eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... @wwwmajmazakrin
‍ ‍ جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '" این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب حسین 🏴🏴🏴 @wwwmajmazakrin
روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام امشب شب غریبی اولاد مصطفی است زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک از سینه رباب ز غم، ناله برسماست مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند ............................................ از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای... ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله @wwwmajmazakrin
‍ ⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ...... حسین ..... برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین ..... حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت ....... رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین @wwwmajmazakrin
از وقتی رفتی صد بار دور گودالت گشتم دیگه از پا افتادم از بس دنبالت گشتم از گودال میپرسم باقی پیکرت کجاست میلرزم میترسم نمیدونم سرت کجاست پاشو که لشکر اشک زینبتو نبینه ببین دیگه بریدم پاشو بریم مدینه حسین حسین واویلا واویلا تا پیکرها رو دیدم رفتم از حال افتادم پیش چشم عریان بین گودال افتادم اون کهنه پیراهن توی تنت دریده شد معلومه از رگهات سر از قفا بریده شد هنوز زنده بودی وقتی سر و بریدن تو راه که می اومدم چادرمو کشیدن تکست مداحی صد بار دور گودالت گشتم از سید مجید بنی فاطمه تیری که خورده سینه ات بین قلب خواهر رفت هرچی که بود غارت شد انگش و انگشتر رفت بعضی ها با سنگ و یه عده با عصا زدن قبلش نیت کردن به خاطر خدا زدن وقتی با نعل تازه از رو تنت گذشتن کاشکی به جای این کار خواهرتو میکشتن حسین حسین واویلا واویلا @wwwmajmazakrin
🌹🌹🌹 زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س) شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س) هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه ما محبین همگی تحت لوای زینب(س) جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س) یازینب یازینب (س) ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س) میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س) خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س) برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا یازینب یازینب (س) ؁؁؁؁؁؁؁؁ @wwwmajmazakrin
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سروسامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت.. آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود ((زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود)) یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود @wwwmajmazakrin
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ چه اضطراب و چه باکى زِ آفتاب قیامت که زیر سایۀ این خیمه کرده ایم اقامت شفیعِ گریه کنانش ائمه اند یکایک به این دلیل که جمع است در حسین امامت کسى که آه ندارد چه سود آهِ خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشکِ ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلسِ روضه که جبرییل در اینجا فکنده رحلِ اقامت کسى که در پى کار حسین نیست ، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی ز شیعگی چه علامت؟ کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می کند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشکِ ندامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نا به جاست به وصفِ شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامتِ عظمایِ تو به دشتِ غریبی خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت به روز حشر که جمله فقیر و کاسه به دستند خدا به زائر تو می دهد مقام زعامت *تو اون حول و اضطرابِ قیامت که همه دارن از هم فرار می کنن ، کسی تحویلت نمی گیره ؛ روایت میگه یه عده ای زیرِ عرشِ الهی هم صحبتِ با حسینن ... دوره حسین حلقه زدن .. هرچی میگن بیاید بهشتُ برا شما آماده کردن ، میگن بهشتِ ما حسینِ ... هر جا این آقا باشه بهشتِ ما همونجاست .. روایت داریم تو اون حول و اضطرابُ وحشتِ قیامت یه وقت ندا بلند میشه «غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ ..» چشماتونو ببندید .. مگه چه خبره ؟ آخه مادرِ سادات فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می خواد وارد صحرایِ محشر بشه .. از امام صادق سوال کردن آقاجان همه دارن اونجا از هم فرار میکنن ما شما رو چه طور پیدا کنیم ؟ حضرت فرمود قرار نیست شما دنبالِ ما بگردید ... ما خودمون شما رو پیدا میکنیم .. لذا هرچی به فاطمه میگن خانم وارد بهشت شید میفرماید نه ؛ اول بچه هام باید وارد بشن .. اول محبینم باید وارد بشن .. اول گریه کنایِ حسین باید وارد بشن .. اون وقت ، وقتی همه اومدن کامل الزیارات نوشته وقتی همه دوره فاطمه حلقه زدن ، فاطمه شروع میکنه روضۀ حسین خواندن ... تصور کن تو صحرایِ محشر فاطمه بشه روضه خوانه حسین ... ماها بشیم گریه کنه روضۀ فاطمه .. چه قیامتی به پا بشه .. یه وقت میبینی پیراهنِ خونی حسینُ رو دست بلند کرد ... حسین ... نالۀ فاطمه محشرُ بهم میریزه .. یه وقت نگاه میکنی میبینی اربابت حسین بی سر وارد صحرایِ محشر شد .. آقامون سر در بدن نداره .. اجازه بدید روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ، از کجا بگم ؟ از اون روضه ای بگم که امام زمان فرمود برا این روضه خون گریه می کنم .. قربون خون گریه کردنت برم .. قربون صباحاً ومساء گریه کردنت برم آقاجان .. از کوفه و شام بلا .. ای وای ای وای از چشمهایِ بی حیا .. ای وای ای وای در ازدحام کوچه هایِ تنگ طفلی جا مانده به زیر دست و پا .. ای وای ای وای قاریِ روی نیزه را تشویق کردند جای دعا با ناسزا .. ای وای ای وای آل علی را خارجی خواندند آن روز گبر و یهود و بی خدا .. ای وای ای وای آن سیب سرخی را که زهرا بوسه میزد شد زینت دشتِ طلا .. ای وای ای وای @wwwmajmazakrin
Salahshour Babolharam.mp3
12.24M
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @wwwmajmazakrin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه کوفه علیه السلام از تل می دیدمت / نقش زمین شدی حالا عزیز من / بالانشین شدی دستم نمی رسه / کاری کنم برات نه واسه روتو، نه /خاکستر موهات ای جان من - آغوش منه جای تو داداش - سینه می کوبم پای تو ای روحم - ای جانم قاریِ - قرآنم جانم حسین ... از روی نی ببین / دستای بستمو این قامت خمو / پاهای خستمو بازم برام داداش / شدی تو سایبون تو روی نیزه ای / من زیر تازیون می بینی از - بالا این سوخته معجر رو داداش - می بینی روی خواهر رو می زنن - بی حساب هم منو - هم رباب جانم حسین ... 〰️〰️ اینجام که باز داداش / کرببلا شده رگهای گردنت / با نیزه واشده باز مثل قتلگاه / اشکا دروغیه کوفه حقیقتش / وقتِ شلوغیه مگه گودال - میره دیگه از یادِ من می زد - بی حیا عمودِ آهن رفتی ای - با وفا کشتیم ای - سر جدا جانم حسین ... @wwwmajmazakrin
. متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین . @wwwmajmazakrin
بند ۱ آرزوی من ، گفتن مادر ، روی لبات بود بردن نام ، پدر و خواهر ، روی لبات بود علی اصغر ، چرا نخوابی ، لای لای علی جان تشنه ی آبی ، خیلی بی تابی ، لای لای علی جان لای لای علی جان بند ۲ آرزوم اینه کاشکی علی جون بارون بباره می خونم برات لالایی اگه گریت بزاره بمیرم برات تشنگی باهات علی چه کرده لبات ترک خورد صورتت چرا اینقده زرده لای لای علی جان بند ۳ تیر سه شعبه گلوتو بوسید حرمله خندید قنداقه پر خون سرت آویزون فاطمه می دید رو دست پدر کودک من از نفس افتاد آرزوهامو تیر سه شعبه باد فنا داد لای لای علی جان 🔷️ 🔷️ .
غزل اول جلسه ای شب هفتم حضرت علی اصغر (ع) عجب حال خوشی در روضه ها هست به قدر وسعت عالم صفا هست در این شهر سیه رو بین روضه نفس تنگی نمیگیری هوا هست به دور هم جمعند عاشقان و به قدر وُسع عشق است و وفا هست حرم را در حسینیه ببینید به هر جا روضه باشد کربلا هست سگ کهف حریم کربلا شو فنای جای دگر اینجا بقا هست اگر داری مریض لا علاجی بیا روضه بیا دارالشّفا هست به این خانه بیا تا که ببینی سر این سُفره شاه است و گدا هست خضاب دیگران رنگی ندارد در این وادی زخون آری حنا هست اگر با گوش دل، دل داده باشی صدای گریهء یک آشنا هست هزار و چار صد سال است مهدی(عج) عزادار غمِ خون خدا هست روایت از امام صادق(ع) آمد که گریه بهر جدّم کیمیا هست خدا این اشک را از ما نگیرد که هر چه خیر از حال بُکا هست بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم برای تشنه ای که سر جدا هست به لطف مادرش زهرا همیشه میان روضه ها آب و غذا هست اگر چه آب مهر مادرش بود ولی شرح غمش پُر ماجرا هست به منّت بهر طفلش آب خواهد ز قومی که تماما اشقیا هست پدر فریاد زد رحمی به طفلم اگر یک مرد در بین شما هست ... بگیرد طفل من سیراب سازد اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست به جای آب تیر آمد چه تیری که بهر صید زخمش بی دوا هست چه تیری اُستخوان حلق بشکست چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟ علی را تا نبیند مادر او چه جایی بهتر از زیر عبا هست به حیرانی بابا خنده کردند بگو آیا که یک ذره حیا هست الهی مادرش اصلا نبیند سرِ ششماهه در طشت طلا هست مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸ . . @wwwmajmazakrin
