.
🔊 #شور احساسی فوق العاده زیبا...
⭕ متن:بِکَ یا الله...
🎙️ کربلایی #محسن_عراقی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بِکَ یا الله، بِکَ یا الله
دیگه توبه کردم تو این ماه
تورو به حق اباعبدالله
یهکاری کن نرم من سمت گناه
بِکَ یا الله، بِکَ یا الله
تو شبای قدر اسمتو بردم
خدایا بهت پناه آوردم
الهی العفو، الهی العفو
یه ساله که منتظر نشستم
بهخاطر این دل شکستم
الهی العفو، الهی العفو
من که یه عمریه، به زیر دِیْنِتَم
خوب میدونم بدم اما، وقف حسینتم
الهی العفو، الهی العفو
#ماه_رمضان
#شب_قدر
امام عصر(عج)_اشعار
مجنون کرمانشاهی
دگرازچشم تو افتاده ام من
ببین جامانده ازاین ،جاده ام من
ازاین دنیای وانفسای بی تو
امیدخویش ازکف داده ام ،من
زبس شرمنده ام،ازحاصل عمر
که ازدست گنه، آزده ام من
مرامردم به اسمت میشناسند
ببین ازروی توشرمنده ام من
وفاکردی ومن پیمان شکستم
زالطاف توسرافکنده ام من
نشسته مهرتوبرجان(مجنون)
به دنبال رخت آزرده ام من
شاعر
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
صلوات# برای مجلس #حضرت علی ع
بر قامت باوقار حیدر صلوات
بر عزت و اقتدار حیدر صلوات
از محضر او اگر نجف میطلبی
خواهی بروی کنار حیدر صلوات
ایوان نجف اگر نشستی بفرست
بر همسر بی مزار حیدر صلوات
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بر احمد و خلق مهربانش صلوات
بر حیدر و صبر بی کرانش صلوات
قران علنی مدح علی میگوید
بر این همه اعتبار حیدر صلوات
ـــــــــــــ
#صلوات
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_حسن_حضرت_زهرا
ای کاش من هم اهل تسبیح و دعا بودم
جای ریاکاری فقط اهل بُکا بودم
ای کاش عقبا را به دنیایم نمیدادم
این عمر را در محضر آل عبا بودم
ای کاش جای اینکه معصیت وَبالَم شد
با دوستان با خدایت آشنا بودم
اشک ندامت میچکد از چشم من، زیرا
یک عمر در دشت گناهانم رها بودم
نَفسَم تمام عمر بر من پادشاهی کرد
جای تو، بر نفسِ جسور خود گدا بودم
اما گناهم را نسنجیده تو بخشیدی
ور نه شب و روزم گرفتار بلا بودم
آقا خودت که از دل زارم خبر داری
خیلی دلم میخواست امشب کربلا بودم
پای پیاده از نجف تا کربلا، ای کاش
دورِ ضریحت بودم و پایینِ پا بودم
خیلی دلم میخواست وقتی مادرت آمد
شبهای جمعه تا سحر پیش شما بودم
بر روی سنگ قبر من اینگونه بنویسید
گریه کُنِ داغ امامِ مجتبی بودم
زهر ستم کنج لبش را نیلگون کرده
میگفت اما من شهید کوچهها بودم
آن روز كه زهرا زمین افتاد، در پیشم
از کوچه تا خانه به چشم تر عصا بودم
موی سفیدم باعث و بانیش، آن کوچه است
من شاهد یک ضربِ دستِ بی هوا بودم
#کربلایی_رضا_باقریان
@majmaozakerine
#مناجات
یک قطره اشکِ شَرمِ مرا "یَم" حساب کرد
کوثر حساب کرد و زمزم حساب کرد
آهِ یکى گرفت، به پاى همه نوشت
ما با هم آمدیم، که با هم حساب کرد
با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم، دَمادَم حساب کرد
کارم اگر نداشت پس اینجا چه می کنم
منّت سَرَم گذاشت مرا هم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمی برد
از اولش گناهِ مرا کَم حساب کرد
اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد
ما را اگر خدا نخرد، میخَرَد على
باید به روى شاهِ دو عالم حساب کرد
