@MeysamMotiee_irدلم تنگ اه ای سامرا.mp3
زمان:
حجم:
6.48M
🔹دل تنگم آه ای سامرا (واحد)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@majmaozakerine
#مناجات
#امام_زمان_علیه_السلام
#غزل
چه می شود که شبی بشنوم صدایت را
به درد، گریه کنم زخم روضه هایت را
بگو کجا زده ای خیمه در کدامین دشت
به این دو چشم که طی کرده رد پایت را
زمان بدون تو امشب چه سرد می گذرد
بیا که گرم کنی مجلس عزایت را
جسارت است ولی می شود همین شب سرد
کشی به روی سرم لحظه ای عبایت را
گمان کنم که صدایت گرفته چون زینب
میان بغض صدا می زنی خدایت را
#حسن_لطفی
.
.
#امام_زمان عج
#السلامُ_عَليكَ_يا_رَبيعَ_الاَنام
گم کرده راه حق و به سامان نمی رسد
هر دل که بر ارادت خوبان نمی رسد
دست توسلی که ندارد یقین وصل
هرگز به پای بوسی جانان نمی رسد
بهتر بود که هیزم دوزخ شود فقط
ان منبری که عطر تو از ان نمی رسد
پلکی بزن که بر سر این شهر سوخته
بی اذن چشم های تو باران نمی رسد
در این هوای برزخی اخر الزمان
دل مرده ایم و بی تو به ما جان نمی رسد
چشمی سفید تا نشود در فراق یار
از یوسفش نسیم به کنعان نمی رسد
یک مصرع است مرهم این انتظارها
دنیا تو را ندیده به پایان نمی رسد
#جمعه #ندبه
#امام_زمان_عج
#حضرت_صاحب_الزمان_عج
#حسن_کردی
.
.
#گریز_دعای_ندبه
متن روضه امام زمان منتقم کربلا (گریز دعای ندبه)
یک نفر از طواف حج می آید با ذوالجناح و ذوالفقار کج می آید
آمین خدا برای اللهمّ عجّل لولیک الفرج می آید
خدایا پس کی می رسد اون جمعه ای که وعده داده ای.... کی می شود که چشمان ما به جمال زیبای امام زمان روشن بشه... انشاء الله بیاد اون صبح جمعه ای که آقا تکیه به خانه کعبه می زنه و صدا می زند؛
الا یا اهل العالم انا المهدی المنتظر... انا صمصام المنتقم...
ای اهل عالم من مهدی ام ...
سپس رو به کربلا می کند و صدا می زند؛
الا یا اهل العالم انّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا...
ای اهل عالم من فرزند حسینم... جد من حسین رو با لب تشنه بین دو نهر آب ذبح کردند...
به نیت تعجیل در فرجش، اسم جد غریبش رو آوردیم، هر جا نشستی ناله بزن «یا حسین...»
ای کاش به دشت تشنه باران برسد از بانگ اناالمهدی او جان برسد
ای کاش که کوته شود این فاصله ها آدینه انتظار پایان برسد
************************************
متن روضه دوم(گریز دعای ندبه)
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
امام زمان کی میای انتقام خون جد غریبت حسین رو بگیری...
آه ... امان از آن ساعتی که ابا عبدالله الحسین در عصر عاشورا تکیه به نیزه غریبی نمود و صدا زد «هل من ناصر یَنصُرُنی... هل من معین یُعینُنی... هل مِن ذابِّ یَذُبُّ مِن حَرَم اهل بیت رسول الله»... آیا کسی هست من و یاری کنه... آیا کسی هست از حرم اهل بیت رسول خدا دفاع کنه... بمیرم برا ی غربت حسین فاطمه... هیچ کسی نبود تا پسر رسول خدا رو یاری کنه... این طرف تو خیمه ها جز زنان و کودکان دیگه کسی نمونده... اون طرف هم بنی امیه و نامردمان کوفه... آمد روبروی خیام صدا زد یا زینب،یا رباب، یا سکینه... علیکُنَّ مِنِّی السَّلام... وصیت ها و سفارش هاشو به اهل خیام گفت، اونها رو به صبر و خویشتن داری سفارش کرد... روانه میدان شد... یه تپه ای بود که هر چند وقتی یک بار ابا عبدالله برمی گشت آنجا و رو به خیمه ها صدا می زد الله اکبر... لا حول و لا قوة الا بالله... یعنی اهل خیام بدونید هنوز حسین زنده است ... امید در دل اهل خیام زنده می شد... اما یه وقت دیر شد و زمانی گذشت و صدایی از ابا عبدالله نیامد...
طولی نکشید نیزه ای به آسمان بلند شد...
سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
ای حسین...
متن روضه سوم (گریز دعای ندبه)
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
یا امام زمان کی میای انتقام خون به ناحق ریخته شده جدت غریبت حسین و بگیری
انتظار خیلی سخته...