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... رحمت واسعه ی حَیِّ تعالاست حسین سایه ی رحمت او بر سَرِ دنیاست حسین ما همه عبد خدا ، اوست اباعبدالله ما عبیدیم ، همه سرور و مولاست حسین زینت دوش نبی ، نور دو چشمان علی ضربان دلِ صدیقه ی کبراست حسین تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین همه ی خواسته‌ اش بود که دستی گیرد ورنه از دست کسی آب نمی‌ خواست حسین چون پدر داغ پسر دید ، خودش می‌ میرد کشتنش نیزه و شمشیر نمی‌ خواست حسین __ نمانده شیر برای رباب عزیز دلم تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم تو رو به قبله ای از تشنگی و می‌گردد برای تو جگر آب، آب عزیز دلم هنوز راه نیفتاده ای مبارز من مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم بگو برای سه شعبه میان این همه یل! چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم نگو که می شود آخر محاسن بابا به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم دعای آب نشد مستجاب حیف اما دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم __ برای دل من یه بار دیگه بخند فقط روی نیزه علی چشاتو ببند یادت باشه مادر به من نگفتی همین یه وقت از رو نیزه با سنگ نیوفتی زمین میگن تو علقمه سقا شهید شد دیدی اُمیدِ دلِ ما نا امید شد لالایی گُلِ نازم بیا دیدنم بازم دوباره خودم واست یه گهواره میسازم *ابی عبدالله خودشون صاحبِ آب بودن،مهریه مادرشون بود...* __ می دانم عاقبت کار امام عشق به تحقیر میکِشد با آنکه دیر آمدم بالای قبر تو دیدم پدر زحنجرِ تو تیر میکِشد این جسم غرق خون تو، حالتِ پدر آن ماجرای کوچه به تصویر میکِشد بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست بر روی خاک نیزه و شمشیر میکِشد باور نمیکنم بدن توست روی نی دشمن میام هلهله تکبیر میکِشد چشمان باز و حنجره ی ریش ریشِ تو حال دلِ رباب به تحریر میکِشد تا نیزه در گلوی تو جای باز میکند انگار از وجود من اِکسیر میکِشد دیده ببند تا که نبینی عدوی من ناموس خانواده به زنجیر میکِشد مادرِ اصغر بیا، اصغر به میدان می رود وای علی اصغرم،ای وای علی اصغرم . ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• @wwwmajmazakrin
B A B O L H A R A M-97-7- 2348093.mp3
3.35M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @wwwmajmazakrin
‍ سید سالاری: ✅ سینه زنی شب هفتم حضرت علی اصغر لالالالا، آروم بابا بر می گرده از سمت دریا سقا تشنته می دونم، گرسنته می دونم سرت به روی شونه ست، یه مدته می دونم لالا، بابا ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون لای لای دِیُون مظلوم بالام لای لای اوغلُوم بالام لای لای لالا لالا، ای شیرخوارم آب نیست اما چند قطره اشکی دارم چشمای بارونم، به چشمای بی جونت دلم میسوزه تازه، در اومده دندونت لالا، بابا ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون مظلوم بالام لای لای اوغلُوم بالام لای لای ای جان، بالام لای لای ای وای، بالام لای لای دیگه عمرت سر رسیده آغوشه تو بوی زهرا رو میده جونم به جونت بسته س، حرمله هم فهمیده گلوی تو از گرما، به قنداقت چسبیده لالا لالا غُنچَه تَر اِیدی ولی الآن سولُوب تِشنَه لب اِیدی ولی سیراب اولُوب سیراب اولُوب ای جان بالام لای لای عطشان بالام لای لای مظلوم بالام لای لای اوغلُوم بالام لای لای 💠💠💠💠💠👇👇💠💠💠💠💠💠💠 @wwwmajmazakrin
زمینه حضرت علی اصغر ع کربلایی محمد حسین حدادیان بند اول . زیر عبا گرفتمت ، تورو نبینه مادرت دستمو وردارم علی ، جدا میشه دیگه سرت ای خدا پدری رو شرمنده نکن حرمه دیگه بسه به من خنده نکن با دست خالی قبرتو میکَنَم غریب ترین بابای عالم منم بامادرت توروصدا میزنم علی لای لای علی لا لای (4) بند دوم . دلم میسوزه واسه ی ، مادر بیچارت علی دق میکنه هی میبینه ، خالیه گهوارت علی خاک کرب و بلا سوخت از غربت من خون حنجرتُ ریخت تو صورت من نیومده خوشی دنیا به تو داره میخنده کل صحرا به تو به اسب هاشون آب دادن اما به تو علی لای لای علی لای لای (4) بند سوم . دم غروب تو کربلا ، میاد صدای ناله ها برای نبش قبر تو ، میان به پشت خیمه ها عمرتو مثل یه گل کوتاهه چرا روی نی سر طفل شیش ماهه چرا کشتن شیرخواره نداره ثواب روی نی سرت بسته میشه با تناب خدا خدا برس به داد رباب علی لای لای علی لای لای (4)