این گریه قابلیّت غفران نداشت که…
پس روى گریه هاى مُحرّم حساب کرد
فرمود "بالحسین" بگو، گفتم و خرید
یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند
ممنون حیدریم که دَرهَم حساب کرد
/علی اکبر لطیفیان/
آیت الله میرباقری~1.mp3
14.14M
🎙 | صوت
🎤 | سخنرانی آیت الله میرباقری
🌙شب دوازدهم - ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
💠مراسم مناجات شب های ماه مبارک رمضان
🔹مسجد ارک تهران
حسین جان💔
ڪبوتری ڪه خیال حرم به سر دارد
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد
حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدرے
ڪه صاحب حرم از حال ما خبر دارد
#صلیاللهعلیڪیااباعبداللهع 🥀°
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
❣﷽❣
#سحر_سیزدهم
سحر سیزده ، چون سیزده مـاه رجـب
تا به افطـار دَم و ذِکر #علـی میگیریم
#بہ_حق_حضرت_امیرالمومنین_علے_علیه_السلام
#یا_رب_الهـے_العفـو
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سهممان ازکل عالم گرحسن باشدبس است
ما غلامیم واگرسرورحسن باشدبس است
گریه هایم را قیامت میخرد چون فاطمه
شافع من درصف محشرحسن باشدبس است
خلق تصویر خدا بر جلد آدم ساده بود
سوژه ی تصویرصورتگرحسن باشدبس است
متن قرآن راکریم ازبخشش اوخوانده اند
قسمتی ازآیه ی مضطرحسن باشدبس است
بار عالم را به دوشش میکشد حین نماز
گر به روی دوش پیغمبرحسن باشدبس است
درجمل باضربه ی شمشیرخوداثبات کرد
درمیان لشکرحیدرحسن باشدبس است
هرکسی ازهمنشین خوداثرخواهدگرفت
همنشین مالک اشترحسن باشدبس است
آیت الکرسی کجا و ذکر الله الکریم
ذکرنقش سنگ انگشترحسن باشدبس است
صاحب امر تقیه انتقامش کربلاست
واعظ بنشسته برمنبرحسن باشدبس است
بارهاگفتم و میگویم که ازلطف شماست
ناظراشعاراین دفترحسن باشدبس است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
لال بادآنکه بگویدکه حسن بی حرم است
آسمان گنبدتان، کل زمین صحن شماست
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدآرش_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
4_420725504438436486.mp3
626.7K
صوت دعای🌹روزسیزدهم🌹ماه مبارک رمضان...
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم فرجهم🌺
➖➖➖➖➖➖
#دعایروز سيزدهم :
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِي فِيهِ عَلَى كَائِنَاتِ الْأَقْذَارِ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِكَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَسَاكِينِ
خدايا مرا در اين ماه از آلودگيها و ناپاكي ها پاك كن، و بر شدني هاى مورد تقديرت شكيبايم گردان، و به پرهيزگارى و هم نشينى با نيكان توفيقم ده، به ياریات اى نور چشم درماندگان
➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
parhizgar__j13_Tartil.mp3
12.12M
ترتیل جزء سیزدهم قرآن کریم
👤 استاد شهریار پرهیزگار
#جزءخوانی_ماه_رمضان
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
مورَم و رو به سلیمان میکنم.mp3
15.34M
#شب_سیزدهم
#مناجات_با_خدا 🤲
❢░🌸ꦿ🍃 🌸 ꦿ🍃🌸 ꦿ🍃░
مهدی رسولی 🎤
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5778334586404604747.mp3
10.31M
❢░🌸ꦿ🍃 🌸 ꦿ🍃🌸 ꦿ🍃░
#مناجات
