قرخ گجه سن منی گوزدن آتیسان
قرخ گجه دی بابا من سیز یاتیبسان
قرخ گجه دی بابا قانه باتیبسان
آه
بسدی هجران بابا
بسدی زندان بابا
سن دعا ایله من
تئزویریم جان بابا
گله بیلموردیم سراغیوه
دیرم ایندی قولاقیوه
نه گلوب بابا دودداقیوه
دیل دیله گل ویراق باهم یارالی
آغلارام آغلارام نم نم یارالی
من یارالی بابا عمم یارالی
آه
باتدی عمم سسی
یوخدی فریادرسی
کوفه سوغاتیدی
آندیینین یاره سی
نه دیوم جان اوسته من بابا
یوخوودون غارتده سن بابا
عمه می اوندا گورن بابا
شاعر:علی حنیفه
@majmaozakerine
Khalaj-GolchinFatemieh1391[12].mp3
6.72M
سبک دوباره مرغ روحم
#حاج_حسن_خلج🎤
@majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#بردیا_محمدی
▶️
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه،بین راه،خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
رقص شکر در چای ها بیداد می کرد
شور حسینی در دلم ایجاد می کرد
این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد
هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
اینروزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
«اهلِ قُری» بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#روح_الله_قناعتیان
▶️
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ...
و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ...
چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد
چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد
نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم
دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد
میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه
پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد
شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته
اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ...
تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند
تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد
همین که اذن دخول از لب تو جاری شد
همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد...
بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان
بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد
🍃🍂↶ عــهــد ثـــابـت ↷🍂🍃
☜ روز #چهـارشـنـبــه☟
🌸🍃 اذکــ📿ــار روز
◽️⇦《 #یاحَـــییـاقَیـّــــوُم》 100مرتبہ
◽️⇦ یا مُتَعـــــال 541 مـرتبہ
🌸🍃 ســوره روز
◽️⇦ سـوره مبـارکہ #تبـارک
◽️⇦ سـوره #تکاثـر 40 مـرتبہ
↶ جهت غنی شدن و وسعت رزق
🌸🍃 ادعیـه روز
🔹دعـای روز چهـارشنبـه
🔷دعـای عدیلـه
🔹دعـای فـرج
🌸🍃 زیـارت روز
🔹زیـارت امیرالمؤمنیـن علیـهالسلام
🔷زیـارت امـام کاظـم علیـهالسلام
🔹زیـارت امـام رضـا علیـهالسلام
🔷زیـارت امـام جـواد علیـهالسلام
🔹زیـارت امـام هـادی علیـهالسلام
🌸🍃 نـمــاز روز چهـارشنبـه
◽️چهار رڪعت نمـاز بـجا آورد
◽️در هر رڪعت بعد از سـوره حمـد
◽️یک مرتبہ سـوره توحیـد و سوره قـدر
↶ خداوند قبول فرماید توبه او را از هر گناهی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#استوری
در هیاهوی ذهن یک شاعر
واژه ها بیقرار بارانند
شاعر و واژه های دلتنگش
باز، اذن دخول میخوانند:
السلام علیک یا....انگار
بغض شاعر شکست بین گلو
سیل اشکش دوباره جاری شد
داده این اشک جان تازه به او
باب ساعت، درست وقت اذان
بوی سیبی عجیب می آمد
ناله های کسی به گوش رسید
خواهری که غریب می آمد
بعد چِل روز کاروان آمد،
زینبت باز بر زمین افتاد
با همین صحنه شاعرت میگفت:
در سرم شور اربعین افتاد
اربعین نه، قیامتی ست شِگَرف
وَه چه شوری چقدر شیرین ست
از نجف تا ستون آخر عشق،
آی مجنون بیا که عشق این ست
شاعر از صحن داشت برمیگشت
وقت رفتن رسیده بود چه زود
طعم چای ابوعلی گویا
بهترین طعم زندگی اش بود
#محمدرضا_نادعلیان