#شعر_توحیدی
#مناجات
#غزل
خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا
يک شب اى خفتۀ غفلتزده، بيدار بيا
بس شب و روز که در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و درِ توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاکار بيا
پردۀ شب که بُوَد آيت ستّارىِ من
دور از ديدۀ مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بندۀ آلوده و شرمندۀ من
اين منم، خالق بخشندۀ ستّار، بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا
فرصت از دست مده، مىگذرد اين لحظات
منشين غافل و بىحاصل و بیکار، بيا.
#حبیب_چایچیان
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹گرهگشایی هست...🔹
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
گاه انسان رسد به بنبستی
که نه راهی نه رهنمایی هست
نه غباری ز گَرد قافلهای
نه نشانی ز نقش پایی هست
نه ز یاران و رفتگان خبری
نه پیامی ز آشنایی هست
از کران تا کران، افق تاریک
نه بدایت نه انتهایی هست...
جاده پر پیچ و غیر ظلمت هیچ
وه چه وحشتفزا فضایی هست
دو دلی، اضطراب، ظلمت شب
گم شدن را عجب بلایی هست
ناگهان مژده آورد هُدهُد
که سلیمانی و سبایی هست...
هاتفی مژدهام سرود از غیب
گوش جان باز کن صدایی هست
از گرههای کار بسته مترس
که به عالم گرهگشایی هست
وحشتی از خروش موج مکن
که در این بحر، ناخدایی هست
این جهان خود به خود نمیگردد
که به غیب جهان خدایی هست...
#سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
#شعر_توحیدی
#امام_حسین علیهالسلام
#عرفه
#غزل
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات.
#علیرضا_قزوه
#لیلة_الرغائب
#شعر_توحیدی
#غزل
چه شب است يا رب امشب كه شكسته قلب ياران
چه شبى كه فيض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شبى كه تا سحرگاه، ز فرشتگان «الله»
بركات آسمانى، برسد به جاننثاران
شب انس و آشنايىست، شب عاشقان مهدىست
شب وصل هر جدايىست، شب اشک رازداران
شب تشنگان ديدار، شب ديدگان بيدار
شب سينههاى سوزان، شب سوز سوگواران
شب قلبهاى لرزان، شب چشمهاى گريان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران
شب توبه و اجابت، شب صدق و معنويت
شب گريه و مناجات، شب شور و شوق ياران
شب نغمههاى ياربّ، شب ذكر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جويباران
چه بسا كه تا سحرگاه، سفر شبانه رفتيم
كه مگر نسيم لطفى، بوَزَد در اين بهاران
چه خوش است يا رب امشب، كه خطاى ما ببخشى
ز كرم كنى نگاهى به جميع شرمساران
تو خدايى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسكين، كرم از بزرگواران
تو انيس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبيب چارهسازى، تو كريم روزگاران
دل دردمند ما را، تو شفايى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، كه صد هزاران
به خداییات خدايا، به مقام اوليايت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاكساران
شب دلشكستگان را به سحر رسان، خدايا
ز فروغ خود بتابان، به دل اميدواران.
#جواد_محدثی
#شعر_توحیدی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
«اَلْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ نَجَاةٌ مِنَ النَّارِ».
گریه از خوف خدا، سبب نجات از آتش است.
📗 مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۵
🔹نجات از آتش🔹
هر خسته دلی، که نفس سرکَش دارد
پیداست، که خاطری مشوّش دارد
امروز اگر بگریَد از خوف خدا
فردا سپرِ نجات از آتش دارد.
#محمدجواد_غفورزاده
#شعر_توحیدی
فرازی از یک #قصیده
🔹حسن عاقبت🔹
فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آنکه شُکر یکی از هزار کرد؟...
ترکیب آسمان و طلوع ستارگان
از بهر عبرت نظر هوشیار کرد
بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی
خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت
اسباب راحتی که نشاید شمار کرد...
چندین هزار منظر زیبا بیافرید
تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد
توحیدگویِ او نه بنیآدماند و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد...
لال است در دهان بلاغت زبان وصف
از غایت کرم که نهان وآشکار کرد
سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟
جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد
بخشندهای که سابقۀ فضل و رحمتش
ما را به حسن عاقبت امیدوار کرد...
#سعدی_شیرازی