر، نظری به جانب ما کنی؟ که به کیمیای نظر مگر، مس قلب تیره طلا کنی یمن از عقیق تو آیتی، چمن از رخ تو رقابتی شکر از لب تو حکایتی، اگرش چو غنچه تو وا کنی به شکنج طرّه ی عنبرین، که به مِهرِ چهر تو شد قرین شب و روز تیره ی این حزین، تو بدل به نور و ضیا کنی بنما ز پسته تبسّمی، بنما ز غنچه تکلّمی به تبسّمی و تکلّمی، همه دردها تو دوا کنی تو مراد من، تو نجات من، به حیات من، به ممات من چه زیان کنی؟ چه ضرر بری؟ چو برآوری، چو عطا کنی تو شهِ سریر ولایتی، تو مَهِ منیر هدایتی چه شود گهی به عنایتی، نظری به سوی گدا کنی؟ تو چرا " اَلَستُ بِرَبّکم " نزنی؟ بزن! که اگر زنی ازل و ابد همه ذرّه ذرّه پر از صدای " بَلی " کنی ز غمم چرا نکنی رها، و اگر کنی " فَمَتی، مَتی " که ز بطن حوت، بسی رها، تو چو یونس بن متی کنی تو شهی و شهان همه چاکرت، تو مَهی و مهان همه بر درت که شوند قنبرِ قنبرت، تو قبول اگر ز وفا کنی تو به شهر علم نبی دری، تو ز انبیا همه بهتری تو غضنفری و تو صفدری، چو میان معرکه جا کنی تو چه صادری؟ تو چه مصدری؟ تو چه جلوه یی؟ تو چه مظهری؟ که هم اوّلی و هم آخری، همه جا تو کار خدا کنی؟! تو تمیز مؤمن و کافری، تو قسیمِ جنّت و آذری که سعید را تو جزا دهی، که عبید را تو جزا کنی شب و روز را تو مقدِری،تو مدیری و تو مدبّری که مساء را تو کنی صباح،و صباح را تو مسا کنی به خدا "وفاییِ "با خطا،همه خوف او بوَد از بدا که مباد دست رجای او،ز عطای خود تو رها کنی. عبدالرحیم سابلاغی وفایی
. به حیرتم كه چه وصفی كنم به شان علی كه عرش و فرش بود جمله مدح خوان علی نه من كه طبع هزاران چو من فرو ماند ز برشمردن اوصاف بی كران علی علو قدر همین بس بود كه در دو جهان علیست آل محمد محمد آل علی اگر متاع دو عالم به دست من باشد فدای نام علی می كنم به جان علی به آستین سعادت كجا رسد دستش كسی كه چهره نساید بر آستان علی بساط گلشن جنت به دیگران بخشم اگر گلی به كف آرم ز بوستان علی به پادشاهی عالم فرو نیارد سر هر آن گدا كه بود ریزه خوار خوان علی ز نقد هر دو جهان تا كه بی نیاز شوی به جوی گوهری از گنج شایگان علی به راه علم و عمل پیشتاز امت بود كسی نبود درین عرصه همعنان علی بر آشیانه ی باغ جهان از آن ننشست كه بر فراز فلك بود آشیان علی جهان و جیفه ی او را به نیم جو نخرید كسی نداد طلاق جهان بسان علی دلا ز آتش دوزخ كسی بود ایمن كه دوستدار علی گشت و دودمان علی اگر تو نیز چو من بنده ی گنهكاری بجو شفاعت فردا ز خاندان علی علی كه آیت حق بود حق بود همه را فروغ و فخر فروشند پیروان علی چو نظمی ار همه عالم شود مدیحه سرای مدیحه یی نسراید كسی به شان علی.
