eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
از وقتی رفتی صد بار دور گودالت گشتم دیگه از پا افتادم از بس دنبالت گشتم از گودال میپرسم باقی پیکرت کجاست میلرزم میترسم نمیدونم سرت کجاست پاشو که لشکر اشک زینبتو نبینه ببین دیگه بریدم پاشو بریم مدینه حسین حسین واویلا واویلا تا پیکرها رو دیدم رفتم از حال افتادم پیش چشم عریان بین گودال افتادم اون کهنه پیراهن توی تنت دریده شد معلومه از رگهات سر از قفا بریده شد هنوز زنده بودی وقتی سر و بریدن تو راه که می اومدم چادرمو کشیدن تکست مداحی صد بار دور گودالت گشتم از سید مجید بنی فاطمه تیری که خورده سینه ات بین قلب خواهر رفت هرچی که بود غارت شد انگش و انگشتر رفت بعضی ها با سنگ و یه عده با عصا زدن قبلش نیت کردن به خاطر خدا زدن وقتی با نعل تازه از رو تنت گذشتن کاشکی به جای این کار خواهرتو میکشتن حسین حسین واویلا واویلا @wwwmajmazakrin
🌹🌹🌹 زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س) شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س) هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه ما محبین همگی تحت لوای زینب(س) جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س) یازینب یازینب (س) ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س) میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س) خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س) برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا یازینب یازینب (س) ؁؁؁؁؁؁؁؁ @wwwmajmazakrin
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سروسامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت.. آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود ((زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود)) یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود @wwwmajmazakrin
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ چه اضطراب و چه باکى زِ آفتاب قیامت که زیر سایۀ این خیمه کرده ایم اقامت شفیعِ گریه کنانش ائمه اند یکایک به این دلیل که جمع است در حسین امامت کسى که آه ندارد چه سود آهِ خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشکِ ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلسِ روضه که جبرییل در اینجا فکنده رحلِ اقامت کسى که در پى کار حسین نیست ، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی ز شیعگی چه علامت؟ کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می کند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشکِ ندامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نا به جاست به وصفِ شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامتِ عظمایِ تو به دشتِ غریبی خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت به روز حشر که جمله فقیر و کاسه به دستند خدا به زائر تو می دهد مقام زعامت *تو اون حول و اضطرابِ قیامت که همه دارن از هم فرار می کنن ، کسی تحویلت نمی گیره ؛ روایت میگه یه عده ای زیرِ عرشِ الهی هم صحبتِ با حسینن ... دوره حسین حلقه زدن .. هرچی میگن بیاید بهشتُ برا شما آماده کردن ، میگن بهشتِ ما حسینِ ... هر جا این آقا باشه بهشتِ ما همونجاست .. روایت داریم تو اون حول و اضطرابُ وحشتِ قیامت یه وقت ندا بلند میشه «غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ ..» چشماتونو ببندید .. مگه چه خبره ؟ آخه مادرِ سادات فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می خواد وارد صحرایِ محشر بشه .. از امام صادق سوال کردن آقاجان همه دارن اونجا از هم فرار میکنن ما شما رو چه طور پیدا کنیم ؟ حضرت فرمود قرار نیست شما دنبالِ ما بگردید ... ما خودمون شما رو پیدا میکنیم .. لذا هرچی به فاطمه میگن خانم وارد بهشت شید میفرماید نه ؛ اول بچه هام باید وارد بشن .. اول محبینم باید وارد بشن .. اول گریه کنایِ حسین باید وارد بشن .. اون وقت ، وقتی همه اومدن کامل الزیارات نوشته وقتی همه دوره فاطمه حلقه زدن ، فاطمه شروع میکنه روضۀ حسین خواندن ... تصور کن تو صحرایِ محشر فاطمه بشه روضه خوانه حسین ... ماها بشیم گریه کنه روضۀ فاطمه .. چه قیامتی به پا بشه .. یه وقت میبینی پیراهنِ خونی حسینُ رو دست بلند کرد ... حسین ... نالۀ فاطمه محشرُ بهم میریزه .. یه وقت نگاه میکنی میبینی اربابت حسین بی سر وارد صحرایِ محشر شد .. آقامون سر در بدن نداره .. اجازه بدید روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ، از کجا بگم ؟ از اون روضه ای بگم که امام زمان فرمود برا این روضه خون گریه می کنم .. قربون خون گریه کردنت برم .. قربون صباحاً ومساء گریه کردنت برم آقاجان .. از کوفه و شام بلا .. ای وای ای وای از چشمهایِ بی حیا .. ای وای ای وای در ازدحام کوچه هایِ تنگ طفلی جا مانده به زیر دست و پا .. ای وای ای وای قاریِ روی نیزه را تشویق کردند جای دعا با ناسزا .. ای وای ای وای آل علی را خارجی خواندند آن روز گبر و یهود و بی خدا .. ای وای ای وای آن سیب سرخی را که زهرا بوسه میزد شد زینت دشتِ طلا .. ای وای ای وای @wwwmajmazakrin
Salahshour Babolharam.mp3
12.24M
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @wwwmajmazakrin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه کوفه علیه السلام از تل می دیدمت / نقش زمین شدی حالا عزیز من / بالانشین شدی دستم نمی رسه / کاری کنم برات نه واسه روتو، نه /خاکستر موهات ای جان من - آغوش منه جای تو داداش - سینه می کوبم پای تو ای روحم - ای جانم قاریِ - قرآنم جانم حسین ... از روی نی ببین / دستای بستمو این قامت خمو / پاهای خستمو بازم برام داداش / شدی تو سایبون تو روی نیزه ای / من زیر تازیون می بینی از - بالا این سوخته معجر رو داداش - می بینی روی خواهر رو می زنن - بی حساب هم منو - هم رباب جانم حسین ... 〰️〰️ اینجام که باز داداش / کرببلا شده رگهای گردنت / با نیزه واشده باز مثل قتلگاه / اشکا دروغیه کوفه حقیقتش / وقتِ شلوغیه مگه گودال - میره دیگه از یادِ من می زد - بی حیا عمودِ آهن رفتی ای - با وفا کشتیم ای - سر جدا جانم حسین ... @wwwmajmazakrin
. متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین . @wwwmajmazakrin
بند ۱ آرزوی من ، گفتن مادر ، روی لبات بود بردن نام ، پدر و خواهر ، روی لبات بود علی اصغر ، چرا نخوابی ، لای لای علی جان تشنه ی آبی ، خیلی بی تابی ، لای لای علی جان لای لای علی جان بند ۲ آرزوم اینه کاشکی علی جون بارون بباره می خونم برات لالایی اگه گریت بزاره بمیرم برات تشنگی باهات علی چه کرده لبات ترک خورد صورتت چرا اینقده زرده لای لای علی جان بند ۳ تیر سه شعبه گلوتو بوسید حرمله خندید قنداقه پر خون سرت آویزون فاطمه می دید رو دست پدر کودک من از نفس افتاد آرزوهامو تیر سه شعبه باد فنا داد لای لای علی جان 🔷️ 🔷️ .