اون لحظات آخر عصر عاشورا در خیمه ها چه گذشت... همه منتظر... دل اهل حرم پر از دلهره... اما یه وقت صدای شیحه ذوالجناح آمد ... بعضی ها خوشحال شدند، گفتند اباعبدالله برگشته...
همه از خیمه ها بیرون دویدند آه ولی سالار زینب را ندیدند...
اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه ها برگشت... زین واژگونه... بدن ذوالجناح پر از زخم و نیزه شکته است...
ناله و شیون زنان و کودکان بلند شد...
زبون گرفتن ها شروع شد... یکی می گفت ذوالجناح تو که بی وفا نبودی بابای منو چکار کردی... یکی می گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا آب بهش دادند یا نه... اما زینب خودش رو دوان دوان بالای بلندی رساند... دید در وسط میدان تو گودی قتلگاه یه همهمه ای به پاست... نیزه ها و شمشیرها همه یک جا فرود میاد... آه بدن حسین فاطمه رو تکه تکه کردند... سر پسر پیغمبر رو از بدنش جدا کردند... نانجیب دستور داد اسبها رو نعل تازه زدند بدن شهدا رو پامال سم اسبان کردند... کاری کردند که وقتی زینب(س) رفت تو گودی قتلگاه، بدن برادر رو نشناخت ... هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد... یه وقت چشمش به یه بدن بی سر غرق به خون افتاد... متعجبانه ناله زد ... هل انت اخی؟... آیا تو حسین منی...
ای حسین...
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین محفل و مأوای تو نیست
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را از چه بگرفتی کنون بالای
متن روضه چهارم(گریز دعای ندبه)
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی
گفتند که جمعه می رسی از راه عمرم در این قرار به سر شد نیامدی
ای یادگار علی و نور چشم فاطمه ای آخرین ذخیره طاها نیامدی
یا صاحب الزمان...
آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد... از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد
📋#السَّلامُعَلَیکْٵیُّهَاالعَسکری
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
نوکراتو آقا/ سامرا می بری
شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم
پیرهن سیامو از دست فاطمه میگیرم
فَیَضِجَّ الضَّاجُّون/ فَیَعِجَّ العاجُّون
بارون می باریم با/اشکای آقامون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
خسته و بی رمق/لحظه ی آخری
کنار بستر باباست بیقرار و آرام
یتیم شدن هنوز خیلی زوده واسه آقام
فَلْیَبْکِ الباکُون / غریبه آقامون
دلای آواره / دلای سرگردون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
روضه میخونی با / خواهر و مادری
چقد توی دل قاتل کینه ی حسینه
جلوی چشم زهرا رو سینه ی حسینه
یه خواهری داره / می بینه از رو تل
برادرش مونده / تنها توی مقتل
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
*شاعر: #حمید_رمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
📋#جانبرکفواشارهجانانمآرزوست
#سبک_تک
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بر کف و اشارهی جانانم آرزوست
جانان هر آنچه میطلبد، آنم آرزوست
درمان درد من نبُوَد غیر درد دوست
دردم دوا کنید که درمانم آرزوست
با سِیل اشک تا که به دریای خون روم
شب تا به صبح، دیدهی گِریانم آرزوست
از چهار گوشهی دو جهان دست شستهام
شش گوشهی امام شهیدانم آرزوست
حنجر خشک، و چشم تر / این نه عجب، بُوَد اگر
خنجر آب، دیده خون / گریه کند، برای تو
ذکر دلم، خداخدا / جان و تنم، تو را فدا
کاش سرم شود جدا / تشنه به کربلای تو
" ای جانم حسین ، ای جانم حسین "
با یاد کام خشک علمدار کربلا
در موج بحر، سینهی سوزانم آرزوست
پاداش گریههای همه عمر بر حسین
یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست
چشم به سویِ قتلگه/ گوش به بانگ العطش
هر نفسم شراره ای / زِ آتش خیمههای تو
ای سرت از بدن جدا / ای همه عالمت فدا
ذات مقدس خدا / آمده خون بهای تو
خَسم سِتاده هر طرف / نیزه به دست صف به صف
کاش که میشدی هدف / سینهی ما به جای تو
کوه به ناله آمده / سنگ به سنگ، سر زده
تا شده شستوشو به خون / روی خدا نمای تو
" ای جانم حسین ، ای جانم حسین "
#عسکری #تک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
۶
روضه جانسوز امام حسن عسکری علیه السلام
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
*دلا بره سامرا و حرم عسکرییِّن علیهم السلام، عرض ادب کنیم به ساحت مقدس اون آقایی که امروز روز شهادتشِ، ان شاءالله به همین زودی تو حرمش کنار قبر مطهرش...
"اَلسلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّكىُّ الْعَسْكَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ "*
ای آفتابِ حُسن تو را ماه مشتری
هر جا خدا،خداست تو را نیز رهبری
فرزند چهارمین علی و دوّمین حسن
ریحانةُ الجواد،ملقب به عسکری
آیینه ی جمال خداوند ِ ذو المنن
مولا اَبامحمد، ابن الرضا حسن
قرآن خجسته مدح و ثنای تو
قلب مقربان خدا سامرای تو
با اینکه جسم پاک تو مدفون به سامراست
مُلک وجود آمده دارُالولایه توست
تو بحر نور را صدف آخرین دُری
دل ها پر از ولای تو،تو از خدا پُری
من کیستم گدای ِ سرای تو یا حسن
با لطف تو مدیحه سرای تو یا حسن
شویم لب از شراب طهورا هزار بار
تا وا کنم زبان به ثنای تو یا حسن
هر جا سخن به منقبتت آفریده ام
خود را کنار مرقد پاک تو دیده ام
تو دُر ده یَمی و یَمِ آخرین گوهر
اوصاف مهدیت به لبِ سیدُ البشر
چشم انتظار آمدن ِ مهدی تواَند
پیغمبران،ائمه، خصوصاً پیامبر
تیغ علی به پنجه ی توحید گسترش
از یازده امام سلام ِ مکررش
من کیستم گدای گدای درِ شما
با کام خشک تشنه لب کوثر شما
از آن زمان که چشم گشودم همیشه بود
چشمم به سوی حُسن خدا منظر شما
در حُسنتان جمال خدا را شناختم
نام پدر نبرده شما را شناختم
قدر شما بلندتر از اوج انبیاست
قبر شما قلبوبِ تمامی ِ اولیاست
هر کس که دور شد زشما از خداست دور
هر کس که شد مطیع شما عبد کبریاست
دردا که کرد باد مخالف خزانیت
مسموم کرد خصم به فصل جوانیت
با کشتن تو خصم ،جهان را یتیم کرد
داغ تو ماند بر دل و جان را یتیم کرد
آنکس که ریخت زهر ستم را به کام تو
بالله قسم امام زمان را یتیم کرد
مهدی زدیده اشک یتیمی به رُخ فشاند
آه از جگر کشید و به جسمت نماز خواند
پیوسته ریخت لشکر اندوه بر سرت
مسوم شد ز زهر، دل ِ درد پرورت
تشییع شد جنازه ات اما به احترام
درکربلای سامرا شد دفن پیکرت
هر دم دهم سلام مُکرر به تربتت
باید گریست تا صف محشر به غربتت
*لحظات آخر مهدیِ چهار،پنج ساله شو صدا زد، فرمود: " یا سَیِّدَ اَهْل ِ بَیْتِهِ،إسْقِنِی الْمَاءَ،فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی" مهدی جانم! ای آقای اهل بیتش،جرعه ای آب بهم بده، لحظه ی آخرِ،دیگه دارم میرم.... ظرف آب رو داد بابا، اما بدن میلرزه، در اثر زهر رعشه گرفته...*
کاسه ی آب به دستم بنگر میلرزد
رعشه افتاده به پا تا به سرم مهدی جان
*با این یه جمله دلارو ببرم کربلای معلی...، آقای من! اینجا پدر از شما لحظه ی آخر آب خواست، ظرف رو دادید به بابا، کجا بودید کربلا؟ یه جرعه ی آب هم به لب خشکیده ی جد مظلومت حسین برسانی؟...رو زمین گرم کربلا افتاده بود، لباش مثل دو چوب خشک از تشنگی بهم میخورد، صدا میزد: "اِسقُونی شَربَةً مِنَ الماء فَقَد نَشِفت كَبِدی"... ده نفر آب رو آوردند، همین که رسیدن کنار گودی قتلگاه مقابل چشم عزیز فاطمه،آب هارو روی زمین خالی کردن...حسین....
بی خودی نبود خودش هم روضه ی عطش خواند، از حلقوم بریده صدا زد:
"شیعَتی ما اِنْ شَربتُمْ عَذْبَ ماءٍ فَاذکُرونی
اَوْ سَمِعتُمْ بغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبونی
لَیْتکُمْ فی یَوْمِ عاشورا جَمیعاً تَنْظُرونی
کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفلی فَأبوا اَنْ یَرْحَمونی"
هر وقت آب گوارا نوشیدید از من یاد کنید، ای کاش همتون کربلا بودید منو نظاره می کردید که چگونه توی بغلم علی اصغرم رو سیراب کردند..حسین....
خدایا! به امروز امام زمان،به سوز دلش، به اشک چشمش، خدایا! دیگه امر فرجش را اصلاح بفرما، موانع ظهور و فرج و قیامش هر چه هست برطرف بفرما، خدایا! امروز دیگه با مژده ی ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بفرما، با دست با کفایتش مُهمات دنیا و آخرت همه ی ما کفایت بفرما....*