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 🔻صدر تویسرکانی اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد عالم ممکنات احیا شد غرض خالق ودود آمد رمز خلقت ،ظهور مطلق کرد جمله ذرات در سجود آمد پرده سِر غیب بالا رفت علت غائی وجود آمد خانه زاد خدا علی از غیب پرده برداشت در شهود آمد اسد الله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد. عليه السلام عليه السلام
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 شعر ترکی مدح حضرت امیرالمومنین علیه السلام ای شهریار مملکت اولیا علی وی شهسوار معرکۀ اوصیا علی . ای مصدر جلال خداوند ذوالجلال وی مظهر جمال جمیل خدا علی . ای منبع کرامت و دریای علم و حلم وی معدن سخاوت و بحر عطا علی . ای درّ درج عزّ و شرف و شاه «لَو کَشَف» وی ماه برج مهر وفا و سخا علی . ای گلشن حقیقته بیر طرفه باغبان وی محفل هدایته نور هدا علی . نایب مناب محکمه شرع مصطفی قائم مقام مصطبه اصطفی علی . ای خانه زاد خانه حق وی شه بحق ای خاصّ مَحرم حرم کبریا علی . ای پادشاه ملک قضا وی شه قدر وی دادخواه روز جزا مرتضا علی . حبل المتین، امام مبین، پیشوای دین مسند نشین بارگه اتقیا علی . وی سالکان عالم لاهوته مقتدا وی سالکان کوی حقه رهنما علی . ای گوهر ولایته بیر پر بها صدف وی اختر امامته «نُورٌ بِها» علی . امرونده دور زمین و زمان ، امر «کُن فَکان» حکمونده دور سنون همۀ ماسوا علی . سنله اوجالدی بیرق دین محمّدی ای صاحب شریعۀ صاحب لوا علی . اسلامون ایتدی کج قلجون راست قدّینی اولسون او ضرب شصتیوه جانیم فدا علی . ای ناخدای کشتی دریای لامکان ای ابتدای خلقتی بی انتها علی . «بَدرُ الدُجی» ولیّ خدا شاه لافتی «کَهفُ الوَری» شهنشه مشکل گشا علی . سنسن ممیّز مشعل والشمس و الضحی سنسن امیر مسند عزّ و علا علی . سنسن کلید قفل در گنج و معرفت سنسن امید و ملجأ شاه و گدا علی . شأنونده گلدی آیۀ بَلِّغ پیمبره وصفونده نازل اولدی سنون إنّما علی . سنسن حبیب حضرت معبوده جانشین سنسن طبیب درد دل بینوا علی . بی شک و شبهه خلقت ارواح انس و جانّ اولموش سنون وجودیوه وابسته یا علی . اولدون محبّت اهلینه مصداق «کُنتُ کَنزٌ» ایتدون حقیقت اهلینه کشف غطا علی . «صرّاف» نقد عمرون ائدوب صرف معصیت از بس گوروب متاعنی چوخ کم بها علی . روی سیاهیله زر ناقص عیار تک امّیدوار دور سنه یا مرتضی علی. عليه السلام عليه السلام
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 🔻حبیبب الله چایچیان نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی وسیله‌اش بُود علی، خدا هر آن چه را کند به جنگ بدر و نهروان، علی است یِکّه قهرمان نگر که دست حق عیان ، قتال اشقیا کند به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند چو افضل از عبادتِ خلایق است، ضربتش علی تواند این عمل، شفیع ما‌سِوی کند به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند نماز، بی ولای او، عبادتی است بی‌وضو به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند علی ست آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند علی انیس عاشقان، علی پناه بی‌کسان علی امیر‌مؤمنان، که مدح او خدا کند پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند علی است فرد و بی‌نظیر، علی مجیر و دستگیر که نام دل‌گشای او، گره ز کار وا کند زکار قهرمانیش، پر است زندگانیش نگین پادشاهیش، به سائلی عطا کند امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب برد طعام