فرمود:حسن جان برو ببین هركی جلو در خونه هست،مردمی كه جمع شدن،همه بگو برن،كسی نمونه،امام حسن علیه السلام آمد گفت:همه برن،كسی نمونه،تشریف آوردن داخل منزل،دقیقه ای گذشت،آقا فرمودند دوباره،حسن جان برو ببین اگه كسی هست،مانده،بگو نمونند،بهشون بگو بابام گفته،كسی
اینجا جمع نشه همتون برین خونه هاتون،امام حسن علیه السلام دوباره تشریف آوردند،اعلام كردند كسی نمونه،بابام فرموده همه برید،اون تعدادی كه مونده بودن همه رفتند،دقیقه ای گذشت آقا فرمود حسن جان،برو ببین اگه كسی هست،دنبال یكی داره میگرده امیرالمؤمنین علیه السلام،هی حسن رو میفرسته،بلكه اونی كه میخواد پیدا كنه،حسن جان برو ببین اگه كسی هست،بگو نمونید،اومد دم در دید همه رفتند،یكنفر سرش رو گذاشته به دیوار،در خونه ی امیرالمؤمنین زار زار گریه میكنه،آقا امام مجتبی علیه السلام فرمودن:مگه نگفتم برید،مگه نشنیدید امر بابام امیرالمؤمنین رو،فرمود همه برن،كسی نمونه،سرش رو بلند كرد ،گفت آقاجان،جانم فدای تو من نمی تونم جایی برم،همه هستیم تو این خونه است،برو به بابات بگو فلانی گفت:من نمی رم،اینجا هستم آقا،امام حسن علیه السلام برگشتند داخل منزل،عرض كردند،یاابتا،فلانی نشسته جلو در همه رفتند،هرچی بهش میگم حرف گوش نمیده،میگه من كجابرم،جایی نمیرم،جایی ندارم برم،همه كسم توی این خونه است،آقا تو اون حالت نقاهت و جراحت یه لبخندی به لبهاشون نشست فرمود:حسن جان پس برو دستش رو بگیر بیارش تو،امشب من و توام در خونه ی امیرالمؤمنین(ع)اینقدر نشستیم،دستمون رو گرفت،آورد تو،همه نشستن دور تا دور،طبیب معاینه اش رو داره انجام میده،از قول بی بی زینب بگم:
چشمان ما به سوی نگاه طبیب بود
خدایا جواب طبیب چی می خواد باشه،یه نگاه به بابام كردم
اما دل پدر نگران دل حبیب بود
بابام زیر لب هی میگفت:یازهرا،یازهرا،صحنه ی خونه ی امیرالمؤمنین رو بی بی حضرت زینب سلام الله علیها داره برات تصویر میكنه
قرآن به سر گرفته اباالفضل بی قرار
هی میگه یا الله بابامو از تو می خوام،نیمه های دل امشب بود،چشمای بی رمقش رو باز كرد،فرمود :حسن جان بگو همه از اتاقم بیرون برن،فقط بچه های فاطمه بمونن،همه از اتاق بیرون رفتن،چشمای بی رمق رو باز كرد،یه وقت ببینه عباسم دستاشو رو سینه اش گذاشته،عقب عقب داره از اتاق خارج میشه،زبان یارا نمی ده،دیگه نیرویی تو جان امیرالمؤمنین علیه السلام نیست،با دست اشاره كرد،تو كجا می ری،عزیز دلم،پسرم،بیا بنشین كنارم بابا،نشست مؤدب و دو زانو،عرضه داشت باباجان،فرمودید:بچه های فاطمه،من مادرم ام البنین ِ،كنیز زهراست،من خودم غلام بچه های فاطمه ام،فرمود:عباس جان با دل من این جور نكن،پسرم وصیت دارم باهات،دست حسین رو گرفت،تو دست عباس گذاشت،آی مردم،امام صادق علیه السلام فرموده:هر شب ماه رمضون شب زیارتی ابی عبدالله است،این شب ها هرچی می تونی برا حسین گریه كن،معولاً كوچیكتر و دست بزرگتر میسپارند،اما اینجا برعكس شد،فرمود:عباس جان حسینم رو دست تو سپردم،نكنه حسینم رو تنها بگذاری،تیر خلاص رو بزنم،این دست دیگه از دست حسین جدا نشد،تا كجا،كنار علقمه،لشكر دیدن حسین پیاده شد،یه چیزی رو از رو زمین برداشت،هی میبوسه،هی به چشماش میكشه،راوی میگه گفتم:حسین ورق قرآن پیدا كرده،جلو رفتم،دیدم دست قلم شده ی عباس،حسین..........
