eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
734 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح حضرت زینب سلام الله علیها ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت،اشک اوست حافظ خون شهیدان گریه های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ! چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا ورنه کاخ ظلم و بزم می،چه جای زینب است؟ نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است کودکی ز آن کاروان افتاد از محمل به خاک شب کنار بسترش،زهرا به جای زینب است خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد بانگ «اَلاسلام یَعلوا»،در ندای زینب است پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است چون توانایی به ترک جان نبودش سر شکست قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است ای«مؤید»! ما کجا و مدح آن مَرم آفرین؟ آل عصمت را سخن،در اعتلای زینب است.
مقام حضرت زینب سلام الله علیها حسین فتاحی ( فاتح ) یادگار دختر ختم رسالت زینب است افتخار شاه اقلیم ولایت زینب است نام حیدر گر شده ذکر لب افلاکیان چون نگینی مرتضی رازیب و زینت زینب است مریم ار نازد به فرزندش مسیحا ؛فاطمه نازبر زینب کند اعجاز خلقت زینب است بی حسین قلبش دمادم درتب و در تاب بود عاشق وارسته ی شمس امامت زینب است ظهر عاشورا علم از ساقی عطشان گرفت سر سپاه کاروان آل عصمت زینب است دیده مادر را میان شعله ی در زین سبب سرپرست کودکان در وقت غارت زینب است در گذر از قتلگه گفتا برادر غم مخور بعدازاین فرمانده بی باک نهضت زینب است کس ندیده رو گشاده خواهر عباس را گوهر تابنده در یای عفت زینب است دید تا کبر یزید شوم را در بزم عام گفت با صوت رسا صاحب جلالت زینب است کاخ استبداد را باخطبه اش ویران نمود فاتح شامات و کوفه در حقیقت زینب است گشته شیعه در جهان گر قدرت بین الملل باعث این قدرت واین استقامت زینب است هرکه در دنیا به عشق آل طاها سینه زد همره او پای میزان در قیامت زینب است مدعی با رهروان عشق هم پیمانه شو دیده بگشا میزبان اهل هیات زینب است این عبارت بس بود در مدح دخت بوتراب عمه ی مهدی قایم با شهامت زینب است (فاتحا)هرگزدر پست ولیمان را مزن عاشقان را در دو عالم باب حاجت زینب است.
زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است گوشوار عرش را فرخنده خواهر زینب است عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار این همه اوصاف،اَلْحق جلوه‏گر در زینب است هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی لیک این‏جا فخر عبداللّه‏ جعفر زینب است آن‏که گفت از جان بلی بهر بلای کربلا از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است آن‏که از روز ازل کردی اسیری را قبول از پی اثبات دین آن نیک‏اختر زینت است آن‏که از جور و جفای مشرکین یک‏روز دید داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است آن‏که چون در قتلگه بالین شاه دین نشست خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است.
مدح حضرت زینب (س) مرحوم عالم گواه همّت و ایثار زینب است آدم رهین منّت کردار زینب است تا حشر در تمام جهان نهضت حسین جاوید و سرفراز ز ایثار زینب است روح الامین که سرورخیل ملایک اوست خدّام افتخاری دربار زینب است تخت یزید و پرچم کفّار سرنگون از همّت بلند و فداکار زینب است پاشیدن نظــام صفوف سپاه کفر از خطبه های داغ و شرربار زینب است در عرصه ستیز یزید و یزیدیان منطق سپاه و حِلم علمدار زینب است ( پاینده باد نهضت خونین کربلا ) در کوفه این شعار گُهر بار زینب است باکافران چنان مجاهده کرد از شرف هنوز در شام و کوفه صحبت پیکار زینب است در کوچه های کوفه و بازار شام شوم آثار اشک دیده خونبار زینب است با کلمه ای شکست یزید پلید را این رمز استقامت و افکار زینب است شب خیز ناله از بساط قیامت چرا کند چون درجهان همیشه عزادار زینب است.