نیمه شب، عطا به بی‌نوا کند ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند کنیم چون‌که های‌ و‌ هو، به پیشگاه لطف هو خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند دل علی گداخته، که با زمانه ساخته امام ناشناخته، ز خلق شکوه‌ها کند پس از وفات فاطمه، کشید دامن از همه که ختم عمر خویش را، به کنج انزوا کند ز قبر بنت مصطفی، کجا رود علی، کجا که نیست یار آشنا، دلش ز غم رها کند سرشک بر دو عین او، ز اشک زینبین او که گریه بر حسین او، به یاد کربلا کند علی غریب و خون جگر، ز هجر یار نوحه‌گر کنار آن جدار و در، اقامۀ عزا کند (حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش گره گشای انبیا، حوائجت روا کند. عليه السلام عليه السلام
1_5448119346.mp3
زمان: حجم: 596.6K
❣﷽❣ 🕌 🕌 ای صفای قلب زارم یاامیرالمومنین ای روشنی بخش ضمیرم من گدای دوره گردت تو فقط هستی امیرم تویی شاه نجف امیر عالمین تویی ابالحسن تویی ابالحسین 🕌علی جانم مددی مولا مرغ قلبم چون کبوتر پر زند اندر هوایت سرمه ی چشمان عاشق خاک پای زائرانت تویی نعم الامیر امام بی نظیر تویی ماه نجف شهنشاه غدیر تویی شاه نجف امیر عالمین تویی ابالحسن تویی ابالحسین 🕌علی جانم مددی مولا 👇 نورَ ذي الْعَرشِ عَليٌّ حامِلُ الْعَرشِ عليٌّ باءِ بِسمِ اللّه عليٌّ لِلْمَلَاء حيدر وليٌّ علي نَفسُ الأمينْ علي نورَ اليقين طَريقُ الْحُسنَيَيْن اميرالمؤمنين تویی شاه نجف امیر عالمین تویی ابالحسن تویی ابالحسین 🕌علی جانم مددی مولا (الناصرآلبوعبید) (مجیدمرادزاده)
ای به قم آفتاب قلب جهان! دخت موسی !سلالۀ قرآن! عمه و دخت و خواهر سه امام! مادر کل عالم امکان! تو به چشم ائمه زهرایی بعد زهرا به قدر و عزت و شان زینب دوم بنی الزهرا عمۀ چار حجّت یزدان هم وجودت کریمة عترت هم ولایت، حقیقتِ ایمان فیض فیضیه از کرامت توست شهر قم از تو گشته مهد امان حرم یازده ولی خدا حرم توست ای سپهرمکان مدح تو ای ملیکۀ هستی وصف تو ای یگانۀ دوران نه توان با هزار دست نوشت نه!توان گفت با هزار زبان صحن تو مسجدالرسول همه حرمِ امن توست کعبۀ جان پدر و مادرم به قربانت نه، همه جان عالمت قربان کوثر کوثر رسول خدا عصمت عصمت الله منّان قم، جلال مدینه پیدا کرد تا نهادی قدم به دیدۀ آن گشت روز ورود تو در قم روز عید کرامت و احسان روز عید نزول رحمت ها روز عفو و عنایت و غفران اهل قم از برای استقبال همه با دسته‌گل شدند روان مرد و زن دور محملت گشتند اشک شوق همه ز دیده روان قم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل‌باران همه گفتند فاطمه در حشر پای بنهاده ای گنهکاران حرمت شیعیان قم، ز تو کرد ستم اهل شام را جبران کاش زینب به قم سفر می کرد تا نمی دید آن همه طغیان اهل قم کی برند مهمان را گه به بزم شراب و گه زندان؟ جای تو بیتِ «موسی خزرج» جای زینب به گوشۀ ویران دور تو عالمان فقه و اصول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته های گل در دست دور او سنگ بود و زخم زبان. ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
❣﷽❣ 🪴 🪴 🪴 ای صفای قلب زارم 🌿🌺🌿🌺🌿 ای صفای اهـل عالم یوسـف زهرای خاتم تو امام شیعیانی منجی عالم عیانی تویی تاج سرم امام و رهبرم الا صاحب زمان امان مولا امان 🪴*(بیا مهدی بیا )* ای گل نرگـس کجـایی وقت آن باشـد بیـایی ای تو منجی جان مایی چشــم بـراهـیم تا بیایی همه عـالم منتظر،بیایی از سفر الا صاحب زمان،امان مولا امان 🪴*(بیا مهدی بیا )* ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═