#روضه
چی میشه گذشته ها رو نبینی
هیچی رو به روی بنده ات نیاری
چی میشه یه بار برای همیشه
دستمو تو دست مهدی بذاری
الهی العفو
مردم کوفه به هم خبر میدن
چشمای مولا دیگه وا نمیشه
مرحمی برای مولا بهتر از
دیدن فاطمه پیدا نمیشه
زینب بالا سرشه، هر وقت زخم وا میکنه با اشک های چشمش زخم میشوره، وقتی به سر بابا نگاه کرد یه منظره یادش اومد..
یاد اون شب که تو شهر مدینه
سرتو به روی دیوار کوبیدی
کسی از حال دلت خبر نداشت
به منم نگفتی بابا چی دیدی
فقط
وقتی اسما پرسید، آقا جان جلوی بچه ها اینجوری گریه نکن دق می کنن، آقاجان
به ما گفتی گریه نکنیم، خودت چرا ناله میزنی؟ اسما حالا معلوم شد چرا گفت
از زیر پیراهن غسلش بدم، اسما گریه ام از اینه، زهرا دردهای دلش رو به من
علی هم نگفت، همین الان دستم به بازوی ورم کرده زهرا خورد. اگر کسی مادرش
یا همسرش بیمارستانه مریضه، زیاد سوال نکنید ازش. انگار امام صادق (ع)
نمیخواست مو شکافی بشه، گفتند: آقا چی شد مادرت هجده سالگی از دنیا رفت؟
فرمود:”دستش درد می کرد”. آقا جان کسی از دست درد از دنیا نمیره، بگو
نمیخوام بگم چی شد، بی بی با دست کمر علی رو گرفته باشه سر بالاست دست
پایینه، اگه بخوان به دست بزنن… مگه میشه فقط به دست بخوره، سر، صورت،
پهلو، هجده ساله همین جوری از دنیا نمیره، یه خبرایی بوده تو کوچه، سادات
مادرتون رو تنها گیر آوردند، غریب گیر آوردند، دست علی رو بسته دیدند،
زدند. دستش درد می کرد، برید بپرسید کسی از دست درد نمی میره. علی هم نگفت،
سوال کرد ته کار رو گفت، گفت دستم به بازو رسیده و الا وقتی باز کرد این
روسری رو، دو سه ماه بود این روسری رو جلو علی وا نمی کرد، وقتی وا کرد
شاید تازه معلوم شد چقدر از موها سوخته بود شاید جای سیلی رو دید.
#روضه
امشب این خانه باز پُر شده از
گریه و سوز و آه و دلشوره
حال اُمالبنین تماشایی است
گاه اشک است و گاه دلشوره
مادری بود سر به زیر و علی
که تَرَک خورده بود احساسش
همه بر گِرد بسترش اما
دَمِ در ایستاده عباسش
تا بُریده نَفَس نَفَس میزد
گریه در بینِ خانه میاُفتاد
مردِ خیبر مقابلِ زینب
هِی سَرش رویِ شانه میاُفتاد
گفت آقا شب وصال است و
دلخوشم با صدایِ زهرایم
همه از دورِ بسترم بروند
همه جز بچههایِ زهرایم
سر به زیر رشیدِ این خانه
سمت در داشت جان به لب میرفت
دست بر سینه داشت آهسته
رو به بابا عقب عقب میرفت
ناگهان گفت جانِ بابا باش
پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین
ای تمامِ وصیتم عباس
جانِ تو جانِ دخترانِ حسین
همه را تا سپرد بر عباس
گفت راحت خیالت ای مادر
در جوابش به گریه اُمِبنین
گفت شیرم حلالت ای مادر
علقمه دید خم شده بر مَشک
آنقدر تیر خورد تا اُفتاد
همه در پشتِ نخل ها بودند
همه گفتند مرتضی اُفتاد …
دیگه به خیمه نرسید آب ... اما فقط این نبود تا خبر آوردن عباس رو زمین افتاد ...