در مدح و مصیبت حضرت زینب علیها السلام محمود وزنه ( ضامن اصفهانی ) آفتاب عالم آرا دخت حیدر زینب است سایه ی امن و امان ماه منور زینب است بانوئی کاندر حریم پاک یزدان از ازل شد بجان مرتضی روح مصور زینب است آسمان دین حق را در دو عالم صبح و شام روشنی بخش مه وخورشیدو اختر زینب است گوهر دریای دانش قلزم علم و عمل دخت پاک حضرت زهرای اطهرزینب است مخزن صبر و شکیب و طاقت حلم خدا منبع جود وسخا خاتون محشرزینب است آنکه اندر کربلای پر بلا هر دم ز کین داشت دردل ماتم عباس واکبر زینب است بانوئی کاندر منای قرب حق با چشم تر دید داغ یار و انصار و برادر زینب است آنکه شد از کینه قوم لعین در کربلا بیکس وبی مونس وبی یار ویاور زینب است شیعیان خاکم بسر کز بهر قتل شاه دین سینه بریان دیده گریان تیره معجرزینب است آنکه اندر قتلگه چونجان خود در بر گرفت پیکر صد پاره ی سلطان بیسر زینب است آنکه با صد شورش و افغان و ماتم از وفا بوسه ها زد شاه خوبانرا بحنجر زینب است ضامنا ذکر مصیبت کن تو ازجان روز و شب زانکه زین غم تا قیامت زار ومضطر زینب است
خامه ام گر از پر طاوُس شود یا دَواتَم آب اقیانُس شود برگِ اشجارِ بسیطِ نه طَبق بهر بِنوِشتن گَرَم باشد وَرق باز نتوانم نویسم مُنکشف از کتاب جاه زینب یک الف. @majmaozakerinsalmanfarsi https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
مدح حضرت زینب(س) مرحوم محجوب همدانی کوکب رخشندۀ برج حیا زینب بود دختر نیک اختر شیر خدا زینب بود آفتاب کشورعفت ز بعد فاطمه دومین ممدوحۀ رب علا زینب بود مادر گیتی چو او دختی نیارد تاابد زآنکه بحرلطف و ینبوع حیا زینب بود آنکه دست قدرت حقش بود در آستین گر به چشم دل ببینی برملا زینب بود کلک قدرت چون بنای صبرو همت را گذاشت گفت صابرتر ز کلّ ماسوا زینب بود زان مقام صبر کاندر کربلا و کوفه کرد عقل گفتا معدن حلم و حیا زینب بود لیک خاکم برسر ای یاران که با این سان جلال بی معین اندر زمین کربلا زینب بود وامصیبت چون بخون غلطان حسین را دید گفت ای برادر این به محنت مبتلا زینب بود.
مدح حضرت زینب سلام الله علیها مرحوم سید رضا حسینی سعدی زمان . ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است محتجب لفظ حجاب از احتجاب زینب است . دختر قرآن ناطق خواهر ناموس دین کی دهد معجر ز سر قرآن کتاب زینب است . هر کجا تدریس قرآن می شود در مکتبی اولین بانی بدین مکتب جناب زینب است . درس قرآن بر زنان کوفه میدادی مدام نی شگفت اسرار قرآن جدّو باب زینب است . چشم بینای فلک چون او زنی هرگز ندید مریم و زهرا برون زین احتساب زینب است . حرفهایش بود از بس مستدلّ و منطقی زادۀ مرجانه رسوا از خطاب زینب است . میر شام شوم با آن نخوت و آن ملعنت نادم از پرسش مشوّش از جواب زینب است . دستگاه ظلم را کوبنده وبر باده ده بر یزید مست و لایعقل عتاب زینب است . بر سر قبرش روی گر سوز و سازی بشنوی آن صدای سوزش قلب کباب زینب است . زن مگو از همتش مردان عالم شرمسار توتیای چشم مردان از تراب زینب است . زن مگو ناموس حیّ ذوالجلال و زین اب کی توان گفتن زنی اندر حساب زینب است . زن ولی باید بود صاحب حجاب وباعفاف هر زنِ باعفتی نائب مناب زینب است ... برچسبها:
مدح حضرت زینب (س) رمز بقای نهضت عاشور زینب است روشنگر حقیقت عاشور زینب است . قتل حسین گشته به دلها محرّکی تحریک آن به منطق پر شور زینب است . در کربلا و کوفه و در بزم دشمنان دعوت به حق به خطبۀ منشور زینب است . آن روزگار صحبت حق در میان نبود ارشاد خلق مقصد و منظور زینب است . با خطبه ای بسان کلام لسان وحی ایرادگر زبان سلحشور زینب است . با یک کلام کرد سکوت اهل کوفه را با اینکه از وقایع مقهور زینب است . با انقلاب حفظ نمود انقلاب را روشنگرای کاخ بلا نور زینب است . نهضت به سعی و کوشش او زنده مانده است چون رهنمای کشتی موتور زینب است . جام بلا چو زهر اگر ناگوار بود نوشید آنکه با دل رنجور زینب است . درس حجاب داد با عملش بر زنان دهر بوده اسیر صورت مستور زینب است.
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ مدح حضرت زینب سلام الله علیها مرحوم صامت بروجردی چون چشم نیم مست تو غارتگری کند تاراج عقل و هوش ز جن و پری کند نبود دلی که تا برد از دلبری و ناز هر لحظه عشوه ز پی دلبری کند دارم امید وصل تو بسیار و عاقبت ترسم که شاخ آرزویم بی بری کند پویم به پای همت و کوشم به قدر وسع تا بخت همرهی و فلک یاوری کند چون گشت کار تنک برم بر کسی پناه تا در میانه من و تو داوری کند یعنی برم به دختر شیر خدا امان تا او تو را به راه وفا رهبری کند زینب عزیز فاطمه کز عزت و شرف روح الامین به خاک درش چاکری کند آن آسمان عصمت و عفت که آسمان قامت برای سجده وی چنبری کند در امر و نهی هر چه بگیرد طریق عزم در جیش او قضا و قدر لشگری کند جبریل سان پرد به سوی عرش حق ز فرش گر مور را حمایت او شهپری کند خاکی که پای جاریه او بدو رسد چون آب خضر دعوی جان پروری کند نازد گر آفتاب بر طلعتش ز حسن خط شعاع بر بصرش نشتری کند نی در سپهر رفعت وی آفتاب و ماه این ذره نماید و آن اختری کند.
در حصار شعر”عطار” و کلام “مولوی” نغمه های منطق الطیر و زلال مثنوی گفته های”انور”و”سعدی زمان”و”یحیوی” این سخن دارد همیشه جایگاهی بس قوی لاف بیهوده مزن هرگز زعشقت “منزوی” «این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است». https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ میلادیه حضرت زینب سلام الله علیها حاج افشین بابک اردبیلی کیست زینب در کفش صهبای عشق حکمران مطلق دنیای عشق کیست زینب همدم و همراه عشق کیست زینب یار شاهنشاه عشق خلقتش را تا خدا آغاز کرد بار دیگر دست حق اعجاز کرد زینب آمد تا که سالاری کند در ره قرآن فداکاری کند چون قلم از نام زینب دم گرفت مثنوی را هاله ای از غم گرفت آیه آیه عشق را تفسیر کرد هفت شهر عشق را تسخیر کرد بی سبب نبود که دلها برده است نان حیدر شیر زهرا خورده است بر حسین خود یگانه خواهر است گاه خواهر گاه همچون مادر است گرچه جسمش دفن در شام بلاست روح زینب تا ابد در کربلاست پایبندی کرد بر عهد الست سرشکسته نیست گرچه سر شکست ( بابک ) امشب حرف من با زینب است ورد و ذکرم تا سحر یا زینب است از می عشقش لبالب گشته ام شاعر دربار زینب گشته ام.