ای برادر من ، چشم تو روشن
روم نمیشه بگم رفت ، معجر از سرم
بزار روضه مو اینجور برات بگم ، تا رو زمین افتاد ، وقتی یه عده بیان دور یه شیر نر ، زخمی ؛ اونایی که جسورترن میرین با یه وسیله ای ، چیزی ، چوبی ... میزنن به بدنِ شیر ، ببینن زنده است یانه .. هی میومدن جلو ، میدیدن یه عباس هنوز نفس میکشه .. همه میرفتن کنار ...یه عده که تا افتاد ، رفتن خیمه غارت کنن .. دست که در بدن نداشت ... تا ابی عبدالله رسید بالا سرش دید هم دست ها بریده شده هم پاهایِ مبارک ... حسین ... به آبرویِ علمدارِِ حسین ، الهی العفو
#روضه
امشب که مهمان منی با چشم تر بابا
خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا
من را مکن با گریههایت خونجگر بابا
از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا
شاید هوایِ روضههای فاطمه داری
انّا الیه الراجعون را زمزمه داری
دیدم که با خونِ جگر افطار میکردی
بر خوردن نان و رُطَب اصرار میکردی
نام خدا را زیر لب تکرار میکردی
گاهی شکایت از در و دیوار میکردی
وقت اذان صبح دیدم اشک میباری
یافاطمه یافاطمه روی لبت داری
سی سال درد سینه را با چاه میگفتی
این روزهای آخری جانکاه میگفتی
در سجدههایت ذکر یا الله میگفتی
سُبحان یا قدّوس را با آه میگفتی
آهِ دلت را امشب از سینه برون کردی
قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی
باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی
دلواپس جسم حسین و معجرم باشی
ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی
حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی
سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است
شبهای بعد فاطمه شام غریبان است
قصد جدایی کردهای از دخترت امشب
دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب
خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب
این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب
اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم
دلواپس این حال گریهآورت هستم
گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی
این قامت استادهات را واژگون کردی
از خون فرقت پیکرت را لالهگون کردی
نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی
رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی
من ماندهام با سینهای از غصه طوفانی
شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..
مجتبی باز عصای دگری گردیده
خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت
امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو میگیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده .. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر ...عجب اوضاعی داره...اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.همۀ اینا مَردَن تحملشون زیادِ ، میتونن تحمل کنن .. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه ...اما همهی اینها یه طرف، زینب یه طرف ...همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیدیکی رو سینۀ داداشش نشسته....
سرشُ اشقیا میبُرَّن ..
چقدَر بیحیا میبُرَّن ..
بمیرم از قفا میبُرَّن ..
پیش چشم زهرا میبُرَّن ..
حسین
#روضه
حاج منصور ارضی~1.mp3
9.88M
🎙 | صوت
🎤 | حاج منصور ارضی
🌙شب دوازدهم - ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
💠مراسم مناجات شب های ماه مبارک رمضان
🔹مسجد ارک تهران
حاج محمد کمیل~1.mp3
2.69M
🎙 | صوت
🎤 | حاج محمد کمیل
🌙شب دوازدهم - ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
💠مراسم مناجات شب های ماه مبارک رمضان
🔹مسجد ارک تهران
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
دوباره اسمت روی لب گل کرده
دلم هر جایی باشه بر میگرده کربلا کربلا کربلا
ای جان من کهف امان من ای ذکر تو شور بیان من
اسمت حسین هر ضربان من جانم جانم جانم ای جان من
مولا حسین سیدنا حسین مولا حسین سیدنا حسین
مولا حسین سیدنا حسین مولا حسین سیدنا حسین
دانلود مداحی میخونم هر سحر آروم محمد حسین پویانفر
میخونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
میخونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
دوباره اسمت روی لب گل کرده
دلم هر جایی باشه بر میگرده کربلا کربلا کربلا
ای جان من کهف امان من ای ذکر تو شور بیان من
اسمت حسین هر ضربان من جانم جانم جانم ای جان من
مولا حسین سیدنا حسین مولا حسین سیدنا حسین
مولا حسین سیدنا حسین مولا حسین سیدنا حسین
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
می خونم هر سحر آروم سلام الله علی سید المظلوم
@majmaozakerine
وباره اسمت روی لب گل کرده دلم هر جایی باشه بر میگرده کربلا کربلا کربلا
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
Poyanfar - Mikhonam Har Sahar Aroom (128).mp3
3.21M
می خونم هر سحر اروم
@majmaozakerine